به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 41
  1. #21
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام عزیزم


    اولین اشتباه شما همین یکه به دو کردن با همسرته...خیلی وقتها همین کار در زنها منجر به کتک خوردنشون میشه.همسر شما از اون تیپ مردها نیست (اکثر مردا اینجوری ان) که بخوای جلوش وایستی.....باید زیرک باشی....

    همین دیشب همسایه ما با زنش دعواش شد.دعواشون از اول فقط لفظی بود.یک جمله اقا میگفت یه جمله خانوم ........تا تن صداشون رفت بالا و بالا تر و در نهایت صدای کتک زدن اقا و گریه کردن خانوم......پس ببین میشه مدیریت کردن اوضاع رو.

    حالا بازم خوبه خانواده همسرت میگن اشتی کنید.اونا هم مشاور نیستن بنده های خدا که بخوان بیان بشینن و مشکلات شما رو گوش بدن و راهکار اساسی بذارن جلو پاتون.اونا هم با توجه به فهم و درک خودشون نظر میدن.


    شما هم باید به اندازه
    سهمت برای زندگی تلاش کنی....همین قدر که شما زندگی رو دوست داری و نگرانش هستی باید همسرت هم همین حس رو داشته باشه....و چون نداره این حسو هرگز نمیترسه که شما و زندگیشو از دست بده.....شما دارای نقص خاصی هستی ؟(فیزیکی....جسمی....ظاهر )؟؟؟

    بازم زمان بده .....برای هیچ کاری عجله نکن.....صبور باش و بذار جفتتون کاملا اروم بشید.ممکنه این پروسه طولانی بشه و حتی تا شش ماه هم طول بکشه.....

    در مورد جمله ای که با خط قرمز نوشتی حسابی درکت میکنم چون همسر سابق خودم هم همین اخلاق رو داشت و من بیچاره میشدم حتی اگر نمک غذام کم بود......اما خودش اصلا اهمیتی نداشت که چه بلاهایی سر من میاره....!!

    خانومی

    شما نباید موقع دعوا خونه رو ترک کنی.معمولا مرد این کارو میکنه.اشکالی نداره.انشالله وقتی اوضاع درست شد این موضوع رو یاد میگیری و مدیریت میکنی.باید یاد بگیری در حین دعوا و ....روزه سکوت بگیری تا خشم همسرت فروکش بشه.


    من کاری به خود ارضایی و سایر اخلاقای بد همسرت ندارم....
    مهم ترینش که باید حل بشه مسئله کتک زدنشه...این رو جدی بگیر.نه به خاطر خودت فقط بلکه به خاطر بچه معصومی که قراره هر روز کتک خوردن مادرش رو ببینه و بزرگ بشه و در نهایت بشه یکی مثل همسرت.......

    دو راه داری:
    یا با التماس بهش بگی کتکم نزن (که شک نکن جواب نمیده) یا قاطعیت شما رو ببینه و به خودش اجازه اینکارو نده...در هر صورت این مسئله کم اهمیتی نیست.این راهکار منه....
    تصمیم گیرنده نهایی خودتی.

    همسر شما انگار عا
    دت به کتک زدن شما کرده و این باید از سرش بیفته وگرنه زندگی با همچین ادمی با چنین شرایطی غیر ممکنه.

    لطفا هر گونه ارتباط تانگو وایبر و ...رو باهاش قطع کن و نذار از لحاظ روحی شکنجه بده و ضعیفت کنه.این پیامها یه جورایی برای ضعیف کردن شماست.ایشون باید بفهمه اشتباه کرده......شماره شما رو هم که داره.هر وقت پیغامی داشته باشه بهت میده.طوری هم از اون برنامه ها بیا بیرون که بفهمه شما دیگه نیستی در اون محیط و پیغاماشو نمیبینی

    شما وارد بازی بچه گانه ای که راه انداخته نشو.

