به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 41
  1. #21
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    سلام میشلی خوبی ؟
    کی میشی عروس ؟:)))
    میفهمم چی میگی ازدستم حرص نخور

    میدونی تو این تاپیک دوتا موضوع مجزا ولی مرتبط بهم به چشم میخوره یکی پروسه شناخت طرفت و میزان و کیفیت ارتباطت با ایشون هست که فرشته مهربان و مسافر زمان به این به طوری پاسخ دادن.(موضوع جزیی)
    یک موضوعی هم که هست و من اون رو تو همه نوشته هات میبینم همون به قول خودت ساختارهای ذهنی ای هست که داری و روشون هم تعصب داری ساختارهایی که یک طرفه دوست داری رابطه هاتو به زور توش بگنجونی و این تورو گاهی مضطرب و عصبی میکنه .ساختارهایی که ابی بیکران در موردش گفت .(موضوع وسیع و کلی تر)

    .نمیدونم مایلی راجبشون تجدید نظر کنی یا نه همچنان مصری که درستن و شاید هم اینطوری راحت تری.درسته دوستان به سوالت جواب دادن اما مسایل دیگه ای تو این پستت چشمک میزد .همون فرمول مداری.اما در مورد تماس تلفنی و اس ام اس گاه دوستان خیلی خشک میگند کلا خوب نیست و اصلا هیچ شناختی به دست نمیده مگه میشه؟؟؟؟؟؟دوران شناخت باید همه نوع روابط توش باشه اما میزانش فرق داره حضوری باشه اونم تو محیط های متنوع بهتره مثلا خونه ، رستوران، کافی، پیاده روی، ماشین یا حالا مهمونی اگه تو فرهنگتون باشه .
    میشل من خودمم تماس تلفنی اصلا خوشم نمیاد مگه اینکه بعد از رابطه ی حضوریکه همیشه یسری حاشیه ها بوجود میاد که لازمه در موردش حرف زده بشه باشه که این میشه مکمل رابطه حضوری و دراین مورد حق با هاته ودرک میکنم قشنگ چی میگی.

    بعضی مسایل هم هستند که راجبشون با ایمیل یا چت باید حرف زد که اینجا باید ازش استفاده کرد .که منم باهات موافقم نباید برا دل و قلوه دادن باشه اما خب ما انسانیم رباط که نیستیم گاهی هم لابلای مسایل جدی ممکنه یه شب بخیر و صبح بخیر یا حال و احوالی رد و بدل بشه که این هم میتونه تو رو در شناخت روحیاتش کمک کنه بد نیست.
    در کل وابستگی پسرها برامون خوشایند نیست تو دوران شناخت ولی خیلی شایعه...پسره دیگه چه میشه کرد:))

    ببخش میدونم اینا رو میدونستی اما برات نوشتم تاکیدمم رو همون فرمول هات بود .اینکه خودتو لابلای قید و بندهای اضافه زجر نده گاهی بذار ازاد باشی منظورم حالارابطه نیستا کلی میگم .
    .
    بهترین ارزوها( ترجمه فارسی:))) )
    ویرایش توسط فرشته اردیبهشت : جمعه 24 بهمن 93 در ساعت 23:08

  2. 6 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (شنبه 25 بهمن 93), Eram (جمعه 24 بهمن 93), m.reza91 (جمعه 24 بهمن 93), SHahr-Zad (جمعه 24 بهمن 93), فرهنگ 27 (شنبه 25 بهمن 93), کامران (شنبه 25 بهمن 93)

  3. #22
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام دوستان

    مرسی، همتون به نکات خوبی اشاره کردید.

    من دیگه اون حس منفی رو نسبت به ارتباط تلفنی ندارم، قبلا ذهنیتم این بود که این تماس ها به معنی بی توجهی به خواسته ی منه، حالا دارم سعی می کنم خودم رو وفق بدم.

    الان خوابم میاد خیلی، چند قسمت از صحبت هاتون رو جواب میدم. بقیه رو میذارم بعدا.

