به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 64
  1. #21
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط anastazia نمایش پست ها
    اخلاق بدمم ایناست: به شدت کمال گرا و وسواسی ام، کلا همیشه تو خودم و دیگران دنبال ایراد می­ گردم،
    این دو مشکل هم به خودتون آسیب می زنه و هم به خانواده تون (همسر و فرزندان)
    دو ویژگی خیلی بدی هستند که بهتره به فکر رفعشون باشید.

    هم کفو بودن در ازدواج خیلی مهم هست.
    یا باید بپذیرید که با هم کفو خودتون ازدواج کنید (بخشی از نظرات فدایی یار و پریناز بانو)

    یا اگر این کمال گرایی افراطی را دارید و دوست دارید با کسی غیر هم کفو (مثل همون آقای دکتری که مثال زدید) ازدواج کنید،
    عواقبش را هم باید در نظر بگیرید.


    ----------------
    با شرحی که از زندگی خانوادگی و کودکیت می دی،
    و پستهایی که می نویسی (نوع پاسخ دهی و برخوردت ...)
    به نظر می رسه از نظر روحی آسیب دیده هستی.

    با موفقیت علمی و کاری تنها، نمی شه زندگی، مخصوصا زندگی خانوادگی خوبی داشت.
    اگر بتونی به یک روانشناس مراجعه کنی و یه مقداری آثار آسیبهای روحیت را کمرنگ کنی، خوبه.

    این که چرا جذب کسانی می شوید که به شما بی توجه باشند (مثل پدرم که به مادرم بی توجه هست)
    شما از کجا می دونید که اون آدم قراره به شما بی توجه باشه؟

    اگر منظورتون بی توجهی اولیه است که موضوعش جداست.
    اگر دیده نشدن در زندگی هست، که شما با اون فرد زندگی و رابطه نزدیک نداشتید که بدونید قرار هست شما را نبینه.

    ولی مثالی که زدید (پدرم که به مادرم بی توجه است) جالب بود. در ناخودآگاهت دوست داری زندگی مادرت را تکرار کنی؟

    چرا پیش یک روانشناس یا روانکاو نمی ری؟
    با مشاوره آنلاین و از راه دور که نمی شه مشکلات ریشه ای را حل کرد.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : چهارشنبه 06 اسفند 93 در ساعت 18:37

  2. 5 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    anastazia (چهارشنبه 06 اسفند 93), Eram (پنجشنبه 07 اسفند 93), meysamm (پنجشنبه 07 اسفند 93), واحد (جمعه 08 اسفند 93), آویژه (چهارشنبه 06 اسفند 93)

  3. #22
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 12 اسفند 93 [ 11:23]
    تاریخ عضویت
    1393-12-01
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    457
    سطح
    9
    Points: 457, Level: 9
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 99.7%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    26

    تشکرشده 49 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام شیدا جان و سپاس گذارم از پاسخ مفیدتون

    بله همون طور که شما فرمودید، کمال گرا و ایراد گیر بودن دو ویژگی بدی هستن که البته خودمم تو خصوصیات بدم نوشتم و باید سعی کنم تا جای ممکن کمرنگشون کنم.
    آسیب روحی که صدالبته. زندگی گذشته ام اثرات زیان باری برام داشته ، زمانی قرص ارام بخش و ضداسترس مصرف می کردم و افسردگی شدید. ولی الان خداروشکر خیلی تونستم خودمو ارتقا بدم ولی هنوز جای کار زیادی دارم که امیدوارم با راهنمایی دوستان تو این مسیر پیشرفت کنم.

    بعضی دوستان مثل خانم شکوه لابه لای حرفاشون به نکات مفیدی اشاره می کنن ولی سبک نوشتار درهم و اشفته ایشون منو گیج می کنه. شاید بیشتر از بیست بار مطب ایشون خوندم و یادداشت برداری کردم ولی خیلی جاهاشو متوجه نمیشم. از همین جا خانم شکوه ازتون عذر خواهی می کنم که خواستم چیزی ننویسید.

