سلام ..
با تشکر از پستهای برادرم بهزاد گرامی . راهکار درست فعلا همینکه فرمودند . ولی خب گویا قبلا مشاوره به شما گفته بودند و شما یه بار تلاش هم کردی و پاسخ بدی هم از شوهرت گرفتی ؟
خب . اول کنایه
اسم شما نارگله ؟؟؟؟؟؟ منظور همون گل انار درسته ؟؟؟؟؟ . این اسم ریشه دهاتی داره . نداره ؟؟؟؟؟؟ شوخی کردم ناراحت نشو . ماها همون از پشت کوه اومدیم . ولی در اینکه با چی اومدیم فرق میکنیم . پیاده . با خر . یا با بنز .
این اسم رو در تالار انتخاب کردم........البته انارگل.......اسم واقعی من این نیست.کنایتون ناراحت کننده نبود...
در ورودت به تالار همسرتو پیش ما تخریب کردی . کار به اشتباهات گذشته ندارم . ولی از این لحظه سعی کن اشتباه نکنی .
تو این حس به طور حقیقی به همسرت و بدتر خانواده همسرت انتقال دادی .؟ .
آره فک کنم دادم........مثلا من از دروغ متنفرم و اونا خیلی راحت دروغ میگن و این من رو بهم میریخت......البته شوهرم به من بعد از عقد، دروغ نمیگفتن.......
برگشت به عقب و برسی دلایل و اشتباهات در بروز چنین وصلتی فایده نداره . مهم الان و آینده پیش رو .
چند سوال ؟ رو پست خودم بهم پاسخ بده . از قسمت پاسخ به نقل قول استفاده کن . و رنگ متفاوت .
1. چند سالتونه ؟؟؟؟؟ خودت و همسرت ؟؟؟
من 26 و همسرم 29
2. مدرک شما چیه و یا میزان تحصیلاتتون چیه ؟؟؟؟؟؟؟؟ خودت وهمسرت ؟؟؟
من مهندس برقم، ارشد هم قبلا یه جای دور قبول شدم ولی برا خانوادم دوریم سخت بود نرفتم ......ایشون مهندسن
3. چرا خانوادت سر سفره عقد گریه میکردن اشک شوق بود یا راضی نبودن ؟؟؟؟؟
خواهرم و مادرم به شدت گریه میکردن چون حس میکرد ن شوهرم خوب نیست و من باید ردش میکردم میگفتن خانوادشم بی کلاسن
4. خانواده همسرت چطور ؟؟؟
ما تا 2 ماه بعدش نمیدونستیم اونا مخالفن .....تو بله برونم نمیتونستیم سرجاشون بشونیمشون بس که میرقصیدن.......باباش هم چند بار از واسطه ازدواج تشکر کرد.......
5. تعداد مهریتو بگو کامل از قرآن تا شاخه نباتش ؟؟ اگه شرط ضمن عقد داری بگو ؟؟؟؟؟؟؟
مهریم دو تا کتابه.....313 تا عند المطالبه و دیگر هیچکدوم از شرطهام رو ننوشتیم......البته اس ام اس هاش هست.......
6. فعالیت اجتماعی داری ؟؟؟؟؟؟
بله دارم.....البته قبلا خیلی بیشتر بود ....پروژه....نقاشی.....ورزش...خیا طی ....نویسندگی بصورت جدی.....ولی الان فقط دارم کار می کنم........البته بخاطر حرفهای مادرشوهرم امسال دوباره سر کار رفتم.........بعد از عروسیم نمیخوام کارکنم.........دلم میخواد بشینم خونه و پشت هم چندتا بچه بیارم ..... و فقط درسم رو ادامه بدم........
7. ببخشید . دوشیزه ای یا خانم ؟ وضعیت بکارت مشخص کنید ؟ عذر میخوام البته . مهمه .
راستش خودمم نمیدونم........البته شوهرم مطمنه دوشیزه ام چون بنده خدا کار خاصی نکرده ولی من میترسم این نامزد بازی ها.........راستی دادگاه کی میفرسته پزشکی قانونی؟و اگه خودم ندونم بد نیست؟اول عقدم برگه سلامت گرفته بودم.
8. چرا با دیدن پدر شوهرت دچار استرس شدی ؟؟؟؟؟
چون این آقا اونقدر بی ایمانه که میخواد من و همسرم رو که همدیگر رو دوس داریم از هم جدا کنه.........میترسم اگه دادگاه بگه بریم عروسی بگیریم این اقا بعد عروسی اذیتم کنه........
