به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 6 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 60 , از مجموع 68
  1. #51
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 اردیبهشت 94 [ 16:29]
    تاریخ عضویت
    1393-11-13
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    567
    سطح
    11
    Points: 567, Level: 11
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 7 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شیدا خانوم سلام؛
    هیچ دلیل محکمه پسندی نداره و همش می گه تو پشت و پناه من نبودی. منو به خانوادت فروختی. در صورتی که من بهش اطمینان می دم همش سوء تفاهم هستش و حتی حاظرم ماهی یک بار برم خونه پدر و مادرم برم.
    می گه از رابطه جن س ی مون لذت نمی بره و من بهش می گم هر دوتامون مقصریم که با رفتارهامون روابط جن س ی رو هم سرد کردیم.
    می گه من طرز فکرم عوض شده و می خوام راحت زندگی کنم.
    مشاور هم بهش گفت که دلایل موجهی برای جدا شدن نداری و بهتره زندگیتو خراب نکنی ولی گوشش بدهکار نیست.
    می خوام بهش بگم یا مشاور می گه جدا شیم یا 10 سال دیگه هم قهر باشی من راضی به جدایی نمی شم. به نظر شما حرف درستیه؟
    ویرایش توسط majid_majid : یکشنبه 03 اسفند 93 در ساعت 23:05

  2. #52
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 شهریور 94 [ 18:35]
    تاریخ عضویت
    1393-11-25
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    779
    سطح
    14
    Points: 779, Level: 14
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    1

    تشکرشده 67 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست من, بنده فکر میکنم که یه مشکل بزرگ توی زندگی شما هست که سرمنشا این مشکل یا شمایی یا همسرت یعنی اینکه قصور یا مشکل ناشی از یه نفر از شماهاست در حالی که من این احتمال رو بیشتر معطوف به همسرتون میدونم و معتقدم چیزی رو از شما پنهان میکنه۰ یا کلا شما هم میدونی و به ما نمیگی که امکان این کمتره۰ در مورد ایشون خب همه میدونیم که بحث ناز کردن و منت کشی دیگه نیست چون ۲ ماه از رفتن ایشون میگذره۰و همونطور که اشاره کردی روی تصمیمش پافشاری میکنه و حتی مایل نیست جلسات مشاوره رو ادامه بده۰ این کار ایشون یعنی ترک مسلمه منزل و شما گزینه های قهر و ناز کردن رو بزار کنار چون اگه یه خانم حتی یه درصد امید به زندگی مشترکش داشته باشه ۲ ماه منزل رو ترک نمیکنه۰
    در مورد شما مثل روز برام روشنه که انسان ساده دل و دلپاکی هستی و زودباور۰
    و اما راهکاری که بفکر من میرسه: فرستادن پیامک رو به کل بزار کنار چون با توجه به اینکه جواب نمیدن یا جواب سربالا میدن فقط خودتو کوچیک میکنی۰ بچه مدرسه ای نیستید که بهم پیامک عاشقانه بفرستید۰ همه ی حرفها و احساساتتو کلا یجا جمع کن و یه ساعتی با هم قرار بزارید و حضوری صحبت کنید۰حتی تلفنی هم نه! اگر تغییری توی رفتارش دیدی که خب امیدی هست و اینکارو تکرار کن۰البته با فاصله و یکم بهش وقت بده و اگر هم که نه،دیدی که باز هم حرف خودش رو میزنه بهش صریحا بگو که بالاخره تکلیف رو روشن کنه چون ۲ ماه زمان کمی نیست برای قهر کردن۰
    راه دوم اینه که کلا ۲۰ روز تا ۱ ماه اصلا نه بهش زنگ برن نه برو منزلشون۰طوری که نگرانت بشه و منتظر اینکه چرا خبری ازت نیست۰ اینجاست که خیلی چیزا معلوم میشه ۰یا خودش باهات یجوری ارتباط برقرار میکنه و جویای حالت میشه که خب اینجا یه مقدار امیدوار میشه بود۰ یا اینکه انگار نه انگار۰ اونوقته که دیگه باید گفت متاسفم۰و جدایی بهترین راهه۰چون هر چقدر هم که شما عاشقش باشی و این عشق بی پاسخباشه از طرف ایشون جدایی بهترین راه برای هر دوشما خواهد بود۰
    و باز هم تاکید میکنم به احتمال ۹۹ درصد ایشون چیزی رو از شما پنهون میکنن یا اینکه شما موردی داری که ایشون امیدی به حل یا برطرف شدنش ندارن و قطع امید کردن از شما۰
    موفق باشی
    ویرایش توسط Tombstone! : دوشنبه 04 اسفند 93 در ساعت 01:51