    در مورد بی توجهی یک مثال براتون می زنم: تو دانشگاه یه اقایی بهم درخواست آشنایی دادن و گفتن دنبال دختر مناسب برای ازدواجن. پدر ایشون فوت شده بود و زندگی معمولی و کمی سخت پشت سر گذاشته بودن ولی ادم بسیار موفقی بودن. خیلی مودب و سربه زیر بودن ( به قول عامیانه بچه مثبت ) و در ظاهر خوش اخلاق . منم قبول کردم که مدتی آشنا شیم تا من تصمیمم بگیرم. در طول رابطه کم کم احساس کردم ایشون توجه کمی نسبت به من دارن. مثلا هیچ وقت با من تماس نمی گرفتن فقط من تماس گیرنده بودم وقتی ازشون سوال کردم که چرا هیچ وقت تماس نمی گیرید. گفتن: من به هیچ کس زنگ نمی زنم حتی خانوادم. یه بار عمدا تصمیم گرفتم اصلا زنگ نزنم تا عکس العمل ایشون ببینم بعد از گذشت 15 روز هیچ تماسی نگرفتن و اصلا هم نگران من نشدن. یا اینکه اصلا هیچ کلام محبت آمیزی نداشتن وقتی پرسیدم ایشون گفتن من عادت ندارم با محبت صحبت کنم. با وجود اینکه من کمک زیادی به ایشون کرده بودم ولی وقتی خواهشی ازشون می کردم می گفتن به من مربوط نیست مشکل خودته. در صورتی که وقتی ایشون چک برگشتی داشتن من از طریق واسطه مبلغ زیادی پول فراهم کردم تا ایشون به زندان نیفته و کمک های دیگه که خود ایشون همیشه می گفتن من خیلی خوش شانسم که با تو آشنا شدم!!
    وقتی می گفتم هر ازگاهی بیرون بریم جواب می دادن من وقت اضافی ندارم هدر بدم حتی ماهی یک بار. اگه بخوام باهات بیام بیرون ضرر می کنم باید پول خسارتم بهم بدی!!!
    ازشون پرسیدم شما چرا می خوای با من ازدواج کنی؟ گفتن چون دختر خوش اخلاق و مهربون و حرف گوش کنی هستی و راحت میشه کنارت زندگی کرد. گفتم قراره بعد از ازدواج اخلاق و رفتار شما همین باشه. گفتن اره ، همینی که هست. من پیش خودم فکر کردم کسی که نه به من زنگ می زنه و نه سراغی از من میگیره و تو مشکلات منو تنها میذاره و هیچ محبتی بهم نداره آیا می تونه همسر خوبی برام باشه؟ فکرام کردم وجواب رد دادم و به اصرارهای ایشون توجهی نکردم.
    چندین مورد تو همین مایه ها برام اتفاق افتاده. برام سوال شده که چرا ؟

    روانشناس که حتما باید برم در اسرع وقت. از این سایت خیلی خوشم میومد اول گفتم مشکلم اینجا مطرح کنم. شاید کمکی بهم بشه.
    دوستان اگه نظر دیگه ای دارید ممنون میشم بگید.
    با تشکر

  4. 2 کاربر از پست مفید anastazia تشکرکرده اند .

    شکوه (جمعه 08 اسفند 93), شیدا. (چهارشنبه 06 اسفند 93)

  5. #23
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    اول باید بگم که خوشحال شدم از این که از شکوه عذرخواهی کردی.
    و از جمله ای که براش نوشته بودی ناراحت شدم

    به قول شما لا به لای حرفهاش، نکات مفیدی می گه. فقط کمی عصبانی یا کلافه است.
    شاید به خاطر کشفیات جدیدش هست
    آخه توی تاپیک خودش می گه تازگیها احساس می کنه مسیری که اومده اشتباه است.
    یه کم به شک و تردید افتاده و خسته است.

    جای این صحبتها در تاپیک شما نیست. فقط یه کوچولو به شکوه بگم که بهتره یه مدت حرفهای دکترهلاکویی را گوش نکنند.
    خیلی روت تاثیر منفی گذاشته. کل زندگیت را بردی زیر سوال تکرار اون ضعف ها بدون ارائه راه حل و تلاش برای رفعش، فقط خسته ات می کنه. یکی یه سره توی گوشت بگه کودکیت بد بوده، زندگیت خراب شده، تو داغون و آسیب دیده ای، دیگه درست نمی شی، بدبخت شدی رفت ...


