به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 28 , از مجموع 28
  1. #21
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 08 خرداد 96 [ 11:46]
    تاریخ عضویت
    1394-1-10
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    3,201
    سطح
    35
    Points: 3,201, Level: 35
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 149
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    139

    تشکرشده 118 در 40 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با عرض سلام خدمت دوستان عزیزم

    نادیا جان تاپیک شما رو مطالعه کردم هنگام مطالعه وحتی الان در حال اشک ریختنم

    واقعا تاسف باره ........یه ظلم واقعی ........

    ان شا الله که در زندگی جدیدتون موفق و موید باشی و خدا شما رو خوشبخت کنه .....آمین


    پارسای گرامی......

    میبینم که عصبی شدین .........من اونقدر از دست کارا و حرفای شوهرم عصبی شدم ........گریه کردم .........خودمو زدم .........داد زدم .......

    در حالت عادی .....اونقدر باهاش حرف زدم ....... دعا کردم ......

    اما فایده نداره ...
    الان بیخیال شدم و همش دارم میخندم.......یعنی سعی میکنم
    شما فکر میکنی من بهش نگفتم باشه ......چرا همش میخواستم یجوری بیارمش طرف خودم ارومش کنم ........اما به قول خودش گول نمیخوره ........

    حتی توی کلانتری که شکایت کرده بود مسوول رسیدگی به شکایتشون یه جلسه با من و شوهرم گذاشت.......باهامون حرف زد و بهش گفت شکایتتو پس بگیر تا بفرستمتون مشاوره.......مشاوره تحت نظر کلانتری مشاوره رایگان برای حل اختلافات پیش امده بود

    اما قبول نکرد ....به قول یکی از دوستان شوهرم شمشیرشو از رو بسته .......



    مهریه من 114 تا سکه هس

    هر ماه 100 هزار تومن با پست بعنوان نفقه میفرسته دم در خونمون ........که من 3 ماهه اول نگرفتم اما 4 ماهه گرفتم .....
    با وکیلی مشورت کردم گفت بگیر.....

    من هنگام عقد واقعا خدایی رفتم جلو و فقط انسانیت و ادم زندگی بودن برام مهم بود مادیات رو هم من هم خانوادم خیلی باهاش اسون گرفتیم .........که به قول معروف ازدواج رو اسان کنم


    اما بعد از عقد شوهرم میگفت من باید جهیزیه کامل کامل کامل رو بیارم ....گفت بعد از عروسی هیچ چیز برا خونه نمیخره ......چون نمیتونه ....اگرم بتونه نمیاد پولشو بده تا اثاث بخره

    با اینکه بهم پول نمیداد اما از من توقع داشت براش هدیه بخرم ........

    خیلی حرفاشو رک و صریح میگفت ... مخصوصا درباره مادیات .....میگفت وظیفه باباته که خرج دخترش کنه
    اما من نمیدونم وظیفه شوهرم این وسط چی بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟



    اقا پارسا من مهر شوهرم توی این 7 ماه از دلم تقریبا رفته بیرون .....یادمه 7 ماه پیش که علیه خانوادم شکایت کرده بود با خانوادم رفتیم پیش وکیل خانوادم میگفتن مهریه ات رو اجرا بنداز .......حتی وکیل هم اینو گفت

    من قبول نکردم و گفتم نه ....من نمیتونم .کم بود گریه کنم اما خدارو شکر خویشتن داری کردم


    اما الان بعد از این همه تلاش و صبر .......هم سرد شدم نسبت بهش .....هم ترسم ریخته

    - - - Updated - - -
    ویرایش توسط غزاله 91 : پنجشنبه 27 فروردین 94 در ساعت 09:21

  2. 3 کاربر از پست مفید غزاله 91 تشکرکرده اند .

    parsa1400 (جمعه 28 فروردین 94), نادیا-7777 (پنجشنبه 27 فروردین 94), بارن (پنجشنبه 27 فروردین 94)

  3. #22
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    غزاله جان خواهر خوبم سلام

    خیییلی از وضعیت پیش اومده ناراحتم واقعا حیف از دختر خوبی مثل شما.

