چه طور میشه که برای ازدواج مورد توجه قرار بگیری؟ چرا من ناموفقم توش؟

**eliza_2000** · شنبه 09 اسفند 93 13:14

به نظر من باید یه مدت به این موضوع فکر نکنید
و هیچ تمایلی نشان ندهید
چه بسا شما وقتی به کسی ابراز میکنید که مایل به ازدواج هستید طرف مقابل این مساله را دال بر کوچکی شما میپندارد
یه مثال هست که میگه
آویزونی ؛ گریزونه
گریزونی ؛ آویزونه
بعد از خدا بخواه
تو اینترنت و خیابون نمیشه شوهر پیدا کرد
اگه قسمت باشه خودش از اونور دنیا میاد

**دختر تنهای آسمان** · شنبه 09 اسفند 93 13:17

سلام عزیزم .
دوستان هر کدوم به نوبه ی خود نکات خیلی خوبی رو گفتن. من هم تا اونجایی که تجربش رو دارم چنتا نکته ای رو که فکر میکنم واقعا میتونه تاثیرگذار باشه بهشون اضافه میکنم.

1- سادگی ( نه اینکه ساده و شلخته باشی ، آراستگی و پوشش خوب در عین سادگی و به دور از تجملات و زرق و برق بودن)

به نظرم این ایده که هر روز با یه مدل شال بری چندان جالب نیست!! مثلا میتونی یه پوشش خوب و شیک رو انتخاب کنی و هر از چند گاه یکبار رنگش رو عوض کنی .... رنگهای آرامش بخش مثل سفید ، آبی ، مشکی ... نه جیغ و تند و ..... به نظر من اگر هر روز شما در حال تغییر باشی به جای جلب توجه برای ازدواج جلوه ی خیلی بدی میگیری!!!

2- لبخند ماخوذ به حیا : لبخند رو لبای یه دختر معجزه میکنه.... صورت و چهره ی خندون یه دختر جوان ، زیباییش رو دو چندان میکنه!!!
البته منظورم همیشه نیستااااا ، هر چیزی جای خودشو داره ولی میتونی اکثر اوغات به خصوص هنگام صحبت کردن با افراد ، لبخند شیرین دخترونرو به لبت داشته باشی

3-آرایش کم : به نظر من نه آرایش نکردن قشنگه و نه بیش از اندازه آرایش کردن
شما میتونی یه برق لب و رژ گونه ی دخترونه و یه خط چشم یا ریمل سبک داشته باشی به جای اینکه صورت رو بکنی تابلوی نقاشی !! ( البته منظورم به شما نیست دوست عزیز، بد برداشت نکنی!! )

4ـ تا دیروخت بیرون نمون: همیشه سعی کن زود برگردی به خونت و برای خودت و ساعت های ایاب و ذهابت یه تایم مشخصی داشته باشی....
این که توی دانشگاه همیشه برای خودت سرگردون و چرخون باشی !! ( به قول معروف همیشه در دسترس همگان باشی ) زیاد جالب نیست!!!
بذار همه ببینن که آداب و فرهنگ جامعه ی ایرانی و یه دختر ایرانی خانواده دار رو داری!

5-بی اعتنا بودن : خیلی سعی نون که دنبال دوستهات و مخصوصا پسر ها بدوی و همش سعی کنی باهاشون سر صحبت رو باز کنی....
توی دانشگاه سرت به درس و کار خودت باشه ......
نمیگم خودت رو بگیر اما خودت رو خیلی هم سبک نشون نده .
به وختش برو توی جمع و به وختش هم جدی باش و به درسهات مشغول باش.
خودتو مشغول نشون بده نه بیتاب و بیقرار رابطه با بقیه!!!

6- درس خوندن!!! : هدف اصلیتو بذار سر درست ! به جای اینکه به ازدواج قکر کنی با خودت بگو من اومدم اینجا که تحصیل کنم و سعی کن از لحاظ درسی بدرخشی.
نفر اول کلاس باش .. خودت میبینی که با این تغییرات به اهداف دیگت هم میرسی

من اگه جای شما بودم بیخیالی طی میکردم و میچسبیدم به درسهام . با اعتقاد و ایمان به خدا هم بعد از اتمام درسهام برمیگشتم وطنم و اونجا ازدواج میکردم!
ایرانی های خارج از کشور انقدر مشکلات متنوع دارن مه ازدواج رو معیار آخر زندگیشون میدونن!!! تا وختی که به ثبات مالی و اخلاقی و ... نرسیدن!!!