    یکبار برای همیشه با قاطعیت برای زندگیت تصمیم بگیر.انقدر نگو خداروشکر که همسرم فقط عکس اون خانومو دیده و ..... با این انفعالی که شما داری پیش میری شک نکن که کار به جاهای باریک هم میکشه.

    همسر شما تعادل روانی نداره اینو از کتکهایی که به شما میزنه باید بفهی....حوله به این راحتیا پاره نمیشه یا پایه تخت به این راحتی نمیشکنه......اگر فردا پس فردا زد و ناقصت کرد چی ؟

    شما خودت همسرت رو اینجوری تربیت کردی و به این نقطه رسوندی خودت هم باید درستش کنی.

    من اصلا نمیگم برو دادگاه و با مهریه و .....بترسونش....اما بهش زمان بده.و البته صبور و محکم باش....همسر شما نیاز به اصلاحات اساسی داره.....

    موفق باشی
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  2. کاربر روبرو از پست مفید maryam123 تشکرکرده است .

    ياري خواه (پنجشنبه 17 اردیبهشت 94)

  3. #22
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 خرداد 94 [ 01:09]
    تاریخ عضویت
    1394-2-08
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    555
    سطح
    11
    Points: 555, Level: 11
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 17 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آقاي mercedes62 متشكرم كه پاسخ داديد.
    نقل قول نوشته اصلی توسط mercedes62 نمایش پست ها
    من این موردای مشابه رو دیدم که همشون مشکل دوقطبی داشتن داشتن و با تست زدن و کلی با تعقیب و گزیزو پلیس بازی و بازی دادن روانپزشک رو هم پیچوندن ، بعد کلی رفت و امد روانپزشک متوجه دوقطبی بودنشون شده.
    نميدونم چرا از اين حرفتون خيلي ناراحت شدم. ولي درموردش زياد فكر كردم. به اين نتيجه رسيدم كه بايد در مورد همسرم خيلي جدي فكر كنم. حتي اگه بيمار نباشه.

    نقل قول نوشته اصلی توسط mercedes62 نمایش پست ها
    همه مشکل دارن و گناه کارن جز خودشون

    این افراد خودشون رو معمولا بروز شیک مودب و های کلاس و با روابط عمومی بالا و درصد هوش و Iq بالا نشون میدن و خودشون رو تافته جدا بافته میدونن در کل

    ( ایشون فکر میکنه کتک زدن خیانت و... عادیه و علت تمام این مشکلات علتش شمایید و مصوبش شمائید و شما باید تمام هزینه هاشون رو بدید )

    چون تا حالا قاطع و محکم برخورد نکردید و سر سری برا ایشون کتک و خیانت و.... عادی سازی شده و روز به روز حق به جانب تر میشه که تا حالا هم ماشالا ایشون رکورداره
    دقيقا همينطوره كه گفتيد. هر كاري دلش ميخواد ميكنه و وقتي من بهش اعتراض ميكنم و ازش ميپرسم چرا؟ ميگه دليلش رو تو خودت جستجو كن. به همين راحتي منو مقصر ميكنه و خودشو تبرئه.


    نقل قول نوشته اصلی توسط mercedes62 نمایش پست ها
    با عقل منطق و قاطع و با درایت حرکت کنید وگرنه مطمئن باشید بازگشت با احساس و گذشت و... نتیجش از الانی که هست 100 برابر بدتر میشه
    واقعا به اين نتيجه رسيدم كه ديگه نبايد احساسي عمل كنم. ولي هنوز راهشو پيدا نكردم. هنوز نياز به راهنمايي دارم. ميشه اگه مورد مشابه سراغ داريد برام مثال بزنيد كه چطوري برخورد كردند؟

