به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 22
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 22 تیر 97 [ 21:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-22
    نوشته ها
    180
    امتیاز
    5,092
    سطح
    45
    Points: 5,092, Level: 45
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    56

    تشکرشده 91 در 64 پست

    Rep Power
    32
    Array
    دوستااااااان با مشاور و دکتر صحبت کردم.

    دختر بیخیال و شمیم بهار عزیز،ممنون از راهنمایی های بسیار خوبتون.

    مشاور
    گفتن اول باید کسی بینتون واسطه شه.چون دو ماه قهر خوب نیست.بعد گفتند ممکنه 4-5 ماه

    طول بکشه .بعدا بهت راهنمایی لازم رو میکنم تا برا زندگیت درست تصمیم بگیری.

    الان میدونین مشکل چیه؟!!کی واسطه بشه؟تو یکی از بحث ها و دعواها،پدرم پیش قدم شد(با اینکه

    همسرم مقصر بود) ولی بعد یه مدت همش بهم میگفت تو مقصر بودی،چون اگه تو مقصر نبودی بابات

    پیش قدم نمیشد.فکر میکنه هرکی پیش قدم بشه مقصر اونه.میترسم ما پا پیش بذاریم دوباره فکر کنه

    حق با اونه.اگر هم چنین فکری کنه برا شرطهایی که من میخوام بذارم کوتاه نمیاد.

    یکی از فامیلای من باهاش در تماسه.همین فامیل گفته بود من میتونم واسطه شم.ولی سنش

    کمه.25 سالشه.

    ولی من میخوام پدر،مادرش هم حضور داشته باشند.البته دیروز با مادرشوهرم حرف زدم.کلی حرف

    زدیم.ولی اقدامی صورت نگرفت.چیکار کنم؟چه جوری کسی واسطه شه؟یا صبر کنم برا روز پدر که

    میخوام به پدر شوهرم تبریک بگم یه جوری سر صحبت باز شه؟یا اصلا صبر کنم اونا پیش قدم بشن؟

  2. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 22 تیر 97 [ 21:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-22
    نوشته ها
    180
    امتیاز
    5,092
    سطح
    45
    Points: 5,092, Level: 45
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    56

    تشکرشده 91 در 64 پست

    Rep Power
    32
    Array
    دوستااااااااااااااااااااا اااان ممنون میشم تو این مورد راهنمایی کنید.

  3. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 تیر 94 [ 15:02]
    تاریخ عضویت
    1393-9-22
    نوشته ها
    63
    امتیاز
    1,387
    سطح
    20
    Points: 1,387, Level: 20
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    39

    تشکرشده 116 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام سحر عزیزم.من کارشناس نیستم ولی به نظر من با پدر و مادرش صحبت کنید.حتما لازم نیست تبریک بگید خودتون زنگ بزنید به پدر شوهرتون باهاش صحبت کنید.یه سوال تو این دو ماه مادر شوهر یا پدر شوهرتون کاری نکردن؟

  4. #14
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    سحر جان نظر شخصی من اینه که شما وقتی در محیطهای مجازی ارتباط ایشون را با دختران میبینید . اصلا لازم نیست خودت رو به ندونستن بزنی . لازم هم نیست با خانواده ها مطرح کنی که کار رو خراب تر میکنه . ولی در همون محیط بهش پیغام بده که اول تکلیف زنش رو مشخص کنه بعد دنبال دختر دیگه ای بگرده . اگر ایشون خودش رو به خواب زده باشه هیچ کس نمیتونه از خواب بیدارش کنه . مگر اینکه خودش بخواد . اول ببین میخواد از خواب بیدار بشه ؟

  5. کاربر روبرو از پست مفید واحد تشکرکرده است .

    سوده 82 (پنجشنبه 18 تیر 94)

  6. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 22 تیر 97 [ 21:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-22
    نوشته ها
    180
    امتیاز
    5,092
    سطح
    45
    Points: 5,092, Level: 45
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    56

    تشکرشده 91 در 64 پست

    Rep Power
    32
    Array
    سلام سحر عزیزم.من کارشناس نیستم ولی به نظر من با پدر و مادرش صحبت کنید.حتما لازم نیست تبریک بگید خودتون زنگ بزنید به پدر شوهرتون باهاش صحبت کنید.یه سوال تو این دو ماه مادر شوهر یا پدر شوهرتون کاری نکردن؟


    سلام anny عزیز و واحد عزیز.