**shivaram** · شنبه 09 اسفند 93 13:22

نوشته اصلی توسط دختر تنهای آسمان

سلام عزیزم .
دوستان هر کدوم به نوبه ی خود نکات خیلی خوبی رو گفتن. من هم تا اونجایی که تجربش رو دارم چنتا نکته ای رو که فکر میکنم واقعا میتونه تاثیرگذار باشه بهشون اضافه میکنم.

1- سادگی ( نه اینکه ساده و شلخته باشی ، آراستگی و پوشش خوب در عین سادگی و به دور از تجملات و زرق و برق بودن)

به نظرم این ایده که هر روز با یه مدل شال بری چندان جالب نیست!! مثلا میتونی یه پوشش خوب و شیک رو انتخاب کنی و هر از چند گاه یکبار رنگش رو عوض کنی .... رنگهای آرامش بخش مثل سفید ، آبی ، مشکی ... نه جیغ و تند و ..... به نظر من اگر هر روز شما در حال تغییر باشی به جای جلب توجه برای ازدواج جلوه ی خیلی بدی میگیری!!!

2- لبخند ماخوذ به حیا : لبخند رو لبای یه دختر معجزه میکنه.... صورت و چهره ی خندون یه دختر جوان ، زیباییش رو دو چندان میکنه!!!
البته منظورم همیشه نیستااااا ، هر چیزی جای خودشو داره ولی میتونی اکثر اوغات به خصوص هنگام صحبت کردن با افراد ، لبخند شیرین دخترونرو به لبت داشته باشی

3-آرایش کم : به نظر من نه آرایش نکردن قشنگه و نه بیش از اندازه آرایش کردن
شما میتونی یه برق لب و رژ گونه ی دخترونه و یه خط چشم یا ریمل سبک داشته باشی به جای اینکه صورت رو بکنی تابلوی نقاشی !! ( البته منظورم به شما نیست دوست عزیز، بد برداشت نکنی!! )

4ـ تا دیروخت بیرون نمون: همیشه سعی کن زود برگردی به خونت و برای خودت و ساعت های ایاب و ذهابت یه تایم مشخصی داشته باشی....
این که توی دانشگاه همیشه برای خودت سرگردون و چرخون باشی !! ( به قول معروف همیشه در دسترس همگان باشی ) زیاد جالب نیست!!!
بذار همه ببینن که آداب و فرهنگ جامعه ی ایرانی و یه دختر ایرانی خانواده دار رو داری!

5-بی اعتنا بودن : خیلی سعی نون که دنبال دوستهات و مخصوصا پسر ها بدوی و همش سعی کنی باهاشون سر صحبت رو باز کنی....
توی دانشگاه سرت به درس و کار خودت باشه ......
نمیگم خودت رو بگیر اما خودت رو خیلی هم سبک نشون نده .
به وختش برو توی جمع و به وختش هم جدی باش و به درسهات مشغول باش.
خودتو مشغول نشون بده نه بیتاب و بیقرار رابطه با بقیه!!!

6- درس خوندن!!! : هدف اصلیتو بذار سر درست ! به جای اینکه به ازدواج قکر کنی با خودت بگو من اومدم اینجا که تحصیل کنم و سعی کن از لحاظ درسی بدرخشی.
نفر اول کلاس باش .. خودت میبینی که با این تغییرات به اهداف دیگت هم میرسی

من اگه جای شما بودم بیخیالی طی میکردم و میچسبیدم به درسهام . با اعتقاد و ایمان به خدا هم بعد از اتمام درسهام برمیگشتم وطنم و اونجا ازدواج میکردم!
ایرانی های خارج از کشور انقدر مشکلات متنوع دارن مه ازدواج رو معیار آخر زندگیشون میدونن!!! تا وختی که به ثبات مالی و اخلاقی و ... نرسیدن!!!

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
واقعا ممنون. خیلی نکات جالبی گفتین.

**کیت کت** · شنبه 09 اسفند 93 17:41

چه جالب دوستم.چون فعلا تیران دانشجویی با قوانین بورسیه نداره.پس خیلی با هوش و نخبه هستی!قدر خودت بدون و محل کسی نده.اون ها قدر تورو نمیدوننن به مشتی بچه درس نخونن که با پول پدرشون اومدن خارج مثلا درس بخونن.نیومدن تشکیل زندگی بون.

