به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 27
  1. #11
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 خرداد 94 [ 14:42]
    تاریخ عضویت
    1387-6-22
    نوشته ها
    335
    امتیاز
    7,315
    سطح
    56
    Points: 7,315, Level: 56
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    467

    تشکرشده 462 در 208 پست

    Rep Power
    49
    Array
    از صبح تا حالا کسی نظری نداشته؟؟؟؟؟؟؟ خواهشاً راهنمایی کنین خیلی فوریه. نمی دونم چی کار باید کرد، سالن گرفتیم همه چیز روی هواست
    - چیزی به نام شكست وجود ندارد، آن چه هست نوعی نتیجه است.
    - انسان زاییده شرایط نیست ، خالق آن هاست.
    آنتونی رابینز

  2. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 فروردین 96 [ 14:28]
    تاریخ عضویت
    1391-10-02
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    6,459
    سطح
    52
    Points: 6,459, Level: 52
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 79.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    305

    تشکرشده 406 در 145 پست

    Rep Power
    49
    Array
    ناديا جان من بعيد مي دونم كسي بياد بگه ازدواج كن يا نكن چون اين زندگي شماست و تصميم نهايي با خودتونه. من واقعا نظرم اينه كه تا به قطعيت نرسيدين اقدامي نكنين. حتي اگه هم ايشون واقعا بدون عيب باشن اما اگه با اين حس دودلي وارد زندگي بشين مشكلات زيادي رو ايجاد مي كنين. خيلي خوب ميشه براي فاميل بهانه تراشيد كه چرا فلان تاريخ نشده. مثلا چون تالار خاصي رو مد نظر داشتين كه براي اين روزها رزرو بوده ...

    در مورد اين بحثا به نظر من مشكل بزرگي وجود نداره ولي شما مهارت هاي ارتباطي خوبي ندارين!
    اين جمله رو ببينين:
    من انتظار داشتم اشکالات رفتاری من و ایشون رو بگه و در هر جا اعلام کنه اشتباه از کی بوده تا هرکس رفتارش مشکل داشته خودشو اصلاح کنه و لی یکی به نعل می زد یکی به میخ منم دیگه نرفتم.

    اينكه شما انتظار داشته باشين تو هر مسئله اي يه مقصر پيدا بشه اشتباه محضه. سوء تفاهم هاي پيش اومده مجموعه اي از رفتار هاي دو طرفه ست. شايد توي موقعيتي واقعا ايشون رفتار اشتباهي انجام داده باشن ولي شما حتي توجه نمي كنين كه اين رفتار ممكنه واكنشي باشه از ايشون، كه از قبل به خاطر ذهنيت خاصي كه خودتون به وجود آوردين، انجام شده!

    در مورد بحث هاي مالي فقط مي تونم بگم متاسفم. از اينكه اين مسئله توي هر دوتا خانواده انقدر پررنگه! فكر نمي كنم اين مشكلات با عوض كردن نامزد و خونواده جديد حل بشه. مشكل از نگرش ماست. مشكل اينه كه واسه ما ايرانيا مهم اينه كه چنان زندگي راه بندازيم كه همه از دور مي بينن بگن ديدي چه فلان و بهمانه! ولي غافليم از اينكه اين ماييم كه حق داريم تو اين زندگي شاد باشيم نه ديگران!

  3. 3 کاربر از پست مفید setare_000 تشکرکرده اند .

    *nadia* (جمعه 21 فروردین 94), maryam123 (جمعه 21 فروردین 94), اقای نجار (شنبه 22 فروردین 94)

  4. #13
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 خرداد 94 [ 14:42]
    تاریخ عضویت
    1387-6-22
    نوشته ها
    335
    امتیاز
    7,315
    سطح
    56
    Points: 7,315, Level: 56
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    467