    حقیقتش نه،کاری نکردن.فقط برا عید زنگ زدن تبریک گفتن.دو روز پیش که به مادرشوهرم برای پول

    وامی که باید شوهرم پرداخت میکرد زنگ زدم تازه سر حرف رو باز کرد.عزیزم شوهرم از این دسته از

    آدماست که فکر می کنه اگه من پیش قدم شم یعنی حق با اونه و منم نمیخوام خانوادم پیش قدم

    شن(دلیلش رو بالا گفتم).حالا موندم چه جوری کسی واسطه شه؟

    سحر جان نظر شخصی من اینه که شما وقتی در محیطهای مجازی ارتباط ایشون را با دختران میبینید . اصلا لازم نیست خودت رو به ندونستن بزنی . لازم هم نیست با خانواده ها مطرح کنی که کار رو خراب تر میکنه . ولی در همون محیط بهش پیغام بده که اول تکلیف زنش رو مشخص کنه بعد دنبال دختر دیگه ای بگرده . اگر ایشون خودش رو به خواب زده باشه هیچ کس نمیتونه از خواب بیدارش کنه . مگر اینکه خودش بخواد . اول ببین میخواد از خواب بیدار بشه ؟

    میدونی
    واحد جان،حقیقتش واقعا دلم میخواد این کارو کنم.چون خیلی سخته ببینی شوهرت داره

    به دخترا پیام میده و حرفهای نامربوط میزنه.ولی میترسم روش تو روم باز بشه و وضع از اینی که هست

    خرابتر بشه.با اینکه داره شخصیت

    خودش رو خورد میکنه.مطمئنا دوستای مشترکمون تو اینستا این چیزا رو میبینن.چون ما همکلاس

    بودیم.یه ماه پیش یکی از همکلاسیهامون (آقا)به من زنگ زد گفت شوهرت خوب تو اینستا فالور داره.فکر

    کنم با زبون بی زبونی میخواست به من بگه چه خبره.منم الکی بحث رو عوض کردم.یعنی نه تنها

    شخصیت خودش،بلکه شخصیت

    منو داره زیر سوال میبره!نمیخوام تعریف کنم ولی چون همکلاسیهام رو من یه حساب ویژه ای باز کرده

    بودند.تو دانشگاه خیلی آدم سر به زیر و سنگینی بودم.این حرفهای شوهرم و بچه های دانشگاه

    بود.خیلی هاشون هم خواستگارم بودند.برا همین انگار

    شخصیتم داره خورد میشه.


  7. #16
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    خب سحر جان این خورد شدگی شما توسط اعمال و رفتارهای غیر مستقیم همسرتون، بصورت کاملا مستقیم داره روحیه شما تاثیر منفی میذاره.
    و فکر میکنی که بعد ازدواجتون قراره معجزه ای رخ بده؟ یهو همه چی عوض میشه؟

    الان حستون نسبت به همسرتون با دونستن این موارد چیه؟ با دیدن این خیانت ها و همچنین با شنیدن این کنایه ها از طرف دوست و آشنا؟

    فرض کنید همسرتون پشیمون هم شدند شما قصد دارید گذشته و فراموش کنید و ادامه بدید؟ چون گاهی فرد با این موارد مواجه میشه بعد تمام هدف و تلاششو رو این میذاره که به همسرش ثابت کنه که اشتباه کرده وقتی همسرش قبول کرد و ثابت شد، حالا تازه که فرد به هدفش رسیده تازه متوجه شده کارهای همسر چه برسر روح و روانش گذاشته و نمیتونه همسر و ببخش و زندگی و هم بخودش هم همسرش تلخ میکنه، میخوام بگم گاهی اوقات خانم ها وقتی این اتفاق براشون میوفته اعتماد بنفسشون خیلی پایین میاد و بنابراین تمام سعیشونو میکنند تا دوباره همسر جذب کنن، اما بعد این اتفاق تازه احساس خورده شده و آسیب دیده روی خودشو نشون میده، اینجاست که زندگی دیگه زندگی نمیشه.

    پس بنظر من اول تکلیفتونو با خودتون مشخص کنید ببینید اگه همسرتون برگشت بسمتتون و پشیمون شدن حاضر به قبول ایشون و فراموش کردن گذشته هستید؟

    اگه جواب مثبته خب بعد تلاش کنید تا ایشون بسمت خودتون برگردونید ولی اگه جز دسته ای هستید که نمیتونید کارهای همسر و فراموش کنید، پس بیهوده وارد این فاز نشید چون این مرحله، مرحله خیلی سختیه و مطمعن هم باشید آسیب زیادی میبینید خصوصا که هیچ آثار ی از گذشت ووفاداری در اعمال رفتار همسرتون مشاهده نمیشه.


