به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 28
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 اردیبهشت 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1393-10-26
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    15,299
    سطح
    79
    Points: 15,299, Level: 79
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 91.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    526

    تشکرشده 1,129 در 328 پست

    Rep Power
    101
    Array
    سلام دوست عزیز.

    من تاپیک شما و نظرات بقیه دوستان رو هم خوندم.شاید از نظر ما مشکل شما حاد نباشه ولی به هر حال شما رو دچار استیصال کرده پس به شما حق میدیم ناراحت باشید از این قضیه.

    به نظر من خیلی از آقایون خواستگاری های متعددی رفتن ولی به دلیل غرور مردانه ای که دارن اینو بروز نمیدن.شما هم فکر میکنید اولین آقایی هستید که خواستگاری های زیادی رو تشریف بردید ولی از این بابت خیالتون راحت باشه.

    یه نکته مهم اینکه از این خانم هایی که ازشون خواستگاری کردید دلیل جواب رد دادنشون رو بپرسید که دقیقا چیه و بهشون بگید فقط هدفم اینه که دلیل شمارو بدونم تا با برطرف کردن اونها بتونم به یه آدم کاملتر تبدیل بشم و بتونم انتخاب بهتری داشته باشم.شاید تو همین حرفا به یه سری دلایل مشترک رسیدید و اگه قابل اصلاح بودند میتونید برطرفشون کنید.

    هیچ وقت خودتون یا مادرتون به خانواده دخترخانم نگن که شما خواستگاری های متعدد رفتید چون دو تا ذهنیت منفی پیش میاد یکی اینکه حتی اگه قرار باشه اون دخترخانم شمارو بپسنده با فهمیدن این موضوع شاید با خودش بگه لابد این آقا یه عیبی دارن که بقیه نپسندیدنش.ذهنیت بعدی اینکه میگن لابد این آقا خیلی سخت گیر و کمالگرا هستن و همسر ایشون شدن سخته و ممکنه بعدا کلی ازم ایراد بگیرن و از این بابت میترسن بهتون جواب مثبت بدن.

    سعی کنید قبل از رفتن به خواستگاری خانمی حتما مطمئن بشید که ایشون از جهات مختلف(سنی،تحصیلاتی،ظاهری، قتصادی،فرهنگی و...)تناسب لازم رو با شما دارن این جوری احتمال مخالفت کمتر میشه

    یه مدت کلا خواستگاری رفتن رو کنسل کنید و به خودتون استراحت بدید من دخترم و میدونم خواستگاری های متعدد واقعا انرژی آدمو میگیره و باعث میشه گاهی طرف مقابل رو درست بررسیش نکنیم و شاید شانس یه ازدواج خوب رو از خودمون بگیریم.

    خیلی به موضوع ازدواج فکر نکنید و هر روز با خودتون نگید یعنی ممکنه امروز همسر دلخواهمو بهم معرفی کنن و برم خواستگاریش.من آدم مذهبی ای نیستم ولی به یه چیزی اعتقاد دارم اونم اینکه ازدواج مساله ای هست که خدا خودش برای هر بنده ای صلاح میدونه که تو چه سنی اتفاق بیفته براش بهتره پس از این بابت به خدا اعتماد داشته باشید.


    شما تازه 29 سالتون هست الآن خیلی از خانما سنشون از شما بالاتره و مجردن ولی شما آقا هستید و دستتون تو انتخاب بازتره.

    موفق باشید دوست عزیز.
    ویرایش توسط آی تک : شنبه 02 اسفند 93 در ساعت 19:20

  2. 4 کاربر از پست مفید آی تک تشکرکرده اند .

    nolife (شنبه 02 اسفند 93), فرهنگ 27 (یکشنبه 03 اسفند 93), اثر راشومون (یکشنبه 03 اسفند 93), بارن (شنبه 02 اسفند 93)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مرداد 94 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1393-1-05
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    5,866
    سطح
    49
    Points: 5,866, Level: 49
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    317

    تشکرشده 1,458 در 274 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    69
    Array
    سلام nolife عزیز

    میگم عجب اسمی با بار منفی داری ، کاش مثلا اسمت رو به yeslife یا hellolife یا good morning life تغییر بدی.. اخه خودت که بهتر از من میدونی ، دانشمندان کشف کردن که کلمات و لغاتی که بکار میبریم خیلی قدرتمند هستند ، کلمات توی ضمیر ناخوداگاه ما میشینن و ضمیر ناخوداگاه روحیه ما رو میسازه و روحیه ما هم رفتار و گفتار ما رو و رفتار ما هم زندگی ما رو میسازه… پس قبل از داماد شدن بهت توصیه میکنم حتما ایدیت رو عوض کن…مثلا بعضی ها رو دیدی یکسره موسیقی منفی گوش میکنن؟

    باز منو کاشتی رفتی..
    تنها گذاشتی رفتی…
    دروغ نگم به جز من..
    چند تا دیگه داشتی رفتی…

    بعد واقعا کسی که این موسیقی رو گوش میکنه انتظار داره معشوقه اش تنهاش نزاره بره؟ پس کی میخواد جواب دانشمندها رو بده؟