    نقل قول نوشته اصلی توسط واحد نمایش پست ها
    اینگونه تماسها در دوران اشنایی نه تنها عادی بلکه لازم هست . اگه قرار باشه شما مثلا هفته ای فقط یک یا دو تماس تلفنی داشته باشید که دوران اشنایی شما باید چندین سال طول بکشه !
    واحد عزیزم، مرسی از پستت.

    جمله اولت برام مهمه. اینکه فکر می کنی این تماس ها لازم هستند. البته دلیلی که برای لزومش آوردی درست نیست. ما هفته ای یکی دو بار همدیگه رو می بینیم. ملاقات ها فعلا یا تو خونه ما بوده، یا بیرون، و در هر دو حالت امکان صحبت کردن مفصل راجع به همه چی هست.

    حالا اگه بتونی بهم بگی که لزوم تماس تلفنی بین این ملاقات ها چیه، مشکل من از بیخ و بن حل می شه و میره پی کارش.

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته مهربان نمایش پست ها

    شمار روشن نکردی برنامه شناختتون چطوری هست ؟
    سلام فرشته جان، مرسی، شما خوبی؟

    اشاره درستی به بعضی تفاوت های نگرشی و عاطفی ما داشتید. اینو در نظر دارم و دارم بررسی می کنم.

    در مورد جمله بالا، با توجه به موضوع تاپیک فکر نمی کردم لازم باشه برنامه ای که برای شناخت در نظر دارم رو بنویسم. برنامم اینه:

    (1) ملاقات های خونوادگی (خونواده درجه اول) و صحبت های دو نفره ی ما. (الان در این فاز هستیم)

    (2) تحقیق. (فعلا تحقیق چندانی نشده، اما یه میلیون نفر هستند که باید باهاشون صحبت بشه)

    (2) مشاوره

    (3) مهمونی ها و ملاقات های فامیلی.

    (3) حداقل دو تا مسافرت چند روزه.

    اونهاییکه شماره یکسان دارن، میتونن همزمان انجام بشن.

    همونطور که گفتم پروسه شناخت داره روند خودش رو طی می کنه و مسئله اون نیست. مسئله همین سوالیه که در عنوان تاپیک نوشتم.

    مسافرزمان من و شما دقیقا طرز فکر مشابهی در مورد این موضوع داریم. البته فرشته مهربان و کیت کت هم مثل ما فکر می کنن. اما همینطور که می بینید، عرف چیز دیگه ایه. و من میخوام بدونم آیا می تونم این عرف رو در سیستم فکری خودم حل کنم؟ اگه آره که هیچی. اگه نه، دو راه دارم، یا عرف رو بپذیرم یا دوباره دیدگاه خودم رو مطرح کنم. و ارتباط تلفنی رو قطع کنم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت نمایش پست ها
    میشل من خودمم تماس تلفنی اصلا خوشم نمیاد مگه اینکه بعد از رابطه ی حضوریکه همیشه یسری حاشیه ها بوجود میاد که لازمه در موردش حرف زده بشه باشه
    فرشته کوچولو چرا لازمه در مورد حواشی ملاقات ها، بصورت تلفنی صحبت بشه؟ من به راحتی می تونم تا ملاقات بعدی صبر کنم. البته الان بعد از هر ملاقات صحبت می کنیم، اما من نمیبینم لزومی داشته باشه. چه لزومی داره؟

    در هر حال بعد از پست های شما، راجع به این قضیه کوتاه اومدم. هرچند قبلشم که کوتاه نیومده بودم، فرق چندانی نداشت.

    راستی اینطور نیست که ایشون به من وابسته شده باشه... اصلا وابستگی ای درش نمی بینم. کلا شخصیتش تو این فازها نیست. یعنی من تا حالا چنین ضعف های شخصیتی ای درش ندیدم. تو سیستم فکری اون، صحبت هر روزه ی ما یه چیز کاملا طبیعیه. تو صحبت ها هم همونطور که قبلا گفتم، اهل احساساتی بازی و این چیزا نیست. خیلی موقر و متین و پخته ست.

    meilleurs voeux petit ange

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...


