به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 17 , از مجموع 17
  1. #11
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    - - - Updated - - -

    سلام انار جان

    به قول یه بنده خدایی تا یه جایی باید طرفت رو راهنمایی کنی و از یه جایی دیگه
    خودش باید به خودش بیاد....

    قبل از هرچیزی راحت آب پاکی رو بریزم روی دستت....این داستانهایی رو که برای خودت ساختی رو یه نگاهی بکن:

    میرم مهریه مو میذارم اجرا...بعد اونا مجبورش میکنن که بده....بعد به من میگه بیا زندگی کنیم....بعد من میگم شرط دارم....بعد اون و خانوادش شرطمو قبول میکنن !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    به نظرت این داستان بیشتر شبیه داستانهای
    خیالی نیست ؟!

    واقعا فکر میکنی و امیدواری که همچین اتفاقی بیفته ؟!

    شما یه اظهارنامه فرستادی دم درخونه شون ببین چه غوغایی شده ؟!

    فکر میکنی مثلا احضاریه نفقه و مهریه و ...بفرستی میام با سلام و صلوات و حلقه گل برت میگردونن خونه ؟!

    ایراد بسیار بسیار بزرگ شما غیر از
    عجول بودنت، اینه که همه چیز رو باهم میخوای داشته باشی....مهریه میخوای...نفقه میخوای...حق و حقوقت رو میخوای...تعهد میخوای...برگشتن سر خونه زندگیتو میخوای و ......خب طبعیتا با هیچ یک از قوانین طبیعت ! همچین چیزی جور در نمیاد.

    همیشه تا بوده و بوده شما باید در ازای به دست اوردن چیزی،چیز دیگری رو ببخشی و این دست خودت نیست.حتی اگر اون چیز حق مسلم شما باشه.

    این رو هم بهت بگم که فوق العاده ساده هستی ....مثلا فکر میکنی این اقا بیاد بگه برو پی زندگیت دادگاه هم میگه خب پس باید طلاق بدی !!

    نه عزیزم...تو دادگاههای ما همچین خبری نیست.این چیزایی که شما تو ذهنت ساختی همش مال مدینه فاضله افلاطونه نه دادگاهای مثلا اسلامی ما....

    انقدر زن رو میبرن و میارن که خودش حاضره بخشی از مهریه اش رو ببخشه تا در قبالش طلاق بگیره...به خاطره همینه میگم وقتی وارد دادگاه بشی میشی چوب دو سر طلا.

    یعنی هم محکوم میشی به اینکه نمیخوای زندگی کنی و هم محکوم میشی به اینکه همه حق و حقوقت رو خواستی .....

    در چنین شرایطی اصلا انتظار نداشته باش که همسرت و یا خانوادش بخوان که شما برگرردی....و اگر هم بر فرض محال برگردی قطعا شرط همسرت این خواهد بود که مهریه ات رو یا کم کنی یا ببخشی ، چون دیوار اعتمادش فرو ریخته (به قول معروف از شما چشمش ترسیده).

    اون موقع هم شما میخوای تعهد بگیری و هم ایشون و خودت دیگه تصورش رو بکن که چه شیر تو شیری میشه....


    چیزی که من از اینده این سرعت بالای شما پیش بینی میکنم اینه که قطعا راه درستی رو انتخاب نکردی و فقط و فقط باعث
    افزایش لجاجت همسرت میشی....بعد میدونی ایشون میتونه چیکار کنه با شما ؟!

    میتونه مهریه ات رو قسط بندی کنه و ماه به ماه چندر غاز نفقه بهت بده (150 هزار تومن نفقه زنیه که لیسانس داره) ولی لج کنه و بگه زنمو دوست دارم و طلاقش نمیدم....اون موقع خیلی دلت میخواد این مسیرو برگردی ولی دیگه دیر شده و بعد از یه مدتی برات عدم تمکین میزنه و مجبوری با خفت برگردی سر خونه و زندگیت......و اون موقع است که حسرت این روزهای شیرین رو میخوری !!!

    پس حرف گوش کن....انقدر عجله دادگاه و حق وحقوق نداشته باش.....

    من فکر میکنم این تاپیکم از اون تاپیکهایی شده که به اندازه کافی دوستان راهنمایی کردن و الان فقط صاحب تاپیک باید بشینه و تعقل کنه.

    انار جان برات از صمیم قلب ارزوی خوشبختی و موفقیت و درایت میکنم.

