به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 27 , از مجموع 27
  1. #21
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 اردیبهشت 95 [ 19:57]
    تاریخ عضویت
    1393-3-07
    نوشته ها
    47
    امتیاز
    2,178
    سطح
    28
    Points: 2,178, Level: 28
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    63

    تشکرشده 63 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط goll نمایش پست ها
    خب دوستان اینم از این.
    به مدت سه هفته رفتارهاشون رو بررسی کردم و با تمام استرسی که داشتم نشستم و حرف ها و هدف و اینکه قصدم برای ازدواج جدیه و همه چیزهایی که می‌خواستم بگم آماده کردم.
    شبش توکل کردم به خدا و گفتم خودت کمک کن درست بشه و اگر قراره نتیجه بدی داشته باشه یا چیزی جز ضرر برای من نباشه خودت نذار جفت و جور بشه.
    دیگه صبح شد رفتم دانشگاه و ایشون رو دیدم و مطمئن شدم که امده.خلاصه آخر وقت گیرشون آوردم و کشیدمشون کنار، خیلی استرس داشتن (خودم هم آلارم هورمون‌هام و قلبم داشت درمی‌امد) کمی آرومشون کردم و شروع گردم صحبت کردن که یکدفعه پریدن وسط صحبت من و گفتن جواب من همون نه ئه (ربطی به صحبت‌های من نداشت) . کمی شکه شدم و گفتم من جواب مثبت و منفی از شما نمی‌خوام که دوباره پریدن وسط صحبت من و صورتشون به حالت التماس درآوردن و گفتن تو ر خدا دیگه نیاین (من خیلی محترمانه و وسط دانشگاه داشتم حرف می‌زدم ولی ایشون احساس می‌کردن چاقو گذاشتم روی گلوش) دیگه دیدم واقعا کنترل استرس و احساساتشون رو ندارن و دارن اذیت می‌شن گفتم خیالشون راحت باشه و من دیگه کاری باهاشون ندارم.
    تمام.
    الان کمی حس سرخوردگی و شکست دارم ولی خدا بخواد دارم باش کنار میام و ردش می‌کنم.
    سلام به نظرم بهتر بود از طریق دوستش اقدام می کردین احتمالا زیاد با پسرا ارتباط نداشته و شاید دید خوبی (ازنظر ظاهرتون اونطور که گفتید)به شما نداره باید حقم بدین الان چقدر روابط ازاد شده ,خودتونم گفتین با پسرا نیست خب نباید انتظار داشته باشین اغوششو براتون بازکنه اتفاقا به نظرم ارزششو داره از طریق دوستش یا خانوادش یه بار دیگه اقدام کنید میتونید شماره خونشونو بگیرید و بدید مادرتون با مادرش حرف بزنه و بگه شما قصدتون ازدواجه فقط نمی خایید سنتی ازدواج کنید دوست دارید بیشتر اشنا بشید و بهشون اطمینان بدید اون ادمیکه فکرشو می کنه نیستید به نظرم نسبت به سنتون پخته ترهستیدو اون خانم نسبت به سنش بی تجربه تر.به نظرم اگر واقعا علاقه مندید سعی کنید . رفتارتندشم بزارید به حساب ترسش از پسرای مزاحم.

  2. کاربر روبرو از پست مفید idenay تشکرکرده است .

    goll (یکشنبه 20 اردیبهشت 94)

  3. #22
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مهر 94 [ 20:51]
    تاریخ عضویت
    1394-1-26
    نوشته ها
    249
    امتیاز
    2,867
    سطح
    32
    Points: 2,867, Level: 32
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 327 در 165 پست