  3. 5 کاربر از پست مفید Tombstone! تشکرکرده اند .

    maryam240 (شنبه 30 خرداد 94), واحد (دوشنبه 04 اسفند 93), نادیا-7777 (سه شنبه 12 اسفند 93), بارن (دوشنبه 04 اسفند 93), شیدا. (دوشنبه 04 اسفند 93)

  4. #53
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 مرداد 00 [ 11:12]
    تاریخ عضویت
    1393-1-26
    نوشته ها
    183
    امتیاز
    7,915
    سطح
    59
    Points: 7,915, Level: 59
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    487

    تشکرشده 433 در 149 پست

    Rep Power
    34
    Array
    سلام دوست عزیز
    فکر کنم خانوم شما فکر میکنن نمیتونن تو زندگی روی شما حساب کنن ( روی عشقتون روی محبتتون روی احترامتون و .... هر چند شما آدم خوبی باشین ولی وقتی به نقطه ای برسه که حس کنه و پیش خودش مطمئن شه شما نمیتونید اینارو واسش فراهم کنه دچار حس سرخوردگی میشه ( مطمئنم قبلا هم بارها و بارها با این حس مواجه شده ولی اونو با این شکل ( قهر و رفتن به خونه پدر) ابراز نکرده بود)
    متاسفانه فکر میکنم خانوم شما تو بعضی جاها تو زندگی تون وقتی مشکلی با شما یا خانوادتون داشتن ( حتی طرز تفکرهای غلط و سوء تفاهم ها) با شما و خودشون حل نکردن و همه دلخوری ها و ناراحتی هاش روهم جمع شده و حالا تحملشون تموم شده .. فقط امیدوارم ( البته احتمالش کمه با این شکل رفتن و جواب ندادن به شما)دارن ناز میکنن و بیشتر میخوان شدن تلاش و سعی و علاقه شما رو در برگردوندنشون به خونه رو نظاره میکنن و مصمم به طلاق نباشن هیچ وقت.
    خانوم ها عاشق ناز کردن و ناز کردن و ناز کردن هستن .. حتما شرایط روحیتون بده ولی سعی کنید بیشتر از پیش توی اس ام اس و تلفن و حضوری نازشو بکشین ..
    خانوم دوست داره فرد اول زندگیتون باشه ... بارها بهش یاداوری کنین این موضوع رو...
    بهش این اطمینان رو بدین که حتما حتما سعی میکنین که را بطه زناشویی را بهبود بدین.. و رضایتش رو جلب کنین...
    واقعا یک زن هیچی از همسرش نمیخاد جز مهربانی و نازشو کشیدنو و احترام و احترام و احترام ... مخصوصا جلوی خانوادت

  5. #54
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 اردیبهشت 94 [ 16:29]
    تاریخ عضویت
    1393-11-13
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    567
    سطح
    11
    Points: 567, Level: 11
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 7 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان سلام. ببخشید چند روز نبودم اصلا حالم خوب نبود و هرکاری کردم نتونستم برم خانومم رو ببینم. زنگ زدم پدرخانومم گفت به شرطی می ذاریم دخترمون برگرده که نصف خونه و ماشینت رو به نامش بکنی چون تو خریدشون بهت کمک کرده و قناعت کرده و همراهت بوده. (اینم بگم که خونه رو 4 سال پیش خریدیم و ماشین رو هم دو ساله).
    پدرخانومم گفت چون تو یک بار گفتی "با هم زندگیمون رو می سازیم یا با هم تمومش می کنیم" ، این شرط رو گذاشته.
    الانم موندم چه کار کنم. به نظر شما زندگی شرطی بشه، می شه ادامه داد؟ من زنم رو دوست دارم و از طرفی نمی خوام باج بدم. مشکلی هم با زدن نصف خونه و ماشینم با خانومم ندارم. حالا از شرط های قبلیشون کوتاه اومدن این شرط رو گذاشتن.
    از طرفی این شرط پدرخانومم هست که راضیش کنه برگرده ولی هرچی به خانومم sms می دم توهین می کنه و می گه دیگه بر نمی گردم. بعید می دونم این شرط رو خانومم گذاشته باشه چون اون اصلا دنبال مادیات نیست.
    دوستان تو رو خدا کمک کنید. من واقعا تو این چندماه خسته و تنها شدم و زنم و زندگیمو دوست دارم و از طرف دیگه نمی دونم خانومم دنبال چیه؟ به نظر شما آیا اشتباهات من آنقدر سنگین بوده که بخوام چنین تعهداتی بکنم و اینقدر کوتاه بیام؟