    بنظر من این دیگران نیستند که باید متوجه بشند همسر شما متاهل هستند!
    کسی که باید درحال حاضر بفهمه که متعهد هست، خود همسرتون هست نه دیگران

    شما تا آخر عمرتون نمیتونید یک برچسب متاهل بودن بزنید روی پیشونی همسرتون تا بدیگران نشون بدید ایشون متاهل هستند.


    بلکه این همسرتون هستند که باید برچسب متعهد بودن و بر دل و نفسشون بزنند!

    بنظر من بهشون نگید از چه طریقی متوجه لغزش ایشان شده اید، فقط باهاشون صحبت کنید، اول هم از در آرامش و دوستی، میتونید با مقدمه متاهل بودن و متعهد بودن شروع کنید، اگه تغییر رفتاری بعد از آن دیدید بدانید این روند روند خوبیست کم کم وجدان همسرتون داره بیدار میشه، و ایشون پتانسیل بهبود و دارند.

    ولی اگه تغییری مشاهده نکردید یا احساس کردید منظورتون متوجه نشدن میتونید بدون اسم بردن از راهی که متوجه شدید، همین مشکل و از زبان دوستتون بزنید و بگید مثلا دوستم با همسرش همچین مشکلی و داره بنظرشما که یک مرد هستید نظرتون چیه؟ چرا این مرد با وجود دوست من همچین کارهایی میکنه؟ آیا شما کار ایوشن و میپسندید؟ آیا بنظرتون این روش درسته؟
    بنظرتون اینطوری از اعتماد دوست من سواستفاده‌ه نمیشه؟ و......

    اگه دیگه واقعا متوجه شدید همسرتون اصلا متوجه منظورتون نشدن مستقیم بگید. ولی باز هم بنظر من نگید از چه راهی متوجه شدید، فقط بگید اینقدر مطمعن هستید که بخواین درخصوص ادامه زندگی با ایشون تجدید نظر کنید.

    اینکه میگم نگید از چه راهی متوجه شدید اول بخاطر اینه که اصولا فکر میکنم آقایون دوست ندارند از طریق همسر چک شوند و اگه ویژگی لجباز بودن و داشته باشند ممکنه لجبازی کنند. و احساس کنند در بند قرار داشتن و خودشون خبر نداشتن و حریم خصوصی ندارند.

    2. بالاخره درست یا غلط شما این راه رفتین و و همسر و چک میکردید و الان در ذهن شما در مورد اینکار همسر اغتشاشی بوجود اومده، اگه بگید به همسرتون که از چه راهی متوجه شدید مطمعنا بعدا ک دیگه هیچی مشاهده نکنید فکر کنید شاید
    از یک راه دیگه اینکارو میکنن و هنوز عوض نشدن و کلا ذهن شکاک در حال حاضر شما همیشه در این شک و دودلی خواهد ماند.

    بنابراین بنظرم اگه هم قراره مستقیم گفته بشه بهتره راه گفته نشه و فقط بگید از طریق کسی بگوششتون رسیده و منبع بسیار معتبر بود اینقد معتبر بود که میشه در خصوص ادامه دادن و ندادن فکر کرد.
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **


  8. 3 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    maryam240 (دوشنبه 22 تیر 94), بارن (چهارشنبه 02 اردیبهشت 94), سوده 82 (پنجشنبه 18 تیر 94)

  9. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 22 تیر 97 [ 21:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-22
    نوشته ها
    180
    امتیاز
    5,092
    سطح
    45
    Points: 5,092, Level: 45
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    56

    تشکرشده 91 در 64 پست

    Rep Power
    32
    Array
    توجه توجه


    دوستان، شوهرم به مادرم زنگ زدن.خیلی دست پیش گرفت.منم از اینور میشنیدم.میگفت زن تحت هر

    شرایطی نباید از خونه بذاره بیرون.(من دوران عقدم و اون شب دعوا خونه مادرشوهرم مهمون بودم،تازه

    خودش من رو با کتک بیرون کرد).گفت حتی من اگه قصد کشتنش رو داشته باشم!!!!میگفت

    دین گفته.مادرم هم گفت کجای دین اینو گفته؟هر کی گفته بیخود کرده!!میگفت مسئولیت هاش رو