    تشکرشده 462 در 208 پست

    Rep Power
    49
    Array
    مشاورای سایت هیچ نظری نداشتن؟ من هنوز منتظرم. بحث من هنوز تموم نشده لطفاً راهنمایی کنین. سوالاتمو ممنون می شم جواب بدین.
    قبلاً هم گفتم این فرد اصلا اون فردی که قبلا ازش صحبت کردم نیست
    - چیزی به نام شكست وجود ندارد، آن چه هست نوعی نتیجه است.
    - انسان زاییده شرایط نیست ، خالق آن هاست.
    آنتونی رابینز

  5. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 اردیبهشت 96 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-27
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    4,516
    سطح
    42
    Points: 4,516, Level: 42
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    49

    تشکرشده 97 در 48 پست

    Rep Power
    26
    Array
    تنها راهنمایی که من میتونم بهت بکنم اینه حتما حتما حرف فرشته مهربون رو گوش بده منکه گوش نکردم اختلافارو ندیدم و راه خودمو رفتم الان از 24 ساعت روز یه لحظه هم نیست که افسوس نخورم که ای کاش حرف کسایی که اهنماییم کردن رو گوش میدادم توروخدا نسنجیده تصمیم نگیر خوب فکراتو بکن حتی از کنار کوچکترین اختلاف الکی نگذر خوب سبک سنگین کن انشالا که باترین تصمیم رو میگیری-

  6. کاربر روبرو از پست مفید الهه4 تشکرکرده است .

    *nadia* (شنبه 22 فروردین 94)

  7. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 21:40]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    7,833
    سطح
    59
    Points: 7,833, Level: 59
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    299

    تشکرشده 738 در 270 پست

    Rep Power
    80
    Array
    اختلافاتتون رو هم میشه گفت طبیعیه هم میشه گفت نیس

    راستشو بخواید من خودم این مشکلاتو کم تجربه کردم یا به عبارتی اصلا تجربشو نداشتم چون نه من خیلی مادی بودمو نه همسرم


    اما راستشو بخوای یه چیزو خیلی بد میدونم اونم گیر دادن مرد به جهیزیه است

    از نظرم خیلی زشته این کار واسه یه مرد

    البته باید دید خود شما تو مسائل دیگه چقدر سخت گرفتید به همسرتون اما در کل یه مردی که واقعا مرد باشه سر این چیزا خودشو کوچیک نمیکنه


    یه ذره احساس میکنم نامزدت خیلی تحت تاثیر حرفای خاله زنکیه اطرافیانه


    و اینکه اینقدر بی ادبانه جواب مادرتو هم داده خیلی واسم عجیب بود من همسرم سه ساله که با خانوادم در ارتباطه یکبار ندیدم حتی با صدای بلند با پدرمادرم حرف بزنه چه برسه به اینکه اینطوری بی ادبانه جواب مادرمو بده من به نظرم این قضیه از قضایای دیگه مهمتره ظاهرا ایشون اصلا احترام بزرگترو نمیدونن و این میتونه خیلی مشکل ساز بشه تو اینده


    فکر کردی خونوادت چندبار در برابر این بی احترامی ها میتونن سکوت کنن؟و اینکه در اینده اگه خدای

    نکرده بینتون مشکلی پیش بیاد کسی پادرمیانی کنه که پرتش میکنه بیرون ادم اینجورمواقع بزرگ فامیلو

    میفرسته ایشون که ظاهرا بزرگ و کوچیک خیلی واسش فرق نداره


    به نظرم اولین کاروبهترین کار عقب انداختن عروسی باشه نمیخوای که روزه ی شکدار بگیری باید به یقین برسی چه برای ادامه چه برای خاتمه


    نگران عمر از دست رفته هم نباش به این فکر کن خدای نکرده ازدواج کنی اونوقت بفهمی که اشتباه کردی


    نمیگم محاسنشو واسه خودت بولد نکن اما خیلیم روش زوم نکن هی نگوخونواده ی اصیلین


    فردا روز اصالت به کارت نمیاد شعور طرفت تو زندگی اهمیت پیدا میکنه


    من خودم همسرم خیلی کم پیش میاد تو خونه کمکم کنه اما همین که میدونم عارش نمیاد اگه یه روزی لازم بود کمکم کنه برام دلخوشیه ولی نامزدتون کلا خیلی جالبه انگار میخواد گربه رو صدکیلومتر مونده به حجله بکشه!!!!!!!


