به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 39
  1. #21
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 بهمن 01 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    688
    امتیاز
    14,984
    سطح
    79
    Points: 14,984, Level: 79
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 366
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,002

    تشکرشده 1,784 در 580 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    119
    Array
    سلام دختر اریایی

    این قضیه را می شود از زوایای دیگر هم دید.
    1) اینکه شوهر سابق شما به شما امید بازگشت داده نه اینکه قصد بازگشت داشته بلکه می خواسته کم کم از شما دور بشود و از این طریق درد دوری برای شما کمتر باشد. من این رفتار را تایید نمیکنم اما معمولا این نوع رفتارها را زمانی دیده ام که یک طرف خ طرف دیگر را دوست دارد و طرف دیگر تمایلی به ادامه رابطه ندارد .در حالیکه غالبا اگر کسی مایل به ادامه رابطه باشد اصلا تقاضای جدایی نمی دهد. احساس میکنم در این نوع برخورد سهم شما هم کم نبوده چون خ وابسته بودید.

    2) با اینکه درد شما برای من قابل درک هست. اما باید خدمتت عرض کنم که جدایی از این اقا شما را از پای در نیاورده است. دوست من همه انسانها درد را تحمل میکنند ( یک عده بیشتر یک عده کمتر) همه دوره هایی از زندگی سوگواری میکنند . و تا اینجای قضیه غ طبیعی نیست. اما اینکه سگواری طولانی شود و یا اینکه تبدیل به لفسردگی شود یک خسارت خ بزرک هست که دار و ندار شما را از شما خواهد گرفت.
    از دید من سوگواری شما هم باید تمام شود و شما به اندازه کافی غمگین بوده اید. پس به خودت کمک کن. خودت دست خودت را بگیر. این بزرگترین لطفی است که می توانی در حق خودت بکنی. دوست نازنین من .
    دوست من در نگاه اول وقتی رنجی را حس میکنیم و در برار ان عکس العمل نشان می دهیم کم کم انقدر به خودمان گوشزد میکنیم که این رنج سخت است و عامل ویرانی ما شده است که فراموش میکنیم این حقیقت بزرگ را که این خود درد و رنج نیست که عامل ویرانی شده بلکه افکار ما نسبت یه این واقعه است که عکس العمل و احساسات ما را در پی خود دارد.
    زمانی که خود را یک طرد شده و یک زجز دیده و مورد وساستفاده ببینی . مادامی که شبانه روزت بشود خواستن چیزی یا کسی که دوست ندارد درکنارت باشد مسلما حال شما روز به روز بدتر خواهد شد.
    خ دوستانه عرض میکنم دوست من که یکی از عوامل حال کنونی شما نشات گرفته از خطاهای شناختی شما ست که من چند مورد را برایت نام میبرم:
    1) افراطی گری: انقدر به این اقا در زندگیت نقش داده ای که بدون او نمیتوانی زندگی کنی. در حالیکه قویا اعتقاد دارم اگر با اغوش باز به پیشواز زندگی بروی مطمینا می توانی عشق را دوباره تجربه کنی. اگر دوباره برگردی متوجه می شوی این اقا در برهه ای از زمان شریک شما بوده و شما قبل از ایشان هم زندگی میکردید
    2) خیال بافی : انقدر واقعیت را ندیدی ( طلاق) در تخیلات خودت همیشه زندگی دوباره با اورا تصور کردی در حالیکه این نوع ارمانگرایی فقط اسیبش به خودت می رسد
    3) تفکر همه یا هیچ: یا این اقا یا هیچ کس دیگه. دوست من به هردلیلی این اقا دنبال زندگی خودش رفته است و باید بگویم که متاسفانه خلاف حقوق خود رعایت نکرده. الان تو هم باید بدنبال زندگی خودت بروی. جوان هستی و کلی فرصت داری. توجه داشته باش به اهمیت و بزرگی نقش خودت در زندگی
    4) توجه به امور منفی: هیچ کس منکر تاثیرات بد تجاوز نیست. هیچ کس . اما من م یخواهم شجاعانه یک دیدگاه رو که در غالب یک ضرب المثل چینی است خدمتت بگویم : چینیها می گویند حتی اگر داشتند بهت تجاوز میکردند سعی کن لذت ببری.
    می دانم این کار خ سخت هست اما شما به اندازه کافی در مورد این مساله زجر کشیده ای. دیگر کافی است دوست من.
    5) واقعی فرض کردن احساسات: دوست من شما احساسات این اقا را نسبت به خود عشق فرض کردی. در حالیکه عشق تعاریف خودش را دارد. در هیچ مسلک و قانونی با به مشکل برخورد کردن معشوق عاشق میدان را خالی نمیکند. البته ایرادی وارد نیست. ایشان این ظرفیت را نداشته اند.
    6) فرض کردن: در این اتفاق شما بدترین فرضها را در نظر میگیری مثلا می خواست مرا فریب دهد و طلاق داد.
    گویا حاضر به دیدن واقعیت ها نبودی