    آنا جان،
    این آدمی که توصیف کردی، شما جذبش نشدی. وقتی شناختیش و متوجه اشکالات رفتاریش شدی (مثلا بی توجهی به شما) ازش بدت اومد. ردش کردی.
    پس این آدمها برات جالب نیستند. چرا می گی من جذبشون می شم؟

    شاید بتونی بگی آدمهایی با این ویزگی به طرف من می آن یا من براشون جذابم.
    فکر نمی کنی رابطه برعکس هست؟ سر فلش اونوریه؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  6. 5 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    anastazia (پنجشنبه 07 اسفند 93), Eram (پنجشنبه 07 اسفند 93), meysamm (پنجشنبه 07 اسفند 93), واحد (جمعه 08 اسفند 93), شکوه (جمعه 08 اسفند 93)

  7. #24
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 خرداد 94 [ 14:19]
    تاریخ عضویت
    1393-7-11
    نوشته ها
    162
    امتیاز
    3,278
    سطح
    35
    Points: 3,278, Level: 35
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 42.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    162

    تشکرشده 593 در 152 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    دوست عزیز ، درسته که خانم شکوه نیازی به حمایت کسی نداره ، اما به عنوان یه کاربری که واسه شما وقت میگذاره و حاصل عمر خودش رو به رایگان در اختیار شما قرار میده ، از شما ، از سن شما ، از ادعای موجود در پست هاتون ، انتظار میره که حداقل احترام بگذارید. نهایتا محترمانه هم میشه مخالفت کرد. کسی شما رو ملزم به قبول نظر کسی نمیکنه.

    بنده شخصا از ایشون تشکر میکنم ، واسه من نظر ایشون بسیار سنگین تموم شد. شوک بزرگی بود واسم.
    حرف خیلی خوبی زدن.
    گذشته و حال سخت رو هیچکسی متعهد نشده که قراره به خیر و خوشی تمام بشه.
    هر زمانی ، هر چلنجی ، واسه هر کسی میتونه هر نتیجه ای داشته باشه.
    میدونید نکته ی مهم پست ایشون چی بود؟
    خیلی از ماها زمان هایی می رسه که میگیم خدایا چرا من؟ من که .... یا منی که ... پس چرا من؟ (با پیشفرض قبول حضور خدا و اعتقاد فرضی)
    این جاست که طرف جا میزنه . جا میخوره. باورش نمیشه. من که این همه... چرا پس من؟
    اما پست با شکوه خانم شکوه باعث شد بنده از همین اکنون واسه اون زمان اماده باشم. واسم یکی از بهترین پست ها بود.
    البته سابقه نشون داده هر کی از خانم شکوه تعریف کرده ، کتک خورده . خدا به خیر کنه.

    خب :
    به نظر بنده شما دو تا مساله رو قاطی کردید دوست عزیز.
    یکی کم محلی اقایون به شما، یکی هم بی تقاوتی پدرتون نسبت به مادرتون.
    ببینید این خودش یک تیپ شخصیتی کاراکتریه که یه سری اقایون ، کلا نسبت به خانم ها در برخورد های اول ، بی اهمیت هستند . به عبارتی Hard to get نشون میدن خودشون رو.
    خب یه سری خانم ها از این تیپ اقایون خوششون میاد.
    درعین حال یه سری خانم ها هم دوست دارن که نه ، اقا خوش مشرب باشه و با خانم ها و بقیه ، خوب گرم بگیره.

    حالا اشکال کار کجاست؟
    ببینید این اقایون اتفاقا ممکنه در زندگی شخصی خیلی هم به خانم هاشون بها بدن. ممکنه هم ندن. کلا ربطی نداره.
    شما دارید این سبک اداب شخصیتی رو با رفتار بی تفاوتی پدرتون یکی می بینید.
    دلیلی نداره که این اقایون حتما شبیه پدر شما بشن. شاید بشن شاید هم نشن. اما ارتباط مشخصی وجود نداره.