    انجام نمیده.(من نمیدونم چه مسئولیتی!!)میگفت زن وقتی عقد میکنه یعنی تمام .100 بار گفت زن

    مسئولیت داره نباید از خونه بذاره بیرون.آخرمادرم هم گفت

    شما تمام مسئولیت هات رو به نحو احسنت انجام میدادی؟(مثل دادن پول وامت.)میگه شما باید کمک

    مالی کنی. مامانم گفت یعنی چی؟یعنی من پول وام شما رو بدم؟ یه دفعه شوهرم خودش جا

    خورد و دیگه حرفش رو نزد.بعد همش میگه شما باید بیاین تهران،حرف بزنیم،تکلیف معلوم شه.من پامو

    خونه شما نمیذارم.(من یواش به مادرم گفتم قبول نکنه ما بریم تهران.چون اگه ما قبول کنیم،اون دیگه

    واقعا پاشو نمیذاره خونمون.)مادرم هم گفت در این مورد بزرگترها حرف میزنن،تصمیم میگیرن،نه شما.

    ( ببخشید ولی راستش دلم یه کم خنک شد).در بعضی جاها واقعا تند صحبت کرد.خدا رو شکر با

    بابام اینجوری حرف نزد وگرنه عکس العمل بابام مطمئنم خوب نبود.بابام به قول خودش مثل بمبه،عمل

    نمی کنه،نمی کنه ولی اگه بخواد عمل کنه یه جا رو میزنه خراب می کنه.به نظرتون اصرار روی

    این حرف که اینا باید بیان خونمون تا حرفا زده بشه درسته؟چون من میدونم اگه ما بریم یعنی که

    حرفی که شوهرم زد(که من پامو خونتون نمیذارم) رو قبول کردیم.


  10. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 22 تیر 97 [ 21:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-22
    نوشته ها
    180
    امتیاز
    5,092
    سطح
    45
    Points: 5,092, Level: 45
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    56

    تشکرشده 91 در 64 پست

    Rep Power
    32
    Array
    دوستااااااااااااااان،راهن مایی میخوام.

    حرفهایی که معمولا شوهرم میزنه(تو دعوا و بحث،مثل دیروز)،برای همون لحظه اس.

    بعد که عصبانیتش فروکش کرد،خودش نصفه حرفایی که زد رو قبول نداره.ولی خب من دلم نمیخواد

    اینجوری باشه.امروز هم باید زنگ بزنیم بهشون که یا ما بریم یا اونا بیان.نمیدونم چی بگم که اونا بیان.

    چون اگه ما بریم شوهرم دیگه نمیاد خونمون.بعد یه چیز دیگه:شوهرم انکار کرد که اون اس ام اس رو

    برادر شوهرم فرستاد.گفت من گوشیم آنتن نمیداد از گوشی برادرم فرستادم.......که البته واقعیت

    نداره.چون من همون شب دعوا با جاریم صحبت کردم.گفت باور کن منظوری نداشت.چند روز پیش هم

    که با مادر شوهرم حرف میزدم گفت منظورش رو بد رسونده.حالا نمیدونم موقع نشستی که با هم

    داشته باشیم من رو این مسئله که برادرشوهرم اس ام اس رو داد تاکید کنم یا نه؟؟!!((یا مثلا بهشون

    بگم:منم همین حدس رو زدم که اس ام اس رو برادرشوهرم نداد.چون خیلی زشته که برادرشوهر آدم

    دخالت گری باشه و من اصلا نمیتونستم قبول کنم که برادرشوهرم تو زندگی ما داره دخالت می کنه)).

    لطفا تو این موارد راهنمایی کنین.

  11. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 22 تیر 97 [ 21:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-22
    نوشته ها
    180
    امتیاز
    5,092
    سطح
    45
    Points: 5,092, Level: 45
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    56

    تشکرشده 91 در 64 پست

    Rep Power
    32
    Array
    دوستان یک تصمیم جدید گرفتم.

    تصمیم گرفتم خودم با شوهرم صحبت کنم.خودم سنگام رو باهاش وا بکنم.فکر می کنم اگر خانواده ها

    نشست داشته باشن حرف ها بیشتر کش داده میشه.و وابستگی شوهرم به خانوادش بیشتر

    میشه.دیگه تو هر مسئله ای با خانوادش مشورت می کنه و مجبوریم برا هر موضوعی پای خانواده

    وسط کشیده بشه.میخوام بهش زنگ بزنم بگم:من دوست

    ندارم پای خانواده ها وسط کشیده بشه.ما ازدواج کردیم که خودمون برا زندگیمون تصمیم بگیریم.