    در ضمن من نمیگم مشاوره رفتن خوب نیس برو مشاوره بگیر اما در نهایت شما خودت باید تصمیم بگیری باتوجه به شواهدی که میبینی از خودشو خونوادشو رسمورسوماتش


    اگه مشاور بگه همه چی اکی هست دلیل بر این نیست که شما قطعا خوشبخت میشید یه سری چیزای ریزی هست که تو هیچ تستی بهش توجه نمیشه اما میتونه طوفان ایجادکنه


    راستی یه چیزم بهت بگم به نشانه های قبل ازدواج خیلی دقت کن چون اینچیزایی که میبینی یکصدم اونیم نیست که تو زندگی باهاش روبرو میشی

    من خودم قبل ازدواج یه چیزایی راجع به همسرم دستم اومده بود اما بعدازدواج فهمیدم که اونچیزایی که قبل ازدواج فهمیده بودم یکصدم واقعیتم نبود
    به نظرم یه ذره اروم باش فکراتو جمع کن عجله نکن و بگو فرصت میخوام عروسیم حتما اگه خیلی نزدیکه عقب بنداز
    امیدوارم تصمیم درست بگیری

    ا
    ویرایش توسط sahar67 : شنبه 22 فروردین 94 در ساعت 19:38

  8. 2 کاربر از پست مفید sahar67 تشکرکرده اند .

    *nadia* (شنبه 22 فروردین 94), بارن (شنبه 22 فروردین 94)

  9. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 اردیبهشت 98 [ 15:58]
    تاریخ عضویت
    1393-11-09
    نوشته ها
    179
    امتیاز
    7,738
    سطح
    58
    Points: 7,738, Level: 58
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    132

    تشکرشده 652 در 153 پست

    Rep Power
    59
    Array
    من به عنوان یه فرد متاهل اما با تجربه کم نظر میدم و شاید مشکلات زیادی در زندگی داشته باشم و هنوز تجربه کافی برای حلشون پیدا نکرده باشم اما به صورت کلی می خوام بگم که
    زندگی کردن هم قلق داره و این نیست که ایشون چیزی گفت شما با جنگ و دعوا جوابشو بدید و برعکس وقتی شما چیزی گفتید ایشون شاخ و شونه بکشه.
    ماشالله سن و سالتون هم کم نیست که بگیم از روی احساس تصمیم گرفتید و الان عقل وارد عمل شده، بشینید با همسرتون خوب صحبت کنید و هدف خودتون رو از ازدواج مشخص کنید ، شما ازدواج نمی کنید برای بقیه، شما میرید دفتر خونه ازدواج که عقد کنید تا یک عمر به همدیگه تکیه کنید نیمرید که سفره عقده اونجا رو به خواهر شوهر هاتون نشون بدید، شما وسیله میگیرید که باهاش زندگی کنید وسیله نمی گیرید که پوزشو به مردم بدید، شما میرید دیدن فامیل همدیگه، شاید هم اصلاً از دیدن اون فرد خوشتون نیاد اما میرید ، فقط و فقط به خاطر همسرتون، شما یه روز سخت رو تحمل می کنید و از همسرتون سر کوتاهیش گله دارید اما این گله بین شما و ایشونه نه فرد خارجی دیگه ای،
    با توجه به تعریف هایی که کردید اولاً باید بگم که 1.5 سال نامزدی به هیچ وجه چیز خوبی نیست، و حتی رفت و آمد های دیدو بازدیدی و ... با فک و فامیل همسرآینده در این زمان هم اصلاً نیاز نیست، اما درکل مشکل فقط ایشون نیست بلکه مشکل شما دو طرفه هست، هر دوتای شما هدف ازدواج رو فراموش کرده اید، به نظر من هر دوی شما باید یک بار هدفتون از ازدواج رو بریا خود بازگو کنید و بعد رفتار هاتون رو با اون هدف بسنجید و ببینید در کجای راه هستید، مراسم بزرگ، سفره عقد مجلل، طلای زیاد، سکه تعداد بالا، جهاز زیاد، وامثالهم جای ، زندگی آروم، تکیه گاه محکم، احترام متقابل، و امثالهم را گرفته.
    اگه بخواه لپ حرف هیا بالا رو بزنم اینه که در یه جلسه باهم بشینید و اهدافتون رو از ازدواج به همدیگه بگید و بر اساس اهدافتون بقیه مسیر رو برید، اگه هدف همسرتون جهاز زیاد شما بود (بهش پیشنهاد بدید به جای خانه مردم رفتن به لوازم خانگی فروشی مراجعه کنه) (خدا حفظ کنه مادرمو که سر جلسه خاستگاری گفت ما امدیم از شما دختر بگیریم اگه برای جهاز امده بودیم می رفتیم لوازم خانگی فروشی که تنوعش هم اونجا زیاده) اگه هدف شما هم رضایت خواهر شوهر هاتون و سر بلندی در کنار ایشون هست که به جای شوهر به آنها فکر کنید.

