جناب lumix،
فکر نمیکنی مشکلت این دختر خانم نباشه. به نظر من شما از ازدواج میترسی. بشین توی خلوت خودت با خودت فکر کن ببین داری خودت رو سرگرم میکنی برای فرار از ازدواج؟
هیچ کس مثل خود ما نمیتونه سر خودمون رو کلاه بزاره.
تشکرشده 29 در 13 پست
جناب lumix،
فکر نمیکنی مشکلت این دختر خانم نباشه. به نظر من شما از ازدواج میترسی. بشین توی خلوت خودت با خودت فکر کن ببین داری خودت رو سرگرم میکنی برای فرار از ازدواج؟
هیچ کس مثل خود ما نمیتونه سر خودمون رو کلاه بزاره.
مهدی سبز95 (جمعه 07 فروردین 94)
تشکرشده 20 در 16 پست
البته بعضی دخترا از پافشاری طرف مقابل خوششون میاد .بعضی ها هم هر چی طرف بی اعتنا تر باشه خوششون میاد.من نتونستم بفهمم این چطوریه؟!عمه من یه خواستگار داشت که هی اونو رد میکرد و یارو اینقد اصرار کرد که بالاخره عمه ج مثبت داد.
- - - Updated - - -
نه وجدانا. ایشون اوکی بده با کله و باتمام وجود و بدون هیچ تردیدی میرم خواستگاری. و تمام معیاراشو در حد توانم انجام میدم. من چن سال پیش از ازدواج میترسیدم ولی الان نه از صمیم قلب دوست دارم ازدواج کنم.سنمم که بالا رفته دیگه وقت چندانی نمونده واسم.و الان قدر ازدواج و چیزایی که از ازدواج نصیبم میشه رو میدونم. الان بالاترین هدفم تو زندگی ازدواج عاشقانه اس که تشکیل خانواده بدم. ولی حرفتون کاملا درسته که تا چن سال قبل از ازدواج گریزان بودم. ادم باهوشی هستید. منتها الان لحظه شماری میکنم که ازدواج کنم و برام ازدواج مقدسه . اصلا هم کمال گرا نیستم و مشکل پسند .و به احتمال 99 درصد امسال سال ازدواجه.
تشکرشده 4,467 در 859 پست
مطمئن باش چاره کار شما یه خواستگاری رمانتیک نیست.
این دختر هم با 26 سال سن، قطعا مشکلش بازی های احساسی نیست
و چون شما و خونوادت رو خوب میشناسه و همه چیز رو سبک سنگین کرده،
احتمال اینکه نظرش در مورد شما عوض شه خیلی کمه.
مگه اینکه قصد ناز کردن داشته باشه، که این رو خواهرت باید تشخیص بده.
ای کاش پست ها رو کامل میخوندی:
باید معلوم بشه که قصد ازدواج داری یا قصد ازدواج با این خانم رو داری.
ضمن اینکه خودمونیم ولی شما وقتی برای تلف کردن نداری،
بهتر هست تکلیفت رو با این خانم معلوم کنی و اگر لازم بود بری سراغ گزینه بعدی.
در کل وقتت رو خیلی تلف نکن
قاطع تصمیم بگیر
دست دست نکن
وقتی تو نیستی
نه هست های ما
چونانکه بایدند
نه بایدها . . .
هر روز بی تو
روز مباداست!
مهدی سبز95 (جمعه 07 فروردین 94), مصباح الهدی (شنبه 08 فروردین 94)
تشکرشده 20 در 16 پست
البته بعد دو ماه از اینکه برا اولین بار همدیگه رو در محیط کار ملاقات کردیم خواهرم بهشون زنگ زد و اون زمان من یه مقدار زود این کارو انجام
دادم. خواهرم بهشون گفته بود که برین بیرون چن بار با هم برین تا ببینین از هم خوشتون میاد یا نه . که ایشون گفت نه .
من حواسم هست که سنم بالا رفته و در کنار ایشون به دنبال دختر خوب هستم برای ازدواج.که امسال حتما قضیه رو ختم به خیر کنم.
من قبل از ایشون هم فکر ازدواج داشتم و حتی یک بار تا نزدیک عقد هم رفتم ولی مشکلات شدید تفاوت فرهنگی باعث شد کار انجام نشه.
