به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 24
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 01 مرداد 95 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1392-10-10
    نوشته ها
    135
    امتیاز
    4,066
    سطح
    40
    Points: 4,066, Level: 40
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    305

    تشکرشده 145 در 59 پست

    Rep Power
    28
    Array
    عزیزم من هم تقریبا مثل تو بودم..همیشه بین دوستام حرف منو قبول میکردن تو مدرسه من با مدیر صحبت میکردم تو دانشگاه من به استاد ز میزدم ...هرجا میرفتم بادوستام من حرف میزدم..
    متاسفانه باسن کم هم ازدواج کردم...الان ک یادم میاد ازخودم خجالت میکشم بار اول ک رفتیم بنگاه برای خونه ناخوداگاه من میخواستم شروع به حرف زدن کنم یا جواب بنگاه دارو بدم خب چون شوهرمم اعتماد به نفسش زیاد نبود معلومه که رفتارای بچه گونش تقویت میشد...ولی امسال تو بنگاه من هیچی نگفتم اما از قبل بهش گفتم مثلا به نظر من خونمون اینجوری باشه اونجوری باشه..یا بعد حرف های بنگاه دار اروم بهش اشاره میکردم و میگفتم مثلا من این خونه رو دوست ندارم..واون از زبون خودش به بنگاه دار میگفت..انگار ک حرف اخرو اون میزنه..در حالی ک نظرمتم اعمال میشد..اینجوری یه جور حس مردونگی و همه کاره بودن بهش دست میداد..
    سعی کن کارای که بیشتر مردونه هست رو دخالت نکنی...حتی اگر اشتباه میکنه البته اگر اشتباهش خطرناک نیست...اینجوری خودش میشه مسیول اشتباهش ویاد میگیره دفعه بعدی چجوری انجام بده..
    میدونم ک اینجور موقع ها خیلی حرص میخوری..ولی ازخودت دورکن حرص ها رو.
    واینکه تو پست قبلیمم گفتم دیگه سر کار نرو..

    من خودمم الان داغونم ویک تایپیک زدم..ولی این چیزایی ک الان نوشتم باعث شد مسیولیت پذیری شوهرم از منفی صد به منفی بیست برسه..فکر کردم شاید به دردت بخوره..
    یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند ٬ طلب عشق ز هر بی سروپایی نکنیم.....

  2. 3 کاربر از پست مفید yasna1990 تشکرکرده اند .

    hamidhi (یکشنبه 12 بهمن 93), mahboob_e_habib (چهارشنبه 08 بهمن 93), هم آوا (دوشنبه 13 بهمن 93)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 06 شهریور 00 [ 17:16]
    تاریخ عضویت
    1393-3-20
    نوشته ها
    188
    امتیاز
    9,113
    سطح
    64
    Points: 9,113, Level: 64
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 237
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 281 در 129 پست

    Rep Power
    40
    Array
    محبوبه خانم
    حتما اپلای کنید و به تحصیل ادامه بدید فعلا هم به فکر بچه نباشید، ما هم موردی مثل شما تو فامیل داشتیم که رفتند کانادا الان اونجا زندگی شون خیلی بهتر شده و راضی هستند

  4. 2 کاربر از پست مفید maadar تشکرکرده اند .

    mahboob_e_habib (چهارشنبه 08 بهمن 93), بانوی آفتاب (چهارشنبه 08 بهمن 93)

  5. #13
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    در مورد کمالگرایی و کنترل گری مطلب بخون. به شدت کنترلگری. حتی تا شغل آینده و موضوع تز دکترای ایشون را هم تعیین کردی و می گی همین باید باشه که من می گم !!!!!!

    کلا یه مقدار در مورد شناخت آدمها و مسائل روانشناسی وقت بذاری بد نیست.

    کتاب عشق هرگز کافی نیست از آرون تی بک که مدیر همدردی معرفی کردند. این قسمت را ببینید:

    این کتاب شامل هجده فصل است و نه فصل نخست به طرح مسایلی اختصاص یافته است که در اغلب ازدواجها وجود دارد:قدرت تفکر منفی ،حرکت از آرمانگرایی به سرخوردگی ،برخورد نظرات متفاوت ،انتظارات و قانون بندیهای سختگیرانه ،مشکلات ارتباطی، اختلاف بر سر تصمیم گیری های مهم و از هم پاشیدگی زندگی مشترک،نقش افکار اتوماتیک در ایجاد عصبانیت ، اختلالات و تعصبات فکری که در بطن مسئله قرار دارند و عنادهایی که زن و شوهر را از هم دور می کند.
    در مورد انواع شخصیت و ویژگیهاش مطلب بخون. شخصیت همسر شما با شما کاملا متفاوته و به زور نمی تونی ببریش در چارچوب یا قفس شخصیت خودت.