  10. 2 کاربر از پست مفید به دنبال خوشبختی تشکرکرده اند .

    *nadia* (شنبه 22 فروردین 94), بارن (شنبه 22 فروردین 94)

  11. #17
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 خرداد 94 [ 14:42]
    تاریخ عضویت
    1387-6-22
    نوشته ها
    335
    امتیاز
    7,315
    سطح
    56
    Points: 7,315, Level: 56
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    467

    تشکرشده 462 در 208 پست

    Rep Power
    49
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط به دنبال خوشبختی نمایش پست ها
    من به عنوان یه فرد متاهل اما با تجربه کم نظر میدم و شاید مشکلات زیادی در زندگی داشته باشم و هنوز تجربه کافی برای حلشون پیدا نکرده باشم اما به صورت کلی می خوام بگم که
    زندگی کردن هم قلق داره و این نیست که ایشون چیزی گفت شما با جنگ و دعوا جوابشو بدید و برعکس وقتی شما چیزی گفتید ایشون شاخ و شونه بکشه.



    حرفتون را قبول دارم، من خودم شخصا احساس می کنم خیلی قلق های زندگی رو بلد نیستم که این خوب نیست با این حال خیلی جاها سعی کردم اگر نامزدم گذشت نداره من گذشت کنم تا بلکه اونم کوتاه بیاد یا کمی یاد بگیره ولی انگار توقعش بیشتر می شد. من گفتم ما فقط سرویس طلا برامون مهمه، روی مهریه خیلی دوست داشتم حقوق کامل خودم رو با یه مهریه معمولی (همون 110 هم کافی بود) داشته باشم ولی 3 روز تمام باهام چونه زد تا منو راضی کرد به اینکه مهریه 110 تا و از حقوقم همش باشه به جز حق طلاق. بعد از 3 روز من واقعاً افتادم تو تخت و مریض شدم. حتی عروسی هم نخواستم، گفتم باقی مسائل مخارجش هر جور خودت می خوای. از عروسی گفتم لباس عروس، آرایش و عکس معمولی برام کافیه که نهایت شاید به 5 میلیون می رسید. در حالی که آرزوی من داشتن جشن 40 میلیونی بود، شاید فکر کنید همش مادی حرف می زنم ولی اینطور نیست. من همراهی همسرم و دل خوش بودن برام از همه چیز مهم تره ، نظر مردم کمترین اهمیت رو برام داره و برعکس نامزدم همش مردم براش در صف اولن. من اگر می خواستم با مهرم پز بدم 110 تا برای پز دادن نیست. دوست داشتم از دواجم با یه احساس خوب و مثبت باشه نه لزوما عشق آتشین، توش همدلی و همراهی باشه نه کل کل، شادی باشه نه غم و جدایی. اما انگار همش برعکس می شه.
    یادم میاد سر خرید سرویس خلاف حرفشون عمل کردن و کمتر خرید کردن، من گفتم اگر مشکلت پوله فعلا این خرید رو انجام بده ( چون خانواده من هر چی خواستن اونا انجام ندادن من گفتم به خاطر دل اونها این یک بارو بهش عمل کن) اگر پول کم آوردی من خودم بهت قرض می دم. خیلی خوشحال شد و قبول کرد و گفت این حرفت برام خیلی ارزش داشت من هیچ وقت ازت پول نمی گیرم. فرداش اومد گفت:"" مادرم میگه اگه نادیا این تو فکرشه پس بیاد بدلی بخره به خانوادش نشون بده !!!!!""