    موفق باشی
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  2. 4 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 15 فروردین 94), parsa1400 (شنبه 15 فروردین 94), sasha (شنبه 15 فروردین 94), هم آوا (شنبه 15 فروردین 94)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 99 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    20,258
    سطح
    89
    Points: 20,258, Level: 89
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,890

    تشکرشده 2,698 در 675 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    138
    Array
    من با مریم گرامی موافقم

    یه چیز دیگه قبلا بهت گفتم .... فکر انتقام نباش .... فقط به خودت ضربه خواهی زد .... چون نفرتو در کلامت حس کردم میگم....
    بسپار به خدا .

  4. 2 کاربر از پست مفید parsa1400 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 15 فروردین 94), هم آوا (شنبه 15 فروردین 94)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 22 مرداد 96 [ 18:44]
    تاریخ عضویت
    1393-11-22
    نوشته ها
    59
    امتیاز
    2,806
    سطح
    32
    Points: 2,806, Level: 32
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 86 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان


    آقای پارسا

    وای بابام امروز من که سر کار بودم مهرم رو اجرا گذاشتن توی دادگاه...........پرونده رو از شوری گرفتن........کاش زودتر صحبت میکردین.......
    شهرمون کوچیکه...........من نفقه اجرا نذاشتم،فقط اظهارنامه دادم،همین..........میخواستم مهرم رو از شوری اجرا بزارم که وکیل گفت اصلا این کار رو نکن، بابامم تصمیم گرفتن بذارن تو دادگاه..........که گذاشتن
    من هنوز برا نفقه اقدام دادخواستی نکردم..........

    راستش دیشب عکس شوهرم رو تو وایبر دیدم، 5 مین بعد از صحبت باباشون با من عکس عوض کرده ..........تو سیزده بدر به یه جای خیلی توپ و دور رفته بودن با خانوادشون........لجم گرفت اینقدر با خانواده ای که ما رو از هم جدا کردن خوبه و پشت باباش قایم شده و خودش نمیاد جلو............از طرفی واقعا از خانوادش به شدت میترسم..........اونقدر که گاهی فکر میکنم خواب میبینم...............ولی خوب باورمم نمیشه اینطوری زندگیم نابود شد.........راستش نمیدونم میخوام زندگی کنم یا طلاق بگیرم......اگر میدونستم خیلی خوب بود......هر دوش بسته به شرایطه.............چون نمیدونم نتیجش اینه که یه پام تو تالاره یه پامم پیش وکیلاست.......بعد از ظهر میخوام برم پیش وکیل........ولی وکیلا همه میخوان حقت رو بگیرن و توجهی به بازگشت ندارن..........از اون وکیله که قرار بود زنگ بزنه برا سازش خبری نشد.

    آقای پارسا اگه با مهریه طلاقم بده،حتما یه حس زودگذر نیس و واقعا نیمیخوادم دیگه،منم حرفی ندارم............. اشکالی نداره در اون صورت......و منم موافقم........ولی اگه فقط بخواد بخاطر منفعتش دلش رو زیر پا بذاره ،دلم نمیخواد بازنده ی همه چی من باشم........اونوخت باید تلاش کنم به زندگی برگردم............

    آقای پارسا مریم جان گفتن قاضی تو دادگاه مهریه هیچی نمیپرسه............پس من کی به قاضی بگم میخوام زندگی کنم؟........از کجا قبل جلسه بفهمم قاضی پروندم کیه؟!!چطور باهاش صحبت کنم؟..............اگر تعهدنامه بگیرن از خانوادش،اونوخت جنبه قانونی داره؟

    من با شوهرم حاضرم برم سر زندگی فقط میترسم من رو تو خونه تنها بذاره و بیاد شهرمون (شهر محل کارش تا شهر خودمون 40 دقیقه راهه)...........یا در رو روم قفل کنه و نذاره خانوادم رو ببینم............

    من توافق میکنم ولی بعد از اینکه از برگشت کاملا نا امید شدم.................

    حالا لطفا بگید با شوهرم اگه تلفن کرد چطور صحبت کنم که احترامش رو نگه دارم و توجیه کنم؟؟؟

    - - - Updated - - -

    مریم جانم باتری لب تاپم تموم شد، نشد بنویسم................

    عزیزم شما دقیقا میگین من چیکا کنم؟..........اگه جای من بودین چیکا میکردین؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!

    شوهرم به من و خانوادم میگه طلاق...............جواب واسطه ها رو نداده و نمیده.............هیچ حر کتی هم نمیکنه.................من چطور میتونم از بلاتکلیفی دربیام...........عجول نیستم فقط دلم نمیخواد بلاتکلیف باشم............اگه یک در هزار من شیش ماه صبر کنم آخرشم بشه طلاق ،من دلم نمیخواد این ریسک رو کنم................