    من خودم همیشه از واژه طلاق بیزار و متنفرم و آخرینه آخرین راه میدونمش چون واقعا خیلی خانمها هستن که بعد از طلاق چند سال که گذشته و پخته تر شدن حسرت برگشت به زندگی قبل و درست کردنشو دارن

    اما گاهی ضربه ای که سازش با بعضی مردها و زنها به آدم میزنه خیلی خیلی بدتر از اوضاع بعد از طلاقه .

    خدارو شکر که شما خانواده خوبی داری

    بچه نداری

    مهر شوهرتم از دلت رفته الحمدلله

    کم سن هم که هستی

    اما فکر نکن بعد از جدایی چی میشه ، اگه عده ای میگن همه بهت نظر میکنن و.. بدون به مجرداها هم خیلی نظر میکنن منتها مطلقه ها به خودشون میگیرن چون طرف مرد مجرد نیست و متاهله ، که خیلی از این متاهل ها که جای پدر

    آدمن حتی میبینی حجابتم کامله ولی با نگاهشون قورت میدن آدمو

    میخوام بگم این تویی که خودتو شاد یا غمگین میکنی ، بعد از این به یه زندگی دوباره فکر کن عزیزم و مطمئن باش میتونی خوشبخت ترین زن دنیا باشی میتونی یه همسر خوبم داشته باشی

  4. 4 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    parsa1400 (جمعه 28 فروردین 94), نادیا-7777 (پنجشنبه 27 فروردین 94), بارن (پنجشنبه 27 فروردین 94), غزاله 91 (جمعه 28 فروردین 94)

  5. #23
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 99 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    20,258
    سطح
    89
    Points: 20,258, Level: 89
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,890

    تشکرشده 2,698 در 675 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    138
    Array
    غزاله خانم واقعا متاسفم .........

    ولی خدارو شکر که به عنوان یه خانم خودتو حفظ کردی ......

    یه روز تو مشکلاتم مدیر بهم گفت پارسا اگه خانمت مشاوره قبول نکرد بدون اختلال شخصیتیش حاده و تو هرگز نمیتونی با همچنین زنی زندگی کنی البته با شرایط احساسی بودن من .....

    برا همین هم مدیر هم فرشته بهم گفتند از طریق قانون پیگیری کن ....

    من 4 سال زندگی کردم ... خیلی کمکش کردم تو مشکلات چیزهایی بخشیدم که هر مردی نمیبخشه ..... ولی خب نه مشاوره می اومد و نه اجازه میداد تا باهم صحبت کنیم تا مشکل حل کنیم .....در نهایت در آخرین شکستش در آخرین توقیفیش از اموال من مجبور توافق شد .... و چون حدود یکسال از ترکش گذشته بود ... من هم مهرش از دلم رفته بود ... البته بچه های تالار میدونند من به دلیل مشکلات احساسی نا بجا عذاب سختی کشیدم ....

    ولی دیگه برای زندگی بهش اصرار نکردم .... در نهایت یه روز قبل از رای طلاق توافقی بهش یه نامه دادم که مصباح زحمتشو کشیده بود .... ولی به اون هم توجه نکرد و رفت ....... مسخ شده بود ...........

    غزال گرامی ... متاسفانه همسرت مسیر قانون بلده و داره نفقه شمارو میپردازه ..... راه طلاق بسته به نوعی ....

    شما چون خانم هستی و دوشیزه هم نیستی حالا چه جشن گرفته باشی و یا نگرفته باشی ملزم به زندگی با ایشون هستی .... اجرای مهریه از دید من اوضاع بدتر ممیکنه ... اگه واقعا این زندگی برات ارزش نداره توافق کن .... و خودتو راحت کن ..
    اگه مهر اجرا بذاری حدود چند سال باید دوندگی کنی تا طلاق بگیری چون از دید قانون شما عدله مناسبی نداری .. و نشوزتون بیدلیل خواهد بود ......متاسفانه باید بگم همسرت با توجه به شناخت اندکی که من پیدا کردم شما رو طلاق نخواهد داد ...

    نمیدونم ... باز تاجاییکه امکان داره این زندگی تحمل کن .......میدونم شرایط سخته ولی شاید بتونی با مهارت های امروزت همسرتو ترمیم کنی .....و به خوشبختی برسی ....ولی اگه دیگه نمیتونی فقط توافق کن .... توافق قبول نکرد بعد مهریه رو بذار اجرا ....چون اجرای مهر هم به شما هم به خانواده شما آسیب فکری خواهد زد هم همسرتو دریک لجبازی حقوقی قرار خواهی داد ... که به نفع روحیه شما نیست ....از طرف دیگه مهریه گرفتن ارزشی نداره ....ولی اگه قبول نکرد اجرایی کن ...