    هیات علمی شدن راحت نیست و اگر شغلت را رها کنی، احتمال این که دوباره بتونی همون شغل را بگیری کمه.
    برای رها کردن شغلت اول خوب فکر کن. حتی اگر بری و با دکترا برگردی هم امکان برگشتن به شغل قبلیت کمه. مگر این که مرخصی بگیری.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  6. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    mahboob_e_habib (چهارشنبه 08 بهمن 93), maryam123 (چهارشنبه 08 بهمن 93), بانوی آفتاب (چهارشنبه 08 بهمن 93)

  7. #14
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 خرداد 94 [ 00:02]
    تاریخ عضویت
    1393-9-18
    نوشته ها
    175
    امتیاز
    4,145
    سطح
    40
    Points: 4,145, Level: 40
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 75.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registeredTagger First Class
    تشکرها
    462

    تشکرشده 404 در 152 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بله ساعت ها در مورد شخصیت شما و همسرتون صحبت کردن. خیلی شبیه منی. چقدر جالبه که خیلی از ما آدما عین همیم و فقط قیافه هامون فرق داره.

    برات آرزوی شادی وموفقیت دارم.

    تو سایت یوتیوب ورازها و نیازها میتونی ساعتها سخنرانی دکتر فرهنگ هلاکویی رو گوش بدی. کم کم خودت و همسرت رو بهتر خواهی شناخت.مثل من که فهمیدم دلیل رفتارام چیه وشاید

    باور نکنی اما من بارها پای برنامه های دکتر هلاکویی اونجا که اشاره ای دقیق به رفتارهای من و اشتباهات من داشت گریه کردم نه از روی ناراحتی بلکه از روی خوشحالی پیدا کردن دلیل

    برای رفتارای اشتباهم که مدام تکرارشون میکردم واقعا باعث شد خودم رو بهتر بشناسم. اعتماد به نفسم بره بالا و واقعا عاشق خودم و زندگیم و اطرافیانم بشم.

    من نمیدونم دکتر هلاکویی ضد اسلامه یا با ایران مشکل داره یا هر چی ولی همین که میاد رایگان اطلاعاتشو در اختیار من یا هر کسی که دنبال ساختن خودشه میذاره واقعا بی نظیره و لایق

    اینه که آدم بهش بگه استاد.

  8. 2 کاربر از پست مفید شکوه تشکرکرده اند .

    mahboob_e_habib (چهارشنبه 08 بهمن 93), آنیتا123 (چهارشنبه 08 بهمن 93)

  9. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 بهمن 93 [ 12:08]
    تاریخ عضویت
    1392-10-12
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    966
    سطح
    16
    Points: 966, Level: 16
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 14 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط yasna1990 نمایش پست ها
    عزیزم من هم تقریبا مثل تو بودم..همیشه بین دوستام حرف منو قبول میکردن تو مدرسه من با مدیر صحبت میکردم تو دانشگاه من به استاد ز میزدم ...هرجا میرفتم بادوستام من حرف میزدم..
    متاسفانه باسن کم هم ازدواج کردم...الان ک یادم میاد ازخودم خجالت میکشم بار اول ک رفتیم بنگاه برای خونه ناخوداگاه من میخواستم شروع به حرف زدن کنم یا جواب بنگاه دارو بدم خب چون شوهرمم اعتماد به نفسش زیاد نبود معلومه که رفتارای بچه گونش تقویت میشد...ولی امسال تو بنگاه من هیچی نگفتم اما از قبل بهش گفتم مثلا به نظر من خونمون اینجوری باشه اونجوری باشه..یا بعد حرف های بنگاه دار اروم بهش اشاره میکردم و میگفتم مثلا من این خونه رو دوست ندارم..واون از زبون خودش به بنگاه دار میگفت..انگار ک حرف اخرو اون میزنه..در حالی ک نظرمتم اعمال میشد..اینجوری یه جور حس مردونگی و همه کاره بودن بهش دست میداد..
    سعی کن کارای که بیشتر مردونه هست رو دخالت نکنی...حتی اگر اشتباه میکنه البته اگر اشتباهش خطرناک نیست...اینجوری خودش میشه مسیول اشتباهش ویاد میگیره دفعه بعدی چجوری انجام بده..
    میدونم ک اینجور موقع ها خیلی حرص میخوری..ولی ازخودت دورکن حرص ها رو.
    واینکه تو پست قبلیمم گفتم دیگه سر کار نرو..