    من پیامم رو ویرایش کردم ولی ثبت نشد............

  6. کاربر روبرو از پست مفید anargol تشکرکرده است .

    بارن (شنبه 15 فروردین 94)

  7. #14
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود
    برطبق نظر بانو مریم و پارسا1400 رفتار کن چون در این ضمینه به اندازه کافی تجربه دارند.
    به هیچ عنوان شما اصرار به جدایی نکن و بگو میخوام زندگی کنم.پدرت را مجاب کن تا پرونده را برگردانند فعلا صلاح نیست اقدامی کنید.پدر شما داره احساسی تصمیم گیری میکنه بهتره در ارامش تصمیم بگیرید و شما هم در اینکار شریک باشید بلاخره زندگی شماست و این شما هستید که مستقیما از این اقدام ضربه میخورید
    شما بهتره بجای اینکه نگران باشی چه اتفاقی بعدا قراره بیوفته به این فکر کنی بهترین کار چیه در حال حاضر انجامش بدی.
    در مورد وکلا با دوستان موافق اکثرا به موکلینشان فقط بعنوان یک عابر بانک نگاه میکنند مطمئن باش خوشبختی و سعادت شما پیش وکیل نیست.نهایت فقط مشورت بگیر همین اجازه نده بجای شما تصمیم بگیره و عمل بکنه
    صبور باش بزار اول عصبانیت ها فروکش کنه بعد اونوقت بهتر میشه تصمیم گرفت.

    ببخشید تکراریه نظرم ولی خواستم راهنمایی دوستان را تایید کرده باشم شوربختانه ادامه مسیر دادگاه اونم با پیشقدم شدن شما نتیجه خوبی نداره به هیچ عنوان.
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  8. 3 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    maryam123 (شنبه 15 فروردین 94), parsa1400 (یکشنبه 16 فروردین 94), بارن (شنبه 15 فروردین 94)

  9. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 اردیبهشت 03 [ 18:39]
    تاریخ عضویت
    1393-12-14
    نوشته ها
    329
    امتیاز
    14,886
    سطح
    79
    Points: 14,886, Level: 79
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 464
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    955

    تشکرشده 655 در 231 پست

    Rep Power
    74
    Array
    سلام انار جان
    منم مشکلم شبیه شماست باشوهرم حدود یک ماهی میشه که به مشکل خوردم و ایشون اصلا حاضر به اصلاح خودش نیست و به خودم گفت که تو تمومش کن و دیگه بهم زنگ نزن و به واسطه هم که فرستادیم نه حرفی از طلاق زدن نه حرفی از اینکه بیان بشینیم صحبت کنیم و به توافق برسیم و کلا عقب نشینی کردن فقط فرق بین من و شما اینه که من تصمیمم رو برای جدایی گرفتم هر چند از عاقبتش خیلی میترسم ولی خدا بزرگه
    به نظر من بهتره جدایی از طرف ما نباشه بالاخره این پسرا هستن که زیاد نمیتونن تنهایی رو تحمل کنن و سریع بعد جدا شدنشون به فکر ازدواج مجدد می افتند بنابراین اونا هستن که بیشتر منتظرن تکلیفشون روشن بشه
    میدونم برای منم خیلی سخته شاید منی که دارم این حرفو میزنم خودم نتونم بهش عمل کنم چون همش دلم میخواد از شرش راحت بشم ولی منطقم میگه باید شان و مقامتو حفظ کنی
    دوستان به نظرتون اگه کسی واقعا نتونه ادامه بده و بره دادگاه و حقشو بخواد ایا به ضررش تموم میشه؟
    از خدا میخوام به هممون صبر بده در برابر این موجودات به ظاهر انسان

  10. کاربر روبرو از پست مفید dooo تشکرکرده است .

    parsa1400 (یکشنبه 16 فروردین 94)

  11. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 99 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    20,258
    سطح
    89
    Points: 20,258, Level: 89
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,890

    تشکرشده 2,698 در 675 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    138
    Array
    انار. و دوو گرامی سلام

    فقط پاسخ بده ؟؟؟؟
    1. پدرت چطور بدون حضور شما پرونده رو از شوری گرفته و مهر ددر دادگاه اجرا گذاشته در حالی که شما سر کار بودی ؟؟؟؟؟؟

    2. تو به پدرت وکالت دادی ؟؟؟؟ یا وکیل گرفتی و تمبر باطل کردی؟؟؟؟؟؟؟؟

    3. انار .... رک حرفت با عملت یکی نیست ......