**آوای خوشبختی** · شنبه 09 اسفند 93 19:52

حالا شما چرا اونجا دنبال همسر هستید ؟ بهتره بدون حواس پرتی و با تمرکز کامل درستون رو بخونید و بعد از اتمام و ایران اومدن به فکر ازدواج باشید. مطمئنا اگه اینجا بیایید دایره انتخابتون وسیع تر میشه

**shivaram** · دوشنبه 11 اسفند 93 11:21

نوشته اصلی توسط کیت کت

چه جالب دوستم.چون فعلا تیران دانشجویی با قوانین بورسیه نداره.پس خیلی با هوش و نخبه هستی!قدر خودت بدون و محل کسی نده.اون ها قدر تورو نمیدوننن به مشتی بچه درس نخونن که با پول پدرشون اومدن خارج مثلا درس بخونن.نیومدن تشکیل زندگی بون.

--------------------------------------------------------------------------------
من از سیستم ایران خبر ندارم. اما همه دانشگاه ها و حتی استادهاشون چیزی میدند به نام فاند. واسه فاند گرفتن نخبه و باهوش بودن نمی خواد. منم نیستم. فقط راستش خرخونی میخواد.

اکثر دانشجو ایرانی های اینجا هم مخصوصا دکتراها فاند دارن و اگرنه از جیب درس خوندن اینجا اصلا به صرفه نیست.

- - - Updated - - -

نوشته اصلی توسط آوای خوشبختی

حالا شما چرا اونجا دنبال همسر هستید ؟ بهتره بدون حواس پرتی و با تمرکز کامل درستون رو بخونید و بعد از اتمام و ایران اومدن به فکر ازدواج باشید. مطمئنا اگه اینجا بیایید دایره انتخابتون وسیع تر میشه

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
حتما نمی خوام الانه الن ازدواج کنم, فقط نگرانم و اینکه همش فکر میکنم اگر با این همه تلاش تا به حال کسی جذبم نشده چه جوری میخوام وقتی برگشتم خواستگار داشته باشم؟ میخوام پیشگیری کنم که سنم بالا بره و بی خواستگار باشم. تا پارسال چون قصد ازدواج نداشتم این موضوع عین خیالم نبود اما الان میترسوندم.

**mehdi_7** · چهارشنبه 13 اسفند 93 13:42

فعلا به فکر داشتن یک شغل خوب باش، که این (شاغل بودن)خودش عامل مهمی در ازدواج هست و جذب به سمت شما چون اون پسر متوجه میشه تنهایی بار مسائل اقتصادی خانواده رو به عهده نداره

**setare_000** · چهارشنبه 13 اسفند 93 14:52

اكثر دوستان گفتني ها رو گفتن به خصوص دختر تنهاي آسمان. فكر مي كنم بد نباشه منم يه سري حرفا رو به جهت يه سري جمع بندي بزنم.

قبل از هرچيز در مورد قانون جذ، من بهش اعتقاد دارم و خيلي وقتها فكر مي كنم مصداق همون اعتقاد به عالم غيب تو دين خودمونه!
من فكر ميكنم قانون رو درست متوجه نشدي. ببين ما تو اسلام يه چيزي داريم به اسم خمس و خدا ميفرمايد فكر نكنيد خمسي كه ميدين از مالتون كم ميكنه بلكه باعث افزايش مالتون ميشه! ببين از نظر عقلي احمقانه به نظر مياد كه فرضا با كلي سختي ١٠٠ ميليون جمع كني بعد بخواي ٢٠ تاش رو به راحتي بدي بره!! چون اون ٢٠ تا هم واقعا به سختي به دست اومده ... اما طبق قانون جذب تو به اين اعتقاد داري كه انقدر آدم ثروتمندي خواهي بود كه ٢٠ ميليون برات رقم كوچيكيه!! و تو در واقع خيلي بيشتر از اين مبلغ رو جذب مي كني.
راستش من كه از وقتي قانون جذب رو شنيدم بيشتر به دينم علاقه مند شدم و سعي مي كنم مصداق هاش رو تو دين پيدا كنم تا تو قوانين غربي! هرچند اصلا آدم مذهبي گرايي نيستم ...