    خوب بگذریم..
    راستش دلیل اینکه باعث شد من توی تاپیک شما چند خطی بنویسم اینه که خیلی شباهت زیادی بهم داریم و شرایط تا حدودی شبیه بهم داریم… تا حدی از لحاظ سنی و تحصیلی ، وضعیت تاهل و.. تقریبا شرایط مشابهی داریم ، منتهی بلحاظ ظاهر فکر میکنم من از شما خوش تیپ تر باشم ، فقط این ابروهام هست که خیلی پیونده ، بدجوره رو اعصابه که ایشالا اون رو هم بعد از ازدواج میدم خانم بچه ها از بیخ پیوندش رو قلع و قمع کنن…


    یکی از شباهتهای دیگه ای که داریم تعداد خواستگاری هایی هست که شما رفتی .. منم حدود 50 مورد خواستگاری رفتم .. منتهی شما در عرض دو سه سال این تعداد رفتی … من فقط همین امسال حدود 50 جا خواستگاری رفتم.. البته این 50 جا غیر از حدود 200 موردی بوده که مامانم زنگ زده و تلفنی شرایط اولیه طرفین اصلا بهم نمیخورده… حالا واقعا دیگه خجالت میکشیم بگم من کلا از چند سالگی میرفتم خواستگاری و بخوای شما سرجمع حساب کنی من تا حالا چقدر خواستگاری رفتم … فقط همینقدر بهت بگم من از نوجوونی خیلی ادم ازدواجی بودم و خیلی وقته تو کارش هستم … منتهی قسمت نشده که البته این وسط توی این سالها بعضی وقتها هم این پروسه متوقف میشد… گاهی خیلی مشغله کاری داشتم .. مدتی ایران نبودم و… فقط همین قدر بهت بگم اگه شما با 50 جا خواستگاری رفتن به این نتیجه رسیدی که باید خودکشی کنی من با این تعدادی که رفتم باید به اتفاق تعدادی از همسایه هامون خودکشی کنیم ، مثل این نهنگ ها هستن میزنن تو ساحل خودکشی دسته جمعی میکنن .. یک چیزی تو اون مایه ها…. بقدری من خواستگاری رفتم ، با اینکه توی یک شهر خیلی بزرگ هم زندگی میکنیم اما به جان خودم بعضی وقتا که مثلا پمپ بنزین یا پاساژی جایی میرم هر لحظه با خودم میگم الان یکی از دخترهایی که خواستگاریش رفتم یهو سرش رو از شیشه ماشین بیرون میاره میگه فلان فلان شده اگه اون سال که اومدی خواستگاری میومدی منو میگرفتی الان داشتیم پسرمون رو میفرستادیم سربازی ….

    خلاصه اینو بهت گفتم که بدونی این تنها مسله شما نیست ، و خیلی دختر و پسرها هستن که سنشون بالا رفته و متاسفانه بهر دلیلی فرصت ازدواج براشون فراهم نشده و اگه بنا بود هر کی سنش بالا میره خودکشی کنه .. همینطور که توی خیابون راه میریم باید توی هر خیابون هر روز 4-5 نفر از بالای پشت بوم ها روی سر ما بیفتن… و اگه همین موضوع رو توی این انجمن به نظر سنجی بزاری ، توی هر خانواده ای همه چند نفر با این شرایط سراغ دارن… و یکی از کمترین عوارض جانبی این موضوع اینه که هر خانواده ای که دختر یا پسر مجرد توی خونه داشته باشن که سن ازدواجشون باشه .. پدر مادرشون براشون غصه میخورن ، چرا که هر پدر مادری دوست دارن سرو سامون گرفتن و خوشبختی بچشون رو ببینن.. پس بلحاظ غصه خوردن پدر مادرت هم تنها نیستی … میگن وقتی یک بلا همگانی میشه تحملش برای مردم اسونتر میشه.. مثلا اون زمان که دانشجو بودیم ، وقتی توی یک درس نمره کم میگرفتیم ، اگه تک و توک توی کلاس نمره کم گرفته بودن خیلی ماتم میگرفتیم ، اما وقتی شرایط طوری بود که همه از یک کنار میفتادن .. دیگه خیالی نبود… الان هم شرایط همینه که البته این شرایط در اثر اهمال خود ما مردم جامعه و شرایط جامعه به وجود اومده…


    هر انتخابی برای ازدواج تحت دو عامل احساس و عقل شکل میگیره… وقتی سن کمتر باشه پارامتر احساس خیلی پررنگ هست .. جذابیت کشش جنسی طرفین بیشتر هست برای همین انتخاب راحتتر هست.. اما هر چه سن بالاتر میره ، انتخاب عاقلانه تر و منطقی تر شکل میگیره .. برای همین انتخاب سخت میشه.. مثلا خود من الان دقیقا میدونم چه دختری با چه پارامترهای عقیدتی ، اخلاقی و فرهنگی و… دوست دارم برای همین انتخاب خیلی سخت هست چون بعد عقلانی خیلی پررنگتر از احساس هست و طوری نیست که مثلا بخوام عاشق چشم و ابرو بشم و همینطور این داستان برای شما هم هست و برای هم سنهای ما …