    دوست من طوفانها می ایند .. اما ماندنی نیستند. روزهایی که تصور میکنی جانت به لبت رسیده و دیگر نمی توانی ادامه دهی همگی روزهایی هستند که به تو یاد میدهند میتوانی تنهایی و بدون حضور کسی ادامه دهی. اینکه کسی نتواند مشکلات شما درک کند همراه خوبی نیست عزیزم. شاید همسر سابق شما ازدواج کند و شاید دوباره به شما بازگشت کند ( پشیمان شود) اما هیچ کدام از اینها مهم نیستند درست است که رفتار دیگران کم اهمیت نیست اما رفتار خودت بسیار مهم است. در این روزهای غمگین
    سعی کن خودت را باز سازی کنی
    اگر محل زندگیت مناسب نیست و همیشه گذشته را یاداوری میکنند شجاعانه محل زندگیت را تغییر بده
    قدم به قدم از حجم تفکراتت نسبت به این اقا کم کن. هر روز و هر لحظه به این اقا فکر نکن
    عادتهای جدید : شاد بودن/ ورزش کردن/ دوستان جدید/ موارد جدید ازدواج/ ..
    به پیشواز اینده برو. مطمین باش روزی انسانهایی از جنس خودت را جذب میکنی . کسانی که برای بودن با انها نیاز به تغییر و نپذیرفتن خودت نداری
    در پایان عذر خواهی میکنم اگر خ ایده ال نوشتم. اخر معتقدم اصلا ارزش ندارد یک اپسیلون از قلبت و احساست را خرج کسانی کنی که حاصلی جز ناراحتی برای تو ندارند.
    من برای تو متاسفم نیستم.

    نیایش به قصد این نیست که خدا را به برآوردن آرزوهایمان وادارد، بلکه برای آن است که اشتیاق به خدا را در ما برافروزد و ما را به سوی خدا فرا ببرد. دیونوسیوس مجعول می گوید:
    "کسی که در قایقی نشسته و طنابی را که از صخره ای به طرفش پرت شده می گیرد و می کشد، صخره را به طرف خود نمی کشد، بلکه خودش و قایق را به صخره نزدیک تر می کند".
    فریدریش هایلر، نیایش، ص 331

    ویرایش توسط مهرااد : سه شنبه 25 فروردین 94 در ساعت 18:27

  2. 6 کاربر از پست مفید مهرااد تشکرکرده اند .

    andrya (یکشنبه 20 اردیبهشت 94), morteza2487 (شنبه 26 اردیبهشت 94), setare_000 (چهارشنبه 26 فروردین 94), نادیا-7777 (سه شنبه 25 فروردین 94), آنیتا123 (پنجشنبه 27 فروردین 94), اقای نجار (پنجشنبه 27 فروردین 94)