    سلام مريم جان. ممنونم كه به تاپيك من سر ميزني و راهنماييم ميكني. بسيار سپاسگذارم.
    خودم اشتباهاتمو قبول دارم. علاوه بر اين چيزايي كه شما گفتيد و خودمم ميدونستم يه سري اشتباهات ديگه هم داشتم ولي هر چي فكر ميكنم نتيجه هيچ كدوم از اينا نبايد اين باشه كه اون به عمد يه كاري كنه. مثلا منم به خودم حق بدم برم با يه آقايي رابطه برقرار كنم و بهش بگم چون تو اين كارو كردي منم اين كارو ميكنم. نميدونم چرا چون خودم اينطوريم از اونم انتظار دارم اينطوري باشه. خوب خيلي سخته به خاطر اينكه اون هر عكس العملي انجام نده مواظبت و سختي و استرسش با من باشه. من هي بايد همه چي رو كنترل كنم كه مبادا حركتي از اون سر نزنه. خيلي سخته.
    بايد زيرك باشم؟ چطوري؟
    نقل قول نوشته اصلی توسط maryam123 نمایش پست ها
    سلام عزیزم
    شما دارای نقص خاصی هستی ؟(فیزیکی....جسمی....ظاهر )؟؟؟
    نه خدا رو شكر از هر نظر سالم هستم. و ظاهرم هم خوبه. هيچ كس جمال مطلق نيست. من هم از نظر خودم زيبا هستم و هم از نظر همسرم و اينو بارها بهم گفته. هميشه هم به خاطر ظاهرم خدا رو شاكرم. ميشه بپرسم چي شد كه اين سوالو پرسيدي؟
    نقل قول نوشته اصلی توسط maryam123 نمایش پست ها
    من کاری به خود ارضایی و سایر اخلاقای بد همسرت ندارم....مهم ترینش که باید حل بشه مسئله کتک زدنشه...این رو جدی بگیر.نه به خاطر خودت فقط بلکه به خاطر بچه معصومی که قراره هر روز کتک خوردن مادرش رو ببینه و بزرگ بشه و در نهایت بشه یکی مثل همسرت.......

    دو راه داری:
    یا با التماس بهش بگی کتکم نزن (که شک نکن جواب نمیده) یا قاطعیت شما رو ببینه و به خودش اجازه اینکارو نده...در هر صورت این مسئله کم اهمیتی نیست.این راهکار منه....تصمیم گیرنده نهایی خودتی.

    همسر شما انگار عادت به کتک زدن شما کرده و این باید از سرش بیفته وگرنه زندگی با همچین ادمی با چنین شرایطی غیر ممکنه.

    شما وارد بازی بچه گانه ای که راه انداخته نشو.

    یکبار برای همیشه با قاطعیت برای زندگیت تصمیم بگیر.انقدر نگو خداروشکر که همسرم فقط عکس اون خانومو دیده و ..... با این انفعالی که شما داری پیش میری شک نکن که کار به جاهای باریک هم میکشه.

    شما خودت همسرت رو اینجوری تربیت کردی و به این نقطه رسوندی خودت هم باید درستش کنی.
    من اومدم اينجا كه اينو ياد بگيرم. بايد رفتارم جراتمندانه باشه و قاطع باشم اما چطوري؟ وقتي اون قاطعيت منو تهديد حساب ميكنه؟ وقتي ميگه خط و نشون ميكشي و بدتر لج ميكنه چي؟
    همسر من فقط با خوبي درست ميشه. چون به شدت احساساتي هست و هميشه بايد باهاش خوب بود. اما اگه يه بار من شرايطشو نداشته باشم مثل اين سري آخر ديگه قابل كنترل نيست.
    حرف من اينه بابا باشه من هميشه خوب اما اگه يه بار نتونستم تو خوب باش. ميگه نه. اگه تو خوب نبودي من 10 برابر بدم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط maryam123 نمایش پست ها
    همسر شما تعادل روانی نداره اینو از کتکهایی که به شما میزنه باید بفهی....حوله به این راحتیا پاره نمیشه یا پایه تخت به این راحتی نمیشکنه......اگر فردا پس فردا زد و ناقصت کرد چی ؟
    دقيقا اينكه من اون شب زنگ زدم به مامانش كه بياد ترسم از همين بود. اگه خانوادم نميزارن برم ترسشون از همينه.
    به نظرتون نيازه با روانشناس يا روانپزشكي چيزي مشورت كنم؟
    نقل قول نوشته اصلی توسط maryam123 نمایش پست ها
    من اصلا نمیگم برو دادگاه و با مهریه و .....بترسونش....اما بهش زمان بده.و البته صبور و محکم باش....همسر شما نیاز به اصلاحات اساسی داره.....
    يعني همينطوري بشينم تا ببينم كي مياد سراغم؟ دادگاه هم نرم؟ من گفتم يكشنبه ميرم. و اگه نرم خراب ميشم. ميدونم هيچ كاري نميكنه و حتي حاضر نيست بياد پيش قدم بشه.