    اما چند تا مطلب هست که امیدوارم برات مفید بااشه…

    اول اینکه : یکی از مواردی که قسمت درش سهم بالایی داره ، بحث ازدواج هست .. همسر اینده شما مشخصه کیه .. فقط شما لازمه به وظیفه خودت عمل کنی و بدون خستگی همین مسیر رو ادامه بدی… حالا برای بعضی ها تعیین شده خیلی زود به طرفشون برسن ، بعضی ها دیرتر.. این دیگه حکمت ومصلحت خداوندی هست و به من بنده ربطی نداره…

    دوستی داشتم که حدود 22 سالگی ازدواج کرد… داستان ازدواج خودش رو اینطور تعریف میکرد.. میگفت یک روز عصر تو خونه دراز کشیده بودم ،بهویی مامانم بهم گفت.. غضنفر من دارم میرم برات خواستگاری .. این دوست ما هم ادم جوشی هست.. گفت مامان اگه برام بری خواستگاری من میام اونجا یک خیار با صدای ناهنجار میخورم که از خونه ما رو پرت کنن بیرون… خلاصه همین دوست ما غضنفر .. یک هفته بعد از این حرفش خودش رو توی لباس عقد کنون خودش میبینه… میبینی ؟ بعضی ها بظاهر هیچ تلاشی برای ازدواج نمیکنن ولی بعضی ها مشقت زیادی میشکن….

    دوم اینکه :یادت باشه سختی به نسبت توانی که هر فرد داره ، بین انسانهای کره زمین عادلانه تقسیم میشه.. هر کسی قراره توی موضوعی دنیا بهش سخت بگیره… همین دوستم غضنفر که به این راحتی ازدواج کرد.. بعد از ازدواج هم خودش هم خانمش هر کدوم به بیماریهایی مبتلا شدن که تا اخر عمر همراشون هست و بسیار باید رعایت کنن وگرنه براشون مشکلات جدی درست میشه … پس همه چی رو بسپار به خدا… به هر کسی یک چیزهایی رو میده و یک چیزهایی رو نمیده و یا یک چیزهایی رو میگیره… خودش بنده هاش و ظرفیتهاشون رو بهتر میشناسه….

    سوم اینکه : واقعا برای ازدواج سن خاصی نزار .. مثلا نگو حتما باید تا سی سالگی ازدواج کنم… همین که سن تعیین کنی ، ناخوداگاه بهت استرس و فشار الکی وارد میشه… شما فقط کارت رو انجام بده و خواستگاریهات رو برو ، وقتی زمان ازدواجت رسید خبرت میکنن …

    چهارم اینکه : در مورد شرایط روحی پدر مادرت که گفتم البته غصه خوردن اونها طبیعی هست ، اما شما خودت نقش مهمی داری که این ناراحتی اونها رو خنثی کنی یا تشدید کنی… اگه پدر مادرت ببینن یک پسر دارن که سر ازدواج نکردنش غصه دار هست خوب مشخصه اونها هم غصشون بیشتر میشه.. اما اگه ببینن یک پسر شاد دارن که مستقل از ازدواج کردن داره زندگیش رو میکنه و همه چی رو سپرده به خدا و توکلش به خداست و اونها رو دلداری بده .. خیلی توی روحیه اونها اثر داره… یک تکنیک بهت یاد میدم که برای روحیه پدر مادرت خوبه…

    ما ایرانی ها یک خصلتی داریم که تا ثابت نکنیم از بقیه بدبختر هستیم ول کن نیستیم.. مثلا دوستمون بهمون میگه… علی من دیشب نیم ساعت بیشتر نتونستم بخوابم از بس درد داشتم… بعد شما هم میگی اتفاقا منم یکربع بیشتر نخوابیدم… از همین تکنیک شما هم استفاده کن… مثلا وقتی مادرت داره غصه تو رو میخوره.. بهش بگو مامان .. یکی از دوستام هست .. این پسره 2 سال از من بزرکتره .. درس نخونده .. هنوز سربازی هم نرفته.. کار هم نداره .. زن هم نداره.. من چقدر نسبت به اون شرایطم بهتره (البته طوری نگی غیبت بشه )… یا مثلا زمانیکه مادر یا پدرت دارن از سختی زندگی بقیه میگن .. سریع وارد بحث شو بگو خدا رو شکر چقدر من مشکلاتم نسبت به اونها کمتر که فقط یک زن ندارم و بقیه چیزهام جوره.. این مثل ابی روی اتیش میمونه…

    پنجم اینکه :از اینکه خواستگاری بری نه خسته بشو نه خجالت بکش.. خواستگاری رفتنت رو ادامه بده… خودت هم جلسه اول برو بدون اینکه نیاز باشه هزینه ای برای گل و شیرینی بکنی… همون جلسه اول هم با دختر خانم صحبت کن تا بتونی یک شناخت کلی ازش کسب کنی.. فقط یادت باشه به هیچ عنوان وارد فاز احساس نشی .. و اینکه 5 دقیقه اخر رو بزار برای جمع بندی.. اگه احساس کردی دختر خانم مناسب شما نیست و احیانا کمی به شما دلبسته .. همون 5 دقیقه بزن همه چی رو با خاک یکسان کن.. مثلا خانمها از مرد شکاک و یا خسیس بدشون میاد … توی همون 5 دقیقه صحبتهایی بکن که دخترخانم برداشت کنه شما مرد شکاک یا خسیسی هستی … البته این مورد برای دختر خانمهایی هست که شما نپسندیدی اونها رو و ایشون ممکنه به شما دلبسته باشه تا بدین شکل ذره ای از مهر شما توی دلش نمونه…