  3. #22
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 دی 94 [ 23:21]
    تاریخ عضویت
    1394-1-23
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    1,149
    سطح
    18
    Points: 1,149, Level: 18
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 48 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام به همه دوستای خوب و مهربونم.و ممنون از این همه لطف و محبتی که دارین.کاشکی زودتر با اینجا آشنا میشدم و میتونستم ازتون همفکری بگیرم .از اون موقع که این اتفاق شوم که نزدیکه 2 ساله واسم افتاده تا حالا با هیچکی نتونستم حرف بزنم و حرف دلمو بگم همشو تو دلم ریختم چون واقعا سخته در موردش حرف زدن.حرفای شما خیلی بهم دلگرمی داد و حال روحیم خیلی بهتر شده.و الان 2 روز میشه که گریه نکردم.من واقعا توی این بی عدالتی که در حقمون شده موندم.واسه کسی که به یه زن شوهر دار تجاوز میکنه و کله زندگیشو به نابودی میکشونه فقط شلاق حکم میکنن.میگن واسه حکم اعدام خود طرف یا باید 4 بار اقرار کنه به کارش یا اینکه 3 4 تا شاهد داشته باشی که دیده باشن.آخه اگه کسی اونجا باشه که اولا کمک میکنه به آدم و دوما با حضور کسی در اونجا که طرف جرات نمیکنه همچین غلطی کنه.واسه اقرار هم اگه خیلی آدم خدا ترسی باشه و از عاقبت کارش تو اون دنیا خبر داشته باشه شاید اعتراف کنه و اگه خیلی هم خدا ترس بود که هیچوقت بازم اینکارو نمیکرد.من خودم یه سری مدارک داشتم مثه ضرب و شتم یا تهدیدایی که منو کرده بود ولی اونارو قبول نکردن .من به خاطر اون موضوع همه زندگیم از دستم رفت چقدر سختم بود که همش توضیح بدم.ولی آخرش چی شد؟کسی که این اتفاق واسش توی جامعه میفته باید چه امیدی داشته باشه ؟پس پیش خودش پنهون کنه خیلی بهتره.تا لااقل آبروش نره.
    مسیله دیگه اینکه من خیلی واسه موندن شوهرم تلاش کردم در جواب اون دوستم که گفت باید بیشتر تلاش میکردی.من واقعا از وقتی که اون تصمیم گرفت و به من اعلام کرد واقعا سعی خودمو کردم.شاید هرکی دیگه جای من بود از همون اول وقتی میدید شوهرش اینقدر بد باهاش برخورد میکنه و یه ذره تحویلش نمیگیره و محبت نمیکنه میذاشت میرفت.ولی من حاضر بودم فقط پیشش باشم حتی اگه نیازها و خواسته های منو برآورده نمیکرد.چقدر التماسش کردم چقدر گریه کردم خونوادم واسطه شد ولی بی فایده بود.همش خودشو مشغول کار کرده بود و اصلا خونه نمیومد وقتی هم که میومد خیلی بهم بی تفاوت شده بود من همیشه خودم سعی میکردم خودمو بهش نزدیک کنم ولی اون خیلی نسبت به من بی روح شده بود .من در اون لحظات وقتی فکر اینو میکردم که ممکنه این آخرین باری باشه که کنار شم گریم میگرفت.خیلی روزای بدی بود .خیلی نذر و دعا کردم ولی هیچ تاثیری نداشت.باورم نمیشد که کسی که اینقدر دوسم داشت اینطوری رفتار میکنه باهام.ازدواج که فقط یه پیوند قرار دادی نیست یه چیزی بالاتر از اونه روح و جسم آدما به هم پیوند میخوره.کسی که میگفت همیشه باهاتم تحت هر شرایطی ولی نتونست اینجا کنارم باشه.از حق نگذريم توی اون مدت که دادگاه داشتیم و تا وقتیکه حکم بیاد همیشه کنارم بود و کمکم کرد ولی بعدش انگار دیگه نتونست.ولی من خودم اگه جای اون بودم و یا حتی اگه اون مثلا بهم خیانت هم میکرد بازم میبخشیدمش چون دوسش داشتم البته به شرطی که واقعا پشیمون بود و واسه موندن من اینقدر تلاش میکرد.هیچوقت طاقت یه قطره اشکشو نداشتم نصف ناراحتی به خاطر زجری بود که اون میکشید .ولی اون تونست منو تنها بذاره.و اگه این چیزی که شنیده باشم حقیقت داشته باشه داره ازدواج میکنه اونم بعده 7 ماه از طلاق.حداقل میذاشت من کامل فراموشش کنم .اون که به من میگفت هیچوقت ازدواج نمیکنم.اگه حقیقت داشته باشه این موضوع خیلی واسم سخته.من امید داشتم بالاخره یه روزی شاید برگرده اصلا نمیتونم به کسی دیگه جز اون فکر کنم.حتی بهش هم گفتم حاضرم زنت هم نباشم ولی باهم در ارتباط باشیم.اونم موافق بود یه جورایی.ولی الان دیگه مطمین شدم همه اون حرفاش فقط واسه این بوده که منو راضی به طلاق کنه.
    من بودم که اون موقع که با هم ازدواج کردیم اون هیچی نداشت دوتامون دانشجو بودیم .کار نداشت.سربازی نرفته بود .نه خونه .وضع مالی خونوادشون هم متوسط بود ولی دوسش داشتم یعنی دوتامون عاشق هم بودیم ولی الان چی .الان همه چی داره.استخدامه.از فروش خونه ای که باهم خریدیم هم خیلی پول دستش اومد که واسه خریدش من طلاها مو دادم.ولی الان حاضر نیست پول طلاها مو بده.ماشین هم خریده.خب الان خواستگاری هرکی بره جوابش معلومه مثبته چون شرایطش خوبه.دلیل طلاق هم میندازه رو من حتما .اون میشه مبرا از هر بدی .دیگه تو زندگیش چه مشکلی ایجاد میشه؟معلومه فکر میکنه واقعا خوب شد طلاق گرفتم .
    شما بگین کسی که هیچیش تو اول زندگیش درست نیست (زندگی خودمو میگم که هیچی نداشتیم)بالاخره مشکل و اختلاف زیاد ایجاد میشه و کم کم دل دو طرف رنجیده میشه دیگه .ولی الان چی .اون میتونه خیلی خوشبخت زندگی کنه.ولی من اگه روزی هم خواستم ازدواج کنم فقط باید استرس داشته باشم اگه گذشتمو بفهمه چی؟اگه شایعات نادرست مزدم به گوشش برسه چی؟اون هم که داره ازدواج میکنه من باید زجرشو بکشم چون مسلما ازش میپرسن دلیل طلاقتون چی بوده.خلاصه اگه اون هم ازدواج کنه من باید زجرشو بکشم.واسه چیزی که دست خودم نبوده.البته اگه حقیقت داشته باشه.ولی دیگه دارم سعی میکنم بهش فکر نکنم و میخوام پولی که دستش دارمو بگیرم.
    الان یه مشکل دیگم دوستامن.به نظرتون باهاشون در ارتباط باشم؟آخه یکیشون یکی از شایعات نادرست و اشتباه مردمو به گوشم رسوند و جوری رفتار کرد که انگار واقعا من اونجور آدمم.منم مجبور شدم تا حدودی بگم قضیمو.حالا نمیدونم باور کرد یا نه.ولی حالا از اون موقع همش استرس روبرو شدن با اون و بقیه دوستامو دارم.اگه به بقیه بگه چی؟یا بقیه هم چیزایی که اون شنیده رو بشنون چی؟دوست ندارم در موردم فکر بد کنن .نمیخوام بهم برچسب بزنن.میترسم منو از خودشون طرد کنن.چه کار باید کنم؟
    راستی همسر سابقم بالاخره دیروز رفته ثبت کرده.از اون موقع خیلی افسرده تر شدم دیگه انگار مطمین شدم برگشتی تو کار نیست ولی میخوام منم واقعا سعمو کنم واسه فراموش کردنش.واسم دعا کنید. بازم ممنون از همتون و از دلداری هاتون.دوستتون دارم