  4. #23
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 خرداد 99 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1392-2-20
    نوشته ها
    227
    امتیاز
    7,750
    سطح
    58
    Points: 7,750, Level: 58
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 200
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Recommendation Second ClassVeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    887

    تشکرشده 279 در 146 پست

    Rep Power
    40
    Array
    خانوم یاری خواه به نظر من تنها راهش اینه که ارتباطتون رو کلا با ایشون قطع کنید

    در صورت که واسطه ای چیزی فرستادن ... شما براشون قاطع خط قرمزارو مشخص کنید کتک زدن ، خیانت ،... و بحث عدم تعادل روحی

    مشروط به اینکه قول کتبی بده یاحداقل جلو بزرگترهاش برادراش و خواهراش و پدر و مادرش که تکرار نمیشه و پیگیر روانپزشک و... میشه

    یکشنبه برید دادگاه برا چی؟ توضیح بدید؟ شکایت؟


    باید صبرکنید و روی مشکلات و خط قرمزاتون تاکید کنید تا ایشون هم مشکلات و اشکلاتش رو بفهمه و تصمیم بگیر میخاد اصلاح بشه یا نه؟

    با عجله اوضاع بدتر میشه و ایشون هم روز از نو و روزی از نو
    ویرایش توسط mercedes62 : جمعه 18 اردیبهشت 94 در ساعت 23:42

  5. کاربر روبرو از پست مفید mercedes62 تشکرکرده است .

    ياري خواه (شنبه 19 اردیبهشت 94)

  6. #24
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 خرداد 94 [ 01:09]
    تاریخ عضویت
    1394-2-08
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    555
    سطح
    11
    Points: 555, Level: 11
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 17 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    واسطه نميفرسته. مادرش خودش مياد واسطه ميشه كه اونم نشه بهتره. چون من اصلا قبولش ندارم. خودش از شوهرش زياد كتك خورده و وقتي من قضيه دوست دخترشو مطرح كردم گفت داشته باشه. همه دوست دختر دارن. خوب از همچين آدمي چه انتظاري ميره؟ انقد پشيمونم كه چرا بهش گفتم! توي دعواي آخر اگه نميترسيدم بلايي سرم بياره هيچ وقت بهش زنگ نميزدم بياد. اگه جلوي پسرش هم همين حرفو زده باشه كه ديگه واقعا قبح اين كار همسرم ريخته. در ضمن بار اولي كه فهميد كتك خوردم به همسرم گفت اگه بفهمم يكبار ديگه روي اين دختر دست بلند كني شيرمو حلالت نميكنم ولي كو گوش شنوا. ببينيد همسر من چيه كه ديگه حتي اين حرف هم براش ارزشي نداره. كلا هيچ كسي رو قبول نداره مخصوصا پدر و مادرشو.
    برادراش و شوهر خواهرش اصلا براش پا پيش نميزارن (همسرم برادر بزرگشو اصلا قبول نداره و باهاش حرف نميزنه. برادر دومش هم كه كلا با خانواده اينا قطع ارتباط كرده و هيچ وقت خودشو توي اين مسائل وارد نميكنه. خواهرشم انقد با شوهرش مشكل داره كه بعيد ميدونم بزارن اون بفهمه ما رابطمون خرابه چون همينا رو ميكنه چماق ميكوبه تو سره خواهرش). و قول زبوني نميده چه برسه به كتبي.
    چند روز پيش كه مادرشوهرم اومده بود خونمون بهش گفتيم بياد و به خوبي بريم از هم بصورت توافقي جدا بشيم. بهش گفتم من تا روز شنبه صبر ميكنم كه يه خبري از شما بشه. اگه نشد خودم يكشنبه اقدام ميكنم.
    همسرم خط قرمزاي منو ميدونه و منو با همونا اذيت ميكنه.
    گاهي وقتا واقعا به اين نتيجه ميرسم اين زندگي درست بشو نيست.

