به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 19 , از مجموع 19
  1. #11
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام
    دوستان لطفا مراجع رو نکوبونید.این کار جز اصول روانشناسی نیست.فقط راهکار بدین نه اینکه سرزنش کنید.به هر حال ما در شرایط ایشون نبودیم و نیستیم و قضاوت کردن کار سختیه.
    هرچقدر هم ایشون اشتباه کرده باشند الان دنبال راهکار هستن ....



    ازدواج یعنی پیوند خوردن دو فرهنگ مختلف باهم.حالا یک زمانایی این اختلاف فرهنگ زیاده و یک زمانایی کمه.اما قبل از هر تصمیم گیری باید نهایت تلاشتون رو بکنید.به خصوص اینکه شما فرزند هم دارید و الان نمیتونید فقط برای خودتون تصمیم بگیرید....

    دوست خوبم

    شما که فرد تحصیل کرده ای هستید ..میخواهی بری محل کار همسرت ؟! میخواهی منبع روزی و نان زندگیتون رو قطع کنی ؟! به نظرتون این کار چه کمکی میکنه؟مثلا عصری همسر شما با یه دسته گل و جعبه شیرینی میاد خونه و سه تایی خوشحال و خندان ادامه میدین زندگی رو ؟!

    مشکل ایشون با خانواده شما چیه و چرا قطع رابطه کرده؟

    همسر شما فردی مذهبیه...کلی روایت و حدیث در مورد خوش خلقی و روابط همسران و ...داریم که میتونه کارساز باشه.مثلا میتونید یکی از این برنامه ها رو که تو اینترنت هم فراوونه روی سیستم خونه بذارید که هر بار روشنش میکنید یه روایت نشون بده...یا مثلا بگید میخوام هر روز یه روایت در این زمینه حفظ کنم و.....

    دوست خوبم

    مجددا تحصیلات شما رو یاداوری میکنم....اینکه دیگران در مورد همسر شما پچ پچ میکنند یعنی شما دهن بین هستید و ایا به نظرتون یک فرد تحصیلکرده باید همچین دیدی داشته باشه؟؟
    یادتون باشه مردم همیشه حرف برای گفتن دارن متاسفانه....

    من در واقع فکر میکنم شما خودت دچار یک نوع خوددرگیری شدی..نمیدونی از زندگی چی میخوای و دنبال چی هستی...دنبال مقصر هستی...و منشا مشکلاتت رو یا از سمت خانوادت میبینی یا از سمت همسرت...در حالیکه ما تا خودمون قبول سهم خودمون از تقصیر رو نکنیم نمیتونیم برای حل کردنش اقدام کنیم.

    شما اول اشتباهات و کوتاهی های خودت رو بذار زیر ذره بین و کلا اختلافات با همسرت رو فعلا فراموش کن.

    و همچنین لیستی از مشکلات فعلیت و مشکلاتی که بعد از طلاق برات پیش خواهد امد رو تهیه کن.

    پس انشالله دفعه بعدی که اومدی این دو تا لیست رو تهیه کن.

    موفق باشی
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  2. 4 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    Pooh (شنبه 27 دی 93), واحد (یکشنبه 05 بهمن 93), نازنین2010 (دوشنبه 29 دی 93), اقای نجار (یکشنبه 28 دی 93)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    درود عزیزم

    من هنوز ازدواج نکردم و شاید کمک زیادی نتونم بهت بکنم.

    فقط چیزهایی که به ذهنم میرسه رو بهت میگم.به نظرم خیلی ذهنتو درگیر فاکتور قیافه نکن.منم قبلا یه خواستگاری داشتم که موقعیت و شخصیتش خوب بود.ولی من

    حس خوبی نداشتم بهش و جواب منفی دادم.فکر می کردم به خاطر ظاهرشه که دوستش ندارم.

    ولی الان خواستگاری دارم که جواب مثبت بهش دادم و تقریبا نامزدیم.از نظر ظاهر خوش قیافه نیست.با اینکه من خودم ظاهر خوبی دارم.

    ولی من اصلا این رو نمیبینم.الان توی ذهن و قلب من اون خوش قیافه ترین مرد دنیاست.