    Rep Power
    50
    Array
    خب چیشد تو این سه روز کاری کردین؟اتفاقی افتاد؟ببنید دخترا مثل پسرا نیستن والبته ایشون هم به اندازه شما نمیتونن منطقی وبا کنترل احساس حرف بزنن ایشون هول کردن ویجورایی ترسیدن که شیک وایسن وبگن خب خوبه یمدت اشنایی برای ما لازمه یجورایی ایشون از بیان کردنش وعلنی شدنش میترسن چون من خودم یبار تجربه داشتم این رو میگم من از مدتهای خیلی پیش متوجه بودم پسری که توی فامیل ماهست به من علاقه داره توجه زیادی داره و هربار که میومد یه اشاره ای بکنه یا به من چیزی بفهمونه من مثل فشنگ از اونجا درمیرفتم ویبار که من رو گیر انداخت با اینکه چیزی نمیگفت وفقط میگفت یلحظه گوش کن من واقعا ترسیدم ومیخواستم زودتر از شرایط خارج شم وحتی ایشون رو زدم وفرار کردم با اینکه هرکسی خوشش میاد کسی بهش ابراز علاقه بکنه اما واقعا یجورترس برای دختراپیش میاد واز گفتنش واهمه دارن حتی شاید بعدش پشیمون بشن یا به رفتارشون بخندن اما برای دخترایی که ارتباط کمی با پسرا دارن این پیش میاد مخصوصا شما که با توجه از ظاهر خودتون تو دانشگاه یه ذهنیت دیگه ای براش ساخته بودین وحالا ناگهان بهش پیشنهاد دادین از رفتارشون ناراحت نشین اما سریع هم دوباره برنگردین تا حالت زدگی پیدا کنه مدتی کاملا ازش دور شین سعی نکنید رفتارتون رو بیتفاوت نشون بدید چون اونطوری با خودش میگه ایناها پسره فقط من رو برای تفریح میخواست وگفت یه پیشنهادی هم به من بده وخرم کنه والان اصلا براش مهم نیست وبا بقیه خوشه بلکه خودتون رو ازش ناراحت ودلخور نشون بدید تا اونهم احساس پشیمونی کنه وتوی این مدت رفتارها وتوجهاتش رو درنظر بگیرین واگه نشونه های مثبتی بود توسط خانواده دوباره اقدام کنید

  4. کاربر روبرو از پست مفید دختر جوان تشکرکرده است .

    goll (یکشنبه 20 اردیبهشت 94)

  5. #23
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام
    به نظر من گاهی ما به حواشی و جنبه های زینتی قضیه بیشتر از خود اصل ماجرا بها می دهیم.
    باید توجه داشته باشیم حاشیه نباید اصل را تحت تاثیر قرار بده یا اینکه حاشیه یه موضع برامون اصل بشه!!!
    توی حاشیه یه موضع سلیقه ها مختلفه. اما سلیقه چیزی نیست که بخواد از اصل ماجرا جلوگیری کنه.
    الان بعضی از جوانها شکل اینکه مدل غربی خواستگاری کنند براشون مهم شده و بعضا ملاک!
    ببینید الان شما یه فردی را در نظر بگیرید که همسر آیندتون هست. با مسر الف هم به همسر آیندتون می رسید با مسیر ب هم شاید برسید شاید نرسید. اما مسیر ب را بیشتر دوست دارید.
    خب این منطقی نیست که اینجا شما بیایید روی مسیرها بحث کنید. اینجا مهم همسر آیندتون هست که مسیر الف ریسک کمتری دارد و باید فرهنگ ایران را هم در نظر گرفت و اینکه آن دختر ایرانی است.
    دوستان هر مسیری که برید مطمئن باشید دختری که خانواده دار هست اولین کاری که می کند می ره با پدر و مادرش مطرح می کنه که فردی از من خواستگاری کرده. یعنی راه منطقی این است. چون نمیشه که این همه وقت و هزینه بذاره بعدا با مخالفت خانواده یا شما یا خودش مواجه بشه. چیزی که همون اول به راحتی می شد مشخص بشه و از یه ضربه روحی جلوگیری کنه...و در آخر دوباره باید خانواده ها ملاقات کنند.خب همین اول ملاقات کنند!

    این هم بگم این سریال های صدا و سیما و فیلمها هم خیلی تو ناخوداگاه ما تاثیر می ذاره و الکی بعضی چیزها را برامون بولد می کنه که این ها فرهنگه و این ها زیبا هستند.این حاشیه ها اصل هستند. که آره یه پسری تو دانشگاه از دختری خوشش بیاد بعد طی یه صحنه اکشن پسر خودش را به دختر ثابت کنه و ادامه ماجرا... یا اینکه حتما مستقیم از دختر جواب مثبت یا منفی بگیره... حتما با دختر مستقیم صحبت کنه. من یکی اگر یه پسری وسط دانشگاه بخواد به من پیشنهاد بده واقعا از اون آقا خوشم نمیاد. بابا اونجا آدم آبرو داره. باید محیط در نظر گرفته بشه.چند تا آدم پشت سرش حرف می زنند.

    به حاشیه بیشتر از اصل موضوع بها ندین... فرهنگ کشورمون را در نظر داشته باشیم...
    ببینید تو این جامعه خودتون دختر داشتید نگرانش نمی شدین؟ نمی خواستین خودتون هم خانواده پسر را ببینید؟ چقدر تو جامعه الان میشه اطمینان کرد این آقا قصدش خواستگاریه و بعدا به خواستگاری منجر میشه...
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  6. 3 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    goll (یکشنبه 20 اردیبهشت 94), فرهنگ 27 (یکشنبه 20 اردیبهشت 94), شکوه (یکشنبه 20 اردیبهشت 94)