من کلا قصد ازدواج دارم. نه اینکه فقط با ایشون .
meysamm (جمعه 07 فروردین 94)
تشکرشده 406 در 145 پست
جناب lumix شما خودتون فرد مذهبي هستين يا اين خانوم مذهبي ان؟
راستش من بر اساس صحبت هاي شما اين برداشت رو نكردم! هم اينكه گفتين اين خانوم با فرد ديگه اي يه مدت ارتباط داشتن و هم اينكه خودتون رو با توجه به شرايط مي خواين بهشون نزديك كنين. من بر اساس گفتار شما به اين نتيجه رسيدم كه اين راه حل رو بدم. ضمن اينكه من هم يه دختر ٢٠ ساله نيستم كه تصور كنين به دنبال صحنه هاي رمانتيكم! من هم ٢٦ سالمه و اتفاقا تحصيل كرده ام. بنابراين با توجه به شرايطي مشابه شرايط خودم به شما پيشنهاد دادم. اگه از من بپرسين من ميگم اصلا از مردي كه عرضه بيان خواسته ش رو نداره خوشم نمياد! من يه بار به خواهر شما جوابم رو دادم بنابراين دوباره فرستادنشون اشتباهه! هرچند من الان شرايط شما رو درك مي كنم كه با توجه به عقلاني بودن ترجيح ميدين از راه درست كه همون خونواده ها هستن اقدام كنين. ولي من توى اين سن به دنبال اين همه عقلانيت نيستم و اين قضيه تنها باعث ميشه فاصله بيشتري رو حس كنم!
نمي دونم تونستم منظورم رو برسونم يا نه. اما اگه تصور مي كنين رفتارهاي مذهبي گرايانه دارين من واقعا توصيه اي ندارم چون دنياي منو شما متفاوته و بهتره با روش هايي همچون روش هاي جناب خارپشت پيش برين.
هرچند من مي دونم كه اينجا يك سايت كاملا مذهبيه ولي من هم توصيه خلاف شرعي نداشتم و راه حلم يك راه براي درخواست ازدواجه كه بخشي از جامعه به اين روش پيش ميرن و الزاما هم طلاق نميگيرن!
من اصلا موافق نيستم كه اين قضيه رو كش دار كنين. بهتره كه يك بار كاملا صريح درخواستتون رو بيان كنين و حتما براي دريافت جواب زمان تعيين كنين. اگه خانم هم اصرار داشتن كه همون لحظه جواب منفي بدن باز بگين كه بعد از مثلا يك ماه دوباره ازشون جواب مي خواين و اگه جوابشون منفي بود ديگه مزاحمشون نخواهيد شد.
چرا اين روش؟ اول اينكه دادن اين زمان حتما ايشون رو وادار به فكر كردن به شما مي كنه حتي شده به صورت گذرا. و دوم اينكه وقتي ايشون مطمئن باشن بعد از يك ماه و جواب منفي ديگه خبري از شما نميشه، قطعي ترين جواب رو به شما خواهند داد و ديگه نمي تونين اون رو به حساب ناز كردن بذارين.
اجازه بدين همينجا يه رازي رو هم باهاتون درميون بذارم كه چرا ميگم قضيه رو كشدار نكنين. همين الان كه من دارم براي شما اين متن رو مي نويسم مواردي هستن كه توي بك گراند ذهني من موندن و با اينكه ديگه اقدام جدي براي بيان درخواستشون نكردن ولي من همچنان مي دونم كه منتظر اشاره اى از جانب من هستن. ولي من هيچ وقت به سراغ اونها نخواهم رفت با اينكه ممكنه موارد مناسبي باشن. چرا؟ چون اونها الان يه جور حكم پس انداز رو براي من دارن و من ته ذهنم اين هست كه اگه زماني از همه نااميد شدم پس فلاني هست! هرچند كه باز هم هيچ وقت سراغش نخواهم رفت چون لحظه اي كه تصميم مي گيرم بهش فكر كنم ميگم من چقدر بدبخت شدم كه بايد به مواردي كه قبلا جواب رد دادم فكر كنم!
متوجه شدين؟ خودتون رو به شكل پس انداز براي كسي نگه ندارين چون نه تنها جواب مثبت نمي گيرين بلكه عزت نفستون زير سوال ميره.
اميدوارم تونسته باشم كمكي كنم و شما هم بهترين تصميم رو بگيرين.
maryam240 (شنبه 30 خرداد 94), meysamm (جمعه 07 فروردین 94), فدایی یار (جمعه 07 فروردین 94), مهدی سبز95 (شنبه 08 فروردین 94), آنیتا123 (یکشنبه 09 فروردین 94), اثر راشومون (شنبه 08 فروردین 94)
تشکرشده 4,467 در 859 پست
من هم با خانم ستاره موافقم
بنظر من هم بهتر هست lumix با خود دختر خانم یه صحبت دو سه ساعته داشته باشه
و تکلیف خودش رو معلوم کنه
حالا اینکه تو ماشین باشه یا جای دیگه،
یا lumix گرایش مذهبی داشته باشه یا نه،
اصلا محل بحث نیست.
