به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 26
  1. #11
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    سلام

    ممنون آقای خاله قزی،راستش فکر میکنم مشکل من بیش از حد انعطاف پذیر بودنمه و اتفاقا مثل شما این به خاطر سختیهایی هست که در ارتباط با افراد قبلی تو زندگیم

    کشیدم و تا حد زیادی هم به خاطر خلق و خوی خانوادگیمه.

    ما عادت داریم در بیشتر مواقع کوتاه بیایم و همیشه از تنش فرار میکنیم.

    من تا الان همه شرایط نامزدم رو قبول کردم و باهاش راه اومدم.اون از این بابت مدام از من تشکر میکنه.

    فقط میخواستم بدونم از نظر دوستانی که تجربه زندگی متاهلی دارن،این رفتار من ممکنه در آینده باعث بروز مشکلاتی بشه؟

    و یه موضوع دیگه اینکه این رفتار من باعث میشه واقعا نامزدم همینطوری که میگه قدرم رو بیشتر بدونه و یا اینکه در بدترین حالت باعث بشه منو دست کم بگیره؟

  2. کاربر روبرو از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده است .

    khaleghezey (شنبه 25 بهمن 93)

  3. #12
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بصورت کلی میگم یک مرد همه تلاشش را انجام میده تا همسرش در آسایش باشه و احساس خوبی داشته باشه.درسته مردها در ابراز علاقه توانایی چندانی ندارند ولی دوست داشتن و عشقشان را به طرق مختلف و بوصرت عملی نشان میدهند فقط باید بهتر مردها را شناخت.

    در مورد شما اینکه دختر خوب و عاقلی هستی بیشتر از سنت درک میکنی بنظر من خودت تصمیم بگیر برای زندگیت نه دیگران استقلال خودت را از همین الان نشان بده و تمرین کن درسته بعضی وقتها زمین میخوری ولی برای آینده تجربه بدست میاری که خیلی بهت کمک میکنه.برای نظراتو افکار خودت و شوهرت احترام قائل شو هرچند موافقش نباشی.نقد کن نظرت را بیان کن ولی همراه با احترام باشه.
    مثلا الان ناراحتی خوب حق هم داری چون با دانسته های خودت در تضاد هستش رسم و روسم و فرهنگ ها متفاوت هستش این را در نظر بگیر و اینکه خودتان بیان کردید ایشون در مورد خرید طلا خوب عمل کردند و بقول معروف آدمی هستند که دوست دارند شما ازشون راضی باشی نظر من کلی اینه بهتره بعضی وقتها وسط را بگیری بقول معروف نه افراط و تفریط وقتی میبینی بعضی جاها باهات راه میاد خوب تو هم بعضی وقتها با دلش راه بیا مهم هدفیه که هست هرچه بهتر برگزار شدن مراسم عقد. که ان شاء الله همینجوری هم بشه.
    از الان بهت میگم چه الان برای مراسم عقد چه مراسم عروس یو چه تیو زندگیت سعی کن کمتر به این فکر کنی چی به ضررته و چی به سودته زندگی مشترک معامله نیتس هیچوقت اینجوری بهش نگاه نکن.اینجوری نباشه پیش خودت بگی اااااااا اینجا شوهرم و خانوادش برام کم گذاشتن پس منم تلافی میکنم!!این تفکرات را لطفا از ذهنت بیرون کن.
    در این مورد براساس اصول رفتار جراتمندانه برخورد کن اتفاقا مردها از همسرانی که حرفشان میزنند و جراتمندانه البته همراه با احترام برخورد میکنند بسیار علاقمندتر هستند این خیلی خوبه از نظر مرد این موضوع نشان از استقلا فکری همسرش داره و اینکه پشتوانه قوی و محکمی براش در سختی های زندگی هست.مقالاتی که برای شما قرار داده شده را مطالعه کن و از مسیر درست با شوهرت گفتمان درست و صحیح داشته باش(درگوشی بگم اولش سخته بعدش عادت میکنید دوطرف)

    در مورد سوال دومت:شوهرت همینطور که هستی قبولت کرده و شناخت داره نسبت بهت نتیجه گرفته که همسر خوبی براش میشی اعتماد بنفس داشته باش دختر اتفاقا باید افتخارم بکنه چنین همسر خانوم و فهمیده ای داره خودتو دست کم نگیر