    موضوع اخر اینکه توی کیسهایی که این دو سه سال رفتی یکبار دیگه مرور کن اگه موردی بوده که شما اون رو خواستی و بهر دلیل بهت اون زمان جواب منفی دادن یا دختر خانمی بوده که اون زمان خیلی مطلوبت نبوده ولی الان میبینی خیلی گزینه خوبی هست ، دوباره اقدام کن.. گذر زمان یک دو ساله خیلی چیزها رو میتونه عوض کنه.. دختر خانمها سنشون که بالاتر میره ، معیارهاشون تعدیل میشه و از ایده ال هاشون کوتاه میان ،مثلا شاید دیگه در مورد ادامه تحصیل و یا اشتغال و… سختگیری نکنن و یا مثلا پدرشون در مورد مهریه و… سختگیری بیجا نکنه و…. من خودم توی تمام این سالها یک دو مورد بوده که میدونستم مطلوب من بوده ولی بنا به شرایطی جور نشده و من منتظر یک اقدام دیگه در زمان دیگه هستم….


    یادت باشه ، چند سال دیگه میاد و کنار همسرت نشستی و بهش میگی .. چرا من مثلا 5 سال زودتر ازدواج نکردم .. بهت جواب میده چون اگه 5 سال زودتر ازدواج میکردی من دیگه نصیبت نمیشدم و کس دیگه ای نصیبت میشد و یا اون زمان اگه برای من اقدام میکردی من قدرت رو مثل الان نمیدونستم چون توی این چند سال اینقدر خواستکاری های نامطلوب و جور واجور دیدم که الان میدونم تو چه پسر ماهی هستی و قدر تو رو میدونم..

    هر چیزی زمانی داره .. پس عجله نکن…


    إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا

    در حقيقت، كسانى كه گفتند: «پروردگار ما خداست» سپس ايستادگى كردند، فرشتگان بر آنان فرود مى‏آيند [و مى‏گويند:] "هان، بيم مداريد و غمگين مباشيد"
    فصلت آیه : 30


    أَلَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ
    آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟

    ( زمر / 36 )


  4. 8 کاربر از پست مفید محمد 93 تشکرکرده اند .

    (آسمانی آبی) (دوشنبه 04 اسفند 93), meysamm (دوشنبه 04 اسفند 93), nolife (یکشنبه 03 اسفند 93), sara 65 (دوشنبه 04 اسفند 93), یه دختر سرگردان (جمعه 11 اردیبهشت 94), اقای نجار (یکشنبه 03 اسفند 93), بارن (یکشنبه 03 اسفند 93), صبا_2009 (یکشنبه 03 اسفند 93)

  5. #13
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    برای قسمت حالت تهوعی که دارید به دکتر مراجعه کنید شاید لازم باشع قرص ایندرال استفاده کنید به آرامشتون و رفع حالت اضطرابتون کمک می کنه.

  6. کاربر روبرو از پست مفید بی نهایت تشکرکرده است .

    nolife (یکشنبه 03 اسفند 93)

  7. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 مرداد 94 [ 09:55]
    تاریخ عضویت
    1393-12-02
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    563
    سطح
    11
    Points: 563, Level: 11
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    21

    تشکرشده 14 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    واقعا این صحبتهای دوستان ، منو امیدوار کرد. می بینم که هنوز هم کسانی هستن که بی چشمداشت به هم نوع خود کمک می کنن.
    باور کنید یه دلگرمی ساده بعضی وقتا جون یه نفر رو نجات می ده. راهنمایی های دوستان خیلی پرفایده بودن برام. خیر ببینید.

    دوستان باشه. بازم صبر می کنم . ولی دیگه جایی نیست برم. حتی همکارام معرفی کردن هم نشد. هیچ موردی نیست و معلوم هم نیست باشه بعدا.
    ولی باشه صبر می کنم. برام دعا کنید. بلکه خدا خودش یک راهی رو باز کنه. منم سعی خودمو می کنم. انشاله راهی باز بشه .