    الان فکر میکنم یکی از دلایلی که خواستگار قبلیم به دلم ننشسته بود،همین عدم اعتماد به نفسش بوده.

    شوهرت باید عزت نفسش رو بیشتر کنه.تو هم میتونی تو این مورد بهش کمک کنی و بهش اعتماد به نفس بدی.

    و یه مساله مهم دیگه.

    به هیچ وجه،به هیچ وجه صحبتهای دیگران در مورد شوهرت حتی یه درصدم روت تاثیر نزاره.

    ببین عزیزم،آدمی که به خودش اجازه میده بیاد به شما بگه هیچ چیزتون به هم نمیاد یه فرد بیمار و بیفرهنگه،که صحبتهاش هرگز ارزش فکر کردن نداره.

    در کل بهت حق میدم زندگی با کسی که دوسش نداری آسون نیست.

    ولی شاید اگه روی خودت کار کنی و همسرت هم یه سری تغییرات هر چند جزئی رو توی خودش بده و از همه مهمتر گوشت رو به روی حرف مردم ببندی،اوضاع زندگیت

    بهتر بشه.

    به نظر من سعیت رو بکن.بعد به جدایی فکر کن.

    موفق باشی عزیزم

  4. کاربر روبرو از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده است .

    واحد (یکشنبه 05 بهمن 93)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 بهمن 93 [ 20:31]
    تاریخ عضویت
    1393-10-18
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    153
    سطح
    3
    Points: 153, Level: 3
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 13 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    من واقعا درک تون می کنم.چیزی که از همه مهم تره احساس خود شخص نسبت به روابطش است.کسی نمی تونه جای شما باشه تا احساسات شما رو دقیقا درک کنه. احساس رضایت از زندگی مشترک و همدلی داشتن چیزی نیست که بشه با یک نسخه در باره کسی نظر داد.
    اما اگر واقعا هیچ احساسی بین شما و همسرتون نیست زندگی کردن در یک خانه سرد یا متشنج آسیب بیشتری برای یک بچه می تونه داشته باشه.ولی خوب به همین راحتی هم در باره طلاق نمی شه نظر داد باید همه جوانب را دید و سنجید و مزایا وعایب اش رو در کفه های ترازو گذاشت و تصمیم گرفت.امیدوارم کمک ات کرده باشم.

  6. کاربر روبرو از پست مفید یلدا 93 تشکرکرده است .

    اثر راشومون (دوشنبه 29 دی 93)

  7. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 بهمن 93 [ 13:27]
    تاریخ عضویت
    1393-10-27
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    38
    سطح
    1
    Points: 38, Level: 1
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببخشید یه سوال بی ربط من تازه تو این سایت عضو شدم،مشکل خودمو تو یکی از انجمنا اضافه کردم اما کنارش یه علامت سبزه و واسه کسی نمایان نشده،چیکار کنم؟خواهش میکنم راهنمایی کنید...

    - - - Updated - - -

    سلام ببخشید یه سوال بی ربط،من تازه تو این سایت عضو شدم مشکلمو تو یکی از انجمنا اضافه کردم اما کنارش یه علامت سبز اومده و واسه کسی نمایان نشده خواهش میکنم راهنمایی کنید...ممنون

  8. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 آذر 00 [ 21:47]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    421
    امتیاز
    12,188
    سطح
    72
    Points: 12,188, Level: 72
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 262
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    662

    تشکرشده 635 در 275 پست

    Rep Power
    67
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط arya12 نمایش پست ها
    با سلام خدمت دوستان
    . در خانواده ای بزرگ شدم که گیر فرهنگ و عقاید قدیمی بوده و سن ازدواج بالا را برای دختر عیب می دانستند و از آنجایی که من فرد درس خونی بودم خیلی به ازدواج فکر نمی کردم و بنا به اصرار خانواده و پافشاری خواهر کوچکترم که قصد ازدواج داشت مجبور به ازدواج با فردی شدم که هیچ علاقه ای بهشون نداشتم و حتی متنفر هم بودم
    هرچقدر که من گریه و زاری کردم گوش کسی بدهکار نبود و من بالاجبار تن به این ازدواج ناخواسته دادم
    ولی هر روز اختلافاتمون بیشتر شد و الان خانواده بدلیل عذاب وجدانی که دارند و اینکه من رو مجبور به این ازدواج کردن از من می خواهند که طلاق بگیرم و می گویند ما حمایتت می کنیم ولی گناه فرزند یکساله من چیست که باید ناخواسته فرزند طلاق شود