    وگرنه اصلا چرا ازدواج کردیم؟با همون خانواده هامون زندگی می کردیم.من آدم مستقلی هستم.اگه تو

    بخوای با خانواده ها نشست داشته باشیم یعنی طرز تفکرت و تصمیم گرفتنت به طرز تفکر خانوادت

    وابسته است.نه پدر و مادر من و نه پدر و مادر تو نمی تونن برا زندگی ما تصمیم بگیرن.بهتره که خودت

    بیای و ما با هم حرفامونو بزنیم.به نظرتون اینجوری بهتر نیست؟اگر راهنمایی های کنید ممنون میشم.


  12. کاربر روبرو از پست مفید سحر22 تشکرکرده است .

    واحد (شنبه 05 اردیبهشت 94)

  13. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 09 آبان 99 [ 11:16]
    تاریخ عضویت
    1392-10-21
    نوشته ها
    406
    امتیاز
    13,219
    سطح
    74
    Points: 13,219, Level: 74
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 547 در 219 پست

    Rep Power
    74
    Array
    سحر ٢٢
    سحر ٥١

    چقد سرنوشتاشون شبيه همه هردو دو سال عقد
    همسر خيانتكاااار ، با مشكل رواني ، دست دلباز ولي بيكار ، بي مسئوليت ، تحت تاثير ديگران ، عكس و كليپ مبتذل تو گوشي ، ارتباطات فراوون از طريق اينستا و وايبر ، بالاتر بودن از همه لحاظ از همسر ،

    و در حال حاضر قهر طووووووووووولاني


    سحر عزيزم از صميم قلب دركت ميكنم و غصه ميخورم كه يكي ديگه مث من هست كه اين مشكلاتو داره من در حال حاضر ٤ ماه قهرم

    همسرم ارتباطاتش خيلي زياد شده ولي ايشون تو گروهايي كه ميدونه شايد من ببينم ضايع بازي نميكنه

    اونم گفت من پامو خونتون نميذارم شما بايد بياين باباي منم قبول نكرد باهاش تند حرف زد ترسيد

    ولي ميدوني دكتر حبشي بمن گفت اصلا در اين مورد نذار بابات باهاش حرف بزنه و جايي كه حرف ميزنيد بابا مامانتون باشه چون احتمال داره به خانوادت بي حرمتي بكنه و جمع كردن اين قضيه خيلي سخته گفت به بابات بگو بهش بگه برين مشاوره البته الان يكماهه بابام طفلك بهش گفته و اون امروز فردا ميكنه

    اميدوارم همسرت قبول كنه خودت يه مشاور وقت بگير يا اگه حساسه بگو هر مشاوري كه خودش ميخاد

    اول باهم حرف بزنين ولي با ارامش با مهربوني نذار حرمتاتون بشكنه بهش پيله نكن از بدياش همش نگو خوبياشم بگو كه داغ نكنه اگه بازم بيربط حرف زد برين مشاور اينراه ازهمه بهتره نظر اقاي دكتر حبشيه

    چون شرايطت كاملاً مثل منه ميتونم بگم بهت تجربياتمو

    نذار قهر طولاني بشه از بدياش به هيچكس نگو حتي نزديكترين افراد خونوادت ميدونم سخته مگه اينكه به يه نفر اونم نه خانواده دوستي كه تو خانوادتون نيست درد دل كن خالي بشي راز دلتو نگه دار فاش نكن اينو مشاورا بهم گفتن نذار مادر پدرت بيشتر ازين غصه بخورن

    حالا اگه خدايي نكرده قضيه ب جاهاي باريك كشيد همه كاراشو لو بده

    البته من مادر همسرمم بسيااااار بسيااااار بدجنس و حسود هستن و من فكر ميكنم مشكل رواني داره

    هرچند من براي راضي كردن دل خودم ميگم اون مقصره ولي در اصل همسرمه كه بحرفه مادرش ميكنه



    اون اصلا حاضر ب ادامه نيست

    اميدوارم همشون عاقل بشن و قدر بدونن

    تو شب ارزوها برات دعا ميكنم


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 اسفند 92, 10:36
  2. موفقیت از آن كسانی است كه ذهنیت موفق دارند
    توسط ani در انجمن موفقیت و شادی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 24 آبان 88, 18:19

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:00 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.