  7. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 خرداد 94 [ 07:57]
    تاریخ عضویت
    1393-12-02
    نوشته ها
    29
    امتیاز
    548
    سطح
    10
    Points: 548, Level: 10
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 2
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 30 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ياري خواه نمایش پست ها
    سلام
    واسطه نميفرسته. مادرش خودش مياد واسطه ميشه كه اونم نشه بهتره. چون من اصلا قبولش ندارم. خودش از شوهرش زياد كتك خورده و وقتي من قضيه دوست دخترشو مطرح كردم گفت داشته باشه. همه دوست دختر دارن. خوب از همچين آدمي چه انتظاري ميره؟ انقد پشيمونم كه چرا بهش گفتم! توي دعواي آخر اگه نميترسيدم بلايي سرم بياره هيچ وقت بهش زنگ نميزدم بياد. اگه جلوي پسرش هم همين حرفو زده باشه كه ديگه واقعا قبح اين كار همسرم ريخته. در ضمن بار اولي كه فهميد كتك خوردم به همسرم گفت اگه بفهمم يكبار ديگه روي اين دختر دست بلند كني شيرمو حلالت نميكنم ولي كو گوش شنوا. ببينيد همسر من چيه كه ديگه حتي اين حرف هم براش ارزشي نداره. كلا هيچ كسي رو قبول نداره مخصوصا پدر و مادرشو.
    برادراش و شوهر خواهرش اصلا براش پا پيش نميزارن (همسرم برادر بزرگشو اصلا قبول نداره و باهاش حرف نميزنه. برادر دومش هم كه كلا با خانواده اينا قطع ارتباط كرده و هيچ وقت خودشو توي اين مسائل وارد نميكنه. خواهرشم انقد با شوهرش مشكل داره كه بعيد ميدونم بزارن اون بفهمه ما رابطمون خرابه چون همينا رو ميكنه چماق ميكوبه تو سره خواهرش). و قول زبوني نميده چه برسه به كتبي.
    چند روز پيش كه مادرشوهرم اومده بود خونمون بهش گفتيم بياد و به خوبي بريم از هم بصورت توافقي جدا بشيم. بهش گفتم من تا روز شنبه صبر ميكنم كه يه خبري از شما بشه. اگه نشد خودم يكشنبه اقدام ميكنم.
    همسرم خط قرمزاي منو ميدونه و منو با همونا اذيت ميكنه.
    گاهي وقتا واقعا به اين نتيجه ميرسم اين زندگي درست بشو نيست.
    سلام دوست خوبم متاسفانه احساس مي كنم شوهرتون غرور خيلي بدي داره كه اين چند روز هيچ سيگنالي نفرستاده يا زندگيش براش مهم نيست؟
    و با وجود اين وجود يه واسطه براي بهتر شدن روابط و برقراري يك رابطه كه دونفره سنگ هاتون رو وابكنين ضروريه ..و مادرشوهرتون اگر اين كارو انجام ميده بي احترامي نكن و بزار كارشو انجام بده اون هم پسرشو مي شناسه شايد جواب بده.از قديم گفتن كاچي بهتر از هيچي ....و اينكه ايشون مي گن همه دوست دختر دارن براي توجيه كار پسرشون نيست ..فكر مي كنم ميخوان با شيوه ي خودشون شما رو آروم كنند...يكم صبرتو بيشتر كن...