    پ.ن:این طرز فکر من توی زندگیمه وقتی ازدواج کردم و متاهل شدم به همسرمم گفتم من مثل یه بچه پرورشگاهی هستم که نه پدر دارم نه مادر و نه خواهر وب رادر و توی کل دنیا یک ستاره هم ندارم تنها آدم مهم و باارزش زندگیم همسرم و دخترم مهدیه سادات هستش و همینطور هم به همسرم نگاه میکنم.اولین اولویت زندگیم همسرم و دخترمه خودمو دوست دارم ولی خوشبختی و راحتی همسرم و دخترم خیلی برام مهمه.این بدان معنا نیست که خانواده خودم را دوست نداشته باشم نه این برای اینه که یادم بمانداولوت اول زندگیم خانواده خودمه.اولویت اول زندگیت خودت و شوهرت باشه در تصمیم گیریهایی که درای استقلال داشته باش برای یک مرد خیلی زیاد مهمه اولویت اولو و آخر همسرش باشه بی قید و شرط
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  4. 5 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    M.S.H (دوشنبه 27 بهمن 93), فرشته اردیبهشت (شنبه 25 بهمن 93), نیکیا (شنبه 25 بهمن 93), آنیتا123 (شنبه 25 بهمن 93), شیدا. (شنبه 25 بهمن 93)

  5. #13
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    سلام انیتا جان

    تبریک میگم بهت
    تاپیکت شاده، حال و هوای عروسی داره
    انیتا کاملا معلومه دخترپخته و عاقلی هستی و همیشه مراعات میکنی.

    ولی فکر کنم پتانسیل مادر شدن برای همسر رو داری حواست باشه.
    خوشبخت باشی

  6. 5 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 25 بهمن 93), M.S.H (دوشنبه 27 بهمن 93), sahar67 (دوشنبه 27 بهمن 93), آنیتا123 (شنبه 25 بهمن 93), شیدا. (شنبه 25 بهمن 93)

  7. #14
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    سلام دوستان

    آقای خاله قزی
    در مورد استقلال،راستش من در ظاهر دختر مستقلی بودم همیشه.حتی شاید بشه گفت تا حدی خودسر.من حتی تعیین میکردم که تو جلسات خواستگاری پدرم چی

    بگه و چی نگه.

    یا مثلا وقتی مامانم یه چیزی در مورد نامزدم میگه که حساسم میکنه با مادرم برخورد میکنم.

    ولی الان فکر میکنم حق با شماست.من تو اعماق وجودم و از لحاظ عاطفی،هنوز تا حدی وابسته هستم.

    با مامانم برخورد میکنم که من رو حساس نکنه ولی حساس میشم.

    مامانم بهم گفت فکر نکنم اونها اینقدر پررو باشن که پول لباس تو رو ندن.خوب بعد نامزدم دقیقا همین کار رو کرد.یعنی پول لباسم رو نداد.

    خوب من الان باید چه حسی داشته باشم؟

    مامانم این حرف رو زده ولی بعدش میگه حالا خیلی هم مهم نیست مسایل مادی.ولی بعد بداخلاق میشه و میره تو فکر.

    مامانم رابطش با بابام زیاد خوب نیست.همیشه از بچگی من رو مستقیم و غیر مستقیم به بابام بدبین کرده.

    الانم بدون اینکه بخواد داره همین کارو نسبت به نامزدم میکنه.میگه اگه الان کوتاه بیای بعدا بیچاره میشی.

    باور کنید من از خدامه تو رابطه با نامزدم بی توقع باشم و فقط از بودنش کنارم لذت ببرم.من که به خاطر پول ازدواج نکردم.من یه همراه و همدم میخواستم.

    که نامزدمم اینجوری هست.فقط خودش میگه الان اوضاع مالش زیاد خوب نیست.

    تا حدی برخورد مادرم و تا حدی هم تجربیات خانومهای متاهل اینجا از بی مسئولیتی همسرشون منو ترسونده.باعث شده من خودم نباشم.

    جالبه که مادرم خودش هیچ حرفی در این موارد به نامزدم یا خانوادش نمیزنه.همه چیز رو به من میگه.فقط به من.

    من مامانم رو خیلی دوست دارم.میدونم حرفهاش به خاطر تجربیات خودش با پدرم و نگرانیش برای منه.