    من خودمم الان داغونم ویک تایپیک زدم..ولی این چیزایی ک الان نوشتم باعث شد مسیولیت پذیری شوهرم از منفی صد به منفی بیست برسه..فکر کردم شاید به دردت بخوره..
    سلام یسنای عزیز.
    بله متوجه شدم یک مقداری من زیادی تصمیم گیر شدم و اداره کننده. منم که همش نگران قسط ها هستم. نگران کم اوردن حقوق. نگران اینکه الان کارش رو عوض کنه چیکار کنیم و ..
    خیلی ممنون که بهم یادآوری کردین.
    امکان سر کار نرفتنم تا مهر 94 وجود نداره. یه کار دیگه میخوام بکنم. یه جورایی بهش بگم میخوام پس انداز کنم. میدونم با این اوضاع کم آوردن خنده داره. و مقدار از حقوقم رو پس انداز کنم. احتمالا خودش به فکر میافته که قسطها رو یه جوری بدیم و ...
    یسنا جان خیلی قوی بودی که اینقدر تونستی تغییر ایجاد کنی. آفرین :)
    دعا میکنم همه چی درست بشه. شما هم واسه من دعا کن

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط maadar نمایش پست ها
    محبوبه خانم
    حتما اپلای کنید و به تحصیل ادامه بدید فعلا هم به فکر بچه نباشید، ما هم موردی مثل شما تو فامیل داشتیم که رفتند کانادا الان اونجا زندگی شون خیلی بهتر شده و راضی هستند
    سلام مادر جان. میشه توضیح بدین چرا شما هم فکر میکنین اپلای راه حل ماست؟ خودم که اینطور فکر میکنم فقط میخوام ببینم این موضوع از دید سایرین چطوریه. دلایل تون چیه؟ ممنون خانومی.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    در مورد کمالگرایی و کنترل گری مطلب بخون. به شدت کنترلگری. حتی تا شغل آینده و موضوع تز دکترای ایشون را هم تعیین کردی و می گی همین باید باشه که من می گم !!!!!!
    ممنون شیدا جان. تذکر به جایی بود. ممنون از وقتی که گذاشتین
    راست میگین من به جاش دارم فکر میکنم. نه اینکه رشته هامون هم یکیه. و من توی یه دانشگاه خوب بودم، جزئیات اپلای و هیئت علمی شدن و ... رو هم که درگیرش هستم. شاید چون همسرم در این خصوص اطلاع نداشت باعث شد من نقشم تصمیم گیرنده به نظر بیاد. حالا از اون روز هی بهش میگم اصلا من اصراری ندارم به این تصمیم. میگه نه خانوم من خودم هم دوست دارم. ولی شیفته اش نیستم. همین کارمندی و ... بیشتر تو فکرشه.
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها


    کلا یه مقدار در مورد شناخت آدمها و مسائل روانشناسی وقت بذاری بد نیست.

    کتاب عشق هرگز کافی نیست از آرون تی بک که مدیر همدردی معرفی کردند. این قسمت را ببینید:



    در مورد انواع شخصیت و ویژگیهاش مطلب بخون. شخصیت همسر شما با شما کاملا متفاوته و به زور نمی تونی ببریش در چارچوب یا قفس شخصیت خودت.

    هیات علمی شدن راحت نیست و اگر شغلت را رها کنی، احتمال این که دوباره بتونی همون شغل را بگیری کمه.
    برای رها کردن شغلت اول خوب فکر کن. حتی اگر بری و با دکترا برگردی هم امکان برگشتن به شغل قبلیت کمه. مگر این که مرخصی بگیری.

    در مورد راحت نبودن هیئت علمی شدن تا یه حدی دارم ریسک میکنم. چون توی ایران اصلا هیچی حساب کتاب 100 درصد نداره. ولی با توجه به اینکه رشته مون توی کشور به تعداد انگشتهای دست وجود داره و از طرف دیگه یه رشته ضروری و جدیده، امید دارم که با خوندش بعدش توی یه شهر بهتر حتی هیئت علمی بشیم.
    الان از هیئت علمی بودن شهرستان مون هم راضی نیستم. سطح دانشگاه پایینه.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط شکوه نمایش پست ها
    بله ساعت ها در مورد شخصیت شما و همسرتون صحبت کردن. خیلی شبیه منی. چقدر جالبه که خیلی از ما آدما عین همیم و فقط قیافه هامون فرق داره.

    برات آرزوی شادی وموفقیت دارم.

    تو سایت یوتیوب ورازها و نیازها میتونی ساعتها سخنرانی دکتر فرهنگ هلاکویی رو گوش بدی. کم کم خودت و همسرت رو بهتر خواهی شناخت.مثل من که فهمیدم دلیل رفتارام چیه وشاید

    باور نکنی اما من بارها پای برنامه های دکتر هلاکویی اونجا که اشاره ای دقیق به رفتارهای من و اشتباهات من داشت گریه کردم نه از روی ناراحتی بلکه از روی خوشحالی پیدا کردن دلیل

    برای رفتارای اشتباهم که مدام تکرارشون میکردم واقعا باعث شد خودم رو بهتر بشناسم. اعتماد به نفسم بره بالا و واقعا عاشق خودم و زندگیم و اطرافیانم بشم.

