ناهید عزیز همسر من استاد دانشگاه بودنو من باهاشون پایان نامه داشتم از زمانی که ازم خاستگاری کرد تا زمانی که جواب مثبت قطعی بهشون دادم حدودا دو ماه طول کشید ولی بخاطر مشکلاتی که پیش اومد بعد از حدود ده ماه از خاستگاریشون عقد کردیم
همسر من از هیچ جنبه مهمی خوشبختانه شبیه خونوادشون نیستن خودش میگه به دلیل اینکه دوران تحصیل طولانی داشتن و مدام به زندگی ادمهای خوشبخت اطرافم دقت میکردم و از همکارام چیزهای زیادی یاد میگرفتم به این دلیل اصلا شبیه خونوادم نیستم و من اینو تو همون ماه های اول اشناییمون فهمیدم که چقدر انسان شریفیه
و مهمترین ویژگی که ایشون داشت و من شیفتش شدم این بود که با اینکه مذهبی بود اما منو مجبور به هیچی نمیکرد و اعتقاداتش قلبی بود تو قلبش عاشق خدا بوده و هست ولی حتی یکبار به من نگفت تو باید فلان طوری باشه یا فلان طوری رفتار کنی ومنو همیشه ازاد گذاشته
راجع به خونوادشم با من از همون اول صحبت کرد و من بلافاصله یعنی با فاصله دو ساعت بهش جواب رد دادم چون از چیزایی که گفت به تفاوت فرهنگی فاحش دو خونواده پی بردم و فهمیدم نه من میتونم اونارو بپذیرم نه اونا منو
اما همسرم باز منو قانع کرد و با حرفایی مثل اینکه ما ازشون دوریم و ممکنه برای همیشه بریم از ایرانو نمیدونم من خودم مهمم و خودمو بشناسو خلاصه با این حرفها از من فرصت برای شناخت بیشتر خودش خواست تو اون مدتم من واقعا عاشقش شدم و با وجود همه ی مخالفت های خونوادشو رفتارهای زشتشون به پاش موندمو باهاش ازدواج کردمو الانم بیشتر از قبل دوسش دارم
سوال دیگه ای داشتی بپرسید با کمال میل جواب میدم
شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن
زندگی شگفت انگیز است اگر بدانید که چطور زندگی کنید
علاقه مندی ها (Bookmarks)