    فقط یه چیزی به خانم های مجرد (البته خاک پای اعضای این انجمن هم هستم) بگم که اگه از ظاهر آقا خوشتون نیومد آزادید نه بگید. اما از شما خواهش می کنم از صحبت آقا پسر در جلسه ی اول درباره شخصیت و نگرش او زود قضاوت نکنید.
    من خیلی چوب این قضیه رو خوردم. این مورد آخر رو که رفتیم خیلی خوشم اومد و توی اون چند کلمه ای که صحبت کردیم آدمیزاده دیگه زیاد اونطوری که دلم می خواست نتونستم حرف بزنم. بعضی جاها شاید پرت و پلا هم گفتم.
    هل کرده بودم. دست خودم نبود. با اینکه من از لحاظ اجتماعی میشه گفت خوبم و مطالعه دارم و ... ولی اینجا دیگه از دستم در رفت . ظاهرش یه جورایی روی من اثر گذاشت.
    می خوام بگه تو رو به خدا با حوصله بیشتری برخورد کنید. بعدا اگر خواستید اختیار دارید نه بگید. من شخصیتم طوریه که هر چند در برخورد اول می تونم با افراد صمیمی بشم اما به مرور زمان خودم رو بهتر نشون می دم و رفتارم در موقعیت هاس که منو نشون می ده. می تونم بگم 99 درصد دوستام منو قبول دارن و تایید می کنن. و این به مرور زمان ایجاد شده نه با چند کلمه حرف ابتدایی . ولی توی خواستگاری فقط یه برخورد ابتدایی نابجا یا ناخواسته همه چیز رو خراب می کنه.
    می خوام بگم چه بله گفتن و چه نه گفتنتون با شناخت باشه.
    ببخشید هدفم نصیحت نبود چون نه حالش رو دارم و نه در جایگاهش هستم . فقط اینو گفتم تا شاید به درد آیندگان بخوره.

    من بازم از عزیزان تشکر می کنم. خیلی وقت گذاشتید. از منفی هزار اومدم بالای صفر .
    برام دعا کنید.
    ویرایش توسط nolife : یکشنبه 03 اسفند 93 در ساعت 18:02

  8. 5 کاربر از پست مفید nolife تشکرکرده اند .

    (آسمانی آبی) (دوشنبه 04 اسفند 93), aloneman (یکشنبه 03 اسفند 93), بانوی آفتاب (یکشنبه 03 اسفند 93), بارن (یکشنبه 03 اسفند 93), سنجاب بازیگوش (دوشنبه 04 اسفند 93)

  9. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مرداد 94 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1393-1-05
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    5,866
    سطح
    49
    Points: 5,866, Level: 49
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    317

    تشکرشده 1,458 در 274 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    69
    Array
    نولایف جان….

    توی نوشته هات یک چیزی مثل حسرت ، غم و اندوه و ناراحتی هست… یک چیزی توی پست قبلم هم اشاره کردم .. اگه بهش دقت کنی و به کار ببندی .. هیچ وقت توی پروسه ازدواجت دیگه دچار این غم و اندوه بخاطر جور نشدن ازدواجت نمیشی… اون مطلب اینه که یادت باشه…

    یادت باشه که ما برای ازدواج قدم برمیداریم… یعنی کارها و امادگی های لازم بلحاظ مادی و معنوی قبل ازدواج رو فراهم میکنیم … برای خواستگاری از دختر مورد نظرمون اقدام میکنیم و خلاصه اینکه هر کاری فکر کنیم انجام میدیم… اما یادت باشه در نهایت این تلاش ما فقط زمانی به نتیجه میرسه که خواست خدا بر انجام اون کار باشه و اصطلاحا اون طرف قسمت و روزی ما باشه… پس اگه نشد با تمام تلاشی که ما کردیم این یعنی خواست خدا نبوده… خوب ما هم علاقمند به خواست خدا هستیم چون اون صلاح ما رو بهتر از هر کسی میدونه..


    پس اینکه میگی طرفت در موردت پیش قضاوتی کرده…
    اینکه خوب و مسلط نتونی جلوی دختر مورد نظرت ظاهر بشی و باهش حرف بزنی…
    اینکه چند جلسه گفتگو با دختر خانمی داشته باشی و از اخر بهت جواب نه بدن..
    اینکه همه چیز اوکی باشه ولی اخرین جلسه پدربزرگ دختر خانم پیش از خود استخاره بگیره و جواب منفی بیاد و همه چیز بهم بخوره...
    و…


    اینها همه یک چیز رو میخواد نشون بده که اون طرف قسمت ما نیست .. و برای اینکه خیلی این داستان برای همه تکراری نباشه ، نرسیدن به هر کس به شکلی بهم میخوره و مثلا همه با جواب استخاره منفی بهم نمیخوره….


    برای اینکه بحث خسته کننده نشه چند تا داستان واقعی برات تعریف میکنم


    من خودم ادم نسبتا مذهبی هستم و دوست دارم همسرم هم دختر خانم مذهبی باشه و درک دینی داشته باشه و به زندگی نگاه دینی داشته باشه… ولی اصلا از روی قیافه و ظاهر و سر و صورت و لباس پوشیدن من این تمایل مذهبی من مشخص نمیشه ، فقط اگه ریا نباشه ، از روی ابروهای پیوند و در هم تنیده و اکبند من میشه این تمایل رو تا حدودی حدس زد


    یکبار خواستگاری دختری رفتم که ظاهرا خیلی مذهبی بود .. حداقل در ظواهر!
    ایشون با نگاه به ظاهر من دچار پیش قضاوتی شد و فکر کرد ما از اوناشیم … در صورتیکه نمیدونست ما خودمون از ایناشیم…
    خلاصه…

    ایشون حرفاش رو اینطور شروع کرد…

    "من برای ازدواج ملاکهایی دارم و شرایطی برای ازدواج دارم که کمتر فردی در جامعه اینروزها این شرایط مورد نظر من رو داره…"

    وقتی این رو گفت ، فهمیدم منظورش اینه که ملاکهایی از نظر تقوی و ایمان در نظرش هست ، ولی وقتی تکبر و خودبرتر بینی ایشون رو در کلام و لحنش دیدم ، خیلی تو ذوقم خورد و خواستم هر چه زودتر جلسه تموم بشه..