    من نمیدونم دکتر هلاکویی ضد اسلامه یا با ایران مشکل داره یا هر چی ولی همین که میاد رایگان اطلاعاتشو در اختیار من یا هر کسی که دنبال ساختن خودشه میذاره واقعا بی نظیره و لایق

    اینه که آدم بهش بگه استاد.
    سلام شیدای عزیز.
    ممنون عزیزم که جواب دادی.
    در مورد دکتر هلاکویی نشنیده بودم. یه جستجو کردم این فایلها از ایشون هست. تعدادشون زیاده
    50.Bayad.Va.Nabayad.Dar.Zendegi.Zanashoei
    Afsordegi
    Chera.Ezdevaj.Chera.Talagh
    Ensan.Va.Eshgh
    Ezdevaj.Va.Khanevadeh
    Freedom
    Javan.Ke.Boodam
    Khanevadeh.Tak.Sarparast
    Khoshbakti
    Science
    شما منظورت این بوده که دقیقا کدوم رو گوش کنم؟

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط محمد 93 نمایش پست ها
    سلام خانم محبوب حبیب.

    من که کلا عادت به اختصار گویی ندارم ولی استثنائا اگه بخوام خلاصه براتون چند خط بنویسم اینها رو براتون مینویسم.

    اول اینکه مشخصه خانم باهوشی هستید مثل خودم (تف به ریا ) و از اونطرف هم چون با توجه به نوشته هاتون خانم متدینی هستید ، از ترکیب این دو خصلت میتونید چیز خوبی در بیارید ، یعنی اینکه میتونید اگه کمی در مسائل عمیقتر فکر کنید حکمت مسائل رو متوجه بشید و اسیر ظواهر نشید ..

    اول اینکه ننوشتید خودتون و همسرتون چقدر از خدا عمر گرفتید و چند وقته ازدواج کردید ولی به نظر میرسه هر دوی شما زیر سی سال سن دارید و حدود یک سال هست که ازدواج کردید.

    چند تا موضوع هست که به طور خلاصه عرض میکنم:

    اول اینکه کلا قیاس کردن گناه شیطان بوده ، خداوند بهش گفت انسان رو سجده کن ، شیطان بخاطر کبری که داشت گفت : اینو سجده کنم؟ عمرا.. من کجا و این موجود خاکی کجا؟... پس یک فرمول خاطرتون باشه ،هر جای زندگی دیدید دارید خودتون ، زندگیتون ، اطرافیانتون رو با کس دیگه ای قیاس میکنید ، قیاسی که منجر به یاس بشه ، منجر به کبر و غرور بشه و... مطمئن باشید این داستان یک ریشه ناپاک داره و وسوسه شیطان هست ... توی نوشته های شما دو تا چیز که خیلی بولد هست اینکه همسرتون رو یا دارید با خودتون قیاس میکنید دائم و یا اینکه با خواستگارهایی که بعد از ازدواج براتون اومده دارید مقایسه میکنید ... و همین باعث سرخوردگی شما میشه ...

    دوم اینکه شاید همینکه بعد از ازدواج براتون خواستگارهایی با لول استاد دانشگاهی اومده و با شان اجتماعی بالا نسبت به همسرتون ، باعث شده از زندگی و انتخابتون مایوس بشید و گرنه شاید اگر این گزینه ها پیش نمیومد تا این حد از زندگی ناامید نبودید .. ما ادمها(البته شما ادمها منظورم هست چون ما که هنوز عزب اوقلی هستیم ) یک خصلتی که داریم اینه که بعد از ازدواج زندگی که واقعیت داره و جاری هست رو با زندگی که نداریم و میتونستیم تشکیل بدیم قیاس میکنیم و حسرت میخوریم ، یعنی شما که با اون 5 نفر زندگی نکردید ، همونقدر که با این همسرتون ازدواج کردید و الان میبینید کاملا مطابق با ارمانهای شما نیست در صورتیکه اگر زمان خواستگاری به ایشون جواب رد میدادید و با کس دیکه ای ازدواج میکردید الان پشیمان بودید که چرا با ایشان ازدواج نکردید ، مطمئن باشید این اتفاق میتونه برای هر کدوم از اون 5 نفر هم بیفته و وقتی با اونها وارد زندگی واقعی شدید ببینید چقدر متفاوت از اون چیزی هستن که فکرش رو میکردید...