در مورد رفتارهای احساسی روی سخنم بیشتر با lumix هست،
چون خیلی تاکیده داره که طرف مقابلش رو جذب کنه
و من تاکید دارم که این خانم با رفتارهای احساسی جذب نخواهد شد
و اگر جواب منفی داده، دلایل منطقی و عقلانی داشته،
به دو دلیل:
اول اینکه ایشون یه خانم بالغ و عاقل هست (بنا بر گفته های lumix )
دوم شناخت خوب و کاملی از lumix و خونوادش داره .
سن و سال یا تحصیلات هم دلیلی بر عقلانیت یا احساسی نبودن نیست،
آدم ها با هم متفاوت هستن.
وقتی تو نیستی
نه هست های ما
چونانکه بایدند
نه بایدها . . .
هر روز بی تو
روز مباداست!
مهدی سبز95 (شنبه 08 فروردین 94), مصباح الهدی (شنبه 08 فروردین 94)
تشکرشده 406 در 145 پست
مرسي جناب خارپشت كه اين مطلب رو بيان كردين. بهتره من يه مقدار بيشتر در مورد اون پست توضيح بدم كه برداشت هاي اين چنيني پيش نياد.
قبل از هرچيز بگم كه پست شماره ١٩ من رو در ادامه ى پست اولم (شماره ١٦) بخونين. و اما پست ١٩:
من اول صحبتم گفتم كه اين مسئله كاملا سليقه ايه و من فقط يه مورد رو مثال زدم كه اولين و شايع ترين روشه و اگه خودشون ابتكار عمل داشته باشن يا اون خانوم رو بهتر بشناسن، مسلما روش بهتري رو انتخاب مي كنن. پس اصلا بحث بر سر داخل ماشين بودن يا نبودن نيست.
و اما اينكه چرا اون مثال رو با چنين جزئياتي بيان كردم؛ اصلا به هيچ عنوان قصدم توصيف يه شرايط رمانتيك نبوده! من اصلا اين شرايط رو رمانتيك نمي دونم. شرايط رمانتيك شامل يه نور كم، شمع، گل، بوي عود، نگاه هاي عاشقانه، حرف هاي عاشقانه، ميشه حالا ديگه پشت پنجره بارون هم بياد كه تكميله ولى شرايطى كه من توصيف كردم نشون دهنده وضعيتيه كه يه مرد به اين سن مي دونه چه رفتاري رو مقابل يه خانوم انجام بده. مرتب بودن ماشين و بوي عطر و ادكلن تنها و تنها نشون دهنده ى احترام ايشونه. ديگه اون خانوم هم ١٦ ساله نيستن كه با حرفاى عاشقونه واسه زندگيشون تصميم بگيرن. اين شرايط فقط چهره متفاوتي از مردي كه شخصيتش كامل شكل گرفته و تا حد زيادي خشك و بي احساس به نظر مياد، نشون ميده.
من قبلا هم گفتم براي خود من يه مرد با اين اختلاف سني واقعا هيچ جاذبه اي نداره مگر اينكه مواردي كه قبلا توي پست ١٦ گفتم در نظر گرفته شده باشه. و البته مطمئن باشين كه توي چند جلسه اول آشنايي همچنان اين جاذبه ايجاد نخواهد شد. بنابراين اين قضيه مستلزم اينه كه اون خانوم هم براي ايشون واقعا وقت بذارن.
مسلما جناب lumix كه به اين سن از بلوغ رسيدن، اين رو خوب درك مي كنن كه زندگي بايد بر پايه احساسات و ميل دونفر بنا بشه. ولى شما هم اين نكته رو در نظر بگيرين كه مردي كه دختران زيادي رو ديده، زمانى كه به خوب بودي يه دختر اذعان مي كنه منظورش اينه كه چنين دختري به راحتي پيدا نميشه (حالا به نظر شخصي خودشون) پس كاملا طبيعيه كه تمام تلاششون رو براي به دست آوردن اون فرد انجام بدن. البته اميدوارم زياده روي نكنن
و اما جناب خارپشت اين راز هم از من به شما (هرچند كه مطمئنا شما اين رو بهتر از من مي دونين):
يك زن اگه مردي رو نخواد هزار و يك دليل منطقي براي رد كردنش پيدا مي كنه و اگه مردي رو بخواد هزار و يك دليل منطقي نمي تونه اون رو منصرف كنه.
