به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 22
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 دی 02 [ 08:42]
    تاریخ عضویت
    1392-9-12
    نوشته ها
    69
    امتیاز
    8,452
    سطح
    62
    Points: 8,452, Level: 62
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 298
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    70

    تشکرشده 64 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مهسا جان سلام
    مطالبتو خوندم. ناراحتی نکن اصلا. چون همسرت دچار بیماری روانی شده اما نگران نباش. این فقط تویی که میتونی کمکش کنی.
    باید خیلی توی این راه محکم و سفت باشی.
    همسرت عاشق توه و بار خیلی سنگینی رو به دوش کشیده. اما این فقط تویی که پناه اونی.
    اولین و مهم ترین کاری که باید بکنی اینه که حتی اشتباه هم انجام ندیو اگه میگه روبنده بزنی بگو میزنم. بذار به این نتیجه برسه تو این دنیا میشه فرشته پیدا کرد.
    من هم خانومم و درک میکنم برات سخته . اما تو اگه میخای شوهرت و زندگیتون رو حفظ کنی حتما باید تا مدتها از خودت بگذری . در قبال اینکه وقتی اون اومد و تورو قبول کرد از خیلیل چیزهاش گذشت.
    هیچ وقت ناراحت نشو.
    هیچ کار گناه و اشتباهی رو انجام نده.
    کاملا مطیع شوهرت باش.
    تو تنهایی خودت و خدا میتونی گریه کنی حتی گلایه کنی و ناراضی باشی تا خای بشی اما نذار شوهرت متوجه شه.
    اون نیاز داره که بفهمه تو عوض شدی،هش نیاز داری، دوسش داری و براش هر کاری میکنی.
    دعوتش کن به نماز . براش قرآن بخون... این ها رو از ته دلت انجام بده اگه اون لحظه اثر نکرد ناامید نباش چون خدا باهاته و روزی بهت جواب خوبیاتو میده.
    رفتارتو با پسرت با همسایه ها با هرکسی دیگه هم بهتر کن. بذار شوهرت ببینه که تو چقدر واقعا زن عالی هستی و هیچ نسبتی با گذشته ات نداری.
    ممکنه همسرت هر از چند گاهی این موج روانی سراغش بیاد اما تو باید مداوم مواظبش باشی حتی وقتی خوبه.
    شب ها هیچوقت تنهاش نذار. اگه خواب بد دید یا لحظه ای تصور ذهنی بدی دربارت پیدا کرد و حالش بد شد بهش تصویر واقعی زندگیتو نشون بده بگو که چقدر همه چی خوبه .
    شاید لازم باشه اینکارو مدت ها مداوم انجام بدی.
    من این ها رو بهت پیشنهاد یدم چون میفهمم که میخای خوب باشی پس لایق یه زندگی خوب هستی اما باید براش تلاش کنی.
    برخلاف دوستان توی این شرایط هیچ وقت شوهرتو وادار به انجام کوچک ترین کار نکن.
    اگه نمیخاد بره روانپزشک فقط یک بار بگو.
    خودتو بذار جای اون بهش حق بده اگه هرکاری بخاد بکنه.
    بذار طعم اینو بچشه که مثل شاه زندگی کنه. اون زخم دیده باید تیمار شه.
    توی همه این مراحل توکلت به خدا باشه. اشتباه نکن.
    آروم باش.
    و به این فکر نکن که تو خیلی بدی. اصلا اینطور نیست.
    اول خودتو ببخش گذشته ات رو به هیچ وجه به یاد نیار.جوری که انگار تو اونا رو انجام ندادی.بعد مطمئن باش خدا هم تورو بخشیده.
    اینجوری توسط بندگان خدا هم بخشیده میشی.
    برات آرزوی خوشحالی میکنم

  2. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 اردیبهشت 95 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1391-12-19
    نوشته ها
    35
    امتیاز
    2,961
    سطح
    33
    Points: 2,961, Level: 33
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    13