    ولی من خیلی باید قوی باشم که حرفهای کسی که اینقدر دوستش دارم روم کوچکترین تاثیری نذاره.آخه همیشه خانوادم به من میگن تو کار خودت رو میکنی و حرف

    گوش نمیدی و بعد پشیمون میشی.

    به مامانم میگم خوب به من راهکار عملی بده که مثلا اگه اونها پول لباس منو ندادن من چیکار کنم.فقط بدبینم نکن.راه حل هم بده.بعد مامانم ناراحت میشه و قهر میکنه.

    بعضی وقتها مثل یه دختر بچه لوس میشه

    فرشته جان.ممنون عزیزم.حق با توئه.خودمم دارم رو این موضوع کار میکنم.این پتانسیل تو وجود من هست.دارم سعی میکنم بیشتر حس تکیه گاه بودن رو به اون منتقل

    کنم تا خودم.امیدوارم موفق بشم.




  8. 3 کاربر از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 28 بهمن 93), کیت کت (دوشنبه 27 بهمن 93), بارن (دوشنبه 27 بهمن 93)

  9. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 خرداد 02 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    27,600
    سطح
    98
    Points: 27,600, Level: 98
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 750
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    3,274

    تشکرشده 2,351 در 551 پست

    Rep Power
    162
    Array
    آنیتا جان من خودم اینطوریم که در یک زمینه اگر موارد مثبتی از همسرم ببینم دیگه کاستی های همون مورد رو در نظر نمیگیرم.

    شما میگین بنده خدا با سخاوت با شما برخورد میکنن. اما حالا یک رسمو ندارن (موردی که گفتین در خانواده منم همینه و اگه عقد بگیرن همه چی کامل با عروسه و عروسی هم کامل با داماد ولی اگه یک مراسم باشه نصف نصفه همه چی) پس تازه این مورد کاستی هم میتونه نبوده باشه و فقط یک تفاوت رسمه. نمیشه اینو به حساب بی مسئولیتی گذاشت و نگران شد.
    کسی که دغدغه داره و زحمت میکشه و کار میکنه پس این فرد هر چیزی که به نظرت کاستی بوده ازش دیدی رو بدون که فقط یک تفاوت دیدگاهه همین.

    من تو عقد فراوون خرجایی که واقعا تو کل خانوادم رسم بوده داماد انجام بده ولی نداده و پدرم داده اما چون مطمئن بودم همسرم بهم علاقه داره و خسیس هم نیست اصلا ناراحت نشدم و درک کردم جوونه و این اول زندگی نباید بهش سخت گرفت.

    متاسفانه مامان شما هم مثل مامان منن و از همین الان باید خیلی روی خودت کار کنی تا به هیچ وجه تحت تاثیر حرفاشون قرار نگیری و هم اینکه عصبانی نشی و باهاشون تندی نکنی. باید درک کنیم که اونا به خاطر زندگی خودشون بدبین شدن و این ماییم که باید مواظب باشیم دید بد پیدا نکنیم.

  10. 3 کاربر از پست مفید شمیم الزهرا تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 28 بهمن 93), sahar67 (دوشنبه 27 بهمن 93), آنیتا123 (دوشنبه 27 بهمن 93)

  11. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 21:40]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    7,833
    سطح
    59
    Points: 7,833, Level: 59
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    299

    تشکرشده 738 در 270 پست

    Rep Power
    80
    Array
    سر خریدهای الکی نه اعصاب خودتو خورد کن نه همسرتو بخدا این چیزا اصلاتضمین کننده ی هیچی نیستن

    من خودم تنها چیزی که همسرم برام خرید یه سرویس طلای معمولی و یه انگشتر نامزدی بود خداشاهده اگه دروغ بگم حتی لباسی که باهاش عقد کردم مال خودم بود شرایط ما

    اونموقع اونطوری بود اما بعدش همسرم جبران کرد خیلیم بهتر و بیشترومن با اون کارم برای همیشه به همسرم اثبات کردم که اونو واسه خودش میخواستم نه پول و طلا و لباس