    من به هیچ عنوان توانایی تحمل این زندگی زورکی رو ندارم
    شب و روز به درگاه خدا گریه می کنم و از او می خواهم راه چاره ای پیش پای من بگذارد


    خانواده ات که طاقت نداشتن 2 سال بیشتر تورا نگه دارند و عیب میدونستن یه دختر سن بالا داشته باشن الان چی شده که براشون مهم نیس که یه دختر مطلقه داشته باشن؟؟؟؟!!!!!
    عجب رشد فکری کردن !! این دفعه هم مثل دفعه قبل دارن اشتباه می کنند

    حالا فکر کردی بقیه مردا چی هستن ؟( باعرض معذرت از اقایان ) بقیه مردا عصبانی نمیشن ؟ فحش نمیدن؟ روز شب در خدمت خانمشون هستن ؟ پی رفیق بازی و دود خوش گذرونی و احتمالا خیانت نیستن ؟ زخم زبون هم اصلا نمی دونن چیه ؟مادر و خواهر دخالت کن هم ندارن ؟مشکلات مالی هم ندارن ؟ چشم شون هم اصلا دنبال حقوق خانمشون نیس؟
    فکرکردی اگه جدا شدی یه شوهر بهتر گیرت میاد؟یه شاهزاده با اسبش میاد ؟

    تو الان مادر یه بچه ای عوض اینکه به فکر اینده فرزندت باشی داری در مورد زندگی خودت تصمیم میگیری ؟
    تو خانم دکتر این مملکت هستی من نباید اینو بهت بگم (خودت باید بدونی ) کاری نکن باعث شرمساری فرزندت باشی.
    (بچت خجالت میکشه بگه پدر ومادرم از هم جدا شدن یا این اقا شوهر مادرم هس)

    ول کن هر چی بوده و هست را . برای ارامش خودت و فرزندت سعی کن سعی کن سعی کن که دست از این منفی فکر کردنت برداری
    حالا گفتن به هم نمی ایید یا قیافه نداره یا تو خیلی سرتری خیلی خوشکلتری تو زود باور نکن (فقط خدا را شکر کن که عکسش را نمی گن) زندگی با چرخ محبت میچرخه حتما شوهرت یه خوبی هایی هم داره که تو بهشون توجه نمی کنی چون همه زومت رو ضعف هاش هست و اینو هم بدان که تو خودت خوب مطلق نیستی یه سری امتیازهایی نسبت به همسرت داری ولی حتما یه سری کاستی ها یی هم در برابرش داری
    خدایا کمکم کن تا ایمان، نام و نان برایم نیاورد
    ویرایش توسط نازنین2010 : دوشنبه 29 دی 93 در ساعت 17:35

  9. 2 کاربر از پست مفید نازنین2010 تشکرکرده اند .

    واحد (یکشنبه 05 بهمن 93), میشکا (سه شنبه 30 دی 93)

  10. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 تیر 96 [ 08:10]
    تاریخ عضویت
    1393-6-06
    نوشته ها
    199
    امتیاز
    5,221
    سطح
    46
    Points: 5,221, Level: 46
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    149

    تشکرشده 449 در 170 پست

    Rep Power
    49
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نازنین2010 نمایش پست ها
    خانواده ات که طاقت نداشتن 2 سال بیشتر تورا نگه دارند و عیب میدونستن یه دختر سن بالا داشته باشن الان چی شده که براشون مهم نیس که یه دختر مطلقه داشته باشن؟؟؟؟!!!!!
    عجب رشد فکری کردن !! این دفعه هم مثل دفعه قبل دارن اشتباه می کنند