    انگار همسرت نسبت به مال دنیا حریصه اگه اینطور باشه دادن مهریه براش .......

    خوشحالم روحیتون خوبه موفق باشی..... تلاشتو بکن برای زندگی...

    - - - Updated - - -

    غزاله خانم واقعا متاسفم .........

    ولی خدارو شکر که به عنوان یه خانم خودتو حفظ کردی ......

    یه روز تو مشکلاتم مدیر بهم گفت پارسا اگه خانمت مشاوره قبول نکرد بدون اختلال شخصیتیش حاده و تو هرگز نمیتونی با همچنین زنی زندگی کنی البته با شرایط احساسی بودن من .....

    برا همین هم مدیر هم فرشته بهم گفتند از طریق قانون پیگیری کن ....

    من 4 سال زندگی کردم ... خیلی کمکش کردم تو مشکلات چیزهایی بخشیدم که هر مردی نمیبخشه ..... ولی خب نه مشاوره می اومد و نه اجازه میداد تا باهم صحبت کنیم تا مشکل حل کنیم .....در نهایت در آخرین شکستش در آخرین توقیفیش از اموال من مجبور توافق شد .... و چون حدود یکسال از ترکش گذشته بود ... من هم مهرش از دلم رفته بود ... البته بچه های تالار میدونند من به دلیل مشکلات احساسی نا بجا عذاب سختی کشیدم ....

    ولی دیگه برای زندگی بهش اصرار نکردم .... در نهایت یه روز قبل از رای طلاق توافقی بهش یه نامه دادم که مصباح زحمتشو کشیده بود .... ولی به اون هم توجه نکرد و رفت ....... مسخ شده بود ...........

    غزال گرامی ... متاسفانه همسرت مسیر قانون بلده و داره نفقه شمارو میپردازه ..... راه طلاق بسته به نوعی ....

    شما چون خانم هستی و دوشیزه هم نیستی حالا چه جشن گرفته باشی و یا نگرفته باشی ملزم به زندگی با ایشون هستی .... اجرای مهریه از دید من اوضاع بدتر ممیکنه ... اگه واقعا این زندگی برات ارزش نداره توافق کن .... و خودتو راحت کن ..
    اگه مهر اجرا بذاری حدود چند سال باید دوندگی کنی تا طلاق بگیری چون از دید قانون شما عدله مناسبی نداری .. و نشوزتون بیدلیل خواهد بود ......متاسفانه باید بگم همسرت با توجه به شناخت اندکی که من پیدا کردم شما رو طلاق نخواهد داد ...

    نمیدونم ... باز تاجاییکه امکان داره این زندگی تحمل کن .......میدونم شرایط سخته ولی شاید بتونی با مهارت های امروزت همسرتو ترمیم کنی .....و به خوشبختی برسی ....ولی اگه دیگه نمیتونی فقط توافق کن .... توافق قبول نکرد بعد مهریه رو بذار اجرا ....چون اجرای مهر هم به شما هم به خانواده شما آسیب فکری خواهد زد هم همسرتو دریک لجبازی حقوقی قرار خواهی داد ... که به نفع روحیه شما نیست ....از طرف دیگه مهریه گرفتن ارزشی نداره ....ولی اگه قبول نکرد اجرایی کن ...

    انگار همسرت نسبت به مال دنیا حریصه اگه اینطور باشه دادن مهریه براش .......

    خوشحالم روحیتون خوبه موفق باشی..... تلاشتو بکن برای زندگی...

  6. 3 کاربر از پست مفید parsa1400 تشکرکرده اند .

    گیسو کمند (شنبه 29 فروردین 94), نادیا-7777 (شنبه 29 فروردین 94), غزاله 91 (جمعه 28 فروردین 94)

  7. #24
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 08 خرداد 96 [ 11:46]
    تاریخ عضویت
    1394-1-10
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    3,201
    سطح
    35
    Points: 3,201, Level: 35
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 149
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    139

    تشکرشده 118 در 40 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان عزیزم


    بابت اینکه با من همراهی میکنین خیییییییلی ممنونم

    این گل های قشنگ تقدیم به همه شما عزیزان مخصوصا اقا پارسا و نادیا خانم

    مهریه ام رو به اجرا در اوردم ..........