  7. #24
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 اردیبهشت 94 [ 01:59]
    تاریخ عضویت
    1394-1-28
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    249
    سطح
    4
    Points: 249, Level: 4
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    16

    تشکرشده 10 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    idenay و دخترجوان عزیز، خیر، من در این چند روز کاری انجام ندادم و در حال حاضر برنامه ای هم برای جلو رفتن ندارم.
    خودم هم متوجه این موضوع شدم که این رفتارهای عجیب و دور از انتظار ایشون نشان دهنده سلامت اجتماعی ایشونه (با وجود عدم مهارت اجتماعی) و به قول شما ارزش اقدام بعدی رو
    داره، ولی در مواجه دوم با این خانم سه مورد بود که به نظر من برای جلو نرفتن کافیه.اول اینکه اصلا درمورد من کنجکاو نبودن (علی‌رغم اینکه من در مورد ایشون کنجکاو بودم) و جواب نه رو آماده شده از قبل به من دادند یعنی حتی تلاش نکردند که غیر مستقیم به من بگن و یک حالت قطعیت در ایشون دیدم.دوم اینکه در پایان جمله‌شون به من گفتند "بهتره شما هم حد خودتون رو بدونید" . برداشت من از این جمله اینه که احتمالا خودشون رو بالاتر و از من می‌دونند و اون شخصی رو که در تفکر ایده‌آل گرایانه خودشون دارند خیلی با من متفاوته و سوم اینکه در آخر از من خواهش کردند که سمتشون نرم.
    این که گفتید مدتی سمت ایشون نرید و فقط خودتون رو ناراحت نشون بدید ایده جالب و شاید موثر باشه، ولی مسئله اینه که این هفته دیگه دانشگاه تقریبا تموم می‌شه و بعدش 3 ماه تابستون و می‌ره برای ترم بعد.
    من برای صبر کردن هم مشکلی ندارم، اما ذهن آقایون اینطوریه که فانتزی می‌سازه و به اون فانتزی علاقه‌مند می‌شه و این علاقه تا سرحد وابستگی هم جلو میره.یعنی اگر من خودم رو برای مهر امسال بخوام برای رودررویی بعدی با اون خانوم آماده کنم، در این بازه 4 ماهه دائم خودم رو با ایشون تصور می‌کنم در حالی که بیرون رفتیم، غذا می‌خوریم، حرف می‌زنیم و علاقه به ایشون بیشتر می‌شه تا حدی که اگر به ایشون فکر نکنم احساس تنهایی و غصه می‌کنم، این ساختار مغز ماست.بنابراین ترجیح می‌دم (هرچقدر هم سخت) ایشون رو از ذهنم خط بزنم و به زندگی عادیم ادامه بدم.

    و اما جناب مصباح الهدی.
    خیلی خوب بحث رو باز کردید ولی این بحث که هدف وسیله رو توجیه می‌کنه یا بالعکس یک لوپ نامتناهیه که خیلی سرش بحث شده.رسیدن به اون خانوم برای من ارزشمنده ولی جواب رد شنیدن خانواده ام از خانواده اونها برام سخته (درسته این نباید مسئله ای باشه ولی ناراحتم می‌کنه).مسئله بعدی اینکه، نمی‌خوام ادای روشن‌فکرها رو دربیارم ولی به نظرم زمانی که الان در اون هستیم، زمانیه که خود دختر خانم‌ها هم باید بتونند یک حداقل انتخاب و تصمیمی داشته باشند و اینکه دختر سرش بندازه پایین و بگه با خانواده ام صحبت کنید (هرچند سلامت اجتماعی رو داره) ولی چندان مورد پسند من نیست.امیر مومنان در حدیثی زیبا دراین باره می فرماید: – لاتقسراولادکم علی آدابکم فانهم مخلوقون لزمان غیر زمانکم؛ فرزندانتان را برآداب خود تربیت نکنید؛ چرا که آنها برای – آینده و – زمانی غیر از زمان شما آفریده شده اند. این حدیث نشون می‌ده که در اصول تربیتی-اجتماعی حتی از نظر دین هم زمان و عصر موضوع مهمی هست و این روش که در چند صده اخیر در ایران که مادر باید جلو بره و با مادر یا خانواده طرف صحبت کنه، یک روش (به نظر من) تقریبا کهنه است و با وجود اینکه 95 درصد قسمت های ارتباطات اجتماعی نسبت به 100 سال گذشته آپدیت شده، این یک مورد تغییری نکرده.
    همونطور که عرض کردم این موضوع خواستگاری به روش سنتی یا مدرن در یک تاپیک مجزا به زودی به بحث گذاشته می‌شه و دوستان اگر نظری درمورد دارند لطف کنند و در اون تاپیک (که به زودی لینکش قرار می‌گیره) قرار بدهند.
    من هم دوبار به اون خانوم پیشنهاد دادم و دیگه برنامه ای برای قدم بعدی ندارم.از همه دوستان که شرکت کردند و به من این همه نکات مهم رو یاد دادند، سپاسگذارم .این تاپیک دیگه دلیلی برای ادامه نداره و همین‌جا پایان تاپیک اعلام می‌شه.
    ممنون.
    ویرایش توسط goll : یکشنبه 20 اردیبهشت 94 در ساعت 23:03

  8. کاربر روبرو از پست مفید goll تشکرکرده است .