    سوم اینکه مطمئن باشید شان اجتماعی و تحصیلات بالا ضامن خوشبختی نیست ، شان اجتماعی یک چیز هست ، زندگی زناشویی چیز دیگه ای هست ، توی همین انجمن چرخ بزنید چقدر خانمها و اقایون بودن که طرفشون تحصیلات بالا و دکتری و شان اجتماعی بالا و.. داشتن ولی زندگی پر از مشکل دارن ... موفق بودن توی زندگی زناشویی پیروی از قوانینی نیاز داره که نه از دل شان اجتماعی بالا بیرون میاد نه از دل تحصیلات بالا ، ولو اینکه منافاتی هم نداره که کسی هم در داخل منزل فرد موفقی باشه و هم در خارج منزل...

    چهارم اینکه یکبار دیگه بشینید ارزشهای زندگیتون رو لیست کنید ، ببینید چه ارزشهایی واقعا در درون شما ریشه داره که بر اساس اون ارزشها انتخاب همسر انجام میدادید؟ شما زمان خواستگاری ، با خدا عهد بستید، که بخاطر ایمان طرف مقابل رو انتخاب کنید ، ولی الان خیلی از مسائل و ارزشهای دیگه که ربطی به ایمان هم نداره برای شما هایلایت شده ... چرا؟ یکبار دیگه ارزشهاتون رو بازنگری کنید فکر میکنم در یک ارامش و سکوت و بدون هیاهو بتونید بهتر قضاوت کنید و دوباره یک رفرش درونی انجام بدید و بفهمید چرا ایشون در حال حاضر همسر شما هستند ... و خاطرتون باشه که "ان اکرمکم عندالله اتقاکم" یعنی کسی ارزشش بیشتر هست که تقوای بیشتری داشته نه کسی که سواد بیشتری داشته و نه کسی که پول و منصب بالایی داشته باشه....

    پنجم اینکه با توجه به اینکه احتمالا اوائل زندگی زناشویی شما هست ، از صبر غافل نشید ، زندگی متاهلی اون چیز ایده ال و ارمانی که فکر میکنیم نیست ، ما قبل ازدواج یک تصویر روتوش شده از ازدواج توی ذهنمون داریم ولی واقعیت زندگی این نیست ... خیلی از زندگی های متاهلی اوائل اون پر از تنش هست بخاطر تضادهایی که دو جنس مختلف از دو خانواده با اداب و رسوم مختلف در کنار هم بصورت طبیعی دارن... خیلی از زندگی هایی که متلاشی میشه بخاطر این هست که این صبر رو ندارن تا کم کم دختر و پسر کنار هم شکل بگیرن .. صبر کنید ، شما و همسرتون مثل دو تکه گل (Gel) تازه هستید ، قراره کنار هم شکل بگیرید ... پس صبوری کنید و زندگیتون رو بسازید بدون اینکه نیاز به سوختن باشه به شرط اینکه فکر کنید ایشون تنها کسی بودن که میتونستید باهشون ازدواج کنید و لحظه ای اجازه ندید فکر سایر افرادی که میتونستید با اونها هم ازدواج کنید ، فکر شما رو درگیر کنه...

    و مورد ششم اینکه ازدواج محلی برای خوشی و سرمستی و رسیدن به نداشته ها نیست ... توی اون دوران دانشجویی که چون توی دانشگاه خوب و رشته خوب بودید... بخاطر بیارید چقدر شبهای سخت و روزهای دشوار امتحان و پروژه داشتید که سختی کشیدید و اونها و رد کردید و پاداش اون سختی ها هم این بوده که الان به این درجه از موقعیت شغلی و درامدی برسید... ازدواج هم همینطور هست .. و کلا زندگی همینه... قراره مرحله مرحله یک نوع امتحان خاصی رو با سختی پاس کنیم تا به میزان سختی و تلاشی که کردیم به ما پاداش بدن ... پس انتظار نداشته باشید تمام زندگی ایده ال رو در کنار همسرتون تجربه کنید. صبور باشید و ذره ذره در کنار هم رشد کنید و زندگیتون رو بسازید.


    ببخشید سی و هفت مورد دیگه هم بود که دیگه چون قرار بود خلاصه بنویسم باشه یک وقت دیگه