    من تو خونه پدرم همه چی داشتم من فقط دنبال کسی بودم که عاشقش باشموواونم عاشقم باشه کسی که انسان شریفی باشه وقتی پیداش کردم بقیه مسائل برام اهمیت نداشت تازه پدرمم جهیزیه کاملی بهم داد که حتی باعث تعجب همسرم شد وبه پدرم گفت به جای خرج عروسی هر چی بخواد خودم براش میخرم شما شرمندمون نکنید که پدرم گفت خودم دلم میخواد وسایلهای خونه دخترمو خودم بگیرم بخدا تنها چیزی که همسرم خرید تلویزیون بود یعنی هزینه ای که پدرم متقبل شد 4برابر هزینه ای بود که همسرم کلا خرج کرد

    اما اینا الان چه اهمیتی توزندگیمون داره؟

    اما من با اونکارم واسه همیشه اینو تو ذهن همسرم کاشتم که در انتخاب شدنش
    مادیات اصلا مهم نبوده هیچوقتم ازینکه اینقدر کم هزینه باهاش ازدواج کردم سواستفاده ای ازش ندیدم برخلاف حرفای اطرافیانم که اونموقع بهم میزدن


    شاید باورت نشه که چقدر طعنه و کنایه شنیدم واسه این قضیه

    اخه خواهر من وقتی ازدواج کرد یه مراسم انچنانی واسش برگزار شد که توتمام شهر تک بود همه جلو روی خودم میگفتن نه به اون خواهر نه به این یکی

    یا زنداییم گفته بود بخدا اگه هزار بار منت دختر منو نکشن شوهرش نمیدم
    من دختر اینجوری هیچوقت شوهر نمیدم

    اما حالا همه نظرا عوض شده

    پس به هیچ وجه واسه همچین چیزایی اوقات خودتو تلخ نکن البته انتظاراتتو ورسومتونو به همسرت بگو حتی سوتفاهم هایی که ممکنه از انجام ندادنش پیش بیاد وحتی نگرانی هاتو هم بگو اما بگو اگه اینقدر مهمه واست که چیو کی بخره باشه مشکلی نیست من دوس ندارم تو ناراحت بشی اینطوری اونم میفهمه اینکارا انجام میشه که دونفر خاطرات خوبی تو ذهنشون و احساس قشنگی تو قلبشون شکل بگیره واسه شروع زندگینه نه اینکه بشه باعث دعوا


    باور کن حلقه نامزدی منو همسرمو همسرم خرید وقتیم پدرم سهم خودمونوبهش داد قبول نکرد چون رسم ما اینه حلقه ی پسرو باید دختر بگیره خب مثلا الان چه اتفاقی افتاد؟؟؟؟

    خیلی سخت نگیر سعی کن فقط خاطرات خوب درست کنید بخدا بعدا تمام دنیاروهم برید بگردید خاطرات این دوران تکرار نمیشه پس خرابش نکنید
    ویرایش توسط sahar67 : دوشنبه 27 بهمن 93 در ساعت 11:56

  12. 3 کاربر از پست مفید sahar67 تشکرکرده اند .

    واحد (چهارشنبه 20 اسفند 93), آنیتا123 (دوشنبه 27 بهمن 93), بارن (دوشنبه 27 بهمن 93)

  13. #17
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    سلام

    ممنونم شمیم عزیز،حق با شماست.سعی میکنم روی نقاط مثبتش تمرکز کنم بیشتر.در مورد مامان هم من خودمم دلم نمیاد باهاش تندی کنم.ولی بعضی وقتها بیمنظور

    یه کارهایی میکنه که خیلی اذیت میشم.

    من اینو میدونم که خودم زیادی حساسم.مثلا دیروز که از سرکار اومدم دیدم یه دفترچه برداشته میگه پول لباست چقدر شد میخوام یادداشت کنم.من دیگه تا شب دپرس بودم.وقتی خودش روی یه چیزی حساس میشه

    منم حساس میکنه.

    ممنون سحر عزیز،امیدوارم نامزد منم مثل همسر شما درک کنه که این کوتاه اومدنهای من به خاطر درک شرایطشه.وگرنه منم مثل هر زنی دوست دارم همسرم

    از همه نظر تکیه گاه من باشه.