  6. #55
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    شما خودتون بهتر می دونید توی زندگیتون چه خبره.

    علت رفتن همسرتون و اصرارش به طلاق چیه.
    معمولا خانمها به این راحتی اینقدر مصر به طلاق نیستند. اونم بعد از 5-6 سال زندگی.
    شما که مرد هستید و هم طلاقتون و هم ازدواج مجددتون راحت تره، مایل نیستید جدا بشید. ایشون که خانم هست، باید یه دلیلی باشه که اینقدر مصره.

    در مجموع من فکر می کنم دادن امتیاز مالی درست نیست، مخصوصا اگر امیدی به حل مشکلتون ندارید.
    چون ایشون باز هم خواهد رفت.

    همش می گه تو پشت و پناه من نبودی. منو به خانوادت فروختی. در صورتی که من بهش اطمینان می دم همش سوء تفاهم هستش و حتی حاظرم ماهی یک بار برم خونه پدر و مادرم برم.
    می گه از رابطه جن س ی مون لذت نمی بره و من بهش می گم هر دوتامون مقصریم که با رفتارهامون روابط جن س ی رو هم سرد کردیم.
    می گه من طرز فکرم عوض شده و می خوام راحت زندگی کنم.
    این مشکلاتی که شما می گی با دادن نصف خونه حل می شه؟
    کسی که با خانواده شما مشکل داره، با نصف ماشین که مشکلش با خانواده تون حل نمی شه !
    یا مثلا مشکلات رابطه تون که با نصف خونه حل نمی شه.

    شرطهای مالیشون را قبول نکنید.
    به این فکر کنید که اگر مشکلات حل نشه و شش ماه دیگه باز بره، هم باید خونه و ماشینت را بدی و هم مهریه و نفقه و پول دادگاه و وکیل و .....


    ممکنه ایشون دلیل اصلیش را برای جدایی به والدینش گفته و اونها هم می دونن مصر هست برای جدایی،
    فقط بهش گفتند که بهتره کمی امتیازات مالی بگیریم و بعد جدا بشی. چون الان تو خواهان جدایی هستی و ممکنه گرفتن مهریه و کارهای دادگاه سخت بشه، اول بگو چیزی به نامت کنه و بعدش هم برو درخواست طلاق بده (مثلا بگو مهرم را می بخشم طلاق می گیرم ... )

    خلاصه این که اونها هم مطمئن شدند طلاق خواستنش قطعیه و می خوان یه چیزی بگیرند و بعد هم تمامش کنند.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : سه شنبه 12 اسفند 93 در ساعت 15:59

  7. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    maryam240 (شنبه 30 خرداد 94), محیا ناز (سه شنبه 12 اسفند 93), اثر راشومون (پنجشنبه 14 اسفند 93), باران 93 (سه شنبه 12 اسفند 93)

  8. #56
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 19 آبان 01 [ 10:33]
    تاریخ عضویت
    1393-7-19
    نوشته ها
    134
    امتیاز
    8,639
    سطح
    62
    Points: 8,639, Level: 62
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    346

    تشکرشده 262 در 104 پست

    Rep Power
    35
    Array
    شاید مشکل نارضایتی از رابطه جنسی باشه خیلی از جداییا الان به این دلیل اتفاق میفتن. چرا بدنبال راه حل برای بهتر شدن رابطه تون نبودین؟ به هر حار دادن امتیاز مالی به کسی که احتمال جداییش هست کار عاقلانه ای نیست

  9. کاربر روبرو از پست مفید محیا ناز تشکرکرده است .