    ویرایش توسط مسافر زمان : پنجشنبه 30 بهمن 93 در ساعت 13:30

  4. 3 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (یکشنبه 26 بهمن 93), khaleghezey (یکشنبه 26 بهمن 93), کامران (دوشنبه 27 بهمن 93)

  5. #23
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خوب دختر میمردی اینو از اول میگفتی اینقدرم ما رو حرص نمی دادی
    این برنامه ای که چیندی خیلی کامله یعنی بیش از اندازه کامله فکر نکنم بشه اینقدر طول داد و این سمیرها را طی کرد!!
    البته فقط این نظر شخصی بنده هستش.
    (3) مهمونی ها و ملاقات های فامیلی.

    بنظرم بهتره که به ملاقات دوتا خانواده از هم مثلا بعنوان خوردن شام باشه خیلی بهتره

    (3) حداقل دو تا مسافرت چند روزه.
    اینو دیگه کجای دلم بزارم!!البته اگه بشه خوبه ولی بنظرم بهتره شما پیشنهاد دهنده این موضوع نباشید بزار این باشه برای مرحله آخر اخر
    اگر اینجوریه بنظر من بشخصه وقتی میبینی فرد مناسبی با توجه به معیارهای شما تا اینجا هستند وقتی به صحبت ها و خواسته های شما عمل میکنه بد نیست یکم شما انعطاف داشته باشید.البته تا جایی که خودت صلاح می دانی
    در اخر خودت بهتر از من یاد داری ولی محض یادآوری این وسط سعی کن احساسات دخیل نباشه
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  6. 6 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (دوشنبه 27 بهمن 93), M.S.H (یکشنبه 26 بهمن 93), فرهنگ 27 (چهارشنبه 29 بهمن 93), کامران (دوشنبه 27 بهمن 93), واحد (چهارشنبه 29 بهمن 93), میشل (یکشنبه 26 بهمن 93)

  7. #24
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 خرداد 97 [ 07:57]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    863
    امتیاز
    11,692
    سطح
    71
    Points: 11,692, Level: 71
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 358
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,836

    تشکرشده 2,440 در 754 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اون لزوم ی که واحد گفت از نظر من اینه:

    "اخه آدم کسی را که دوسش داشته باشه را دلش واسش تنگ میشه و با شنیدن صداش حس ارامش پیدا میکنه و دلتنگیش بر طرف میشه!"

    به همین سادگی، و چه لزومی بهتر از این میخوای بانو میشل؟
    *به جادوی چشم تو شیدا شدم*
    *ز خود گم شدم در تو پیدا شدم*
    *من آن قطره بودم که با موج عشق*
    *در آغوش مهر تو دریا شدم
    *

  8. 5 کاربر از پست مفید کامران تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (چهارشنبه 29 بهمن 93), فرهنگ 27 (چهارشنبه 29 بهمن 93), واحد (چهارشنبه 29 بهمن 93), میشل (دوشنبه 27 بهمن 93), آنیتا123 (چهارشنبه 29 بهمن 93)

  9. #25
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-12-11
    نوشته ها
    396
    امتیاز
    15,136
    سطح
    79
    Points: 15,136, Level: 79
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 214
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,467

    تشکرشده 2,190 در 377 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط میشل نمایش پست ها
    مسافرزمان من و شما دقیقا طرز فکر مشابهی در مورد این موضوع داریم. البته فرشته مهربان و کیت کت هم مثل ما فکر می کنن. اما همینطور که می بینید، عرف چیز دیگه ایه. و من میخوام بدونم آیا می تونم این عرف رو در سیستم فکری خودم حل کنم؟ اگه آره که هیچی. اگه نه، دو راه دارم، یا عرف رو بپذیرم یا دوباره دیدگاه خودم رو مطرح کنم. و ارتباط تلفنی رو قطع کنم.
    باسلام،

    شما همسرتان را بر اساس آنچه عرف می‌پسندد، انتخاب می‌کنید؟!


    تفاوت دیدگاه شما و خواستگارتان، با کوتاه آمدن شما از بین نمی‌رود. این تفاوت‌، در مسائل مشابه هم به سراغتان خواهد آمد.