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط ياري خواه نمایش پست ها
    سلام
    واسطه نميفرسته. مادرش خودش مياد واسطه ميشه كه اونم نشه بهتره. چون من اصلا قبولش ندارم. خودش از شوهرش زياد كتك خورده و وقتي من قضيه دوست دخترشو مطرح كردم گفت داشته باشه. همه دوست دختر دارن. خوب از همچين آدمي چه انتظاري ميره؟ انقد پشيمونم كه چرا بهش گفتم! توي دعواي آخر اگه نميترسيدم بلايي سرم بياره هيچ وقت بهش زنگ نميزدم بياد. اگه جلوي پسرش هم همين حرفو زده باشه كه ديگه واقعا قبح اين كار همسرم ريخته. در ضمن بار اولي كه فهميد كتك خوردم به همسرم گفت اگه بفهمم يكبار ديگه روي اين دختر دست بلند كني شيرمو حلالت نميكنم ولي كو گوش شنوا. ببينيد همسر من چيه كه ديگه حتي اين حرف هم براش ارزشي نداره. كلا هيچ كسي رو قبول نداره مخصوصا پدر و مادرشو.
    برادراش و شوهر خواهرش اصلا براش پا پيش نميزارن (همسرم برادر بزرگشو اصلا قبول نداره و باهاش حرف نميزنه. برادر دومش هم كه كلا با خانواده اينا قطع ارتباط كرده و هيچ وقت خودشو توي اين مسائل وارد نميكنه. خواهرشم انقد با شوهرش مشكل داره كه بعيد ميدونم بزارن اون بفهمه ما رابطمون خرابه چون همينا رو ميكنه چماق ميكوبه تو سره خواهرش). و قول زبوني نميده چه برسه به كتبي.
    چند روز پيش كه مادرشوهرم اومده بود خونمون بهش گفتيم بياد و به خوبي بريم از هم بصورت توافقي جدا بشيم. بهش گفتم من تا روز شنبه صبر ميكنم كه يه خبري از شما بشه. اگه نشد خودم يكشنبه اقدام ميكنم.
    همسرم خط قرمزاي منو ميدونه و منو با همونا اذيت ميكنه.
    گاهي وقتا واقعا به اين نتيجه ميرسم اين زندگي درست بشو نيست.
    سلام دوست خوبم متاسفانه احساس مي كنم شوهرتون غرور خيلي بدي داره كه اين چند روز هيچ سيگنالي نفرستاده يا زندگيش براش مهم نيست؟
    و با وجود اين وجود يه واسطه براي بهتر شدن روابط و برقراري يك رابطه كه دونفره سنگ هاتون رو وابكنين ضروريه ..و مادرشوهرتون اگر اين كارو انجام ميده بي احترامي نكن و بزار كارشو انجام بده اون هم پسرشو مي شناسه شايد جواب بده.از قديم گفتن كاچي بهتر از هيچي ....و اينكه ايشون مي گن همه دوست دختر دارن براي توجيه كار پسرشون نيست ..فكر مي كنم ميخوان با شيوه ي خودشون شما رو آروم كنند...يكم صبرتو بيشتر كن...

  8. 2 کاربر از پست مفید مهتا 68 تشکرکرده اند .

    mercedes62 (شنبه 19 اردیبهشت 94), ياري خواه (شنبه 19 اردیبهشت 94)