    اوکی ؟
    امیدوارم درست می گرفته بوده باشم. اگه اشتب بود شرمنده ...
    موفق و موید

  8. کاربر روبرو از پست مفید love less تشکرکرده است .

    شکوه (جمعه 08 اسفند 93)

  9. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 12 اسفند 93 [ 11:23]
    تاریخ عضویت
    1393-12-01
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    457
    سطح
    9
    Points: 457, Level: 9
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 99.7%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    26

    تشکرشده 49 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام به همه ی دوستان
    شیدا جان سوال خوبی پرسیدی. خودمم رفتم تو فکر! که واقعا سر فلش کدوم طرفیه؟ باید بیشتر بهش فکر کنم.

    love less عزیز ممنون از توجه شما
    خانم شکوه شما طرفداران زیادی دارید اینجا که کلی منو دعوا کردن، من اصلا قصد بی احترامی به ایشون نداشتم ، یادمه استادی داشتم بسیار با سواد و با کمالات ولی ایشون با وجود دانش بالا، به خاطر شاکی بودن از نظام یا جامعه و ناراحتی های خودشون اصلا نمی تونستن درست درس بدن و من جزء کسانی بودم که اصلا چیزی متوجه نمی شدم و وقتی دیدم نمره میان ترمم خیلی پایین شده درس ایشون حذف کردم ولی این رفتار من دلیل بر بی احترامی به ایشون نبوده.
    خانم شکوه هم ممکنه خیلی از من با سوادتر و فهمیده تر و عاقل تر باشن و خدای نکرده من اصلا قصد توهین به ایشون نداشتم فقط نحوه پاسخ گویی سرتاسر خشم و عصبانیت ایشون و جمله های نصفه نیمه که نمی دونم دلیلش چیه ( فرصت نکردم تاپیک ایشون بخونم تا ببینم مشکل ایشون چیه ) باعث شد که من گیج شم و هر چند که ایشون منو متهم به دختر چرت و پرت گو و خیال باف کردن ( شایدم باشم ) که دنبال جایزه از زمونه ام و قصد مادری برای اقایون دارم و خودم زیادی دست بالا می گیرم ولی من اصلا ناراحت نشدم . همه آدما آزای بیان دارن و باید حرفشونو بزنن. به هر حال دوست نداشتم تاپیک به انحراف کشیده بشه برای همین مودبانه ازشون خاستم جواب ندن. البته اگه ایشون کمی آرامش پیدا کنن و بتونن مطالب مفیدشون کامل و واضح بیان کنن من خیلی خوشحال هم میشم.
    بازم یه بار دیگه با صدای بلند میگم:
    شکوه جان امیدوارم از من ناراحت نشده باشی و امیدوارم مشکل هممون به زودی حل بشه

    من همیشه تو درس انشا ضعیف بودم و الانم احساس می کنم مطالبم طوری نوشتم که سوءتفاهم شده و بعضی مسائل با هم قاطی شده. قرار نیست دنیا بهمون بابت سختی هایی که کشیدیم پاداش بده یا داشتن همسر خوب حق قطعی منه ، چیزی که مهمه اینه که من تو انتخابم اشتباه نکنم و تلاش کنم ایرادم برطرف کنم. به امید اون روز
    الان سعی می کنم یکم بهتر بنویسم.
    من احساس می کنم انتخاب خوبی ندارم ، در واقع از بین پیشنهادهای اقایون موارد خوبی رو انتخاب نمی کنم و همش دست رو گزینه هایی میذارم که بعدا متوجه میشم اصلا خوب نیستن ، گاهی اوقات به خودم میگم شاید اون هایی که من از روز اول بهشون جواب رد دادم شاید بهتر از این موارد بودن و من اشتباه کردم. این اقایونی که انتخاب می کنم اصلا شبیه پدرم نیستم و بهتره من اون جمله ام که گفتم مثل پدرم که به مادرم بی توجهی می کنه رو اصلاح کنم. در واقع شاید بهتر باشه بگم خودم تو گذشته ام مورد بی توجهی واقع شدم.
    نمیدونم در حال حاضر من برای چه دسته از اقایون جذابم ، شاید به خاطر جذابیت ظاهری مثلا تو کلاس خیلی از پسرا دوست دارن صندلی کناری من بشینن یا اساتید نمره بیش تر از حقم بهم میدن و یا به قول استاد راهنمام: تو تمرکر اقایون بهم می ریزی.
    ولی چیزی که برای خودم سواله چرا من انتخاب درستی ندارم؟ یا چرا مواردی شبیه به هم انتخاب می کنم؟مثلا دوستام میگن تو بدشانسی که انقد ادم بد میان سمتت ولی من قبول ندارم این حرفو و به شانس اعتقادی ندارم. شایدم بس که سخت پسندم خودم موضوع رو خیلی پیچیده کردم.
    به هر حال منتظر جواب شما عزیزان هستم.
    ویرایش توسط anastazia : پنجشنبه 07 اسفند 93 در ساعت 15:13