  4. 2 کاربر از پست مفید دختر آریایی تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (سه شنبه 25 فروردین 94), بارن (چهارشنبه 26 فروردین 94)

  5. #23
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 23 مهر 95 [ 01:57]
    تاریخ عضویت
    1393-12-09
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    4,080
    سطح
    40
    Points: 4,080, Level: 40
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    96

    تشکرشده 225 در 103 پست

    Rep Power
    37
    Array
    عزیزم اینکه چه حکمی دادن یا عادلانه هست یا نه ما نمیتونیم قضاوت کنیم شما هم بهتره در این مورد فکر نکنی چون فقط باعث میشه بیشتر عذاب شی
    قرار شد از این به بعد رو خودت کار کنی
    اصلا فکر کن از همسرت جدا نشدی و اون مرده
    حالا بعد از یه مدت عزاداری به خودت بیا و زندگیتو از نو شروع کن
    ما هم برات دعا میکنیم

  6. 2 کاربر از پست مفید عاشق خانواده تشکرکرده اند .

    morteza2487 (شنبه 26 اردیبهشت 94), نادیا-7777 (سه شنبه 25 فروردین 94)

  7. #24
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 دی 94 [ 23:21]
    تاریخ عضویت
    1394-1-23
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    1,149
    سطح
    18
    Points: 1,149, Level: 18
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 48 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من خودم هم در اون ماجرا مقصر بودم و به شوهرم حق میدم واسه این نتونست با موضوع کنار بیاد .میدونم هربلایی سرم بیاد حقمه .