    تشکرشده 33 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنوتم دختر جوان.اتفاقی که میگی افتاده و من واقعا دیگه فکر میکنم بعضی وقتها که دوستش ندارم.ولی خب پسرمو دارم و اینکه به شوهرم مدیونم.اما بعد از اینهمه مدت که از جریان گندکاری و بعدش توبه من گذشته توقع ندارم هرروز یه مدل باشه.من بچه دارم و یکسری کارها دیگه زشته.نمیدونم چند وقته چی شده.دیروز میخواستیم بریم خونه مامانم گیر داده بود که یه مانتوی تنگ و جلف سه چهار سال پیشمو بپوشم.منم به روم نیووردمو پوشیدم.بعدش با ماشین خودمون نرفتیم!!!!راه افتادیم توی خیابون.بقیه جلو خودش کم مونده بود آدمو درسته قورت بدن اما حس کردم براش لذت بخشه.البته قبول دارم قبلا از این قضیه سو استفاده زیاد کردم.
    ممنون رفتگر که گفتی به گذشته فکر نکن.اما نمیتونم.انگار شوهرم داره تمام کارهای اون موقع رو برام تداعی میکنه.تازه اون موقع حرکاتم هم خوب نبود.نمیدونم الان با این کارش آزارم میده.اما دلمم براش میسوزه.از اونطرف گاهی ازش چندشم میشه.داره منم دیوانه میکنه

  3. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مهر 94 [ 20:51]
    تاریخ عضویت
    1394-1-26
    نوشته ها
    249
    امتیاز
    2,867
    سطح
    32
    Points: 2,867, Level: 32
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 327 در 165 پست

    Rep Power
    49
    Array
    مهسا جان شما واسه شوهرت توبه کردی یا واسه خدا اینو اول جواب بده؟توبه کردی شوهرت ببخشدتت وبه شوهرت خیانت نکنی یا توبه کردی که گناه نکنی میگن پدر ومادر با این ارج وارزش که خدا براشون قایل شده وقتی سفارش بدی میکنند نباید ازشون فرمانبرد حالا تو چطور توبه ای کردی که شوهرت بگه باز وجلف بپوش میگی باشه بگه حجاب کن هم میگی چشم خدا این وسط چیه حرفش چقدر میارزه؟ اگر بخاطر خدا توبه کرده بودی مطمین باش شوهرت زودتراز اینا اعتمادش برمیگشت


    اون فکر میکنه که زنم فقط بخاطر حرف من که صالح شده وخسته شده دلش میخواد خودت خودکار پاک ترین میشدی واسه همین ناگهان رهات کرده از کجا میدونی امتحانت نمیکنه بیماریش بدتر شده تو بجای اینکه واسه خودت نزاری وبری لباس بپوشی باید میگفتی نه اصرار میکردی حتی گریه میکردی میگفتی پس من نمیام اینطوری شوهرت متوجه کار اشتباهش میشد اینجوری که اگه هم از خودش ناراحت شه میگه این که از خداش بود پس ولش کن

    عزیزم خواهشا ازم ناراحت نشو ومن اصلا نمیخوام کسیرو دلخور کنم یا توبه ات رو زیر سوال ببرم اون چیزیه بین خودت وخدا اما در ظاهر هم توبه ات واقعی نشون بدی

  4. 3 کاربر از پست مفید دختر جوان تشکرکرده اند .

    alireza198 (یکشنبه 31 خرداد 94), nazi1371 (دوشنبه 01 تیر 94), اعجاز عشق (یکشنبه 31 خرداد 94)

  5. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 13 شهریور 94 [ 23:59]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    1,408
    سطح
    21
    Points: 1,408, Level: 21
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    67

    تشکرشده 72 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    تاپیکت رو خوندم...
    من روانشناس نیستم ولی مرد هستم...(البته مجرد)
    خواستم بگم شوهرت خیلیی مرده و مردونگی داره،قدرش رو بدون هرکاری میکنی بکن تا از دستش ندی.
    این کاری ک زمان نادانایت(ببخشید اینجوری میگم)انجام دادی خیلی راحت میتونه کمر ی مرد رو بشکنه...راحت تر ازونی ک فکرش رو بکنی،نیومدم نمک رو زخمت بپاشم ولی میخوام بگم اگر این مرد یعنی شوهرت رو از دست بدی،البته خدای ناکرده،بزرگترین باخت زندگیت رو تجربه میکنی.
    هر کسی جای همسرت میبود بلافاصله طلاقت داده بود،اگر من بوذم دیگه ازدواجم نمیکردم:-(
    بگذریم...کاریه ک شده و مهم اینه ک توبه کردی پس خداهم کمکت میکنه.
    واسه چشمات لنز بزار...کاری کن ابی نباشه،موهات رو رنگ بزن...
    کارایی بکن تا اون یاد گذشته نیفته،بیرون ک میری حجابت رو کامل رعایت کن...توقع هم نداشته باش ک زود یادش بره.
    فقط میتونم بگم این کاری ک شوهرت کرده از جمله بزرگترین مردونگی هایی که ی مرد میتونه بکنه،از بزرگترین گذشت ها...
    امیدوارم این افکار ازاردهنده شوهرت و خودت رو رها کنه...
    امیدوارم زندگی عاشقانه و صمیمی با هم دوباره شروع کنین...