    ازش پرسیدم خوب منظورتون از این شرایط چی هست؟

    گفت مثلا دوست ندارم طرف اهل موسیقی و ماهواره باشه..
    دوست ندارم توی مجلس عروسیمون موسیقی باشه و اگه جایی هم رفتیم موسیقی بود ترک کنیم اونجا رو …
    طرفم اهل خمس باشه ..
    اهل غیبت و دروغ و… نباشه
    و…

    و جالب اینکه تمام این شرایط مطلوب من هم بود و من هم با ایشون هم نظر بودم ولی بخاطر پیش قضاوتی که در مورد من کرده بود و بخاطر تکبری که داشت سکوت کردم ...

    خلاصه یک نیم ساعتی ایشون مثل بچه پیغمبر برای ما منبر رفت و ما هم مثل بچه شمر نشتیم بر و بر نگاش کردیم و اخرش هم بدون ماچ و روبوسی مجلس رو ترک کردیم .. البته منظورم ماچ و روبوسی با باباش هست…

    یک داستان کلید اسراری هم برات تعریف میکنم…

    یک دوستی داشتم حدود سی سال سن داشت.. ایشون تحصیلات پایین و زیر دیپلمی داشت . شغل مناسب و ثابت نداشت..و کلا بلحاظ مالی شرایط مناسب نداشت…. حدود دو سال براش خواستگاری میرفتن ولی جایی براش جور نمیشد…

    ایشون سید بود و مثلا اسم باباش هوشنگ بود…

    اخرین جایی که میخواد بره خواستگاری که طرف در نهایت همسرش میشه…
    مادر دختر خانم یک هفته قبل از اینکه این دوست ما بره خواستگاری دخترش.. خواب میبینه یک اقایی که سیدِ هوشنگی هست میاد خونشون و اینها دخترشون رو بهش میدن (نقل به مضمون ) .. (آخه ما سید حسنی داریم ، سید حسینی داریم ، سید موسوی داریم .. دیگه خداییش سید هوشنگی که نداریم که مادر دختر خانم چنین خوابی دیده بود..)

    خلاصه مادر این دختر خانم که به خواب اعتقاد داشت، بخاطر همین خواب ، وقتی این دوست ما که سید بود و اسم پدرش هم هوشنگ بود ، میره خواستگاریش .. خیلی راحت دخترش رو میده به این دوست ما… و چه دختر خوب و بساز و تحصیلکرده ای… و الحمدلله الان زندگی خوبی دارن و مشکل مالی هم ندارن…

    اما از هر طرف حساب کنی ، واقعا این دوست ما فقط با یک معجزه شبیه این میتونست چنین دختری نصیبش بشه .. و ایا این غیر از همون بحث قسمت و خواست خداست که وقتی اراده اش بر انجام کاری باشه خودش به غیر ممکن ترین شکل وسیله سازه و وقتی اراده اش به انجام کاری نباشه با اندک چیزی همه چیز رو بهم میزنه….

    پس شما حرکت بکن و تلاشت رو بکن ، و کار به اینکه کی زمان ازدواجت بشه و با کی ازدواج کنی نداشته باش… معجزات خدا زمانی رخ میده که ما حرکت کنیم…

    وَ مَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لَكِنَّ اللَّهَ رَمَى
    و چون [ ریگ به سوی آنان ] افکندی ، تو نیفکندی ، بلکه خدا افکند.
    انفال -17


    برات ارزو میکنم بشی همون نولایف پرانرژی سابق که قبلا میشناختیم و بابت چیزهایی که تلاش و تدبیر میکنی و به نتیجه نمیرسه کمترین غصه ای نخوری… و یادت هم باشه ازدواج مثل هندوانه دربسته میمونه.. پس هیچ وقت حسرت دختری رو نخور که فقط یک جلسه باهش دم خور بودی..


    أَلَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ
    آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟

    ( زمر / 36 )


  10. 5 کاربر از پست مفید محمد 93 تشکرکرده اند .

    (آسمانی آبی) (دوشنبه 04 اسفند 93), nolife (سه شنبه 05 اسفند 93), یه دختر سرگردان (جمعه 11 اردیبهشت 94), بارن (یکشنبه 03 اسفند 93), صبا_2009 (یکشنبه 03 اسفند 93)

  11. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 30 مهر 01 [ 01:52]
    تاریخ عضویت
    1392-6-27
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    6,851
    سطح
    54
    Points: 6,851, Level: 54
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    7
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    ازدواج = قسمت ولا غیر
    توکل و توسل فراموش نشود.