خب و اما بحث ازدواج.
اين رو مطمئن باش تا زماني كه بيشتر به دنبال جذب همسر بري كمتر به دستش مياري. اين چيزيه كه بايد بسپاري به خدا. و در واقع بايد سعي كني خودت رو پرورش بدي بدون اينكه احساس كني نياز داري يه شاهزاده بياد و يه سري از مشكلاتت رو حل كنه بايد اول بتوني خودت از پس خودت بربياي. يه وقتايي احساس ميكنم اين رفتار ما باعث ميشه خدا قهرش بگيره از اينكه تصور مي كنيم يه بنده خاكي مي تونه نيازامون رو برطرف كنه!
پس قدم اول و مهمترين و سخت ترين اينه كه خودتو بشناسي و انقدر وابسته گونه نباشي. كه نتيجه ش ميشه رفتارايي مثل اون چيزي كه دختر تنهاي آسمان گفتن.
اين جمله رو از من كه يه دختري هستم مثل همونا كه گفتي با خواستگاراي زياد، به ياد داشته باش: مردها جذب دخترهايي ميشن كه به يك مرد براي اداره خودشون نياز نداشته باشن. دختراني كه نيازي به توجه مردها ندارن. و كاملا خودشون رو باور دارن.

يعني دخترهايي كه نياز به تيپ زدن ندارن و زيبايي خودشون تحسين برانگيزه. يعني دخترهايي كه به دنبال ارتباط برقرار كردن با پسرها نيستن و اتفاقا در مواردي مثل درخواست كمك براي درس دادن اصطلاحا ميرن تو فاز كلاس گذاشتن. دخترايي كه به راحتي وارد اجتماع ميشن و بدون نياز به وابستگي يا توجه كسي مي تونن خودشون رو اداره كنن.
خلاصه دقيقا برعكس رفتارهايي كه داري ارائه ميدي.

و البته در آخر هم بگم بهتره آدم يه خواستگار داشته باشه اونم درست و درمون نه هزارتايي كه يه پاپاسي هم نمي ارزن. پس نگران تعدد خواستگار هم نباش.

اينا رو تو سنين بالاتر بيشتر بهشون ميرسي انشاالله

**golbanoo** · چهارشنبه 13 اسفند 93 16:11

سلام خانمی
من هم خیلی دوست داشتم ازدواج کنم و اصرار زیادی داشتم تو این مورد
یکی رو می شناختم که شرایط خیلی مناسبی داشت ولی هیچوقت فکر نمی کردم سراغ من بیاد
کار خدا جور شد و با همون ادم ازدواج کردم
خدا بهم نشون داد چیزی که اینقدر ارزوشو داشتم سرابی بیش نبوده
الان هم در استانه جدایی هستم با روحی مجروح
اول از اینکه هیچ وقت اصرار به چیزی نکن که بعضی مواقع روزگار درس بدی بهت میده
دوم اینکه خودت رو تنها محدود به دانشگاه نکن اگر اونجا مسجدی هست یا مرکزی که ایرانیها در اون کار فرهنگی انجام میدن به اونجا هم سر بزن
موفق باشی

- - - Updated - - -

یه چیز دیگه قانون جذب یه چیز کاملا انحرافیه
اگر دقت کرده باشید بر اساس قانون جذب خدا هیچ دخالتی در مقدرات ما نداره و عمدا از دنیا حذف شده
اگر اهل نماز خوندن هستین نماز جعفر طیار رو زیاد بخونید با دعای مخصوص انتهایش

**shivaram** · چهارشنبه 20 اسفند 93 07:44

سلام دوستان. ممنون از همه ی راهنمایی هاتون

میخواستم بگم که من به توصیه هاتون عمل کردم. دیگه الکی پیش دانشجو ایرانی های اینجا نمیرم . زیاد یونی نمیمونم. همش تو کتابخونه درس میخونم و تو یونی اصن زیاد افتابی نمیشم. کسی رو هم میبینم با یک لبخند یه سلام میدم و میرم. تند تند شال و مانتو عوض نمیکنم. کلا درسام هم زیاد و سخت شده و دیگه همش یا منم و کتاب. یا منم و لب تاب و کارهای یونیم. یا منم و همدردی. گهگاهی هم با خانواده ام یا دوستام در ایران صحبت میکنم. یک دوست اینجایی هم دارم که دختر هست و هر روز فوقش 5 مین با هم حرف بزنیم از یونی و درسها. برنامه های ایرانی ها و مسجد و اینا نمیتونم برم زیاد چون وسیله ندارم و اکثرا شب هست مثلا دعا کمیل و من نمیتونم شب بیرون باشم. جمع دانشجو ایرانی ها هم اصن به خصوصیات من نمیخوره , خیلی راحتند و همه چیز هست بینشون. کلا همش دیگه صبح تا شب کتابخونه ام . خیلی حس تنهایی دارم و حسرت یه همدم