    نقل قول نوشته اصلی توسط به دنبال خوشبختی نمایش پست ها
    ماشالله سن و سالتون هم کم نیست که بگیم از روی احساس تصمیم گرفتید و الان عقل وارد عمل شده، بشینید با همسرتون خوب صحبت کنید و هدف خودتون رو از ازدواج مشخص کنید ، شما ازدواج نمی کنید برای بقیه، شما میرید دفتر خونه ازدواج که عقد کنید تا یک عمر به همدیگه تکیه کنید نیمرید که سفره عقده اونجا رو به خواهر شوهر هاتون نشون بدید، شما وسیله میگیرید که باهاش زندگی کنید وسیله نمی گیرید که پوزشو به مردم بدید، شما میرید دیدن فامیل همدیگه، شاید هم اصلاً از دیدن اون فرد خوشتون نیاد اما میرید ، فقط و فقط به خاطر همسرتون، شما یه روز سخت رو تحمل می کنید و از همسرتون سر کوتاهیش گله دارید اما این گله بین شما و ایشونه نه فرد خارجی دیگه ای،



    در مورد سفره اینکه من اون حرف رو زدم به خاطر ناراحتی ای بود که از مادرش از قبل در من مونده بود، بارها می رفت و می یومد می گفت اینجوری نشه ما آبرو داریم، اونجوری نشه ما آبرو داریم، می دونم لجبازیه ولی منم اینجا این حرفو زدم تا مزشو بچشه. اون در قبال این حرف من اون حرفا رو تحویل من داد ولی من هیچی به مادرش نگفتم (البته اینجا جبران کردم
    )


    نقل قول نوشته اصلی توسط به دنبال خوشبختی نمایش پست ها
    با توجه به تعریف هایی که کردید اولاً باید بگم که 1.5 سال نامزدی به هیچ وجه چیز خوبی نیست، و حتی رفت و آمد های دیدو بازدیدی و ... با فک و فامیل همسرآینده در این زمان هم اصلاً نیاز نیست، اما درکل مشکل فقط ایشون نیست بلکه مشکل شما دو طرفه هست، هر دوتای شما هدف ازدواج رو فراموش کرده اید، به نظر من هر دوی شما باید یک بار هدفتون از ازدواج رو بریا خود بازگو کنید و بعد رفتار هاتون رو با اون هدف بسنجید و ببینید در کجای راه هستید، مراسم بزرگ، سفره عقد مجلل، طلای زیاد، سکه تعداد بالا، جهاز زیاد، وامثالهم جای ، زندگی آروم، تکیه گاه محکم، احترام متقابل، و امثالهم را گرفته.


    دلم از این خونه چرا همه فکر می کنن من از آقای داماد هزینه های سنگین خواستم!!! ایشون حداقل ها رو هم می چلونه. کل جشن عروسیش شاید به 8 میلیون برسه به نظرتون من پر توقعم. لباسم 700 تومن شده توقعم زیاده؟ عقد محضرم هزینش 250 تومنه زیاده؟ هیمن برام زور داره که چرا اینقد از من توقع دارن؟؟؟؟!!!!! چرا جهاز آنچنانی می خوان در حالی که همه چیز در اندازه کافی و خوب داده شده!!؟ یه حرف خیلی قشنگی زدین که تا الان نزدیک به 5 باره گفتم و اصلا گوش نکردن، از روز اول گفتیم ما قبل از عقد رفت و آمد نداریم نهایت با پسر بیرون می ریم یا خونه مادرش همین. اما تا الان چندین بار سر همین موضوع بحث و دعوا پیش اومده، اگر شما تونستی حرف حالی کنی من بهتون جایزه می دم! ایشون 1800 به گفته خودشون حقوق دارن که البته در اولین بار تحقیق به ما گفتن با بیمه و ... 3500 تومن داره. می دونین چرا بحثای ما همش حول پول دور می زنه چون انگار از اول همش می خواست همه چیو کم هزینه کنه و بچلونه یا قایم کنه. دیگه حتی فیش حقوقشم می بینم باور نمی کنم.

