سلام دوست گرامی
من فقط همین پست اول خودت را خوندم. اگر تکراری حرف می زنم ببخشید.
لطفا تاپیک زیر را حتما با دقت بخون. من دوباره اون پستهایم را تکرار نمی کنم:
گذشته کسی که میخوام مردش بشم داغونم کرده
فقط بگم چقدر به همسرت
بی رحمانه نگاه می کنی؟ دلم براش سوخت.انگار شما عاشقش نیستی! و فقط می خوای او عاشقت باشه... مگه دوستش نداری؟
تصور کن همسرت هنوز ازدواج نکرده بود. بعد میامد اینجا تاپیک می زد که من یه بار خواستگاری رفتم در این حد... آیا نباید دیگه خواستگاری برم؟
اون وقت چی جوابش را می دادی؟ می گفتی دیگه نباید خواستگاری بری؟
اصلا به نظرت آدم تو خواستگاری عاشق میشه؟
به نظر من که نمیشه.ولی شما فرض کن که بشه.خوب؟
مهم اینه که الان عاشق شما باشه. مهم اینه که شما تنها عشقش باشی.... وقتی اولی تو دلش نباشه اون وقت عشق اول و دومی در کار نیست...
اینم بگم تو با طرز برخورد و رفتارت می تونی تنها عشق شوهرت باشی... و این خیلی بچه گانه است که بخواهی رایگان بدون هیچ کاری (و فقط به خاطر نداشتن رقیب برای خواستگاری) عشق همسرت باشی....
پس الکی با رفتارت باعث نشی که همسرت پیش خودش از انتخاب تو خدای نکرده پشیمون بشه و عاشقت نباشه......
عشق واقعی (که اولی و دومی نداره
) با رفتارهای خودت به وجود میاد!
اونو در گذشته همسرت جست و جو نکن عزیز
علاقه مندی ها (Bookmarks)