  10. #26
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 07 اسفند 93 [ 15:42]
    تاریخ عضویت
    1393-12-06
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    16
    سطح
    1
    Points: 16, Level: 1
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من هم دقیقا مشکل شکوه عزیز رو دارم.یکسال با آقایی بودم که واقعا از همه لحاظ عالی بودن اما متاسفانه مشکل اقتدار داشتن.تاشب خواستگاری همه چیز خوب بود حتی اونشب هم عالی گذشت اما بخاطر وابستگی زیاد به خانواده شون و نداشتن اقتدار همه چیز به هم خورد ماهمچنان با همیم.هردومون سرگردونیم و خسته.

  11. #27
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 فروردین 03 [ 23:18]
    تاریخ عضویت
    1393-6-31
    نوشته ها
    557
    امتیاز
    19,364
    سطح
    88
    Points: 19,364, Level: 88
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 486
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    1,198

    تشکرشده 1,406 در 461 پست

    Rep Power
    133
    Array
    سلام آناستازیای عزیزم.چقدر اسمتون قشنگه. فکر کنم اصلش که انگلیسیش میشه، آنس تی شیا باشه.

    خب بریم سر اصل مطلب. اول از همه به خاطر تمام تلاش هات بهت تیریک میگم هرچند که گفتی نمیخواد تبریک بگین و فقط راه حل بدین. چشم اما در درجه ی اول باید بدونی که به خاطر همین تلاش ها و سخت کوشی هات که باعث موفقیت
    امروزت شده، با کسی که یک شبه به موفقیت میرسه، شما زمین تا آسمون فرق داری چرا که شما احتمالا خیلی بیشتر از یک دختر دارای یک خونواده سطح بالا و فرهیخته،هر آنچه که داری با فهم و درک بالا و تلاش خودت کسب کردی.. و اگر قراره کسی شما رو به خاطر خونوادت سرزنش یا تحقیر کنه مطمئنا شما و تلاشهاتو اساسا نادیده گرفته و صرفا ظاهربینه.و چه بهتر که اینجور افراد اصلا بهت پیشنهاد ازدواج ندن.

    از گفتن همه ی اینا میخوام بگم که علی رغم تمام داشته هایی که با سختی بدست آوردی اما هنوز به خاطر خونواده ات خودت رو به قدر کافی ارزشمند و خوب نمیدونی.و هنوز ته ذهنت خودتو باور نکردی و خودتو کم میبینی.

    اما خواهر گلم با توجه به موفقیت ها و رشد شخصی که داشتی اتفاقا به لحاظ شخصیتی و اجتماعی و قدرت فردی به نظر من بسیار بالاتر از افرادی هستی که خونواده تاپ و سطح بالایی دارند.. پس به طور کلی بهت پیشنهاد میدم در درجه اول حالا یا با کمک مشاور یا مطالعه و درون بینی و ... ، ضعف هاتو در باره ی این موضوع تبدیل به نقطه ی قدرت کن و دیگه خودتو به خاطر شرایط خونوادت دست پایین نگیر.خوشبختانه مستقل هم هستید.