    شیدا. (پنجشنبه 14 اسفند 93)

  10. #57
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 اردیبهشت 94 [ 16:29]
    تاریخ عضویت
    1393-11-13
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    567
    سطح
    11
    Points: 567, Level: 11
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 7 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان سلام؛از طریق یکی از آشنایان فامیل که مورد اعتماد من و همسرم هست، قرار گذاشتیم و با خانومم حدود یک ساعتی صحبت کردم. اون آشنا هم می گفت زندگیتون رو به خاطر این مسائل خراب بکنید و گفت مشکل شما واقعا اونقدر جدی نیست که بخواهید جدا بشید. خانومم اصرار داشت که قصدش جدا شدنه و با اصرار اون آشنای فامیل، در نهایت قبول کرد یک فرصت کوتاه به زندگیومن بدیم ولی آخرش گفت من ازت خونه و ماشین نمی خوام ولی نمی تونم حرف پدرم و شرط هاشو رو زمین بذارم. خواهشا کمکم کنید. من پیش خودم می گم نباید باج بدم ولی از اون طرف می ترسم این آخرین شانس برای حفظ زندگیم باشه و اگر مقاومت کنم زندگیم رو از دست بدم و بعدا افسوس بخورم. پدر خانومم هم فردی نیست که کوتاه بیاد از حرفاش.به نظر شما اگر نصف ماشین و خونم رو به نامش کنم چه اتفاقی می افته؟ من که قصد طلاق دادن خانومم رو ندارم و بعدا هم نمی تونه طلاق بگیره پس پیش خودم می گم نصف خونه و ماشین رو به اسمش کنم تا دلگرمی بشه برای زندگی کردن خانومم. اون نصف خونه و ماشین هم اگه بعدا به مشکل بخوریم نه به درد خانومم می خوره نه به درد من.از دوستان خواهش می کنم کمک کنن. به خدا مودنم چه کار کنم. من خانومم رو دوست دارم و به اشتباهات خودم هم پی بردم ولی الان تو شرایط خیلی بدی هستم. اگه مطمئن بشم خانومم می خواد زندگی کنه مشکلی با این شرط ها ندارم.از مدیرا سایت هم خواهش می کنن کمک کنند.

  11. #58
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 شهریور 94 [ 18:35]
    تاریخ عضویت
    1393-11-25
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    779
    سطح
    14
    Points: 779, Level: 14
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    1

    تشکرشده 67 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مجید جان بنده هم با نظر شیدای عزیز موافقم و بنظرم خاسته ایشون یا به طوری که خانمتون ادعا کردن خواسته ی پدرشون توی این برهه زمانی و وضعیتی که داخلش هستید اصلا منطقی بنظر نمیرسه! درسته که ایشون برای بدست آوردن این اموال با شما همیاری کردن ولی خب چرا الان این شرط مالی رو گذاشتن برای شما?! حالا اگه زندگی خوب و بدون مشکلی کنار هم داشتید نصف خونه و ماشین که هیچی، تمومشو بنامش میزدید چون از صداقت و تمایلش به ادامه ی زندگی مشترک میتونستید اطمینان داشته باشید ولی الان۰۰۰
    فکر میکنم ایشون پیش خودشون فکر میکنند که بهای این چند سال سختی کشیدن رو از شما بگیرند و بعدش هم یه شانس کوچیک بهتون بدن۰ اگه شد و زندگی مشترکتون بر وفق مراد ایشون ادامه پیدا کرد که هیچ۰ اگر نه که بتونن با خیالی راحت و بدون احساس شکست ازتون جدا بشن یا اینکه حداقل اینطوری بلا تکلیف بزارن شمارو تا آخر خودتون درخواست جدایی بدید۰ و فکر میکنم اگه این زندگی با شروط ایشون ادامه پیدا کنه مثل این میمونه که شما لبه پرتگاه هستید و همه چیز به اراده خانوم بستگی داره۰ اون وقته که باید منتظر بهونه های بیجا و گیر دادن های الکی ایشون باشید و کافیه که یه اتو ازتون بگیرن و تمام۰۰۰۰
    به هر حال بنده هم انجام اینکارو صلاح نمیدونم ولی تصمیم با شماست۰ چون معتقدم زندگی که توش عشق و محبت نباشه و مال و اموال بخاد همسرتون رو به شما نزدیک کنه چه بهتر که ادامه پیدا نکنه۰
    چه خوب بود که خانم این شرط مالی رو نمیزاشتن۰ نه خودشون نه خانواده ایشون۰

