موضوع: نگرانی برای روز زن

نوشته اصلی توسط آسمانی آبی

سوگند جان فکر میکنم این شکلی خوب نیست به 2 دلیل :

1. چون بدون اطلاع به آقا این کار انجام میگیره ، اون لحظه گفتنه اینکه این کادو از طرف ما هست ، حس بدی رو در آقا ایجاد میکنه و در واقع نوعی شکستن غروره شوهر هست و هم اینکه استفاده از دروغ در اون لحظه صورت خوشی نداره ( صلب اعتماد از خانم )
مادر زن اگه واقعا هم بعدها برای دامادش کادو بگیره ، اون لحظه فکر میکنه حتما اینم خانومم گرفته و به دروغ میگه از طرف مادرمه

2. در دوران عقد باید رفتارها و حرکات حساب شده انجام بشه ، چون هر برنامه ای توسط یک طرف برداشته بشه موندگار میشه و طرف مقابل عادت میکنه
با این کار همسر ایشون دیگه عادت میکنند که مسئولیت خودشون رو بندازند گردن خانم و بعد از عروسی هم انتظار داره خانم حواسشون به این چیزا باشه و خودش دنبال گرفتن کادو و آماده کردنش باشه

ممنون بابت نظرت
اما خب اگه این خانم شوهرشو می شناخت که وقتی بگه بریم واسه مامانا کادو بخریم قبول می کنه دیگه اینجا تاپیک نمی زد.حتی یادمه قبلا هم فک کنم به یک مناسبت شوهرش واسش کادو نخریده بود ناراحت شده بود و تاپیک زد.منم حرفم همینه از همین اول باید با برخوردش به شوهرش یاد بده نه اینکه بزاره اوضاع متشنج بشه

من فکر کنم منظرومو بد رسوندم.من نگفتم به شوهرش نگه..فقط گفتم خودش کادو رو بخره و بعد به شوهرش بگه مثلا اینو واسه مامانم خریدم بیا بعد شام بهش هدیه بدیم.
بعد طبق یک سیاست زنانه مثلا به مامانش بگه چقد بد شد واسه فلان مناسبت واسه شوهرم چیزی ندادین اخه اینا رسمشونه و شوهرم تو این زمینه خیلی پیگیر بود واسه روز مادر یک حداقل چیزی بخریم تا دست خالی نباشیم.بعد مطمئنا واسه تولد شوهرش مادرش جبران می کنه و روال باز مثلا سال بعد روز مادر به شوهرش میگه مامانم خیلی دنبال کادو واسه تولدت گشت بیا جبران کنیم..دیگه هم چین چیزی روال میشه..

در مورد دروغ مصلحتی هم اینو بگم من بابام توی فامیل وجهه خیلی خوبی داری..تقریبا هرمشکلی پیش بیاد باهاش درمیون می زارن و قرض الحسنه می ده و...
بعد این کارو از بابام یاد گرفتم که همیشه هر کی توی فامیل قهرن و به این صورت باهم اشتی می ده
مثلا اخرین بار دو طرف چند سال باهم قهر بودن و کلا رفت و امد نداشتن.بعد یکیشون پسرشو داماد کرد ومی خواست اون یکی رو دعوت نکنه.بعد بابام پیش قدم شد و گفت فلانی خیلی دوست داره دوباره باشما رفت و امد کنه حالا شما دعوتش کنین اگه نیومد..باز رفت به اون خونواده اول گفت خیلی دوست داشتن که واسه عروسی پسرشون تشریف ببرین اما ترس از این داشتن که نرین ولی من اطمینان دادم که حتما میاین..

روز عروسی هم وقتی طرف اومد بهش گفت فلانی چند بار از اون موقع اومده بوده سراغتونو می گرفته چقد دیر اومدین..بعد باز به صاحب مجلس گفت خانواده اقای فلانی تشریف اوردین نمی رین ازشون استقبال کنین..(بهشون می گفت به روشون نیارین تا شرمنده نشن)

دیگه به این صورت الان 2 سال می گذره و رفت و امدها دوباره شکل گرفته

سلام عزیزم من درکتت میکنم من دوساله که عقد کردم شب یلدای اول کادویی نگرفتم شب عیدم که رسم عیدی بیارن خونه ی عروس خبری نشد و فقط یه ست آرایش خیلی ساده که تازه اونم خواهرشوهرم جلوی خودم کادو کرد دادن بهم در صورتی که خانواده ی من همسرم بعد از مراسم عقد شام دعوت کردن بهش کادو ی حسابی دادن من اوایل خیلی ناراحت میشدم اما به همسرم یواشکی شب عید سال اول گفتم بریم یه چیزی بخر واسم به مامانمینا بگم از طرف خانوادته ما هم با هم رفتیم یه ست نقره شیک خریدیم و به خانوادم گفتیم خانواده ی همسرم دادن...
من به شخص هر مناسبتی که میشه چه کوچیک چه بزرگ واسه همسرم هدیه میخرم اینجوری اونم عادت دادم که واسم هدیه بخره...یه چیزه جالب امسال که اصاً انتظاری از خانوادش نداشتم واسه عید واسم انگشتر طلا خریدن...به نظر من اصلاً توقع نداشته باش اینجوری خودتم کمتر اذیت میشی اگه توقع نداشته باشی اتفاقای بهتری واست میافته...بعدشم سعی کن توو یه م.قعیت وب با همسرت با محبت صحبت کنی با محبت همه چی درست میشه و به خوبی حل میشه...نگران نباش و غصه نخور...
پیشاپیشم روزت مبارک عزیزم...