  14. کاربر روبرو از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده است .

    khaleghezey (سه شنبه 28 بهمن 93)

  15. #18
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود دگربار

    با سپاس از بانو شمیم الزهرا گرامی

    بانو انیتا اینو یادت نره تو الان تشکیل یک زندگی مستقل دادی و شوهر داری.پس در مورد این زندگی مستقل که تشکیل دادی مستقلانه تصمیم گیری کن همانطور که دوست داری شوهرت با مشورت با شما و مستقلانه تصمیم بگیره نه بر اساس صحبت های خانوادش یا دیگران.
    از الان دارم بهت اخطار میدم این مسیری که داری میری غلط هستش بعد عروسی هم ادامه داره این وضعیتی که ردش قرار داری هر جایی رسم و رسوم های خاص خودش را داره و این ربطی به نداشتن مسئولیت نداره به فردی که انتخاب کردی اطمینان داشته باش اتفاقا برعکس شمایی که داری حرص و جوش میزنی نظر من اینه این بهترین فرصت هستش که یاد بگیرید زندگی متاهلی یعنی گذشت یعنی از خودت بگذری برای شاد بودن طرف مقابلت.دوست دارم فقط یک جمله نیست پشت این جمله خیلی حرفه در عمل ثابت کنید وگرنه به حرف زدن باشه یه عروسک هم بخری بهت میگه i love you بهش نشان بده مرد زندگیته و از الان قراره بهش تکیه کنی اینکه ستون خانواده هستش بهش بگو درضمن اگر واقعا احساس میکنی ناراحتی خوب باهاش درمیان بزار بگو احساس خوب ینداری ولی لطفا مستقل تصمیم گیری کن نه تحت تاثیر دیگران.

    خلاصه بهت بگم از الان یاد بگیر مهمترین و باارزشترین فرد توی زندگیت شوهرت هستش همین و بس
    اولویت اولت فقط فقط فقط شوهرت اینو از الان با خودت تمرین کن مستقل شدی پس مستقل تصمیم بگیر مسئله خرید عقد و عروسی نیست خدایی اینا اصلا و ابدا مهم نیست نگرانی من بشخصه وقتی دارم تایپیک شما را می خوانم اینکه داری احساسات را جایگزین عقل میکنی.احترام هر فردی واجب ولی با سیاست رفتار کن لطفا.
    دوست ندارم پسفردا بعد عروس یتایپیک بزنی که مادرم پشت شوهرم اینو گفت اونو گفت و منم زدم زیر گریه و کلی حرص و جوش خوردم.از این دوران لذت ببر و خوش بگذرون.
    راستی اینم بگم مشکلات مالی و گرانی اجناس واقعا کمرشکن هستش سخت نگیر اگه واقعا اعتقادت اینه پول مهمه ولی از پول مهمتر هم وجود داره خوب بهش عمل کن.مادرت و اطرافیان اکثرا فقط ظواهر امر را نگاه میکنند.

    هرووقت مادرتان در اين موارد حرف زد بحث را عوض کنيد
    اون محل را ترک کن براي مدت هرچند کوتاه
    ******
    اولين راهکار اينکه:

    اون مادره.شما نميتوني و نميشه احساسات مادرانه اش رو سرکوب کني.
    شما بايد روي خودت کار کني.يعني حرفهاي مادرت رو نشنيده بگيري.شما تحت تاثير صحبتهاي مادرت قرار نگير

    دومين راهکار:

    سعي کن مدام از خوبيهاي زندگيت و همسرت جلوي مادرت بگي و به هيچ عنوان از بديهاي اونا به ايشون نگي.

    **************

    خواستم بهتون بگم شما احتمالا در برابر مادرتون منفعلانه عمل کردي که ايشون ادامه داده.
    ميتوني خيلي مودبانه بگي مادر عزيز من از زندگيم راضي هستم مهم احساس خوشبختيه
    که من دارم پس بيا و از چيزاي خوب حرف بزن خيلي ببخشيد ولي دوست ندارم اين جور حرفا رو دوباره بشنوم .