    دوستان برام دعا کنید که هر چه سریعتر طلاق بگیرم . وبتونم با این درد کنار بیام

    پارسا ی گرامی ......ممنونم که نظر ات ارزشمندتون رو میگذارید .....

    پس شما هم طلاق رو تجربه داشتید .متاسفم

    اقا پارسا خوشبختانه من دوشیزه ام . من یه حقی دارم بنام حق حبس یعنی تا کل مهریه ام رو نگیرم کسی نمیتونه منو مجبور به تمکین کنه
    از شناختی که شما دوست عزیز از شوهرم پیدا کردید ایشون خیلی حریص هستن ......مطمئنم اولین قسط مهریه و نفقه رو بخواد بده میگه کجایی بیا تا طلاقت بدم ........ان شا الله که اینجوری باشه

    بازم از همراهی و همدردی همه دوستان تشکر میکنم

    برام دعا کنید......

  8. 3 کاربر از پست مفید غزاله 91 تشکرکرده اند .

    parsa1400 (جمعه 28 فروردین 94), نادیا-7777 (شنبه 29 فروردین 94), مهتا 68 (شنبه 29 فروردین 94)

  9. #25
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 99 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    20,258
    سطح
    89
    Points: 20,258, Level: 89
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,890

    تشکرشده 2,698 در 675 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    138
    Array
    دختری؟؟؟؟؟؟؟؟ خدارو شکر ..... .چیزی از دست ندادی .... از قانون حق حبس خبر دارم ...... مهریه کجا اجرا گذاشتی... با وکیل مشورت کردی یا وکیل گرفتی....؟؟؟؟؟

    ای کاش قبلش برای سازش یا توافق یه راوی و یا یه وکیل ملزم به مصالحه میکردی تا کار به پله های دادگاه نرسه ...

    در کل با شرایطی که گفتی ؟ و اجرای مهر .... بدون راه برگشت به سازش و زندگی نداری .... متاسفم ...

    مهریه از درخواست معمولی به در خواست اجرایی تغییر بده ... تو جلسات دادگاه شل نباش و محکم و با جرات برخورد کن ... حاشیه نرووو .... طرف زندگی باش ...اگه حرف زندگی شد ...و اگه قاضی حرفی از زندگی زد شما به شرط ده جلسه حضوری مشاوره و تایید مشاوره قبول کن ........ مهم اینکه شما در نظر قاضی خواهان زندگی باشی....

    برات آرزوی خوشبختی میکنم .........

  10. 2 کاربر از پست مفید parsa1400 تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (شنبه 29 فروردین 94), غزاله 91 (شنبه 29 فروردین 94)

  11. #26
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 08 خرداد 96 [ 11:46]
    تاریخ عضویت
    1394-1-10
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    3,201
    سطح
    35
    Points: 3,201, Level: 35
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 149
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    139

    تشکرشده 118 در 40 پست

    Rep Power
    0
    Array
    باسلام

    اقا پارسا من وکیل گرفتم ......ببخشید من از درخواست معمولی و اجرایی مهریه چیزی نمیدونم ......

    چقدر حس بدی دارم..چرا اینقدر روند دادگاه طولانیه .......ازدواج عجب دردسریه.....

    اقا پارسا من تاپیک هایی که شما زده بودید رو پیدا کردم و خوندم ......هم ناراحت شدم هم یه سوال برام پیش اومده ....

    ببخشید سوال میکنم اگه دوست نداشتید جواب ندهید .....
    اقا پارسا جوان های امروزه اونقدر دنبال زیبایی ظاهری همسرانشون هستن . چرا شما با دختری ازدواج کردید که 150 کیلو وزرنشه ؟؟؟


    علت نازایی خیلی از خانم ها هم اضافه وزن هس
    شاید ایشون یه بیماری دارن که اینقدر اضافه وزن دارن ...