سن و سال هم تنها يه ملاكه كه تا حدودي شرايط مشابه رو شبيه سازي كنه وگرنه حتي دوقلوها هم مثل هم فكر نمي كنن
meysamm (شنبه 08 فروردین 94), مهدی سبز95 (شنبه 08 فروردین 94), آبی آسمان (یکشنبه 09 فروردین 94)
تشکرشده 20 در 16 پست
یه چیزی منو از درون میترسونه اینکه اگه بگه نه ؟اون میدونه که من دوسش دارم .خیلی واضح میدونه.باکارهام و حرفهام بهش ثابت کردم ولی اگه بگه نه من تحقیر میشم. همه هم تو اون مجموعه میگن امسال دیگه باید ازدواج کنی سه چهار بار جلوی خودش گفتن.معلومه که نمیترسه که من ازدواج کنم اگه تمایلی داشت یه جورایی به من نشون میداد. عقلم میگه خودتو ضایع نکن برای همین فکر میکنم بگذرم و برم. من مهمونی ام که برگزار کردم.به خاطر این بود که بهش نزدیک شم و خوشبختانه اومد و بهشم خوش گذشت. احساس خوبی ندارم.از شکست میترسم.منی که همیشه اعتماد به نفسم زیاد . بود اینجا کم اوردم. به خودم میگم طرف یه بار گفت نه .صدبار که نمیرن جلو.وقتی دلیلی مثل تفاوت سنی رو میاره که من هیچکاریش نمیتونم بکنم. از یه طرف میگم اونموقع من زود اقدام کردم و الان شناختش نسبت به من بیشتر شده. از یه طرف میگم اگه واسش گزینه بودم لا اقل میتونست یه علامتهایی بهم بده که من قدم جلوتر بزارم. هر چند درک میکنم
که همکاران یه خانم میتونن چه حرفایی در بیارن که واسه یه دختر در محلی که فامیلاش ه م هستن چقدر گرون تموم میشه.این منو مردد کرده.ایشون همونطور که دوستان گفتن یا من تو تخیلاتم فکر میکنم که میشه ازش جواب مثبت گرفت یا منو رو نیمکت ذخیره گذاشته یا فکر میکنه چون کارمند یکی از نزدیکان من هستش و مادرم خواهرم برادر و فامیل های منو میشناسه اگه بیاد تو خانواده ما ممکنه زیاد تحویلش نگ
- - - Updated - - -
از این به بعد بیشتر به خودم میرسم. چن روز پیش که تیپ تین ایجری زده بودم و کوله پشتی و شیک و پیک کرده بودم زیاد بهم نگاه میکردو احساس کردم از پوششم خوشش اومده بود
- - - Updated - - -
درست مثل ماشین قراضه ای شدم که چند نفر باید هلش بدن تا بره جلو.ناجور اعتماد به نفسم رو در اینزمینه از دست دادم. خودم به دست خودم کلاف پیچیدم دور خودم
- - - Updated - - -
در حال حاظر شرایط روحیم خرابه .من از خانواده ام هم ضربه خوردم .اونا تا حدی تو این ناکامی من مقصر بودن و با رفتارای احمقانه اشون و مزخرفشون باعث شدن تا الان ازدواجم عقب بیفته که من دارم خودمو از اینا جدا میکنم امسال یه خونه میخرم و چه ازدواج کنم چه نکنم میرم مستقل زندگی میکنم.
- - - Updated - - -
خخخخ خب خانم مرد باید بزرگتر باشه!من اگه عاشق خانم ده سال بزرگتر شم باهاش ازدواج میکنم .ولی نه ازدواج نمیکنم!!
ویرایش توسط مهدی سبز95 : شنبه 08 فروردین 94 در ساعت 19:40
تشکرشده 155 در 73 پست
سلام آقای lumix سال نو مبارک باشه ان شاءالله توی این سال جدید به اون خانوم موردعلاقه تون برسين
آقای lumix شما الان توسنی نيستين که بخواين این همه صغری کبری بچينين اگه واقعا هدفتون ازدواج و تشکیل خانواده س که دیگه این همه دست دست کردن لازم نیست
محکم و قاطعانه یه بار دیگه ازش خواستگاری کنید تابفهمين نظرشون چیه اگه این خانوم نخاد با شما باشه ده سالم بگذره هیچ تأثیری رو تصمیمش نميزاره من مردایی رو ميشناسم که چندبارپشت سرهم ازیه نفرخواستگاري کردن آخرسرم به هم نرسیدن بعدازاونم ازدواج کردن الانم زندگی خیلی خوب ورمانتيکی دارن
بااین اوصاف بااین چیزایی که خودتون ميگين و همین طور باتوجه به سنتون فکر نکنم که عاشق شده باشین وبخاين ازرواحساس تصمیم گیری کنید یه چيزديگم زیاد سخت نگيرين حتما که نباید بااین خانوم ازدواج کنید با توکل به خدا جلو برين دنبال یکی دیگه باشین کسی که از همه لحاظ با شما همخوانی داشته باشه به قول دوستان ده سال اختلاف کم نیست برفرض که به این خانوم برسين به ده سال دیگه فکر کردین???????
خدا رو چه دیدی شاید کیس بهتری درانتظارتون باشه!!!!
خودتون و دست کم نگیرید شاید م ایشون لیاقت شما رو نداره رو عزت نفستون کارکنين و اعتماد به نفستونو بالا ببرين
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)