    چند بار که جوابي با اين محتوا به مادرت بدي مادرت قانع ميشه.
    اگه در جواب مادرت چيزي نگي که ايشون فکر ميکنه موافق هستي و ادامه ميده...
    به جاي اينکه احساس بدبختي کني چند بار مودبانه با نظر مادرت مخالفت کن
    تا مشکلت حل بشه ضمنا به هيچ عنوان با مادرت در مورد مشکلات زندگيت درد دل نکن
    خلاصه ای از بهترین جواب هایی که دوستان به بانوانیی با مشکلاتی شبیه شما داشتند داده اند
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
    ویرایش توسط khaleghezey : سه شنبه 28 بهمن 93 در ساعت 17:14

  16. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    آنیتا123 (سه شنبه 28 بهمن 93)

  17. #19
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    سلام بچه ها

    ببخشید،شاید سوالم به نظر مهم نیاد.ولی ممنون میشم اگه بهم کمک کنید

    من الان توی دوران نامزدیم.هنوز عقد نکردم.

    سوالم اینه که رسم و رسومات عید برای نامزدها چطوریه؟سفره هفت سین و بقیه چیزها که خانواده داماد باید بیارن برای نامزدیه یا بعد از عقد؟

    و سوال بعدی.اینکه لازمه رسم و رسومات رو به نامزدم از قبل یاد آوری کنم که بعدا کدورتی پیش نیاد؟

    البته من اصلا روم نمیشه از این حرفها بزنم.و از خدامه که این رسمها وجود نداشت تا دلخوری هم پیش نمیومد.

    سوال سوم اینکه منم برای عید باید عیدی به نامزدم بدم یا نه؟به مادرش چی؟

    خودم دوست دارم این کار رو بکنم.ولی میترسم اونها عیدی ندن بعد ضایع بشم

  18. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 شهریور 94 [ 10:15]
    تاریخ عضویت
    1393-9-15
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    943
    سطح
    16
    Points: 943, Level: 16
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 44 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم بهت تبریک میگم ..

    من هم در دوران عقد هستم .. حساسیت های الکی رو بریز دور .. این رفتار مامانت هم عادیه .. تقریبا بیشتر مادرها اینطوری هستن و به قول به روانشناس میگفت مادرها دوست دارن ارزوهایی که برای خودشون داشتن و عملی نشده برای دخترشون عملی بشه ..

    اختلاف رسوم 100% هست . نمیشه نباشه .. فقط باید باهم کنار بیاین ..

    ببین عزیزم من بعد از عقد یه روز به همسرم گفتم هروقت مراسمی میشه بیا در مورد رسم ها و عادتهای خانوادگیمون باهم حرف بزنیم و همدیگرو در جریان بزاریم که دلخوری پیش نیاد ..اونم قبول کرد .. الان هم برای عید هم همینکارو کردیم .. یک روز بهش گفتم چه رسمی دارید برای عید که اینم چون پسره و خیلی از رسم و رسوم سر در نمیاره به مامانش گفته بود و مامانش مستقیم بامن حرف زد ..
    مثلا من فهمیدم برای عید تو فامیلشون اکثر خانواده عروس برای داماد ساعت میبرن و مثلا منم به اونا گفتم ما خودمون برای عروسمون طلا بردیم

    منم سر عقدم لباسم رو خودم گرفتم و فقط عکاس و آرایشگاه پای داماد بود ..

    البته اگر اسم جشن نامزدی روی مراسمتون باشه همه هزینه ها به عهده خانواده عروس هستش .. من تو فامیل و دوستام اینطوری دیدم ..

    درکل حساس نشو عزیزم .. سعی کن با حرف زدن با همسرت حل کنی این مسایل جزئی رو .. این اختلافات برای همه هست

    - - - Updated - - -

    برای عیدی دادن هم اول یجوری متوجه بشو ببین اونا واست چی میخرن بعد شما بخر ..

    بعضی ها لباس میارن ... بعضیا طلا میارن .. بعضیا کیف و کفش و کلا فرق داره رسم و رسوم ها ..

    شما هم متناسب با اونا رفتار کن .. اگر واست طلا میارن شما هم یه کادو سنگین بخر مثل ساعت و سکه ..

  19. کاربر روبرو از پست مفید maalihh تشکرکرده است .

    آنیتا123 (چهارشنبه 20 اسفند 93)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ** برای رسیدن به همه چیز باید از همه چیز گذشت **
    توسط فرشته مهربان در انجمن خودآگاهی
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: دوشنبه 10 خرداد 95, 21:17
  2. پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: دوشنبه 22 تیر 94, 01:23
  3. لبریز از ترس
    توسط سارا بانو در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 19 اردیبهشت 91, 19:11
  4. پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 06 آذر 89, 16:00

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:46 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.