    بهر حال همچی تموم شده .....براتون بهترین ها رو آرزو دارم

  12. کاربر روبرو از پست مفید غزاله 91 تشکرکرده است .

    parsa1400 (شنبه 29 فروردین 94)

  13. #27
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 99 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    20,258
    سطح
    89
    Points: 20,258, Level: 89
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,890

    تشکرشده 2,698 در 675 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    138
    Array
    من نابینا بودم .. قابل درمان بود و خیلی راه ها برای بارداری وجود داشت ولی یه دفعه ترکم کرد .. جدا از این مشکل مشکلات دیگه ای هم بود که گفتنش ثمری نداره.... انشالله که خوشبت بشه.... ولی خدا و قاضی پرونده من شاهد بودند که من باعث این جدای نشدم و سرم بلنده و اونچه که در عقد پذیرفته بودم تا آخرش قبول کردم و حتی خواستم برای عدم ازدواج مجدد و نازایی احتمالی تعهد بدم ... ولی ایشون قبول نکرد ... که حتی قاضی بهم گفت "در حقش مردی تموم کردی ولی قبول نکرد پس رهاش کن........" در خواست جدای و تعیین مبلغ توافق هم به در خواست خودش بود ....
    غزاله..........ممنون ... و همینطور برای شما .....

    غزاله ... باز تکرار میکنم .. با تموم بدی هایی که گفتی و با تموم سختی های پیش رو من باز تاکیدم به گذشت شما و برگشت به زندگی دارم البته به شرط مشاوره و ترمیم .....چون پشیمونی فایده ای نداره .....

    روند دادگاه ها طولانی حدود یک سال طول میکشه تا مهریه بگیری .....ولی خوبه چون تو این مدت از هم سرد که میشین هیچ ... از هم نفرت هم پیدا میکنید و طلاق عاطفی پیش از طلاق واقعی رخ خواهد داد....

    بعد از وقت رسیدگی اول به موضوع مهریه و ابلاغ حکم در خصوص اجراییه کردن در خواست اولیه در شعبه اقدام کن ...

    الکی وکیل هم نگیر .... به جاش یکی پیدا کن با همسرت بر سر موضوع توافق وارد مذاکره بشه ......

    چی بگم ...؟؟/ اجرای مهر نه اونو ادب میکنه نه دردی دوا میکنه ... ولی خب روحیه خانوادگی هر دو طرف به هر سهمی تخریب میکنه .....
    موفق باشی.... پیگیر تاپیکت هستم .... دقت کن در مسیر حل اختلاف و بحران روحی خودت در تالار قدم برداری چون در تالار مشاوره حقوقی نداریم و تاپیکت قفل خواهد شد ...

  14. 2 کاربر از پست مفید parsa1400 تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (یکشنبه 30 فروردین 94), غزاله 91 (یکشنبه 30 فروردین 94)

  15. #28
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 08 خرداد 96 [ 11:46]
    تاریخ عضویت
    1394-1-10
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    3,201
    سطح
    35
    Points: 3,201, Level: 35
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 149
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    139

    تشکرشده 118 در 40 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان
    خواهش میکنم راهنمایی کنید ....
    من نمیتونم مقاوم باشم چند روز یادم میره اما مجددا این زخم درد میگیره ...... جلو خانوادم نباید ضعف نشون بدم ......باید همیشه خوشحال باشم ......
    اگه من غصه بخورم و گریه کنم .....مادرم سریع میفهمه ...از غصه خوردن من غصه میخوره ....قلبش درد میگیره .....

    چتد روز پیش از غصه خوردن من و گریه هام حال مامانم بد شد .....بردیمش بیمارستان ......خدارو شکر بخیر گذشت


    من از اون روز سعی کردم همش بخندم ......انگار نه انگار.....اما دوباره حالم بد میشه .......نباید بروز بدم.
    همین الان اشک تو چشامه.......بغض گلومو خفه کرده .....

    چیکار کنم ؟؟؟؟
    میدونم اون ادم ارزش نداره براش گریه کنم و غصه بخورم اما ..........دل من از اعتماد خودم شکسته از زندگیم که نابود شده

    گاهی خیلی از خودم بدم میاد که چرا اینقدر ساده بودم ..... چه خوش خیال

    حالم بده.....

  16. کاربر روبرو از پست مفید غزاله 91 تشکرکرده است .

    parsa1400 (چهارشنبه 02 اردیبهشت 94)


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 اسفند 92, 10:36
  2. موفقیت از آن كسانی است كه ذهنیت موفق دارند
    توسط ani در انجمن موفقیت و شادی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 24 آبان 88, 18:19

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:41 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.