  6. کاربر روبرو از پست مفید milad.mehr تشکرکرده است .

    alireza198 (یکشنبه 31 خرداد 94)

  7. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 22 فروردین 98 [ 15:00]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    275
    امتیاز
    7,709
    سطح
    58
    Points: 7,709, Level: 58
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    521

    تشکرشده 526 در 206 پست

    Rep Power
    62
    Array
    سلام
    منم با حرف های دختر جوان کاملا موافق هستم یه بار براتون نوشتم ولی قبل از ارسال پاک شد درسته به همسرت مدیون هستی ولی سعی کن اول خدارو توی اولویت بزاری بعد خودت بعد همسرت
    با کارهای گذشته همسرت بدجوری داغون شده و الان نمیتونه تصمیم درستی بگیره شاید حتی ازت بخواد با مردی رابطه برقرار کنی به هیچ عنوان نباید بازم بشی همون مهسای سابق حتی اگه همسرت بخواد و بگه اگه این کار رو نکنی ازت جدا میشم
    سعی کن پاکی و توبه ات برای خدا باشه تا به این وسیله شوهرت هم بتونه فراموش کنه و شخصیت جدیدت رو بپذیره
    اون شاید الان توی این فکر باشه که اگه من نباشم بازم مهسا به وضعیت قبلش بر میگرده یعنی از گذشته پشیمون نیست و همه. این کارا فقط برای دلخوشی منه...
    این شب ها شبهای خیلی پربرکتیه بهتره یه بار دیگه از کارات توبه کنی ولی این دفعه پشیمونی از گناهات و توبت فقط و فقط به خاطر خدا باشه اونم خودش کمکت میکنه مطمئن باش
    ان شاءالله مشکلت به بهترین شکل حل بشه
    موفق باشید
    یاعلی...

  8. کاربر روبرو از پست مفید alireza198 تشکرکرده است .

    milad.mehr (دوشنبه 01 تیر 94)

  9. #16
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    این تاپیک را بخونید

    رفتار همسرم بعد از خیانت من....

    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  10. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 اردیبهشت 95 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1391-12-19
    نوشته ها
    35
    امتیاز
    2,961
    سطح
    33
    Points: 2,961, Level: 33
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    13