    حالا فکر کردی بقیه مردا چی هستن ؟( باعرض معذرت از اقایان ) بقیه مردا عصبانی نمیشن ؟ فحش نمیدن؟ روز شب در خدمت خانمشون هستن ؟ پی رفیق بازی و دود خوش گذرونی و احتمالا خیانت نیستن ؟ زخم زبون هم اصلا نمی دونن چیه ؟مادر و خواهر دخالت کن هم ندارن ؟مشکلات مالی هم ندارن ؟ چشم شون هم اصلا دنبال حقوق خانمشون نیس؟
    فکرکردی اگه جدا شدی یه شوهر بهتر گیرت میاد؟یه شاهزاده با اسبش میاد ؟

    تو الان مادر یه بچه ای عوض اینکه به فکر اینده فرزندت باشی داری در مورد زندگی خودت تصمیم میگیری ؟
    تو خانم دکتر این مملکت هستی من نباید اینو بهت بگم (خودت باید بدونی ) کاری نکن باعث شرمساری فرزندت باشی.
    (بچت خجالت میکشه بگه پدر ومادرم از هم جدا شدن یا این اقا شوهر مادرم هس)

    ول کن هر چی بوده و هست را . برای ارامش خودت و فرزندت سعی کن سعی کن سعی کن که دست از این منفی فکر کردنت برداری
    حالا گفتن به هم نمی ایید یا قیافه نداره یا تو خیلی سرتری خیلی خوشکلتری تو زود باور نکن (فقط خدا را شکر کن که عکسش را نمی گن) زندگی با چرخ محبت میچرخه حتما شوهرت یه خوبی هایی هم داره که تو بهشون توجه نمی کنی چون همه زومت رو ضعف هاش هست و اینو هم بدان که تو خودت خوب مطلق نیستی یه سری امتیازهایی نسبت به همسرت داری ولی حتما یه سری کاستی ها یی هم در برابرش داری
    واقعا همه مردها مثل هم هستن؟اگه هستن چرا این خانم شاکیه؟
    این چه طرز حرف زدن و راهنمایی دادن هست؟
    برای حل مشکل فرافکنی میکنید؟کسانی که این موضوع رو میخونند چی فکر میکنند؟
    خواهشا یه ذره فکر کنید بعد مطلبتون رو بنویسید.من نمیگم نظر ندید ولی این چیه الان نوشتید؟
    مثل اینکه من فکرم خرابه بگم همه آقایون فکرشون خرابه

  11. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 17 دی 94 [ 16:21]
    تاریخ عضویت
    1392-2-27
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    2,108
    سطح
    27
    Points: 2,108, Level: 27
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    20

    تشکرشده 41 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام علیکم
    خواهر من گول مدرک و ظاهر زیباتو نخور
    طلاق که گرفتی یکی بدتر از شوهر اولی گیرت میاد تا آخرت عمرت میشی کلاه. از سر یک مرد برداشته میشی میری سر مرد بعدی

    نمونش هم تو مملکت به ظاهر اسلامی مون زیاده.یکم سرتو بچرخونی میبینی

  12. #18
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 10:41]
    تاریخ عضویت
    1393-10-23
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    5,315
    سطح
    46
    Points: 5,315, Level: 46
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 247 در 126 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مشکل خانوما اینه که دنبال یه همه چی تموم هستن.
    حالا شما جدا بشی آلاخون بالاخون شدن بچه به کنار, از پس زندگی بعدیت چطوری میتونی بر بیای? چون یه شوهر دکتر هم گیرت بیاد بدون شک مثل من مثل بقیه انسان ها یه خصوصیات منفی هم داره. اونم بخاطر این که مدرک دکتری داری و زیبایی در شان خودت نمیدونی و جدا میشی?
    هیچ انسانی کامل نیست و مطمئن باش از این جدا شی شکست بدتری میخوری چون میبینی نفر دوم هم مثل نفر اول یه نقصایی داشته. درست مث همه آدما که نقص و کاستی دارن.