9. همسرت بین شما و خانوادش کدوم انتخاب کرده ؟
خودش فک میکنه هیچ کدوم....................ولی عملا در جهت خانوادش حرکت میکنه........چون منم ول کرده
10. آیا شما به خانواده همسرت بی احترمی کردی که همسرت باهات لج کرده ؟؟؟ و نظر داره با این کار شمارو نسبت به خودش و حرفش مغلوب کنه . و با اینکار بخواد به شما ثابتکنه که حرف حرف اونه و هرچی اونبگه هون باید بشه ؟
من یکبار تو دعوا گفتم خا لعنت کنه کسی رو که بین ما جدایی میندازه(قبل همه مسایل)....منظورم رو خانوادش گرفت..............دلخور شد ولی لج نکرده........البته حس میکنم بدش نمیاد برم التماس خانوادش رو کنم........این کارم قطعا بی فایده هست..............البته بدش هم نمیاد اونا بیان ناز من رو بکشن..........کلا موافقه همه یه کاری کنن الا خودش
11. مهم از لحاظ حقوقی . گفتی همسرت بهت در زمان خاستگاری حرفهایی زده که در بعد عقد درست نبوده ؟؟؟؟؟ آیا دروغ هم بهت گفته ؟؟؟؟؟ مثال بزنم برات . گفته من فلان مدرک دارم ولی نداره ؟ یا قبلا با کسی عقد کرده باشه و به شما نگفته باشه ؟ حرفها یا قولهایی که شمارو برا ازدواج فریب داده باشه ؟
اگه منظورتون تدلیس یا فریب در ازدواجه فک نکنم به ایشون صدق کنه چون چیزایی که دروغ گفتن فقط برا من احمق مهمه................کسی الان برا این چیزا تره هم خورد نمیکنه...........چه برسه به اینکه مثل من بله بگه...........مثلا گفت نماز صبح هم دوس داره بره مسجد ولی لنگ ظهر بیدار میشه.........گفت نویسندگی دوس داره ولی یکبارم به نوشته هام نگاه نکرد.........چمیدونم از این چرت و پرت ها
12. همسرتون غریبه هستن ؟؟؟ معرف کی بوده ؟؟؟؟؟؟
بله کاملا غریبه.........شوهر دختر عموم
خانم گلنار اولا بابت تلخی کیک عقد تون براتون متاسفم . از رک گوی خودم عذر میخوام بی عیب نیستی بدون اشتباه هم نیستی . بیشتر اشتباهاتت حول گوشات و زبونت میچرخه . بد میشنوی بد برداشت میکنی . بد حرف میزنی . اینا رو درست کنی مشکلی نداری . بقیه موارد برمیگرده به اشتباهات اونا و پاسخ سریع شما . و درنتیجه بروز اشتباه دوم از سوی شما .
واکنشها اشتباه شما در مقابل کنش های بد همسرت و خانوادش بوده . این درک من از شماست .
متاسفم . مهمترین عامل در استحکام یه زندگی رضایت پدر و مادر اونم از روی دل که خانواده همسرت علاقه که ندارن هیچ نفرتم دارن و یا پیدا کردن . حالا هم که دیگه بدتر .
بقیه موارد حرف خاله زنکی به جز عدم استقلال همسرت در اداره زندگیش که اونم مشکل بزرگیه .
خانم گلنار . نگرش شما در دهاتی بودن همسرت و فرهنگ پایین و طرز فکر قاجاری خانواده همسرت موجب خواهد شد که هیچوقت اونو به عنوان مرد خودت نپسندی . اینیم که الان تو وجودت هست اگه ادامه پیدا کنه بعد دو یا سه سال فروکش میکنه و از بین خواهد رفت .
چون همسرتو نمیتونی به عنوان یه مرد اید آل کنار خودت قبول کنی ... و یه عمر برا یه دهاتی نقش بازی کنی . یه روز میبری و با یکی دو تا یادگاری برمیگردی . دوره زمونه سوختن ساختن تموم شده .
راستش بنا به تجربه تلخ شخصیم ادامه این.... به صلاح شما نمیدونم .
راستش مشاورامم بهم همین رو میگن........و حرفاتون رو قبول دارم.........ولی من برعکس اوایل عقدم که با قد و هیکل لاغرش و ظاهرش به حدی مشکل داشتم که نمیتونستم قبول کنم زن ایشون شدم............الان واقعا از مردهای دیگه حالم بهم میخوره و واقعا فقط از شوهرم خوشم میاد........مخصوصا برا مسایل جنسی که فک میکنم هیچکی رو نمیتونم قبول کنم......از طرفی واقعا در توانم نیس تا اخر عمر بدون شریک جسمی و روحی باشم واین من رو مضطزب میکنه........و یک چیز دیگه میترسم از اینکه بعد شوهرم با کی ازدواج کنم؟با این جامعه.........من بخاطر روحیات خاصی که دارم در توانم نیس با یک مرد دختر باز یا حتی کسی که با شخصی دوست بوده و یا خدایی نکرده سیگاری یا مشروب خور یا بد دهن و غیره بسازم...........خدا بهم رحم کنه........
پستم طولانی شد . از کسانیکه با همسرت رابطه خوبی داشتند بدون اینکه همسرتو تخریب کنی ازشون بخواه با همسرت تماس بگیرن و کسب تکلیف کنند. در هر صورت باید عید بگذرونی البته با تلاش برای بازگشت به زندگی ولی اگه قبول نکردند . بعد عید باید برای آزادی خودت اقدام کنی .
همسرم دامادمون رو خیلی دوس داشت......یکبار بطور اتفاقی دیدن هم دیگر رو..... همسرم به دامادمون گفته بخدا نمیدونم چیکا کنم.......اگه هر کی راه حلی داره پدر یا مادرم راضی بشن من انجامش میدم.......بهش گفته خودت هر چی به ذهنت رسید زنگ بزن به من بگو..........ولی تکلیفم رو خودمم نمیدونم..........دامادمون به ما گفت شوهرت ترسو هست و مشکلش اینه که فک میکنه خانوادش تا اخر عمرش قراره تردش کنن.
گلنار . امیدوارم بی ادبی های منو ببخشی . سعی کن آرامش و روحیتو حفظ کنی . از احساسات هم شدیدا دوری کن . . شارژ بگیر و از مدیر همدردی کمک بگیر .
جواب سوالات بده . واگه سوالی هم داشتی بپرس . خودت خودتو بلاتکلیف نکن تصمیم بگیر در چه جهتی کمکت کنیم . مشخص کن .
. دعات میکنم . مشکلت حل بشه . و تمام ناراحتیت . مدل چین لباس عروست باشه . نگران نباش .
علاقه مندی ها (Bookmarks)