    سرشار (یکشنبه 20 اردیبهشت 94)

  9. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 اردیبهشت 94 [ 21:59]
    تاریخ عضویت
    1394-2-21
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    14
    سطح
    1
    Points: 14, Level: 1
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    چقدر عجیبه که شرایطی مشابه به من داری حتما برو جلو یک بار دیگه ولی بگذار زمان بگذره و تو مسیر دیدش باش چون با دیدنت نا حودآگاه توی ذهنش جا میگیری و یه جوری بیشتر بهت فکر میکنه حتی مقایسه ات میکنه با دیگران تفاسیری که حودت نوشتی چیزی هم کم نداری توکل کن به خدا

  10. کاربر روبرو از پست مفید mr.special تشکرکرده است .

    goll (سه شنبه 22 اردیبهشت 94)

  11. #26
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 اردیبهشت 95 [ 19:57]
    تاریخ عضویت
    1393-3-07
    نوشته ها
    47
    امتیاز
    2,178
    سطح
    28
    Points: 2,178, Level: 28
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    63

    تشکرشده 63 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    وقتی پستهای اقایونو رو می خونم می فهمم چقدر حساسن و گاها از خانمها احساساتی تر و شکننده تر والبته مغرور.به نظرم اون خانوم تاحدی زیاده روی کرده وباحرفاش غرورشمارو جریحه دارکرده درحالیکه به نظرم وقتی کسی بهمون ابراز علاقه می کنه باید لااقل تشکر کنیم .(البته برای کسیکه بفهمیم قصدش واقعا ازدواجه)منم با نظرات دخترجوان موافقم منم وقتی می خام باکسیکه بهم توجه می کنه صحبت کنم نزدیکه سکته کنم و فرار و برقرار ترجیح می دم بعدم پشیمون می شم و تا مدتها فکرم مشغول میشه که چرا نتونستم کاری کنم و خودمو سرزنش می کنم برای رسیدن به کسی که دوسش دارین باید صبورتر باشید والبته باگذشت.اشتباهاتشو باید نادیده بگیرید.موفق باشید

  12. کاربر روبرو از پست مفید idenay تشکرکرده است .

    goll (سه شنبه 29 اردیبهشت 94)

  13. #27
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 خرداد 97 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1393-8-11
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    2,717
    سطح
    31
    Points: 2,717, Level: 31
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز
    من خودم تقریبا در یک رده سنی با شما قرار دارم و شاید اصلح نباشم برای همفکری. ولی من جای شما باشم اگر تصمیم جدی و قاطع دارم نسبت به این خانم، از راه خانواده اقدام میکنم. چون اون دختر خانم هم اگر اهل دوستیهای بی حساب کتاب نباشن (که فرمودید نیستن) تا زمانیکه نسبت به ثبات قدم و جدیت شما مطمئن نباشن تصمیم گیری جدی درمورد شما نمیکنن و با عرض معذرت شاید این صحبت شما رو به حساب پیشنهاد دوستی بذارن.
    اما زمانیکه شخصی از اعضای خانواده شما رسمن با این خانم وارد گفتگو بشن، دیگه ایشون خیالشون راحته که این فرد دنبال بازی نیست و اونموقع شاید مسئله رو با خانوادش درمیون بگذاره که شما رو یک مرحله به جلو میبره.

    در حال حاضر رفتار دوم شما تکرار اشتباه اولتون بوده و رفتار اون خانم هم کاملا طبیعی. هرچقدر هم احساس میکنین که فرهنگ ازدواج ایرانی اذیت کننده و دست و پاگیره، با موردی طرف هستین که بنظر میاد راه دیگه ای نداشته باشین. من توصیه میکنم که اگر نسبت به انتخابتون مطمئنین، کل ماجرا رو تا دیر نشده برای خانواده عنوان کنین و بگذارین مادرتون دست به کار شن.
    ویرایش توسط Didenegar : جمعه 25 اردیبهشت 94 در ساعت 21:59

  14. 2 کاربر از پست مفید Didenegar تشکرکرده اند .

    goll (سه شنبه 29 اردیبهشت 94), مصباح الهدی (دوشنبه 28 اردیبهشت 94)


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:59 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.