    آنچه در ادامه ذکر می‌شود، اکثرا تکراری هستند. اما چون پرسیده‌اید، دوباره پاسخ می‌دهم.

    - تفاوت‌ دیدگاه شما و آقای خواستگار (و همچنین منشأ دیدگاه ایشان)، باید مورد بررسی قرار بگیرد. توسط خود شما و در آینده مشاور.

    - آنچه که شما عرف نامیده‌اید، مورد تأیید همدردی نیست (پست فرشته مهربان را یکبار دیگر مطالعه کنید). لذا توصیه می‌شود که مطابق آن عمل نکنید.

    به دلایلی که در این تاپیک برای فرستادن آن مسیج‌ها عنوان شده توجه کنید. "ابراز اشتیاق"، "ابراز دلتنگی" یا دلیل آقای خواستگار که گفته‌اند "باید حست کنم"، همگی نشان می‌دهند که آن مسیج‌ها جنبهٔ منطقی و شناختی ندارند و صرفا ابراز احساسات هستند.
    شما هم که در حال حاضر در اولین مرحله از دوران شناخت قرار دارید. حتی اگر قرار باشد که تنها بخش کوچکی از دوران شناخت، عاری از احساسات و عواطف باشد، بدون شک آن بخش، همین دورانی‌ست که در آن قرار دارید.
    لذا جایی برای آن مسیج‌ها وجود ندارد.

    در مورد جایگزینی ملاقات حضوری با ارتباط تلفنی، در پست قبل توضیح داده شد.
    اما در مورد گزارش‌دهی روزانه، منطقا تا زمانی که نسبت به هم شناخت کافی پیدا نکرده‌اید (و در نتیجه خبری از نامزدی و ... نیست)، دلیلی ندارد که اتفاقات روزمرهٔ زندگیتان را گزارش کنید. لذا تلفن‌هایی که در آن اتفاقات روزمره را گزارش می‌کنید نیز در این دوران مناسب نیستند.
    البته این‌که در گفت‌و‌گوهایتان در جلسات خواستگاری، مثال‌هایی از اتفاقات روزمره بزنید، ایرادی ندارد. اما نباید جنبهٔ گزارش‌دهی و صحبت روزانه داشته باشد.

    موفق باشید.
    ویرایش توسط مسافر زمان : چهارشنبه 29 بهمن 93 در ساعت 00:12

  10. 4 کاربر از پست مفید مسافر زمان تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 29 بهمن 93), meysamm (چهارشنبه 29 بهمن 93), میشل (چهارشنبه 29 بهمن 93), بی نهایت (چهارشنبه 29 بهمن 93)

  11. #26
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود دگربار

    مراسم خواستگاری روال خاص خودش را داره و بهتره برطبق اون مسیر حرکت بشه اینجوری نتیجه بهتری داره اگرم میخواد خارج از این مسیر باشه بهتره که هم راستا با مسیر درست باشه اگرم میخواد تلفنی باشه بهتره که اختلاف نظرات و دیدگاهها مطرح بشه وگرنه خود من تا اونجایی که یادمه یا دوستان من بعد اینکه توسط دختر خانوم مورد پسند قرار گرفتند شماره تلفن ایشون را دریافت کردند یا برای خودم بعد مراسم خواستگاری و تعیین وقت عقد و مهریه که تمام شد.
    در هر صورت این خود فرد هست که تصمیم میگیره و نتیجشم قبول میکنه.

    در هر صورت موفق باشید بدرود
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
    ویرایش توسط مسافر زمان : پنجشنبه 30 بهمن 93 در ساعت 13:32

  12. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (چهارشنبه 29 بهمن 93), میشل (جمعه 01 اسفند 93)

  13. #27
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    دوستان از همه متشکرم.

    من هنوز هیچ اقدامی در جهت قطع ارتباط تلفنی نکردم. اما یه چیز مهم تر برای گفتن دارم.

    من یک عدد لزوم جُستم.

    البته جرقه ش رو پدرم تو ذهنم زد.

