نوشته اصلی توسط
asaln531
من نمیخوام که به پدر و یا دامادمون و یا حتی خواهرم بگم که کمتر بیاد خونمون
وقتی مشکلت را نگی، از کجا بدونن که ناراحتی؟
در حالت کلی پدر و مادر باید حریم و حدود خانواده را مشخص کنند. وظیفه دارند فضای خونه را محیط امن و آرومی برای همه اعضای خانواده بکنند.
اما گاهی متوجه نیستند.
از جمله این که خانواده تون متوجه این موضوع نیستند که همسر خواهرت، فرد بسیار نزدیکی به خواهر شماست، اما نسبت اونقدر نزدیک با شما نداره که بتونی هر روز و هر شب در کنارش راحت زندگی کنی. حضور دائمش توی خونه آرامشتون را به هم می زنه، هر چند برای بقیه خوشایند یا بی تفاوت باشه.
به هر حال اونها متوجه نیستند یا به دلایلی براشون مهم نیست. اما تا مشکلت را نگی که بقیه کاری نمی کنند.
این همه حرص می خوری و توی خودت می ریزی، یه روز صبرت تمام می شه و کاری را می کنی که شایسته نیست. بهتره زودتر حرفت را بزنی.
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
برداشت من از صحبتهای شما اینه که به رابطه خواهرت و همسرش حس حسادت داری. از ازدواج خواهرت ناراحتی. از اولین پستها یا حتی تاپیک قبلیت این حس توی نوشته هات هست. تا این که این اواخر اشاره کردی که حتی از این که نگاه فروشنده ( توی یه فروشگاهی) به طرف خواهرت برگشته و توجهش را از شما برداشته ناراحت شدی. الان هم بیشتر از اون که حضور یک غریبه تو خونه ناراحتت کنه یا مشکل حجاب و ... داشته باشی، به نظرم مشکل حسادت به این رابطه را داری.
به خانواده ات بگو که حضور اون آقا آرامش شما را به هم می زنه. اما در کنارش روی مساله حسادت خودت هم کار کن.
اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
مادر ترزا
ویرایش توسط شیدا. : دوشنبه 04 خرداد 94 در ساعت 16:22
علاقه مندی ها (Bookmarks)