    تشکرشده 33 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.ممنون از راهنماییهاتون.من سعیم این بوده که توبه ام خدایی باشه که نشده گویا.واقعا پشیمونم از رفتارهای سابقم.مخصوصا حالا و با داشتن یک پسر از خون خودم و شوهرم.
    کلا نمیدونم از بچگی چه مشکلی بوده که دوست داشتم و دارم فقط و فقط خودم راس توجه باشم که همیشه برام دردسر بوده چون انگار هنری جز ظاهرم و جلب توجه نداشتم و همیشه آدمهای خوب دورم نبودن.
    رفتارهای اخیرم توی جشن یا قبول خواسته شوهرم اصلا قابل توجیه نیست.میدونم.اما گاهی خیلی دلم واسه گذشته ها و نوع زندگیم تنگ میشه.واسه مهمونیهامون مسافرتامون و ... اون جشن تولدشون منو برد به اون حال و هوای سابقم اگه بخوام با خودم روراست باشم شاید از کارا و شیطنتام لذتم بردم ...بگذریم توجیهی ندارم.اما گاهی عجیب وسوسه میشم که سعی میکنم غلبه کنم.با عشق به پسرم و شوهرم.چون هنوز تماسها و ...ادامه داره از جانب خیلیا.فقط میخوام خدا کمکم کنه باز نلغزم.چون عادت کردم یه عده همیشه دورم مدح و ثنا بگن واسه خودشون.که شوهرم اصلا این کارو نمیکنه برام و برعکس یه جوری گارد میگیره و سعی میکنه تحقیرم کنه.یا بگه واسه تلویزیون و تبلیغاته که ملت فکر میکنند تو قشنگی
    دوست عزیز در مورد استفاده از لنز اصلا نمیتونم.یعنی میترسم و تا به حال استفاده نکردم.
    دیشب خیلی حال شوهرم خوب بود.یه روز کاری خوب داشت و کلی بهم محبت کرد.منم کلی شیطونیم گل کرده بود.خواستم با هم بعد از مدتها شاد باشیم.مخصوصا که میدیدم جدیدا ازم چیا میخواد.یه آهنگ شاد گذاشتم و شروع کردم یکم براش رقص و خوشحالی و ذوق.در ظاهر میخندید و حال و هواش عوض شده بود.منم خوشحال بودم.اما یه دقیقه بعد انقدر بیخود آسمون و ریسمون بافت و آشفته شد که زد شیشه آشپزخونه رو شکوند.بعد از اینکه ترس من و گریه پسرمونو دید پشیمون شد و اومد پیشمون معذرتخواهی.بعدم برای توجیه ناراحتیش گفت خوب نیست صدات موقع حرف زدنت.خنده هاتم عوض کن!!عادت میکنی با همه اینطوری صحبت کنی و بخندی.گفت خوشم نمیاد و واسه همین عصبی شدم.تمرین کن با منم رسمی تر صحبت کنی!!!بعدم کلی در مورد گرگهای جامعه و ذات مردها حرف زد!!معلومه خیلی آشفتست.دیگه دارم کم میارم چون اصلا متوجه حرفهاش نمیشم
    شیدا خانم مرسی.تاپیک رو خوندم.اما شباهتی ندیدم.چون من واقعا پشیمونم و سعی در جلب علاقه شوهرم دارم.

  11. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مهر 94 [ 20:51]
    تاریخ عضویت
    1394-1-26
    نوشته ها
    249
    امتیاز
    2,867
    سطح
    32
    Points: 2,867, Level: 32
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 327 در 165 پست

    Rep Power
    49
    Array
    واقعا یک سیم کارت عوض کردن گوشی نو خریدن انقدر سخته؟؟؟؟؟؟

    مهساجان قبول کن دمبال توجیهی تا کارات خوب جلوه بدی شوهرت بزار کنار خدا این وسط چی میگه به نظرم اگر فقط عکس العمل شوهرت در برابر کارات برات مهمه پس کاری رو بکن که دلت میخواد وبزار اون تکلیفشو بدونه مهسا این روحیاتی که توداری کمترشو منم دارم البته خانواده بسته تری دارم والان با این حرفات ترسیدم از ایندم من میفهمم چی میگی وحتی اون غلبه هرو هم خوب درک میکنم منم کسیرو خیلییییی دوست دارم اما خیلی وقتا میخوام تایید پسرایی بگیرم که شاید واقعا هم ازشون بدم میاد مهسا اول با خودت کنار بیا وتکلیف اون شوهر بیچارتم مشخص کن اینکه کی هستی وتا اونم بدونم با چه مهسایی روبرو تو داری به خاطر علاقش ازش سواستفاده میکنی مهسا بیشترین چیزی که نیاز داری غرور اما غرور بابت شخصیتت بفهمی که چجوری نگات میکنن ارزش رو در خودت بزاری که اونا حق ندارن من رو اینطوری ببینن حق ندارن فکر کنن شوهرم بی غیرته ومنم یه زن باز وخراب وبی وفام واز اون بیشتر متوجه بشی که خداوند داره نگات میکنه
    موقع شیطونیات شاید کسی اون نیت درونیت نفهمه حتی خودت!
    اما مسلما خداوند داره نگات میکنه از نیتات باخبره وعمیقا گذشته وحال واینده این نیت وتصمیمتو میدونه
    ایا خدا برای بنده اش کافی نیست؟
    مهسا جان جواب این ایه رو بده ایا خدا برات کافی نیست بهتر نیست؟
    نیازی نیست لنز بزاری خدای نکرده چیزیت شه وبدتر زده شی ولی من جات بودم همین الان با قیچی تمام مانتوهای جلف وبدمو میچیدم وبا پسرم باهم کاردستی میساختیم وقبل از مهمونیا هزارتا صلوات میفرستادم از شوهرم میخواستم دیگه به من نگه اینارو بپوش ویا جلف شو
    مهسا حتی اگه نفست خواست پشیمونت کنه مثلا لباست نچینی روش کم کن یه قیچی بزرگ وسط لباس بزن بعد بگو دیگه کارمو کردم
    و دراخر مهسا خدات دوست داشته باش
    شوهرت دوست داشته باش
    وخودتو دوست داشته باش.