سعی میکنم توجه نکنم و احساساتم رو سرکوب کنم به درسم برسم , اما بعضی وقت ها واقعا کم میارم. میدونین؟ اون تلاش ها و انگیزه ها انگار برام یه امیدی بود که هر روز با انگیزه پاشم و به امید این که امروز اخرین روز تنهاییه بیام دانشگاه. اما از وقتی قطعشون کردم خیلی حس تنهایی میکنم. اصن دیگه نمازهام رو هم سرسری و تند تند میخونم که فقط یه چیزی خونده باشم. اصن حس این که خدا هست و ادما تنها نیستن و با انجام واجبات و مستحبا ت میتونی احساساتت رو سرکوب کنی و اینا رو ندارم. دلم یه نفر رو میخواد که بتونه باهام حرف بزنه, جواب بده, بغلم کنه, یه نفر که وجود خارجیش ملموس باشه. عمیقا به وجود خدا اعتقاد دارم اما خب خدا هیچ کدوم از این کارا رو نمیشه که انجام بده! یعنی اصن شان خدا اینا نیست.میبینین؟

میترسم اعتقاداتم هم از دستم بره.

ادم های اینجا سرد و بی روحند. از با حجاب فراریند. هر چه قدر هم که سعی میکنم تو کلاس و درسام فعال باشم کسی نیست که قبولم داشته باشه. تازه پیش این همه مو بور و چشم رنگی معلومه که کسی نظرش واسه ازدواج به من جلب نمیشه. حس میکنم زشتم. اگه یه همدم و همسر داشتم که براش مهم بودم و قبولم داشت و منم همه عشقم رو میریختم به پاش دیگه اصن نگاه و نظر بقیه برام مهم نبود که. اینقدر دلم میگیره تو یونی دختر پسرهای جفت جفت میبینم یا ایران دوستام ازدواج میکنن. من حرفتون رو گوش کردم. دیگه ضایع بازی درنمیارم یه ذره هم خودم رو میگیرم. اما اگه تا اخر این طوری تنها بمونم چی؟ خیلی بد دردیه. هر چه قدر هم خودت رو گول بزنی که ادم باید بتونه خودش تنهایی خوشحال باشه هم باز فایده نداره. اگه بعد برگشتنم به ایران هیچ کی نیاد سراغم چی؟ البته بگم اینا حسها و فکرهای درونیم هست که داره از تو میخورتم. تو ظاهرم شادم و سعی میکنم یه اون 40 تا قانون نوشته شده تو همدردی واسه خواستگار پیدا کردن عمل کنم. به نظرتون برم تو سایت های همسریابی معتبر یا موسسه ی همسریابی فاطمیه ی قم که تو اینترنت خوندم معتبره ثبت نام کنم؟ شاید قسمت من اون جا باشه. فکر خوبیه؟
برای ازدواجم من رو هم خیلی خیلی تو دعاهاتون یاد کنین لطفا.

موضوع: چه طور میشه که برای ازدواج مورد توجه قرار بگیری؟ چرا من ناموفقم توش؟

ابزارهای موضوع

جستجو موضوع

نحوه نمایش موضوع

کاربر روبرو از پست مفید eliza_2000 تشکرکرده است .

2 کاربر از پست مفید دختر تنهای آسمان تشکرکرده اند .

2 کاربر از پست مفید mehdi_7 تشکرکرده اند .

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

موضوعات مشابه

ادم با عرضه یعنی کی؟ چطور می توانم آدم با عرضه ای باشم؟

از وقتی بچه آمده تمام توجه شوهرم به اوست به من بی توجه و حس می کنم ازم متنفر شده !!!!

توجه توجه، سریعا صندوق پیامهای خصوصی خود را تخلیه فرمایید

تجربه نيست ولي نظريه است ( توجه ، توجه ، توجه )

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)