    4. اگه همین الان استقلال پروندتو به دست نگیری مسیرت مستقیم طلاق خواهد بود و بهتر خودتو گول نزنی و رویا پردازی نکنی ...
    5. کار به خانوده همسرت و حتی همسرت ندارم ولی حرکت های دلسوزانه پدرت در مسیر کمک به همسرت خواهد بود و نه تو.....و آینده تو.....
    6. انار شرایط تو میسازی و از امروز کارگردان و نویسنده اش خودتی .....

    7. وکیل دلسوز هم هست . میتونی بنا به خواست خودت از وکیلت بخوای که شخصا با همسرت تماس بگیره و اونو برای سازش در زندگی دعوت کنه و با هم به دور از خانوادها در مسیر بازگشت قدم بردارید ... ...

    8. انار حالت خوبه ؟؟؟؟/ چه تعهدی خانوادش باید بدن .....؟؟؟؟؟؟؟ وقتی اسم طلاق میاد وسط ؟؟؟؟؟ وقتی اضهار نامه براشون ارسال میشه تا مغز استخنشون درد نفوز میکنه .... تو اینجور موارد آدم به خودشم امضا نمیده وای به حال تیم روبرو ...
    انار تعهد خانوادشو خواب ببینی هر چند اگرم بهت بدن به پشیزی نمی ارزه و برای تو هیچ سودی نداره .....چرا دنبال تعهدی ؟؟؟؟ تو دعا کن زبونشون برگرده امضا پیش کش ...........

    9 . اگه در خواست مهرت ثبت شده باشه شعبه برات مشخص میشه و از شعبه مربوطه برای شما نامه وقت رسیدگی ارسال خواهد شد ؟؟؟؟؟؟

    10 . انار تو قبلش باید با قاضی صحبت کنی و حتی در جلسه دادگاهم خیلی راحت میتونی بگی که خواهان زندگی هستی . ولی اگه در مورد مهر سوالی پرسی باید با قاطعیت دفاع کنی و اونو جز کوچکترین حقت در مقابل عهد شکنی هاای همسرت بدونی جلو قاضی ....
    هرچند همسرت در این جلسه شرکت نخواهد کرد که معنا و مفهومی را در پی خواهد داشت . که در آینده بهت میگم ....

    11. دوره برده داری خانمها تموم شده این حرفا چیه میزنی ؟؟؟ در روم قفل کنه .... تو طوری رفتار کن که بتونی به این مرحله برسی من ممیگم قفل کنه .... والا ......

    12. بهش بگو خودت میدونی که من دنبال چندر غاز پول داشته و نداشته تو نیستم من دنبال زندگیم .... و حاضرم در مقابل خانوادم به ایستم و از تو دفاع کنم آیا تو حاضری ... مرد عمل هستی ؟؟؟؟؟ تو حاضری مقابل خانوادت با ایستی و از همسرت دفاع کنی ...
    .................................................. .......................---------------------------------------------------------------------------
    دووو دادگاه برای گرفتن حقه .......... طوری رفتار کن که سرت بلند باشه . در ضمن اگه در مقابل زندگی مشترک پولی دریافت کنی . دیگه نمیتونی به خدا واگذار کنی چون توافق داشتی و رضایت نامه امضا کردی...نظر شخی بود ...

    اما سوال دومت در مورد موجودات انسان نما .... باید بگم سوره بقره آیه 102 رو بخون . تفسیرشم بخون .... یه نکته داره که چند وقته سر این آیه با خدا در جدالم تو بخون شاید تونستی کمکم کنی ؟ ممنون
    ویرایش توسط parsa1400 : یکشنبه 16 فروردین 94 در ساعت 04:58

  12. 3 کاربر از پست مفید parsa1400 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 16 فروردین 94), هم آوا (یکشنبه 16 فروردین 94), بارن (یکشنبه 16 فروردین 94)

  13. #17
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    با سلام

    عنوان تاپیک گویا نیست و نیاز هست عنوانی مناسب تنظیم نموده از طریق گزارش پست ارسال کنید تا جایگزین شود و تاپیک باز گردد





  14. کاربر روبرو از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده است .

    khaleghezey (دوشنبه 17 فروردین 94)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. منفی بافی های مادرم به اوج رسیده و من به شدت ضعیف و آسیب پذیر شدم
    توسط tanhaeii در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: سه شنبه 01 تیر 95, 11:28
  2. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 18 خرداد 95, 23:02
  3. پاسخ ها: 53
    آخرين نوشته: سه شنبه 01 اردیبهشت 94, 23:28

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:40 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.