    یکی از دوستان حرف خیلی قشنگی زد که درسته ، متاسفانه نامزدم وارد بحثای خاله زنکی شده که بیشتر از چشم مادرش می بینم. اون اول ماجرا اصلا تو این خط ها نبود. می گفت من پول می دم تو برو تمام مراسمو خودت برگزار کن اما انقدر تو گوشش خوندن که اینجوری شد. یه بار از دهن خودش در رفت که مادرم گفته چرا یخچالت ساید نیست یا جهازت در حد دم دستیه! خودش هم بی تقصیر نیست ، نباید گوش کنه که متاسفانه می کنه. من از روز اول سلیقه نامزدم رو با خودم در یک ردیف می دیدم برای همین بهش گفتم دوست دارم خونمونو طبق سلیقه خودمون بچینم اما می دونم این مطابق سلیقه مادر شما نیست می تونی ازم حمایت کنی؟ جوابش یادم نیست اما کار به اینجا رسید.




    نقل قول نوشته اصلی توسط به دنبال خوشبختی نمایش پست ها
    اگه بخواه لپ حرف هیا بالا رو بزنم اینه که در یه جلسه باهم بشینید و اهدافتون رو از ازدواج به همدیگه بگید و بر اساس اهدافتون بقیه مسیر رو برید، اگه هدف همسرتون جهاز زیاد شما بود (بهش پیشنهاد بدید به جای خانه مردم رفتن به لوازم خانگی فروشی مراجعه کنه) (خدا حفظ کنه مادرمو که سر جلسه خاستگاری گفت ما امدیم از شما دختر بگیریم اگه برای جهاز امده بودیم می رفتیم لوازم خانگی فروشی که تنوعش هم اونجا زیاده) اگه هدف شما هم رضایت خواهر شوهر هاتون و سر بلندی در کنار ایشون هست که به جای شوهر به آنها فکر کنید.

    جناب "به دنبال خوشبختی" خیلی ازتون ممنونم که وقت گذاشتین و راهنمایی کردین .
    والا من خواهر شوهر ندارم :) در حال حاضر دنبال تست mmpi هستم که فرشته عزیز گفتن انجام بدم، بعدش تو فکرمه مزایا و معایب نامزدم رو یه جمع بندی مجدد کنم و از پیشنهاد شما هم خوشم اومد در مورد هدف گذاری. نامزدم هم خیلی داره روی این قضیه کار می کنه که تفاوت هامون رو پیدا کنیم و براش راه حل پیدا کنیم اما نمی دونم اصلاح کردن کار درستی هست یا اینکه باید بر اساس اونچه الان می بینم تصمیم بگیرم؟
    - چیزی به نام شكست وجود ندارد، آن چه هست نوعی نتیجه است.
    - انسان زاییده شرایط نیست ، خالق آن هاست.
    آنتونی رابینز
    ویرایش توسط *nadia* : شنبه 22 فروردین 94 در ساعت 22:51

  12. #18
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 خرداد 94 [ 14:42]
    تاریخ عضویت
    1387-6-22
    نوشته ها
    335
    امتیاز
    7,315
    سطح
    56
    Points: 7,315, Level: 56
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    467