  8. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 دی 94 [ 23:21]
    تاریخ عضویت
    1394-1-23
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    1,149
    سطح
    18
    Points: 1,149, Level: 18
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 48 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من همچنان منتظرم منو واسه طرز برخورد با دوستام و کسایی که باهاشون در ارتباطم و ممکنه چیزی شنیده باشن در مورد من ،راهنماییم کنین.آخه واقعا سختمه .قراره چند وقت دیگه دوره همی بگیرن نمیدونم برم یا نه.خیلی نگرانم.به نظرتون چه کار کنم؟

  9. #26
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 فروردین 96 [ 14:28]
    تاریخ عضویت
    1391-10-02
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    6,459
    سطح
    52
    Points: 6,459, Level: 52
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 79.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    305

    تشکرشده 406 در 145 پست

    Rep Power
    49
    Array
    به نظر من بهتره بري.
    اگه از جانب دوستات طرد شده بودي، به اين دور همي ها دعوت نمي شدي. پس حالا كه تو جمع ها مورد پذيرشي ديگه به خودت اين ظلم رو نكن كه تو انزوا قرار بگيري. تو جمع ها باش و روحيه ت رو عوض كن.
    ولي خب چند تا نكته رو هم حواست باشه. خودت رو تو موقعيتي قرار نده كه كسي بتونه باهات راجع به زندگيت صحبت كنه يا تو جمع مورد خطاب قرار بگيري. سعي كن تو اين موقعيتا يا جات رو عوض كني يا موضوع بحث رو منحرف كني.
    سعي نكن رفتارت غير عادي باشه. يعني زيادي غمگين باشي يا حتي زيادي شاد! به نظرم بهتره طوري رفتار كني كه به راحتي قابل قضاوت نباشي. يعني مثل هميشه باش.
    بهت خوش بگذره

  10. 4 کاربر از پست مفید setare_000 تشکرکرده اند .

    morteza2487 (شنبه 26 اردیبهشت 94), نادیا-7777 (پنجشنبه 27 فروردین 94), آویژه (پنجشنبه 27 فروردین 94), بارن (پنجشنبه 27 فروردین 94)

  11. #27
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 بهمن 00 [ 00:33]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    235
    امتیاز
    14,247
    سطح
    77
    Points: 14,247, Level: 77
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 203
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,750

    تشکرشده 764 در 211 پست

    Rep Power
    71
    Array
    به نظر من بهتره توی این دورهمی شرکت کنید.قرار نیست که همه انسان ها مثل هم باشند.شاید این مرتبه شما قضاوت اشتباه کرده اید و دوستتان ناخواسته و یا حتی از روی خیر خواهی شما رو رنجونده باشه.ضرر نداره.امتحانش کن . حداقلش اینه فرق دوست ودشمن خودتونو متوجه میشید.مگر اینکه حس کنید با قدم گذاشتن به این مهمانی خدای نکرده حالتون دوباره بد وبدتر بشه که در این صورت توصیه نمیکنم. به این بیاندیشید که چه دستاورد بزرگی انتظار شما را میکشد.شناخت دوستانی که در مورد شما قضاوت اشتباه می کنند بی آنکه متوجه باشند چه آسیبی را به شما وارد میکنند.حالا خواسته یا ناخواسته٬از سر بغض وکینه یا از روی حب و دوستی فرقی نمیکند.چیزی که اهمیت دارد این است که آنها باید دست شما را بگیرند حتی اگر به ظن خود شما را تقصیرکار یا حتی گناهکار تشخیص داده اند.فکر نمی کنم کنار گذاشتن چنین دوستانی کار چنان دشواری باشد.خواهرم شما باید یاد بگیری که انسان ها همان طور که احتیاج به دوست داشتن دیگران دارند گاهی اوقات لازم است از فرد یا افرادی متفر باشند تا شاید اندکی از سنگینی لحظات کاسته شود.سعی کن درون خودت شاد و آرام باشی مهم نیست بیرون چه اتفاقی میافتد.بزار هر چه می خواهند بگویند.واگذارشون کن به خدا.اون خودش خوب میدونه باید چه کار کنه.همه ما کم و بیش از دور یا نزدیک شاهد موارد زیادی از این دست بوده ایم.خدا راحت از سرشون نمیگذره.شاداب و سر زنده باشید. با توکل بر خدا قدم بر دارید.مطمعن باشید آینده از آن شماست.دعاگوی شما هستم.یا علی

  12. #28
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    دختر اریایی متاسفم که این اتفاق افتاده . و متاسفم که در مورد اون مجرم حکم محکم تری اجرا نشده و بیشتر متاسفم که همسرت نتونسته همراهت باشه و رفیق نیمه راه شده . ولی باید بدونی که هیچ مجرمی از دادگاه عدل الهی نمیتونه فرار کنه . اون مجرم پست و حتی همسرت تاوان اشتباهاتشون رو خواهند داد .