  12. کاربر روبرو از پست مفید serpico تشکرکرده است .

    nolife (سه شنبه 05 اسفند 93)

  13. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 فروردین 98 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1391-9-10
    نوشته ها
    485
    امتیاز
    9,513
    سطح
    65
    Points: 9,513, Level: 65
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,478

    تشکرشده 1,276 در 407 پست

    Rep Power
    73
    Array
    سلام
    بدون تعارف به نظرم چیز خاصی در رفتار، گفتار، شخصیت یا ظاهر یا.... شما به صورت ناخوداگاه وجود داره که باعث جواب منفی شنیدن زیاد شده. ما که شما رو نمیشناسیم پس شما خودت بهترین قاضی خودت باش و ببین که کجای این مسیر رو اشتباه میری؟ تک تک رفتارهای خودت رو زیر ذره بین ببر و راجع بهشون فکر کن، مطالعه کن و اگه نیازی به اصلاح داره اصلاحش کن. اگه فکر میکنی نمیتونی شخصیت خودت رو در همون بار اول نشون بدی، سعی کن جلسه ی اول رو خیلی کوتاه کنی ولی اونقدر تاثیر گذار باشی که حداقل به جلسه های بعد کشیده بشه. اگه از فاز احساسات منفی بیرون اومدی شاید بهتر باشه یه تاپیک دیگه ای در این مورد داشته باشی تا رفتارتو تجزیه تحلیل کنی و نظر دیگران رو نسبت به بعضی از رفتارات که ممکنه تاثیر منفی روی جنس مخالفت داشته باشه بدونی. به نظرم تا علت رو پیدا نکردی و یا در خودت تغییری نسبت به سابق حس نکردی روند خواستگاری رفتنت رو متوقف کن.

  14. 8 کاربر از پست مفید sara 65 تشکرکرده اند .

    (آسمانی آبی) (دوشنبه 04 اسفند 93), nolife (سه شنبه 05 اسفند 93), فدایی یار (جمعه 11 اردیبهشت 94), فرهنگ 27 (دوشنبه 04 اسفند 93), مهرااد (دوشنبه 04 اسفند 93), اقای نجار (دوشنبه 04 اسفند 93), بارن (دوشنبه 04 اسفند 93), شیدا. (دوشنبه 04 اسفند 93)

  15. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    سلام

    پروسه ازدواج از همون شروع یه پروسه زمان بر هست و مهمترین مرحله همون مرحله شناخت هست.شما موقعیت خوبی دارید.اینکه میگین آدم اجتماعیی هستین هم

    خیلی خوبه.

    بینین خیلی چیزها دست ما نیستن.دلیل اینکه شما جواب رد شنیدین ممکنه خیلی مسایل باشه که درصد بالاییش هم ممکنه اصلا ربطی به شما نداشته باشه.

    بعضی دخترها هنوز به آمادگی ازدواج نرسیدن و ممکنه به اصرار خانواده اجازه اومدن به خواستگار بدن.البته این فقط یه مثال بود.

    شما به جای اینهمه احساس غم و سرخوردگی بشینین منطقی فکر کنین،دلایلی که منجر به جواب رد شنیدن شده و مربوط به شما بوده و شما میتونین رفعش کنین

    چه چیزهایی هستن.

    مثلا شما ممکنه در مراسم خواستگاری هول بشین و نتونین خود واقعیتون رو نشون بدین.در این جور مواقع تمرینات ریلکسیشن قبل از دیدار و نهایتا خوردن داروهای

    ضداضطراب قبل از خواستگاری البته با مشورت پزشک میتونه موثر باشه.حداقل تو اون لحظه آرومتون میکنه.

    اصلا نگران و ناامید نباشین.خود من تازه 30 سالگی جدی به ازدواج فکر کردم و فکر میکردم زمان زیادی از تصمیمم نگذره که بتونم ازدواج کنم.موردهای زیادی هم معرفی

    شد.بعضی هاشون رو من نمیپسندیدم.بعضی ها هم اونا منو نمیپسندیدن.به همین راحتی زمان زیادی گذشت.

    خواستگار الانمم که با هم به توافق رسیدیم قبل از من خیلی جاها رفته خواستگاری.خیلی بیشتر از شما.

    آخرشم با دختر گلی مثل من به نتیجه رسید

    هیچ وقت هیچ وقت ناامید نشین.و برای خوشحال و خوشبخت زندگی کردن منتظر اتفاق خاصی نباشین.از همین لحظه خوب زندگی کنید.اتفاقات خوب هم

    ان شا اله براتون
    پیش میاد.

  16. 6 کاربر از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده اند .

    (آسمانی آبی) (دوشنبه 04 اسفند 93), aloneman (دوشنبه 04 اسفند 93), nolife (سه شنبه 05 اسفند 93), فرهنگ 27 (دوشنبه 04 اسفند 93), یه دختر سرگردان (جمعه 11 اردیبهشت 94), بارن (دوشنبه 04 اسفند 93)

  17. #19
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    ضمن این که تا حدودی با صحبتهای دوستان موافقم

    فکر می کنم نظر sara 65 که با بقیه متفاوت بود جای تامل داره.
    شرایط عمومی که بیان کردید خوبه. کار و تحصیلات و خانواده و ... علت این همه خواستگاری و این همه نشدن، چی می تونه باشه؟

    شاید هر کیسی معرفی می شه، بدون دقت و ارزیابیهای اولیه می رید خواستگاری و منجر می شه به رد شدن خیلی ها از طرف شما.
    یک اشکال اساسی در شما هست برای این رد شدن ها؟ دلایلی که به شما گفتند چی بوده (هر چند اکثر اوقات خانمها با یک دلیل کلی که به پسر برنخوره رد می کنند. ولی شاید بعضیهای یک سرنخی به شما از ایراد مورد نظر داده باشند)

    باید با دقت بیشتر و با فاصله زمانی بیشتری برید خواستگاری.


