خیلی عصبانی شدم باخوندن حرفات.اتیش گرفتم.اگه پیشم بودی محکم تکونت میدادم و میگفتم:داری چیکارمیکنی باخودت؟؟؟؟؟!!! دوست من عزیزمن،بخدا لیاقت تو ارزش تو تحمل یدونه ازاین رفتارهای این اقا نباید باشه.فکرمیکنم هیچ اعتماد به نفسی نداری که اولا خودتو توی این مهلکه انداختی بعدشم بیشترتوی این مرداب فرو رفتی.توکاملا غرق شدی.بخدااگه خواهرم بودی محال بود بزارم حتی واسه یک لحظه به زندگی بااین مرد ادامه بدی.اون سلامت روانیتو خیلی به خطرانداخته.یه پایان تلخ بهترازیه تلخی پایان ناپذیره.
علاقه مندی ها (Bookmarks)