  12. 2 کاربر از پست مفید Tombstone! تشکرکرده اند .

    maryam240 (شنبه 30 خرداد 94), شیدا. (پنجشنبه 14 اسفند 93)

  13. #59
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 فروردین 94 [ 22:07]
    تاریخ عضویت
    1393-6-07
    نوشته ها
    97
    امتیاز
    1,792
    سطح
    24
    Points: 1,792, Level: 24
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    203

    تشکرشده 153 در 66 پست

    Rep Power
    0
    Array
    این مساءلی که خانوم شما از خانوادتون به دل میگیرن یا از شما کینه به دل گرفتن تو همه خانوادها بین عروس خانواده شوهر هست حتی اگه اونارو تو پر غو نگهدارشون بازم ذربینی خانوما نمیتونه کم بشه.

    بنظر من اینها همش بهونست که شما پشتش نیستین

    یا واقعا از رابطهای دیگتون دلخورن
    یا امکانش هست پای کسی به زندگی خانومتون باز شده

    که اینجور با اطمینان حرف از جدایی میزنن.

    ببخشید قصد توهین ندارم ولی میشه احتمال داد من خیلی وقتا این مساءل رو دیدم.

    بنظر من تو این موقعیت این شرط جز معامله ثمری براتون نداره و داره با عشقتون معامله میشه. وهیچ اخر وعاقبتی نداره.

    من متوجه شدم هرچی دوستان بهتون میگن شما هیچ توجهی ندارین فقط میخوان باهر قیمتی شده خانومتون برگردن.

    امیدوارم خدا کمکتون کنه راه اشتباهی را انتخاب نکنین.
    ویرایش توسط pbsm : پنجشنبه 14 اسفند 93 در ساعت 17:08

  14. کاربر روبرو از پست مفید pbsm تشکرکرده است .

    شیدا. (پنجشنبه 14 اسفند 93)

  15. #60
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط majid_majid نمایش پست ها
    دوستان سلام؛از طریق یکی از آشنایان فامیل که مورد اعتماد من و همسرم هست،

    فامیل شماست یا همسرتون؟

    قرار گذاشتیم و با خانومم حدود یک ساعتی صحبت کردم. اون آشنا هم می گفت زندگیتون رو به خاطر این مسائل خراب بکنید و گفت مشکل شما واقعا اونقدر جدی نیست که بخواهید جدا بشید. خانومم اصرار داشت که قصدش جدا شدنه و با اصرار اون آشنای فامیل، در نهایت قبول کرد یک فرصت کوتاه به زندگیومن بدیم ولی آخرش گفت من ازت خونه و ماشین نمی خوام ولی نمی تونم حرف پدرم و شرط هاشو رو زمین بذارم.

    تا یک هفته پیش که پدر و مادرش حرفی نداشتند و می گفتند ما راضی هستیم. خودش نمی آد.
    حالا برعکس شده و ایشون می گه من راضیم، مامان بابام خونه و ماشین می خوان !

    می دونم به نظرتون بدبینانه است.
    اما یه کمی حواست را جمع کنی بد نیست.


    خواهشا کمکم کنید. من پیش خودم می گم نباید باج بدم ولی از اون طرف می ترسم این آخرین شانس برای حفظ زندگیم باشه و اگر مقاومت کنم زندگیم رو از دست بدم و بعدا افسوس بخورم. پدر خانومم هم فردی نیست که کوتاه بیاد از حرفاش.به نظر شما اگر نصف ماشین و خونم رو به نامش کنم چه اتفاقی می افته؟ من که قصد طلاق دادن خانومم رو ندارم و بعدا هم نمی تونه طلاق بگیره

    این دو تا جمله آبی با هم تضاد نداره؟
    از یه طرف می گی اگه امتیاز مالی ندم، زندگیم را از دست می دم.
    از اونطرف می گی خانمم که نمی تونه طلاق بگیره!