    ارتباط تلفنی (غیر احساسی، و در شرایطی که دوره شناخت بصورت اصولی و درستش داره طی می شه) باعث می شه که طرفین امکان وارد شدن در موقعیت های بسیار متنوع تری رو داشته باشن.

    مثلا دو روز پیش یه اتفاقی افتاد که من رو شدیدا عصبانی کرد. از اون عصبانیت بداما...

    حالا با توجه به شناختی که از من دارید، شرایط من رو تصور کنید.... وقتی در اون حد!! عصبانی می شم، چیکار می کنم؟ کارکت! پرخاشگری....

    بعدش چی میشه؟ کارکت! منتقد درونیم بهم حمله می کنه و شروع می کنه به سرزنش کردن که چرا عصبانی شدی؟؟ چرا فلان حرف رو زدی... چرا اونقدر ناراحتش کردی؟؟ چرا نتونستی خودتو کنترل کنی؟؟ مگه چیکار کرده بود؟؟ و خلاصه شروع می کنه به توجیه کردن طرف مقابل، و سرزنش کردن من...

    حالا دقیقا در شرایط عصبانیتم، ایشون زنگ زد. که من جواب ندادم. یکی دو ساعت بعدش که من درگیر منتقد درونی عصبانیم بودم، دوباره تماس گرفت. من اون موقع فکر می کردم اعصابم سر جاشه! و جواب دادم.

    از قضا، ایشون هم راجع به همون موضوعی که من رو عصبانی کرده بود، ناراحت شده بود. و می خواست علت رو از من جویا بشه که چطور چنین اتفاقی افتاده.

    در نتیجه چی شد؟ کارکت! منتقد درونیم پرید به اون! و همه حرفایی که قبلش داشت به من می زد رو به اون گفت: اون کاری نکرده، منظورش فلان چیز بود، اصلا شما به چه حقی ناراحت شدی، شما فقط باید احترام بذاری... اصلا دیگه دلیلی برای ادامه نداریم... و خلاصه از این حرفا که الان یادم رفته.

    حالا یه شانسی که من دارم اینه که در اوج عصبانیتم هم توهین کلامی نمی کنم.

    اما حرص می خوردم، حرص می خورم، حرص می خورم....

    البته می دونید که صد ساله دارم روی این مشکل کار می کنم و الان هم انصافا به نتایج خوبی رسیدم... جان میشل رسیدم... جدی میگم....

    ================================================== ======

    خلاصه...

    اگه این ارتباط تلفنی نبود، عمرا ایشون می تونست چنین شناختی از من پیدا کنه. چون من فوق العاده آرومم.

    اینجوری نگاه نکنید...

    اوکی... تسلیم... اما حداقلش اینه که آروم به نظر می رسم.

    در هر حال روحیات من متناقضه. یعنی تم اصلیم متانت و آرامش رو به ذهن می رسونه. اما یه اینجور اخلاقایی هم دارم دیگه....


    خب حالا با توجه به اینکه ارتباط تلفنی تنها راهیه که می تونه در همه شرایط به زندگی آدم نفوذ کنه، و حالات پنهان رو آشکار کنه، می شه نتیجه گرفت که این ابزاریه که برای شناخت لازمه. درسته؟

    لزوم هم که شرط کافی برای عقلانی بودنه.

    البته می شه گفت مشاور می تونه این رو کشف کنه، اما اولا از کجا معلوم که کشف کنه... خصوصا مشاورای ایران که فکر کنم مشاوره پیش از ازدواجشون 4 جلسه ست. دوما: شنیدن کی بود مانند دیدن.......

    ===========================

    مسافر زمان منظورم این نبود که قراره طبق عرف انتخاب کنم. گفتم می خوام ببینم این عرف در سیستم فکری من حل می شه؟ یعنی منطق این عرف با منطق من سازگاری داره؟ سازگاری ای که ندیده باشمش...

    در ضمن دو نکته هست: یکی اینکه من دارم با فردی آشنا می شم، که اون این عرف رو پذیرفته. پس لازمه که من منطق اون رو درک کنم، هرچند که ممکنه که منطق نهفته در کارش برای خودش هم روشن نباشه.

