نوشته اصلی توسط
jele
دوستان امروز رفتم پیش یه مشاور خوب گفتم راه حلی که نشون میده کاملتره
همه چی رو واسش توضیح دادم ایشون گفتن:
اولا در دوران عقد ایشون حق اینکه نزارن شما جایی برید و ندارن ( نه من میرم نه اجازه میدم توبری)زور گویی.
دوما کارشون بسیار اشتباه بوده که اینطوری با پدرتون حرف زدن چجوری میخوان تو صورتش نگاه کنن
سوما به من گفت اشتباه کردی بهش اس دادی (چند دفعه اس دادم جواب نداد)کسی که یک هفته زنشو گذاشته کنار بخاطر این موضوع کوچیک مطمئنن تو زندگی بدتر از این میکنه
بهم گفت بهش زنگ نزنم تا خودش بیاد گفت میخواد از الان حرفشو به کرسی بشونه چون سطح خانواده شوهرت از شما پایینتره میخواد خودشو ثابت کنه(من اصلا به موقعیت فکر نمیکردم حالا بالا یا پایین برام مهم نبودهمچنین خانوادم) ولی مشاور گفت این موضوع کم کم بزرگ تر میشه
چون خودشو پایین تر میبینه ولی دوس داره خودشو خانوادشو دست بالا بگیره(در حای که خانواده من با توجه به وضع مالی خوب و موقعیت اجتماعی بهتر ساده و خاکین)
راستش منم با نظر بعضی دوستان موافق بودم که بهش زنگ بزنم ولی مشاور گفت اصلا (گفت از این کیسا داشتم که میگم) خیلی اذیت میشی
با سپاس از nikon و بانو شیدا گرامی
بشخصه نظرم اینه در دفتر این مشاور رو باید گل گرفت.مدرک کیلویی میدین تورو خدا حداقل برای همه رشته ها ندین
باید برم عجله دارم فقط در مورد نوشته شما در مورد دعوت کردن شوهرت داره لجبازی میکنه که دلیلی داره احساس بی احترامی میکنه بیانش و رفتارش درست نبود می توانست بهتر از این رفتار بکنه ولی شما مثل اینکه هنوز یاد نگرفتید که تشکیل خانواده دادید یک خانواده مستقل که تشکیل شده از شما و شوهرتان.
بزار اینجوری بگم من 30سالمه و متاهل اولویت اولم همسرم و دخترم هستند در دوران عقد هم اولویت اولم همسرم بوده وقتی عقد میکنید و تشکیل خانواده میدهید پس باید اولویت اولتان همسر و یا شوهر باشه.
اولویت اول در هر حالتی پس احترام گذاشتن به شوهرتان واجه بی احترامی به شوهرت بی احترامی به شماست.رسمی که دارید اصلا درست نیست ببخشید باید برم ولی بعنوان یک مرد حق را به شوهرتان میدهم ولی طرز برخورد ایشون هم چندان مناسب نبود
دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
علاقه مندی ها (Bookmarks)