    در مورد اینکه چرا افراد مناسبی تا الان نبودن خب دلایل مختلفی ممکنه باشه که البته اینا که من میگم در حد فرضیه است :

    اول اینکه شاید به خاطر زیبایی ظاهر که دارید زودتر توجه آدمای ظاهربین رو جذب میکنی؟ و خب آدمای اینجوری فکر نمیکنم از لحاظ شخصیتی به اندازه کافی پخته عمل کنند.البته این دلیل نمیشه هر کس زیباست آدمای بدی رو جذب کنه.

    دوم اینکه شاید به خاطر همون رفتارای بد پدرتون نسبت به مادر، ذهنیت منفی تون نسبت به مردا بیشتر باشه و همین باعث بشه ، ناخودآگاه در طرف مقابل خصوصیات بد پدرتونو جستجو کنید و نهایتا آدمای شبیه ایشون رو جذب کنید.

    سوم؛ ممکنه بعضی فاکتورهای مهم رو در طرف مقابل نشناسید. و این نیازمند کمک از یک مشاور یا یک فرد با تجربه است که مثلا بهتون بگه اگر دیدی مثلا طرف به حد کافی مبادی آداب نیست باید در آینده انتظار تغییر اون فرد و ... رو نداشته نباشی و اون عیب احتمالا همیشگی باشه و یا معیارهاتون رو بیشتر بررسی کنید و انتخاب های مطمئن تری داشته باشید..
    چهارم ممکنه این باشه که شاید لازم بوده شما با این آدما مواجه بشی تا شناختت نسبت به معیارای مهم و اصلی بیشتر بشه.و در واقع تجربه بدست آوردید.

    اینکه گفتید کمال گرا هستید متاسفانه به خاطر شرایط سختی که داشتید الان میخوای شرایط صد در صدی رو واسه خودت بسازی که با اون مسائل دیگه روبرو نشی، ان شاالله همینطور هم میشه اما خود من و شما هم چون انسانیم ، کامل و 100 نیستیم و بهتره معیارهاتو با کمک یک مشاور خوب و باتجربه تعدیل و بررسی کنید.

    میدونید که برای افراد کمال گرا اگر اوضاع طبق ایده ال های آدم پیش نره خیلی بیشتر احساس شکست و استرس و فشار میکنه تا کسی که اینطور نیست.
    من متخصص نیستم ولی مطمئن باش اگر یک روانشناس یا مشاور هم مراجعه کنی میتونه خیلی خیلی بیشتر راهگشا باشه.
    و باز هم میگم اصلا اصلا خودتو به خاطر شرایط خونوادت دست کم نگیر. به هیچ وجه . و اگر مورد خوبی براتون پیش اومد صادقانه و با قدرت موضوع رو بهش بگید. مهم اینه که شما در درون خودت احساس کمبود نکنی . اون طرف یا میپذیره و یا نه. این دیگه به اون فرد مربوطه نه به شما.و نباید ضعف رو در خودت ببینی.

    در پایان یادتون باشه که خدا اول و آخر است و اگر اون بخواد بنده ایی رو بالا ببره کسی و چیزی نمیتونه مانعش بشه و اگر نخواد ، اگر تمام دنیا هم دست به دست هم بده که بشه، اگر اون نخواد و صلاح و حکمتش نباشه هیچ اتفاقی نمیفته. پس به خودش توکل کنید و برای خونواده و پدر و مادرت خیلی بیشتر دعا کن و از خدا بخواه همه رو هدایت کنه و براشون طلب آمرزش کنید.
    موفق و پیروز باشید.

    به نور نگاه کن ! سایه ها پشت سرت خواهند بود.