    دوم اینکه: من یه آدم سنت شکن هستم که عرف های زیادی رو شکستم. شکستم و گذشتم و دنبال حقیقت گشتم... اما خیلی وقتا به همون سنت ها و عرف ها رسیدم.

    منظورم این نیست که کارم اشتباه بود. نه، من باور خودم رو کشف کردم، هرچند که گاهی باورم با سنت های پذیرفته شده در جامعه همخوانی پیدا کرد. اما ایمانی که بهش رسیدم کجا، پیروی کردن از سنت و عرف کجا...

    حالا با عبور از این سالها، دیگه به عرف و سنت با تامل نگاه می کنم... بلکه حقیقتی پشت عادت ها یا مشاهدات یا باورهای مردم باشه. دلیل تامل در صحبت های دوستان هم همینه.

    ==================================

    در مورد تفاوت هایی که با این آقا دارم، همونطور که در پاسخ به فرشته مهربان نوشتم، داره بررسی می شه.

    ==================================

    واحد جان شما دیدگاه پدر و مادرم رو داری. و صحبت هات مثل همیشه برام تفکر برانگیزه.

    راستی خوشحالم که دختر خوش شانسی بودید. البته این دقیقا شانس نیست. اما به هرحال می تونست نتیجه متفاوتی براتون رقم بخوره.

    =============================

    آقای اثر راشومون، خوشحال می شم نظرتون رو راجع به موضوع تاپیک بدونم.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...


    ویرایش توسط میشل : پنجشنبه 30 بهمن 93 در ساعت 02:01

  14. 2 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (پنجشنبه 30 بهمن 93), اثر راشومون (پنجشنبه 30 بهمن 93)

  15. #28
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    سلام

    میشل بعد از اینکه اونجوری باهاش حرف زدی چی شد؟برخورد اون چی بود دقیقا؟

    من در مورد مدت آشنایی با خانم واحد موافق نیستم،هر چند همیشه برای نظراتشون احترام قائلم.

    من خواستگاری داشتم که تا چند جلسه اول به نظرم عالی میومد.ولی اون شخصیت خودشیفته داشت و شخصیت های خودشیفته در ابتدای آشنایی به نظر عالی

    میان.طبق نظر یه مشاور که باهاش حرف زدم در صورت ازدواج با اون صد در صد بدبخت میشدم.

    اون بعد از چندین جلسه دیدار و صحبت خودش رو نشون داد.

    ولی در مورد اینکه نمیشه احساسات رو به طور کامل از مراحل شناخت حذف کرد با واحدجان صد در صد موافقم.

    ما رباط نیستیم که یه برنامه بهمون بدن که مثلا تو یه مقطع خاص احساس حذف بشه و فقط منطق صرف باشه.

    میشل جان به هر حال شما خیلی هم در مراحل اولیه نیستی.بعدم باید از نظر احساسی هم طرفو بشناسی.

    فقط باید خیلی قوی باشی و حسابی پوست کلفت بشی که در صورت به نتیجه نرسیدن این آشنایی به هر دلیلی آسیب نبینی.

  16. 4 کاربر از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (پنجشنبه 30 بهمن 93), فرهنگ 27 (پنجشنبه 30 بهمن 93), واحد (پنجشنبه 30 بهمن 93), میشل (جمعه 01 اسفند 93)

  17. #29
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 فروردین 97 [ 15:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-17
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    8,056
    سطح
    60
    Points: 8,056, Level: 60
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 832 در 244 پست

    Rep Power
    72
    Array
    ببخشید میشل جان نمی خوام تاپیکت به حاشیه بره اما راستش منم اصلا با روش خانم واحد موافق نیستم..چون توی تاپیک خودمم روی همین موضوع تاکید داشتن لازم دیدم بگم..

    به نظر منم بیش از 50% با شما شانس همراه بوده که با 2 جلسه خواستگاری ازدواج موفقی داشتین.البته از توکل هم نمیشه چشم پوشی کرد ولی خب خود ماهم در قضا و قدر نقش داریم.