    جناب آقای محمد
    حرفهای شما مثل آبی بود روی آتش. دقیقا همینقدر موثر.
    بسیار ممنونم که من را به فکر وادار کردید. واقعا خصوصیات مثبت ایشون رو فراموش کرده بودم. من قبل از ازدواجم هم خواستگار داشتم که دکترا و هیئت علمی باشند. 3 مورد. ولی مناسب نبودند. ولی نمی دونم این وسوسه شیطان چی بود که میگفت بالاخره از اینهمه خواستگار که توی شرایط مثل خودم رشد کرده باشند، احتمالا شبیه تر به خودم بودند و ...
    در صورتی که الان دیدم من واقعا ایمان همسرم برام از همه چیز مهم تره.
    ان شاء الله یه سری مشکل خورده ریز هم که داریم حل میشه. من یک مقداری بایست درایت ام رو بیشتر کنم.
    و اینجا از نظراتی مثل شما واقعا استفاده میکنم.
    ان شاء الله عاقبت به خیر بشین.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط آی تک نمایش پست ها
    سلام محبوبه عزیز.از خوندن مشکلاتت ناراحت شدم.خودمم یه جورایی دیدگاهم در مورد ازدواج مشابه شماست حالا به درست و غلط بودنش کاری ندارم.ولی منم برای اینکه این احساس پشیمونی سراغم نیاد ترجیح میدم مجرد بمونم تا اینکه بخوام برای رفع تنهاییم با کسی پایین تر از خودم ازدواج کنم.
    امیدوارم مشکلت حل بشه با توجه به اینکه شما متدین هم هستید بهتر میتونید این قضیه رو برای خودتون حل کنید و از خدا کمک بگیرید تا به شما شوق و انگیزه برای زندگی مشترک با همسرتون بده.

    آی تک جان.
    پیشنهاد میکنم قصه این پست رو دنبال کنیم. بلکه به جاهای خوبی برسیم.
    من که دارم فکر میکنم پشیمونیم اشتباهه. شوهرم ایمان و اخلاق خیلی خیلی خیلی بی نظیری داره. منم به همین خاطر روی بقیه چیزهاش چشم پوشیدم.
    الان که توی این فرومها می بینم واقعا چقدر مشکلات سختی وجود داره توی زندگی های بقیه، می بینم ناشکرم.

  10. کاربر روبرو از پست مفید mahboob_e_habib تشکرکرده است .

    بانوی آفتاب (چهارشنبه 08 بهمن 93)

  11. #16
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    محبوبه جان شما سخنرانی کلید مرد رو گوش کردید ؟ اگر نه حتما گوش کنید . خود من با اینکه مشکلی با همسرم ندارم سه بار تا حالا گوش کردم .و باز هم گوش خواهم کرد . شما یک همسر خوب و مومن دارید . فقط همین مهمه . از مقایسه ایشون با خواستگارهای دیگه تون دست بردارید . چه بسا در صورت ازدواج با خواستگارهای دیگه تون مشکلات خیلی بیشتری داشتید ! مشکلاتی که شما دارید همه زوجهای جوان داشتند و چیز غریبی نیست . زمینی که شما با وام گرفته بودید همسرتون بطور موقت در اختیار خانواده اش قرار داده . چون شکوه تامین کنندگیش اینو ازش خواسته . پس شما هم باید به این شکوه احترام بگذارید . درامد شما بیشتر از اونه نباید برای شما مهم باشه . اصلا درامد من و درامد تو نباید در زندگی مشترک مطرح باشه . اگه دنبال خوشبختی هستید . باید بتونید ما بشید . درامد ما و درامد خانواده مهمه . اگه بتونید درامد خانواده رو یکجا ودر یک حساب مشترک تجمیع کنید بهتره . مرد بودن رو به همسرت واگذار کنید . سعی نکنید حتی برای کار ایشون هم تصمیم بگیرید . یک جا میگید درامدش خیلی کمه . بعد میگید مزایای کار برای بانک خوبه . شما حتی ایشون رو هم سر در گم میکنید . اول میگید درامدت کمه . ایشون سعی میکنه کارش رو عوض کنه . بعد میگید نه اینجا مزایای خوبی داره . من نمیگم نظر ندید . ولی غر نزنید فشار نیارید . فقط نظر خودتون رو بگید و تصمیم رو به خودشون واگذار کنید . به عنوان مرد زندگیت به تصمیماتش ارزش قائل باش و بپذیر و حمایت کن . و این فقط زمانی اتفاق می افته که از این توهم که من از اون بالاترم در بیایی.

  12. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 06 شهریور 00 [ 17:16]
    تاریخ عضویت
    1393-3-20
    نوشته ها
    188
    امتیاز
    9,113
    سطح
    64
    Points: 9,113, Level: 64
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 237
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 281 در 129 پست

    Rep Power
    40
    Array
    عزیزم گفتم اپلای کنید چون اگر موفق بشید در خارج از کشور علاوه بر ادامه تحصیل حقوقی هم دریافت میکنید که عفاف زندگی تون خواهد بود و چون اونجا شما و همسرتون فقط همدیگر رو دارید پس بیشتر به هم وابسته میشود و سوم اینکه برعکس ایران اون طرف دکتر و مهندس و پروفسور شخصیت افراد نیست و هر کسی رو بدون لقب و با اسم کوچک صدا میکنند و این حساسیت شمارو در مورد همسرتون کمتر میکنه و شاید همسرتون هم بتوانند موقعیت بهتری در خارج از ایران کسب کنند، اینجا بخواهید ادامه تحصیل بدید باید در کنارش کار هم بکنید ولی اگر اپلای بکنید برای دکترا حقوق دریافت میکنید ، این طور که از خودتون گفتید فرد با استعدادی هستید فرصتها از دست ندید، چون اگر سن تون زیاد بشه دیگه برای دکترا نمیتونید اپلای کنید چون محدودیت سنی داره و بعدها پشیمان خواهید شد، به فکر آرزوهاشان باسید