  12. کاربر روبرو از پست مفید zolal تشکرکرده است .

    anastazia (پنجشنبه 07 اسفند 93)

  13. #28
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 فروردین 03 [ 05:33]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    775
    امتیاز
    24,207
    سطح
    94
    Points: 24,207, Level: 94
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,329

    تشکرشده 1,634 در 590 پست

    Rep Power
    161
    Array
    سلام آناستازیای عزیز

    اگراجازه بدی و ناراحت نشی دوس داشتم یه نقدی بهت کنم دل و زدم به دریا که بنویسم( اینا صرفا نظرشخصی منه ) :

    یکم سختی...آدم میترسه توی تاپیکت نظر بذاره،به شخصه اولین تاپیکیه که توی تالار من رو با این حس مواجه کرده، کلی بچه ها میان نظر میذارن و ازوقت و انرژیشون برات مایه میذارن درسته تومجبورشون نکردی ولی کمی ملایمت باعث میشه بیشتر به تاپیکت سربزنن و مطالب مفیدتری دستگیرت بشه.

    یه نکته هم درمورد زیبایی بگم: عالیه که آدم زیبا باشه ولی زیبایی زیاد هم دردسر داره ونه تنها لزوما باعث نمیشه خواستگارای بهتری بیان سراغ آدم که باعث میشه دوروبر آدم الکی شلوغ باشه ...واقعا الکی که دراین صورت غربال کردن آدمای خوب هم سخت تره . شما اگر واقعا دوست ندارید انقدر زیاد توی چشم باشید من بهتون چنتا توصیه میکنم :
    -آرایش نکنید...یابه مقدار بسیار کم آرایش کنید.
    -ازلباس های تنگ و کوتاه استفاده نکنید .
    - موهاتون رو زیاد بیرون نریزید.
    -توی محیط های بیرون از دانشگاه تا جایی که ممکنه رسمی و ساده ولی شیک بپوشید که جلب توجه نکنه.


    اگربخواهیم تعداد پیشنهادهای دوستی و قصدهای سوء دیگرو با زیبایی دخترا متناسب بدونیم کار اشتباهی مرتکب شدیم .

    به نظرمن دختر این قدرت رو داره که با پوشش ، رفتار وکلامش تعیین کنه چه کسایی و چگونه وبه چه جهت بهش توجه کنند.

    البته مطلب اخیر که گفتم کلیه ودرمورد شما که دختر عاقل و فهمیده ای هستی قضاوتی نکردم .

    موفق باشید
    ویرایش توسط Eram : پنجشنبه 07 اسفند 93 در ساعت 21:59

  14. 2 کاربر از پست مفید Eram تشکرکرده اند .

    anastazia (پنجشنبه 07 اسفند 93), رویای پر کشیدن (سه شنبه 12 اسفند 93)

  15. #29
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 12 اسفند 93 [ 11:23]
    تاریخ عضویت
    1393-12-01
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    457
    سطح
    9
    Points: 457, Level: 9
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 99.7%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    26

    تشکرشده 49 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    دوست عزیز thatlasttomorow اگه درست متوجه شده باشم شما به خاطر نداشتن اقتدار به ایشون جواب رد دادین ولی هم چنان باهاشون در ارتباطین. چرا؟ به هر حال آرزو می کنم به زودی مشکلاتتون حل بشه.

    زلال گرامی
    اناستازیا کارتون محبوبم بود و داستانش رو که برگرفته از واقعیت بود رو تقریبا همه می دونن.
    دوست عزیز من وقتی پست شمارو خوندم چند لحظه مکث کردم ، درسته شما روانشناس نیستید ولی بسیار باهوش هستید و چیزیو که من نگفتم شما با درایت فهمیدی و در واقع مشخصه که کاملا فهمیدید که ریشه حرف های من از کجاست، از شما بی نهایت ممنونم.


    از گفتن همه ی اینا میخوام بگم که علی رغم تمام داشته هایی که با سختی بدست آوردی اما هنوز به خاطر خونواده ات خودت رو به قدر کافی ارزشمند و خوب نمیدونی.و هنوز ته ذهنت خودتو باور نکردی و خودتو کم میبینی.