    نمی دونم حرفهای آقای محمد 93 چقدرش جدی بود و چقدر برای دلداری شما. ولی اگر ایشون تا حالا 50 تا خواستگاری رفتند و جور نشده (البته با اغراف گفتند فقط امسال 50 مورد رفتند) باید یک ایرادی در ایشون باشه. این ایراد الزاما ابروهای پیوندیشون نیست، می تونه در وسواس یا روش گزینش یا ملاک و معیارها یا حد نصاب نمره قبولی ... باشه.

    یه مورد دیگه که شاید خیلی مهم نباشه هم اینه که
    اگر جایی خواستگاری برید که بفهمند شما 50 تا خواستگاری رفتید و نشده، خودش می شه یه عاملی برای نشدن.
    ترس این که شاید واقعا شما ایرادی دارید که اونها متوجه نشدند و بالاخره 50 تا خانواده که اشتباه نمی کنند و ... باعث می شه با کوچکترین نشانه ای، جواب نه بدهند.

    پس یه کم به خودتون فرصت مرور آن چه که گذشته بدید.
    به دیگران در مورد خواستگاریهای قبلی دیگه چیزی نگید و این حس منفی را منتقل نکنید.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  18. 9 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    (آسمانی آبی) (دوشنبه 04 اسفند 93), aloneman (دوشنبه 04 اسفند 93), meysamm (دوشنبه 04 اسفند 93), nolife (سه شنبه 05 اسفند 93), فدایی یار (جمعه 11 اردیبهشت 94), یه دختر سرگردان (جمعه 11 اردیبهشت 94), مهرااد (دوشنبه 04 اسفند 93), بارن (دوشنبه 04 اسفند 93), صبا_2009 (دوشنبه 04 اسفند 93)

  19. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 تیر 94 [ 22:58]
    تاریخ عضویت
    1390-1-26
    نوشته ها
    770
    امتیاز
    14,787
    سطح
    78
    Points: 14,787, Level: 78
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 69.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    4,357

    تشکرشده 4,467 در 859 پست

    Rep Power
    122
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط nolife نمایش پست ها
    طرف همه جوره ساپورت میشه آخرش توی سن پایین یه خانوم خوب نصیبش می شه . انشاله خوشبخت بشن. اما خوب ما هم دوست داریم. ما هم آدمییم. ما هم دل داریم. :(
    توی هرچی پارتی بازی جواب بده، توی مسئله ازدواج جواب نمیده.
    چون ابعاد این مسئله خیلی گستره تر از موقعیت شغلی یا تحصیلی هست.
    ضمن اینکه ازدواج یه مسئله دوطرفه است، متغیرهای زیادی داره و نمیشه تنها به امید ساپورت های بیرونی جلو رفت.
    پس خیلی خودت رو با دیگران مقایسه نکن.
    دیگران
    ، صرفا چون ازدواج کردن یا ازدواج عاشقانه اشون رو توی بوق و کرنا میکنن، لزوما خوشبخت تر از ما نیستن.


    نقل قول نوشته اصلی توسط nolife نمایش پست ها

    مطمئن بودم اگه کسی با من ازدواج کنه بهشت رو براش می سازم. چون عاطفه ام رو خرج هر کسی نکرده بودم. روح من نیاز به همدمی داشت تا حجم زیادی انرژی و عاطفه براش بفرسته.

    میخواستم راه به کمال رسیدن رو با همسر مورد علاقم طی کنم. اما فکر کنم باید گفت زهی خیال باطل.
    الانم می دونم فقط خداست که می تونه کاری کنه. و اگه قسمتم کسی نیست منو ببره تا اینقدر باعث رنجش اطرافیانم نشم.
    مسئله بعدی اینکه خدارو شاکر باش که تابحال عاشق نشدی.
    مراقب حجم زیاد انرژی و عاطفه ات باش.
    چون اینجور که پیداست اگر درگیر یه ماجرای عاشقانه بشی، یه کاری دست خودت میدی!

    شاید بهتر باشه یه مقدار احساستت رو در جریان این خواستگاری ها کنترل کنی.

    موفق باشی

    وقتی تو نیستی
    نه هست های ما
    چونانکه بایدند
    نه بایدها . . .

    هر روز بی تو
    روز مباداست!



  20. 7 کاربر از پست مفید meysamm تشکرکرده اند .

    (آسمانی آبی) (دوشنبه 04 اسفند 93), nolife (سه شنبه 05 اسفند 93), یه دختر سرگردان (جمعه 11 اردیبهشت 94), مهرااد (دوشنبه 04 اسفند 93), آزرم (دوشنبه 04 اسفند 93), بانوی آفتاب (دوشنبه 04 اسفند 93), صبا_2009 (دوشنبه 04 اسفند 93)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: یکشنبه 10 آبان 94, 19:18
  2. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 تیر 93, 10:16
  3. پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 بهمن 92, 14:10

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:50 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.