  12. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 تیر 94 [ 09:41]
    تاریخ عضویت
    1394-1-10
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    362
    سطح
    7
    Points: 362, Level: 7
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    250 Experience PointsTagger Second Class3 months registered
    تشکرها
    1

    تشکرشده 16 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نمیدونم چرا بعد از خوندن این تاپیک بغض بدی کردم. دلم یهویی گرفت هم برای تو هم برای همسرت و مهم تر از همه برای پسر کوچولوت.
    من مشاور نیستم و این مورد اونقدر خاصه که فقط و فقط یه مشاور حاذق میتونه کمک کننده باشه.
    عوض کردن شیوه زندگی شما سخته. به قول خودتون از اون کاری که می کردید لذت می بردید و الان همه اون لذت ها ازتون گرفته شده و ....
    فقط یه چیزی رو فقط بگم
    فقط ظاهر زیبا نیست که فریبندگی داره. نوع تربیت شما مطمئنا خیلی تاثیر بیشتری داشته تا ظاهرتون. یعنی من دخترایی دیدم که خیلی خیلی زیبا هستن ولی طوری تربیت شدن که از این زیبایی سو استفاده نمی کنن و دخترهایی با ظاهر معمولی هم دیدم که خدای عشوه گری و .... هستن.
    امیدوارم که بتونید مشکلتون رو حل کنید. سخته اما با توکل به خدا و کمک از متخصص می تونید

  13. #20
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مهساجان نمایش پست ها
    شیدا خانم مرسی.تاپیک رو خوندم.اما شباهتی ندیدم.چون من واقعا پشیمونم و سعی در جلب علاقه شوهرم دارم.
    درست نخوندی !


    مدیر همدردی:

    با سلام
    به نظر بنده مورد شما نیاز ضروری به مشاوره حضوری داره.

    ..............................

    در جلسات مشاوره حضوری به اندازه کافی شرایط برای تمرکز روی رفتار همسرتان بعد از خیانت شما بیشتر فراهم هست. همچنین با توجه به جزئیات بیشتری از شرح حال زندگی شما و خصوصیات همسرتان و شما می تواند این فرایند مشاوره تحت کنترل مشاور باشد.

    اینگونه پیشرفت تاپیک ها از نظر حجم پست ها و تعداد پستها نه اینکه زیاد کمک کننده نیست، بلکه می تواند به اشتباه منجر به شکلی گیری تقابلی در شما بشود. چرا که کمتر در این مکان می توان مداخلات ریشه ای و بالینی روی مشکلات عمیق و بالینی داشت.



    تالار همدردی در مورد مشکلاتی که از عمق زیادی برخوردار است و طی زمان مزمن شده و به مشکلات حاد کنونی رسیده به هیچ وجه صلاحیت نداره و توصیه اکید به مشاوره حضوره حضوری دارد.



    به طور کلی تالار همدردی در مورد مسائل پیشگیری روانی، بهداشت روانی، مهارتهای زندگی و ارتباطی، معیارهای انتخاب همسر، مهارتهای تصمیم گیری و حل مسئله، تربیت کودک، و حل مشکلات غیر مزمن فعالیت اصلی خود را دارد و در مورد مسائلی که از عمق زیادی برخوردار است و مزمن شده است و یا به دخالت های بالینی نیاز دارد صرفا توصیه مراجعه به روانشناس یا مشاوره به صورت حضوری را دارد.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ایا تغییر شخصیت امکان پذیر است ؟ضروری
    توسط حلمانصیر در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: یکشنبه 12 دی 95, 00:27
  2. شخصیت زوجین مشابه باشد بهتر است یا مکمل؟
    توسط Half seeker در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: جمعه 29 آذر 92, 09:31
  3. آیا بی ثباتی در شخصیت یک انسان میشه درست بشه؟ همراه ترس ودهن بینی و وبدبینی
    توسط sahelneshin در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: چهارشنبه 08 آبان 92, 07:49
  4. پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: پنجشنبه 21 خرداد 88, 11:14

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:18 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.