  13. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 بهمن 93 [ 12:08]
    تاریخ عضویت
    1392-10-12
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    966
    سطح
    16
    Points: 966, Level: 16
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 14 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط واحد نمایش پست ها
    محبوبه جان شما سخنرانی کلید مرد رو گوش کردید ؟ اگر نه حتما گوش کنید . خود من با اینکه مشکلی با همسرم ندارم سه بار تا حالا گوش کردم .و باز هم گوش خواهم کرد . شما یک همسر خوب و مومن دارید . فقط همین مهمه . از مقایسه ایشون با خواستگارهای دیگه تون دست بردارید . چه بسا در صورت ازدواج با خواستگارهای دیگه تون مشکلات خیلی بیشتری داشتید ! مشکلاتی که شما دارید همه زوجهای جوان داشتند و چیز غریبی نیست . زمینی که شما با وام گرفته بودید همسرتون بطور موقت در اختیار خانواده اش قرار داده . چون شکوه تامین کنندگیش اینو ازش خواسته . پس شما هم باید به این شکوه احترام بگذارید . درامد شما بیشتر از اونه نباید برای شما مهم باشه . اصلا درامد من و درامد تو نباید در زندگی مشترک مطرح باشه . اگه دنبال خوشبختی هستید . باید بتونید ما بشید . درامد ما و درامد خانواده مهمه . اگه بتونید درامد خانواده رو یکجا ودر یک حساب مشترک تجمیع کنید بهتره . مرد بودن رو به همسرت واگذار کنید . سعی نکنید حتی برای کار ایشون هم تصمیم بگیرید . یک جا میگید درامدش خیلی کمه . بعد میگید مزایای کار برای بانک خوبه . شما حتی ایشون رو هم سر در گم میکنید . اول میگید درامدت کمه . ایشون سعی میکنه کارش رو عوض کنه . بعد میگید نه اینجا مزایای خوبی داره . من نمیگم نظر ندید . ولی غر نزنید فشار نیارید . فقط نظر خودتون رو بگید و تصمیم رو به خودشون واگذار کنید . به عنوان مرد زندگیت به تصمیماتش ارزش قائل باش و بپذیر و حمایت کن . و این فقط زمانی اتفاق می افته که از این توهم که من از اون بالاترم در بیایی.
    سلام واحد عزیز.
    واقعیتش ایشون که در آمدی که به سختی جمع کرده بودیم اونم برای اینکه خونه بگیریم رو بدون مشورت من دادند و این خیلی خیلی خیلی داغونم کرد.
    در مورد کارشون حق با شماست. من خیلی در سرگم شون کردم. راستش من خودم هم از کار بانکی شون خوشم نمیاد. خیلی فشار کاریش زیاده و از وقت زندگی و ... مون میزنه.
    ولی مشکل اینجاست که اگر کارشون رو به این کار جدیده تغییر بدن، خیلی حقوق شون کمتر میشه.
    و اصل خرجی و .. میافته روی دوش من.
    راستش رو بگم از این خیلی حس بدی بهم دست میده! دوست ندارم حقوق شوهرم از من کم باشه. اونم در این حد. در حد نصف...
    شاید اینهاس که باعث میشه نتونم بهش تکیه کنم.
    دلم میخواست هر وقت اراده کنم نرم سر کار. بشینم بچه بزرگ کنم یا برای دکترا بخونم.
    ولی نمیشه..
    به خاطر همین شرایط مالی.
    و اینکه میگم ازش حس میکنم بالاترم اینه که من مدتی که درس میخوندم، با اینکه سخت ترین دانشگاه بودم ، هم کار میکردم و از نظر فنی قوی بودم. همش میگم اگر من بودم الان کلی میتونستم پول در بیارم و زندگی رو از این وضع در بیارم....
    ایناست که باعث میشه حسم راجع بهش بد بشه.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط maadar نمایش پست ها
    عزیزم گفتم اپلای کنید چون اگر موفق بشید در خارج از کشور علاوه بر ادامه تحصیل حقوقی هم دریافت میکنید که عفاف زندگی تون خواهد بود و چون اونجا شما و همسرتون فقط همدیگر رو دارید پس بیشتر به هم وابسته میشود و سوم اینکه برعکس ایران اون طرف دکتر و مهندس و پروفسور شخصیت افراد نیست و هر کسی رو بدون لقب و با اسم کوچک صدا میکنند و این حساسیت شمارو در مورد همسرتون کمتر میکنه و شاید همسرتون هم بتوانند موقعیت بهتری در خارج از ایران کسب کنند، اینجا بخواهید ادامه تحصیل بدید باید در کنارش کار هم بکنید ولی اگر اپلای بکنید برای دکترا حقوق دریافت میکنید ، این طور که از خودتون گفتید فرد با استعدادی هستید فرصتها از دست ندید، چون اگر سن تون زیاد بشه دیگه برای دکترا نمیتونید اپلای کنید چون محدودیت سنی داره و بعدها پشیمان خواهید شد، به فکر آرزوهاشان باسید
    سلام عزیز
    ممنون بابت وقت زیادی که گذاشتین
    راستش خودمم همین نتیجه رو گرفته بودم.
    ولی یه وقتایی واقعا ناامید میشم.
    چون خیلی امید ندارم بتونیم تا سال آینده اپلای کنیم. یعنی می بینم مقاله خوندنش و .. چطوریه. ناامید میشم.
    واسه همین میگم کاش یه ذره توی این چیزها وارد بود. پتانسیل اش منظورمه. اون وقت من خیلی خوشحال بودم که بهش کمک کنم اونم بخونه.
    سن مون هم میره بالا و بچه دار شدن رو هم نمیشه خیلی عقب انداخت.
    واسمون دعا کنین.
    الان هزار تا مشکل حاد دیگه هم واسه خونواده اش پیش اومده که چون واقعا فرزند خلفی هست و کمک کار خونواده اش، همه فقط از اون انتظار دارن. لذا وقت زیادی براش نمیمونه که منم بخوام ازش انتظار داشته باشم زودتر فوق لیسانسش رو تموم کنه و برای دکتری اقدام کنه.