    این حرف شما مثل این می مونه که مثلا یکی بگه من با دوستی ازدواج کردم و ازدواج موفق به وجود اومده پس بقیه هم همین راهو ادامه بدن..اون بفرد دروغی نگفته اما یک مورد خاص

    رو نمیشه به همه تعمیم داد..من یکی از دوستام چند وقت پیش ازدواج کرده بود و شوهرش در ظاهر خیلی ادم خوبی به نظر می رسد اما دیروز کلی از دست خانوادش ناراحت بود که

    چرا نذاشتن بیشتر با شوهرش قبل عقد اشنا شه و الان بعد 5 ماه عقد کردن به دلیل عدم تفاهم شدید در استانه جدایی هست.

    اما در مورد موضوع خودت با نوشته هات به این نتیجه رسیدم که خودت به اندازه کافی درایت داری که بتونی راه درستو انتخاب کنی اما به نظرم ارتباط حضوری تاثیرش خیلی بیشتره

    راستش نگرانی من از بابت ارتباط تلفنی که گفتی این بود که قضیه از حالت منطقی به احساسی کشیده نشه که با توجه به نوشته هات اینطور نیست و مشکلی پیش نمیاد

    فقط اینم بگم به اون اقا در بین حرفات یاداوری کن که ما هنوز نصفه راهو رفتیم و تا نتیجه گیری نهایی زمان مونده تا یک وقت خدایی نکرده امیدوار نشده باشه و بعد ضربه بخوره

    امیدوارم بهترین تصمیم و بگیری

  18. 3 کاربر از پست مفید SOGAND. تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (پنجشنبه 30 بهمن 93), فرهنگ 27 (پنجشنبه 30 بهمن 93), میشل (جمعه 01 اسفند 93)

  19. #30
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام دوستان

    اصلا فکر نمی کردم امروز پایان این رابطه باشه. برای هفته بعد وقت مشاوره هم گرفته بود...

    تا یه ساعت پیش که جلسه خونوادگی برای بررسی این موضوع تشکیل شده بود و همه معتقد بودند با اطلاعاتیکه امروز داریم این ارتباط باید تموم بشه، من هم مثل بقیه بودم.

    اما بعدش که داشتم موضوع رو تو چت برای خواهرم تعریف می کردم، آخرش ازم پرسید: حالا ناراحتی؟ نوشتم نه. اون نوشت: ولی من ناراحتم....

    همون لحظه منم احساس کردم که ناراحتم....

    اگه شنبه میدونستم آخرین باریه که مادرشو می بینم، حتما به جای اینکه برم تو اتاق با پسرش صحبت کنم، میشستم با خودش حرف می زدم....

    خیلی دوست داشتنی بود..... دیگه هیچوقت نمی بینمش.

    دلم براش تنگ می شه. اولین باری که اومدن خونمون، وقتی می خواست از پدرم اجازه بگیره که ما با هم آشنا بشیم، طوری این مطلب رو گفت که من حقیقتا مسحور شدم.

    اینجا کسیکه اصولی تر و شیوا تر از همه صحبت می کنه، مدیر همدردیه. اما من هیچوقت چنین جمله ای از ایشون ندیده بودم.



    آنیتا در جواب سوالت، اون ناراحت بود اما آروم و منطقی صحبت می کرد. اولش در مقابل حرفای من استدلال می کرد. بعدش دید من ناراحتم، کوتاه اومد.



    بچه ها مرسی از همه.

    در مورد موضوع تاپیک هم که نتیجه گیریم رو در پست قبلی نوشتم.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...




 
صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. جمع بندی مشکلات منو همسرم...ادامه یا جدایی؟
    توسط yasna1990 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: شنبه 21 فروردین 95, 21:19
  2. فرشته مهربون کجایی؟
    توسط بهار_68 در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 07 شهریور 92, 21:40
  3. +دلی گرفته-قلبی پر اندوه-بچه-شوهر-آرامش-عشق وآیا جدایی؟
    توسط m.m.a در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: یکشنبه 26 دی 89, 14:39

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:50 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.