  9. #26
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 خرداد 94 [ 01:09]
    تاریخ عضویت
    1394-2-08
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    555
    سطح
    11
    Points: 555, Level: 11
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 17 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان
    من تصميم گرفته بودم صبر كنم تا ببينم چي پيش مياد و بعد بيام اينجا راهنمايي بگيرم.
    امروز همسرم تا وايبر يه پيغام فرستاده بود و بعدشم چند تا عكس. البته من چون محل كارم هستم و از اينترنت سيمكارت استفاده ميكنم با سرعت پايين نتونستم عكسا رو دانلود كنم ولي از دانلود نصفه و نيمه و همچنين پيغام اوليه يه سرچي كه توي نت داشتم فهميدم مطلب زير رو برام فرستاده. (ميدونم الان ميگيد دسترسي هاتو بايد قطع كني اما من به خاطر گروهي كه با همكارام تشكيل داديم فعلا نميشد وايبر رو حذف كنم)
    آدرسش رو ميدم و از شما ميخوام بازم راهنماييم كنيد كه احساسي عمل نكنم. (البته اينو بگم اين پيغامش واقعا خوشحالم كرد طوري كه كاملا توي رفتارم مشهوده و حتي احساس گرسنگي كردم يه جورايي اشتهام باز شد.) ولي واقعا تصميم دارم عاقلانه و نه احساسي عمل كنم.
    و اينم لينك مطلب
    چطور با همسرمان آشتی کنیم؟ « مهرخانه :: پنجره
    همچنين اينجا هم همين مطلب رو نوشته
    کوچه ی آشتی کنون مخصوص همسران
    دوستان منتظرم و سپاسگذارم.

  10. #27
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 اردیبهشت 03 [ 16:27]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,565
    امتیاز
    44,711
    سطح
    100
    Points: 44,711, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,972

    تشکرشده 6,443 در 1,460 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    358
    Array
    http://www.hamdardi.net/thread-34385.html

    سلام عجله نکنید
    میدونم دوست داری زودترمشکلت حل بشه
    اما سعی کن باعجله تصمیم نگیری
    به نظرمن هم باید همه جوانب رودرنظربگیری
    شوهرشما به مشاوره احتیاج داره
    لینک بالا روهم مطالعه کنید
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  11. #28
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 خرداد 94 [ 01:09]
    تاریخ عضویت
    1394-2-08
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    555
    سطح
    11
    Points: 555, Level: 11
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 17 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    پاییز عزیز از لینک بسیار عالیتون متشکرم.
    دوبار خوندمش فکر میکنم واقعا مفیده.
    تنها چیزی که الان میدونم اینه فعلا مثل روزای قبل نباید هیچ عکس العملی نشون بدم و صبر کنم ببینم چکار میکنه.
    دلم میخواست بهش بگم دو صد گفته چو نیم کردار نیست!
    ویرایش توسط ياري خواه : شنبه 19 اردیبهشت 94 در ساعت 15:23

  12. #29
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 خرداد 94 [ 01:09]
    تاریخ عضویت
    1394-2-08
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    555
    سطح
    11
    Points: 555, Level: 11
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 17 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان
    من قبلا گفتم كه الان خونه بابام هستم يه مقدار از وسايلمو ميخواستم امروز صبح از محل كارم مرخصي گرفتم رفتم خونه خودم كه بيارمشون. همسرمم خونه نبود. يه سري فايل هم ميخواستم كه رفتم از كامپيوتر بيارمشون بعد ديدم روي دسكتاپ يه فولدر عكس هست بازش كه كردم ديدم همسرم و پدر و مادر و خواهراش و شوهر خواهرش رفتن مسافرت پيش فاميلاشون. البته ميدونستم مادرشوهر و پدرشوهرم اينا رفتن ولي فكر نميكردم كه همسرم هم رفته باشه. وقتي كه عكساشون رو ديدم خيلي ناراحت شدم كه چطور دلش اومده بدون من بره. آيا من حق دارم ناراحت بشم؟ نميدونم خودشو زده به بيخيالي و اين زندگي رو تموم كرده؟ نميدونم لجبازي ميكنه و ميخواد لج منو دربياره؟ خيلي ناراحتم. كلا كه آدم لجبازي هست ولي سابقه نداشته از اين كارا كنه. هي كارها رو خراب ميكنه. آخه اين بشر كي ميخواد بزرگ بشه؟ كي ميخواد بفهمه!