    شما لازم نیست نه منزوی بشی نه خجالت بکشی عزیزم شما که کار بدی نکردی . فقط حادثه ای برات پیش اومده که شما در بروز اون بی تاثیر بودی . مثل هر حادثه دیگری .

    یکی از دوستان من هم همین حادثه براش پیش اومده بوده . ولی وقتی خودش اینو گفت تنها احساس من همدردی بود . نه چیز دیگری . گویا ایشون بی احتیاطی کرده و سوار یه ماشین مسافر کش شخصی میشه . که راننده فرد مجرمی بوده .

    قوی باش و از اول شروع کن . خدا همیشه هست . خدایا ممنونتیم که همیشه هستی .


    - - - Updated - - -

    دختر اریایی متاسفم که این اتفاق افتاده . و متاسفم که در مورد اون مجرم حکم محکم تری اجرا نشده و بیشتر متاسفم که همسرت نتونسته همراهت باشه و رفیق نیمه راه شده . ولی باید بدونی که هیچ مجرمی از دادگاه عدل الهی نمیتونه فرار کنه . اون مجرم پست و حتی همسرت تاوان اشتباهاتشون رو خواهند داد .

    شما لازم نیست نه منزوی بشی نه خجالت بکشی عزیزم شما که کار بدی نکردی . فقط حادثه ای برات پیش اومده که شما در بروز اون بی تاثیر بودی . مثل هر حادثه دیگری .

    یکی از دوستان من هم همین حادثه براش پیش اومده بوده . ولی وقتی خودش اینو گفت تنها احساس من همدردی بود . نه چیز دیگری . گویا ایشون بی احتیاطی کرده و سوار یه ماشین مسافر کش شخصی میشه . که راننده فرد مجرمی بوده .

    قوی باش و از اول شروع کن . خدا همیشه هست . خدایا ممنونتیم که همیشه هستی .

  13. 2 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    morteza2487 (شنبه 26 اردیبهشت 94), بارن (پنجشنبه 27 فروردین 94)

  14. #29
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 دی 94 [ 23:21]
    تاریخ عضویت
    1394-1-23
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    1,149
    سطح
    18
    Points: 1,149, Level: 18
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 48 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از همگی ولی لازمه چند نکته رو اضافه کنم.
    من فقط با دو سه تا از اون دوستام خیلی صمیمی ام که قراره این دفعه خونه یکی از همون صمیمی ترین باشه و از چند ماه قبل تصمیم داشته تا چند روز آینده برگزار کنه .از همون موقع بهم گفته حتما بیا.و هیچکدوم اونا از این موضوع من خبر ندارن. و در ضمن هنوز دعوت نشدم.ولی یکی از همون دوستام که اون شایعه نادرست رو به گوشم رسوند هم تو این جمع هست.من تصمیم گرفتم باهاش دیگه رابطه نداشته باشم.چون جوری برخورد کرد که واقعا به دوستیش شک کردم و چون فکر میکنه حرف خودش درسته ممکنه به بقیه هم بگه .شایدم اینطور که من فکر میکنم نباشه .ولی از اینکه کسی که ادعای دوستی داره ولی فقط به فکر خودشه خوشم نمیاد.از طرفی اگه توی جمع تحویلش نگیرم شاید واسه بقیه بیشتر سوال ایجاد بشه که چرا اینطور برخورد میکنم.
    حتی توی وایبر هم که گروه داریم از وقتیکه دوستم اون حرفو زد دیگه پیام ندادم اصلا.بدجور این قضیه رو اعصابمه.و جرات روبرو شدن باهاشو ندارم..

    بازم ممنون .تشکر فراوون از همگی
    ویرایش توسط دختر آریایی : پنجشنبه 27 فروردین 94 در ساعت 12:39

  15. #30
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 08 تیر 94 [ 19:38]
    تاریخ عضویت
    1394-1-10
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    757
    سطح
    14
    Points: 757, Level: 14
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 71 در 29 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شما کجا بودین این مساله پیش اومد اگه تمایل دارین بیشتر توضییح بدین ممنون می شم جالبه اخه شلاق شده حکمش


 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:22 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.