    خانم شاید دیر بتونه طلاق بگیره، ولی می تونه خونت را تو شیشه کنه تا طلاقش بدی.
    الان هم چون می بینه اگر بخواد طلاق بگیره باید از خیر مهریه و ... بگذره یا باید سه چهار سال تو دادگاه بدوئه، این پیشنهاد را بهت داده.
    وقتی خونه و ماشین را گرفت، دوباره می ره می شینه خونه باباش.
    اصلا چرا بشینه خونه باباش، نصف دیگه خونه را هم به اسم مهریه ازت می گیره و از خونه بیرونت می کنه.

    هیچ دادگاهی هم نمی تونه خانم شما را با پلیس و نگهبان بیاره به زور بذاره تو خونه شما.
    آخرش مجبور می شی طلاقش بدی.
    طلاقش هم ندادی مهم نیست. اگر از نظر دینی و اخلاقی براش مهم نباشه، می ره دوست پسر می گیره و زندگیش را می کنه.
    شما هی برو دادگاه و بیا.
    کدوم زنی را بخاطر ترک منزل بردند زندان که خانم شما دومیش باشه؟


    پس پیش خودم می گم نصف خونه و ماشین رو به اسمش کنم تا دلگرمی بشه برای زندگی کردن خانومم. اون نصف خونه و ماشین هم اگه بعدا به مشکل بخوریم نه به درد خانومم می خوره نه به درد من.از دوستان خواهش می کنم کمک کنن. به خدا مودنم چه کار کنم. من خانومم رو دوست دارم و به اشتباهات خودم هم پی بردم ولی الان تو شرایط خیلی بدی هستم. اگه مطمئن بشم خانومم می خواد زندگی کنه

    مطمئن نباش. تا دیروز می گفت طلاق، چون مامانت بده و رابطه جنیست هم بده.
    امروز می گه نصف خونه و ماشینت را اگر بدی، هم مامانت خوبه و هم رابطه جنسیت


    مشکلی با این شرط ها ندارم.از مدیرا سایت هم خواهش می کنن کمک کنند.

    با این که می دونستم
    من متوجه شدم هرچی دوستان بهتون میگن شما هیچ توجهی ندارین فقط میخوان باهر قیمتی شده خانومتون برگردن.
    بازم نتونستم ننویسم.


    این همه وقت خواهش و تمنا کردی، نیامد.
    حالا بهش بگو اگر دیگه نمی خوای بیایی و خواهشهای من برای فرصت دوباره به زندگیمون بی فایده بوده، برو. منم دیگه کاری بهت ندارم.
    تا هر وقت دلت می خواد خونه بابات بشین.

    یه دو ماه جوابش را نده و دنبالش نرو،
    دادگاه هم برو مدارک ترک منزل و غیره را تنظیم کن که بعدا اگر کار به قانون رسید، مشخص بشه ایشون خودش رفته و برنگشته.

    بعد هم ولش کن.
    وقتی سراغش را نگرفتی، معلوم می شه هدفش چی بوده.

    یه چیزی توی تاپیک شما نامشخصه.
    یا واقعا خودت هم نمی دونی
    یا می دونی و مایل نیستی عمومی بگی.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : پنجشنبه 14 اسفند 93 در ساعت 17:25

  16. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    maryam240 (شنبه 30 خرداد 94), Mr DaNi (پنجشنبه 14 اسفند 93), pbsm (جمعه 15 اسفند 93)


 
صفحه 6 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. وقتی ناراحتم به سختی می تونم حرف بزنم(دوستان قدیمی لطفا باهام صحبت کنید)
    توسط ستاره آشنا در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: یکشنبه 01 مهر 97, 23:46
  2. وقتی فکرشو می کنم با این فقر در سن 50 سالگی هم نمی تونم ازدواج کنم!
    توسط sadlord در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: پنجشنبه 29 بهمن 94, 09:57
  3. کی مشکلاتم با شوهرم تموم میشه و می تونم طعم خوشبختی رو حس کنم؟
    توسط LilaWithoutHope در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: سه شنبه 27 اسفند 92, 20:17
  4. از وقتی ماشینم رو فروختم حالم بد شده....باید چی کار کنم به نظرتون؟
    توسط شوکا در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: جمعه 05 اسفند 90, 00:56

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:24 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.