  13. #30
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 خرداد 99 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1392-2-20
    نوشته ها
    227
    امتیاز
    7,750
    سطح
    58
    Points: 7,750, Level: 58
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 200
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Recommendation Second ClassVeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    887

    تشکرشده 279 در 146 پست

    Rep Power
    40
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ياري خواه نمایش پست ها
    سلام دوستان
    من قبلا گفتم كه الان خونه بابام هستم يه مقدار از وسايلمو ميخواستم امروز صبح از محل كارم مرخصي گرفتم رفتم خونه خودم كه بيارمشون. همسرمم خونه نبود. يه سري فايل هم ميخواستم كه رفتم از كامپيوتر بيارمشون بعد ديدم روي دسكتاپ يه فولدر عكس هست بازش كه كردم ديدم همسرم و پدر و مادر و خواهراش و شوهر خواهرش رفتن مسافرت پيش فاميلاشون. البته ميدونستم مادرشوهر و پدرشوهرم اينا رفتن ولي فكر نميكردم كه همسرم هم رفته باشه. وقتي كه عكساشون رو ديدم خيلي ناراحت شدم كه چطور دلش اومده بدون من بره. آيا من حق دارم ناراحت بشم؟ نميدونم خودشو زده به بيخيالي و اين زندگي رو تموم كرده؟ نميدونم لجبازي ميكنه و ميخواد لج منو دربياره؟ خيلي ناراحتم. كلا كه آدم لجبازي هست ولي سابقه نداشته از اين كارا كنه. هي كارها رو خراب ميكنه. آخه اين بشر كي ميخواد بزرگ بشه؟ كي ميخواد بفهمه!
    خانم محترم
    شما ظاحرا نمیخاین تغییری تو رویکرد و مسیر زندگیتون ایجاد کنید
    بهتون میگیم ارتباطتون رو کلا از همه طریق قطع کنید شما میگید بخاطر همکارام و... نمیتونم از گروه بیام بیرون؟ یعنی زندگیتون اندازه 1 گروه وایبر و... ارزش نداره؟

    در مورد شوهرتون هم شخصیتتون خیلی به ایشون وابسته است و مشکل اصلی از همین جا نشات میگیره :

    شوهرتون وابستگی و منفعل بودنتون رو میبینه و حس میکنه و احساس میکنه

    این احساس بهش دست میده که شما بدون ایشون هیچید و احساس میکنه شمارو بعنوان 1 بار اضافه مجبوره بدوش بکشه
    و شما به تنهایی هیچ تاثیر گذاری ندارید و 1 موجب بلااستفاده و بی معنی هستید.

    ایشون این شرایط رو شما پیاده کرده انوقت شما نگران مسافرت تنهایی ایشون هستید؟
    ببخشید اینجوری نوشتم شما هم مثل خواهرمید ولی خواستم واقعیت رو از دید ایشون بنویسم تا به خودتون بیاین و دس از مسیر اشتباهی که چندساله میرید دست بر دارید.

    زندگی 2 طرفست همه تقصیرا گردن ایشون نیست رفتار شما باعث شده اینشون همچین روشی رو با شما انتخاب کنه

  14. 2 کاربر از پست مفید mercedes62 تشکرکرده اند .

    ياري خواه (دوشنبه 21 اردیبهشت 94), بارن (یکشنبه 20 اردیبهشت 94)


 
صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: چهارشنبه 05 مهر 91, 00:29
  2. همسرم كمالگراست و هنگام عصبانيت حمله ميكند
    توسط maryam1355 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: دوشنبه 20 دی 89, 13:48
  3. درخواست كمك از خانم هاي سايت
    توسط yousef007 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: دوشنبه 03 فروردین 88, 02:32
  4. درخواست راهنمايي براي درمان يک همسربي مسؤوليت
    توسط sogand_nou در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 08 اسفند 86, 17:22

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:10 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.