    دقیقا مشکل من همینه. من برای اهداف دیگه ی زندگیم نیازی به خانوادم نداشتم مثل تحصیل، کار، خرید خونه و ...
    به خودم گفتم باید دانشگاه تهران قبول شم و اینو کردم یه هدف برای خودم و هیچ تردیدی نداشتم و با تمام وجودم برای رسیدن بهش تلاش کردم ولی در مورد ازدواج اصلا اون جدیت و قاطعیت سابق ندارم در ظاهر سعیم بر اینه که ازدواج خوبی داشته باشم ولی ضمیر ناخودآگاهم میگه: فکر کردی با این خانواده داغونی که داری می تونی ازدواج خوبی داشته باشی، فکر کردی اینجا آمریکاست، تو حتی یکی مثل اپرا وینفری بشی باز هم موقع ازدواج می پرسن خب خونه تون کجاست؟ تو چه محله ای؟ بابا و مامانت چی کارن؟ وضع مالی تون چه طوریه؟ اگه ازدواج کنی کوچک ترین رفتار بدی از خودت نشون بدی میگن خب دیگه دختری که پدر و مادرش اینن بایدم این جوری باشه.

    شما راست میگی من خودمو باور ندارم ظاهر و باطنم یکی نیست و همش دارم با خودم می جنگم. ازدواجم برای خودم سخت کردم. همش می خوام ازدواجم به خانوادم و دوره نوجوونیم و به پدرم ربط بدم که شایدم این ها اصلا به هم ربطی نداشته باشن. چون یکی دو بار انتخاب بدی داشتم الان دارم به خودم تلقین می کنم که اره من همه ی انتخابام بد و مثل هم خواهد بود. همه چیزو پیچیده کردم . عقل و احساسم مدام دارن با هم می جنگن.

    از خدا می خوام که روزی نیاد که کسی وارد زندگیم بشه و پدر و مادرم تحقیر کنه و اونا سرافکنده شن، خدایا کمکم کن تا به خودباوری برسم. خدایا کمک کن تا جوونا ازدواج سعادت مندی داشته باشن. آمین

    Eram عزیز چرا ترس؟ نه من اصلا دختر سخت و ترسناکی نیستم
    شما درست میگی زیبایی زیاد دردسرش بیشتره تا فوایدش. حرفاتون کاملا درسته و سعی می کنم رعایت کنم. هر چند که چند روز پیش بدون آرایش با یه لباس ساده و چروک رفتم بیرون. حتی موهامم شونه نکرده بودم اصلا داغون. ولی باز یه آقایی اومد و اصرار داشت سوار ماشینش شم. دیگه نمی دونم چی کار کنم شاید باید نقاب بزنم یا صورتم زغالی کنم
    ویرایش توسط anastazia : پنجشنبه 07 اسفند 93 در ساعت 22:31

  16. کاربر روبرو از پست مفید anastazia تشکرکرده است .

    Eram (شنبه 09 اسفند 93)

  17. #30
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 21 آذر 94 [ 16:43]
    تاریخ عضویت
    1393-12-06
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    612
    سطح
    12
    Points: 612, Level: 12
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من فقط نظرمو در مورد عنوان تاپیکتون عرض میکنم البته پست اولتونو خوندم
    با توجه به تجربه شخصی و تجربه دیگران کمال گرایی در ازدواج رو باید بزارید کنار. البته منظور من این نیست که با یه فردی ازدواج کنید که که سطحش از شما خیلی پایینتره ولی باید اینو در نظر بگیرید که زندگی بعد ازدواج با اون تصوراتی که قبل ازدواج داریم خیلی متفاوته. چه بسا فردی قبل ازدواج از نظرمون خیلی ایده ال باشه ولی بعد ازدواج..
    در مورد خونواده و شرایط خودتون هم بهتره توی این رابطه یا هر رابطه دیگه یه توضیحاتی به طرف مقابلتون بدین تا اینجوری استرس نکشین بالاخره تحت هرشرایطی اونا خونواده شما هستن


 
صفحه 3 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 اردیبهشت 96, 00:33
  2. درخواست راهنمایی در خصوصی شدت بالای حساسیت بین فردیی (راه حل پرسشنامه کمالگرایی هیل)
    توسط آقای ام در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 خرداد 95, 19:05
  3. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39
  4. تنهایی - 24 سالمه، نمی خواهم با کسی دوست بشم، تنهایی اذیتم می کنه
    توسط sara19 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 آذر 91, 01:10

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:52 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.