به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 13 , از مجموع 13
  1. #11
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 مهر 98 [ 15:02]
    تاریخ عضویت
    1393-11-10
    نوشته ها
    204
    امتیاز
    8,629
    سطح
    62
    Points: 8,629, Level: 62
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    136

    تشکرشده 130 در 60 پست

    Rep Power
    36
    Array
    سلام ساناز جون مرسی که جواب میدی!
    به مامانم حق می دم اما راستش از بعدش وحشت دارم که افکار منفیش واقعا عذابم میده چون فقط کافیه رد کنم مامانم پسره رو اینقد می بره بالا که خودمم شک می کنم بابام میگه نظر خودته البته تا حدودی تاییدش می کنه و این رفتاراشو بخاطر مجردی می دونه اما واقعا این آقا رفتاراش که گفتم عذابم میده!
    بله تک پسره اما بیش از احترام از مامانش میترسه مثلا قرار میذاریم حرف بزنیم مامانش خودشو می زنه به مریضی که نذاره بیاد(این دقیقا عین جمله ایه که خودش بهم گفت)! منم بارها تو دلم گفتم زن می خواد چیکار مامان جونو بچسبه!
    راستش 2 راهیه من بخاطر خود این آقا نیست نمی گم ازش بدم میاد بالاخره تو این 3ماه با اون حد ابراز احساساتش آدم بهش تمایل پیدا می کنه اما ترس من بخاطر بعد از رد کردنه نیاز دارم یکی دور از احساس با منطق راهنماییم کنه دقیقا میخوام به دور از شرایط راهنمایی بشم که راحت ردش کنم چون دروغاش،اعتماد به نفس نداشتنش، شخصیت مستقل نداشتن و ... منو اذیت می کنه و رابطش با اون خانوم هم به شکم اضافه کرده من نمی تونم هر لحظه نگران این باشم واسش عادی بشم و بره سراغ یکی دیگه 1 جورایی اصلا انگار نمی دونه از زندگی چی می خواد.
    میخوام نظر بقیه رو بدونم و بفهمم اشتباه برداشت نکردم هرچند رفتاراش واقعا واضح نشون میده که... امکان مشاوره حضوری ندارم چون تو شهر ما مشاور نیست این آقام همشهریم نیست البته تا حالا چند بار غیر مستقیم اشاره کردم بریم پیش مشاور میگه خودت برو نتیجشم به من بگو!
    راستش نمی خوام بیش از اینم آشناییو ادامه بدم چون دوست ندارم وابسته بشم و بعدش با احساس تصمیم بگیرم

  2. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1394-2-06
    نوشته ها
    339
    امتیاز
    15,253
    سطح
    79
    Points: 15,253, Level: 79
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    700

    تشکرشده 557 در 227 پست

    Rep Power
    69
    Array
    بنظرم اینکه مادرش بهش وابستس طبیعیه ودست خودش نیست انگاربهت حسودی میکنه اماهرپسری خوبیو بدی داره تونمیتونی یه ادم پرفکت پیداکنی .این خانم ها هستن که میسازن.به حرفای کسی توجه نکن عزیزم تو تحقیرای مامانت که انقدمهمه بعدا بهت بگه پسفردا مادر شوهر بهش اضافه میشه و بدتر سرت درمیاره چون پسر یکی یدونش دستته .مادرت احساسی داره برخوردمیکنه البته همه مادرا اینجورین.
    اینکه با یه دختر قبلی شایدبوده مهم نیست تواین دنیا کیه که دوس دختر نداشته باشه.این چیزاییکه میگی خیلی روت تاثیرگذاشته من به اخلاقای این پسر کار ندارم هرکی اخلاق بدی داره توبایدبیشتر نگران دخالت های مادرش باشی که این اقاهم که حرف گوش کن مادرشه اما اگه میتونی تحمل کنی که تیکهاو دخالت های فامیلای شوهرهمجا هس . این چیزایی ممکنه برمن عادی باشه ولی چون توحساسی بنظرم به مشکل برمیخوری .

  3. #13
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 مهر 98 [ 15:02]
    تاریخ عضویت
    1393-11-10
    نوشته ها
    204
    امتیاز
    8,629
    سطح
    62
    Points: 8,629, Level: 62
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    136

    تشکرشده 130 در 60 پست

    Rep Power
    36
    Array
    سلام ساناز جونم
    ممنون ازینکه تاپیکمو پیگیری کردی. واقعا ممنونم ازت که با دید منطقی خیلی چیزا رو برام گفتی و از بقیه دوستانم تشکر می کنم.
    من جواب رد دادم!
    راستش نمی خواستم مدام سایه مادرش تو زندگیم باشه همونجوری که من دوست ندارم همه مشکلاتمو بعد ازدواج به مادرم بگم.
    مشکلمم فقط دوست دختر داشتنش نبود اما بعد تحقیق بیشتر فهمیدم همزمان با من به اون خانومم ابراز علاقه می کنه و اینکه من عشق چهارمش بودم!!!!!!!!
    طبق حرفای آقای مرسدس فهمیدم واقعا ثبات شخصیت نداشت. قصد بدگویی ندارم اما دیدم الان که اول آشناییه اینجوری می کنه بعد از ازدواج مسلما بدتر میشه چون به رابطه با دختر عادت کرده.من تاپیکای خیلی از بچه هارو اینجا خوندم و 1 جورایی انگار آینده خودمو می دیدم واقعا تو زندگی به 1مرد نیاز دارم که مستقل باشه نه اینکه بخواد مدام واسه تصمیم گیریاش منو مقصر کنه یا از مامانش اجازه بگیره. من نمی تونستم بعد ازدواج تغییرش بدم و باید می ساختم که ترجیح دادم از حالا تموم بشه. بازم ازینکه همراهم بودی متشکرم

  4. 2 کاربر از پست مفید tanhaeii تشکرکرده اند .

    zzzz (شنبه 26 اردیبهشت 94), بارن (شنبه 26 اردیبهشت 94)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:46 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.