کاملا درکت میکنم و از همون اولین پستی که گزاشتی متوجه شدم که هیچ تقصیرباشما نیست.شما خیلی نگرانی و ازاونجایی که زن فهمیده و دانایی هستی فقط دنبال راهی هستی که بدون درگیری بتونی مشکلتو با همسرت ویا انتظارات نابجای خانواده ش برطرف کنی و خواهان استقلال در زندگی مشترکت با این اقا و خانوادشونی و انتظار انصاف و احترام دوطرفه رو داری.مسلما اینو شنیدی:سالی که نکوست از بهارش پیداست.چرا شما در دوران عقد کاملا برای همسرتون مشخص نکردید که دوست دارید چطوری رفت وامد داشته باشید و اینکه چند بار؟؟؟؟!!!! این خیلی برای من عجیبه. من اگه بودم اروم اما جدی حد و مرزهای رفت و امدهامونو با خانواده هامون مشخص میکردم برای همسرم.این یه ضرب المثل به شوخی هست که میگه جنگ اول بهتر از صلح اخر.از خودت بپرس ایا همسرمن درصورتی که من با دلبریهای زنانه ام اومدم و ناراحتیمو درمیان گزاشتم چه واکنشی نشون میده؟؟بعضی اقایون به بلوغ عاطفی رسیدن و توانایی اینو دارند که از همسرشون کاملا حمایت کنند در مقابل هررفتاری از خانوادش که احترام و حق طبیعی شمارو بخوان زیرپابزارند.اما اگه بازهم همسرشما اینطوری نیست خودخوری نکن بابا چرا اینقدرخودتو ترسوندی اخه؟؟به قول معروف مرگ یبار شیون یبار.ببین شوهرت کی خیلی نرم میشه و ارامشش زیاده با مظلوم نمایی و سیاست حرفتو بزن دیگه
علاقه مندی ها (Bookmarks)