  14. #19
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    محبوبه جان شغلی که فشار کاریش زیاد باشه خوب درامدش هم متناسب با اون خواهد بود . اینکه همسرتون فرد مسئولیت پذیریه خیلی خیلی ارزشمنده . البته بدون اطلاع شما اون کار رو کرده . اصلا کارش رو تایید نمیکنم . در زندگی همواره باید مشورت و همدلی بین زوجین باشه . حتما اینو بهش گفتید . ولی شاید ایشون پیش خودش فکر کرده که با مخالفت شما روبرو خواهد شد . طوری رفتار نکنید که این احساس رو داشته باشه . باید پشتیبان تصمیماتش باشید . هیچ وقت نمیشه گفت چون یکی تحصیلاتش بهتره یا درامدش بیشتره پس باهوشتره یا بهتره . چون خیلی وقتها اینطور نیست . مثلا شاید اگر همسر شما در شرایط زندگی شما با امکانات و اطرافیانی که شما داشتید بزرگ میشد الان از شما هم شغل بهتری داشت . تنها هوش و تلاش نیست که زندگی انسانها رو میسازه . بلکه امکانات و اطرافیان و خیلی از چیزهای دیگه هم در سرنوشت ما نقش دارند که ما اسمش رو قسمت میگذاریم .

  15. کاربر روبرو از پست مفید واحد تشکرکرده است .

    hamidhi (یکشنبه 12 بهمن 93)

  16. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 مهر 98 [ 22:42]
    تاریخ عضویت
    1393-10-15
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    3,978
    سطح
    40
    Points: 3,978, Level: 40
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 172
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    83

    تشکرشده 32 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانوم mahboob_e_habib
    من کل تایپکتون رو خوندم البته برای شناخت پیدا کردن خودم و حرفی برای گفتن ندارم چون دوستان خیلی خوب راهنمایی کردن و در این تایپک در مورد فرد مورد علاقه ام صحبت کردم که اختلافات من و ایشون از نظر سطح تحصیلی و در آمد تقریبا شبیه شما و همسرتون هست ازتون خواهش دارم اگر امکان داره نظرتون رو در مورد رابطه من هم بگید و اگر نکته ای در مورد تایپک من به ذهنتون میرسه منو راهنمایی کنید.
    از شما و دوستان دیگه هم بابت مزاحمتم معذرت می خوام.
    انشاالله همه ی مشکلاتتون حل بشه و زندگی شیرینی داشته باشید.


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. درخواست طلاق دادم ولی مادر شوهرم پیش همه دروغ میگه وآبرومو پیش همه میبره چکار کنم؟
    توسط یاصاحب زمان ادرکنی در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: پنجشنبه 11 آذر 95, 11:16
  2. پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: چهارشنبه 14 مهر 95, 22:30
  3. پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 بهمن 93, 00:46
  4. قبول کردن پیشنهاد خوابیدن پیش هم در دوران نامزدی بدون هیچ محرمیتی !!!
    توسط tanhaei در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: یکشنبه 31 شهریور 92, 06:04
  5. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 25 تیر 92, 01:45

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:51 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.