    تشکرشده 462 در 208 پست

    Rep Power
    49
    Array
    من فردا برای مشاوره وقت گرفتم خیلی حرفا مد نظرم هست که بگم اما می خواستم نظر مشاورای سایت رو هم بدونم بهتره روی چه مواردی تاکید داشته باشم؟
    من قصد داشتم مشاوره رو از اینجا حتی به صورت پولی هم دریافت کنم چون بارها اینجا اومدم و نتیجه خوب هم گرفتم، اما نمی دونم چرا توجهی نشد!؟
    - چیزی به نام شكست وجود ندارد، آن چه هست نوعی نتیجه است.
    - انسان زاییده شرایط نیست ، خالق آن هاست.
    آنتونی رابینز

  13. #19
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    نادیای عزیز

    سرنخهای تفاوت زیاد و شکست در زندگی را ما می بینیم . اگر شما این حد براتون کفایت نمی کند مشاوره حضوری برید تست را بدهید تفسیر تست یک چیز مشخصه و ربطی به سلیقه مشاور نداره

    از مشاور بخواهید تست شخصیت بدهید بخصوص ام ام پی آی

    کلاً از رفتارهای ایشون تا کنون که مواجه بوده اید بگید و نسبتش با ترسها و نگرانیهاتون و بخواید مشاور کمک کنه میزان سنخیتتون معلوم بشه و مشکلات احتمالی بین شما بعد از ازدواج

    مهمترین کار از طرف شما این هست که فعلاً عقد نکنید تا به اطمینان نرسیدید





  14. کاربر روبرو از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده است .

    *nadia* (دوشنبه 24 فروردین 94)

  15. #20
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 خرداد 94 [ 14:42]
    تاریخ عضویت
    1387-6-22
    نوشته ها
    335
    امتیاز
    7,315
    سطح
    56
    Points: 7,315, Level: 56
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    467

    تشکرشده 462 در 208 پست

    Rep Power
    49
    Array
    ممنون فرشته عزیز. این که گفتید خیلی خوب بود چون خیلی درگیر بودم به مشاور باید چه چیزهایی رو توضیح بدم.
    مراسم رو عقب انداختیم. البته وقت مشاوره رو گرفتم ولی خوب اینطور که از صحبت هاتون برمیاد گویا باید جدا بشیم

    فقط می تونم بگم خیلی حالم بده، وقتی به این همه زحمتی که کشیدم به 1.5 سال عمرم که گذاشتم فکر می کنم ، احساس و منطق و همه چیز... به اینکه تمام سعیمو کردم همه چیز رو از قبل تشخیص بدم که مبادا به چنین جایی برسم و نشد دلم می خواد پاره پاره بشه .

    من نه عاشق بودم که کور باشم و نه آدمی که از مشاور کمک نگرفته باشم چرا باید این اتفاق بیافته؟ انگار 6 ماه اول آشنایی با یه آدم دیگه بودم و الان با یه شخص دیگه!

    فردا ساعت 7 عصر وقت مشاوره دارم میام و براتون می گم چی شد. در مورد تست هم یکی از آشناهامون که دانشجوی این رشته هست تستو داشت هر دو پرش کردیم و دادم ببره به استادشون نشون بده و جواب تفسیر رو بهمون بده (امیدوارم کار درستی کرده باشم)

    بازم سر می زنم
    - چیزی به نام شكست وجود ندارد، آن چه هست نوعی نتیجه است.
    - انسان زاییده شرایط نیست ، خالق آن هاست.
    آنتونی رابینز


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. فحاشی، حمله و بی احترامیهای همسرم!
    توسط fgh در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 25
    آخرين نوشته: شنبه 17 مهر 95, 15:04
  2. افسردگی، عدم اعتماد به نفس،مشکل در هدف گذاری، ترس و افکار منفی
    توسط tanhaeii در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: یکشنبه 22 آذر 94, 20:47
  3. برطرف کردن افکار منفی، با تمرین های کاربردی آقای sci
    توسط میشل در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 24 آبان 92, 10:22
  4. پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: جمعه 13 مرداد 91, 19:56
  5. مشکل من با همسرم ( افسردگی، بی توجهی، جنسی ) بعد از رفتن به مشاور
    توسط نیلا در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 85
    آخرين نوشته: دوشنبه 05 اردیبهشت 90, 13:15

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:44 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.