  13. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 21:40]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    7,833
    سطح
    59
    Points: 7,833, Level: 59
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    299

    تشکرشده 738 در 270 پست

    Rep Power
    80
    Array
    کاملا درکت میکنم و میفهمم که چه احساسی داری

    حتی اگر دهن بینم نباشی وکلا نظر هیچکس واست مهم نباشه دیدن این عکسالعملها برای هیچ کس خوشایند نیست متاسفانه ملت ما به جز راجع به دیگران حرف زدن ونظر دادن سرگرمیه دیگه ای ندارن اینم نباشه بالاخره یه چیزدیگه پیدا میکنن


    من مادرم همیشه حرف قشنگی میزنه میگه شما یه دخترودر نظر بگیر وقتی به دنیا میاد همه میگن مبارکه ان شالله خدا

    بهت پسر بده!!! بزرگ تر میشه میگن دانشگاه قبول نشد؟؟؟؟؟؟ اخی ی ی ی

    اگه قبول شد میگن درسش تموم نشد؟؟؟؟


    اگه شد میگن اینهمه درس خوند بیکاره!!!!یه جوری میگن انگار کلا بیکارندیدن

    بعد گیر میدن خشکلم هست چراشوهر نمیکنه؟؟؟

    شوهر که میکنه میگن اینه شوهرش !!!!!!! کاش یه ذره بیشتر صبر میکرد من میخواستمش واسه داداشم!!!!!!


    یه ماه بعداز ازدواج میگن بچه دار نشده؟؟؟؟؟ بعد میپرسن دختره یاپسره؟؟؟؟بعدشم اخی دخترزاییده؟؟؟ عیب نداره ان شالله پسر بزاد دفعه بعد


    اخی چاقم شده کاش یه ذره خودشو لاغر کنه


    خونه نخریدن؟مستاجرن هنوز؟؟؟؟ واقعا؟؟؟ اخی ی ی ی ی


    شوهرشم کچل شده ها!!!!


    اینه دخترش!!! این که تا قیامت باید رو دستش بمونه با این دماغش

    دماغش به خونواده ی باباش رفته درست شبیه خواهرشوهر بزرگشه

    والا اخر........نگین تا حالا ندیدین


    یعنی مردم واقعا ول کن نیستنها اینی که میگم عین واقعیته اصلا هم به سطح علمی و فرهنگی و مالی و......ربط نداره فقطم مختص شما نیست ملت ما کلا این مدلی هستن


    این واقعیته که همه دوس دارن به همسرشون افتخار کنن وشما احساس متفاوتی با اینو داری اما همه چی به خود ادم ربط داره اینکه همسو بشی با جماعت خاله زنک یااینکه همونطور که از لحاظ تحصیلی سرامدهستی از لحاظ فکری هم سرامد باشی و متفاوت با این جماعت


    به نظر خودت ادمی که با این وقیحی تو روت میگه اخه شما چه شباهت وتناسبی داشتین !!اصلا ارزش اینو داره حتی به حرفش فکر کنی؟


    اینکه ادم بخواد دیگران روش اثر نذارن کار اصلا راحتی نیس برخلاف چیزیکه همه راحت میگن شما دهن بینی من فکر میکنم همه ی ادما یه مقدار هستن و خیلی بایدعاقل و فهیم باشی که بتونی در برابر این جماعت مقاومت کنی و همسو نشی باهاشون


    اینو باور کن که به هر دلیلی که بود من با این اقا ازدواج کردم الان همسرمن وپدر بچه ام هست بجای اینکه از حرف دیگران ناراحت بشی با افتخاربا همسرت روبرو بشو وسعی کن محاسنشو ببینی


    این داستان بالا رو واسه این گفتم بدونی زبون مردم فقط واسه تو نیشدارنیس واهمیت ندی


    سعی کن دیدت رو به همسرت تغییر بدی ذهنتو از ازدواج اجباریو از اول خوشم نیومدو حرف مردم در بیاری مطمئن باش احساست تغییر میکنه یه کم سعی کن به ظاهرش بیشتر برسی لباس های شیک براش بگیر مدل موهاشو اگه میشه تغییر بده اگه چاقه یه مدت باهم رژیم بگیرین اگه موهاش سفید شده رنگش کن باور کن این کارا خیلی ادمو تغییرمیده من تمام اینکارا رو انجام دادمو خیلی هم موثر بوده در حدی که هرکی شوهرمومیبینه نمیشناسش وتحسینش میکنن یعنی اینقدر تغییر کرده


    وقتی با همسرم ازدواج کردم بخاطر مسائل و اتفاقاتی که پیش اومد وتفاوتهای خونوادگیو نسبتا ظاهریمون ازین حرفا منم کم نشنیدم تمام حسودای فامیل افتاده بودن به طعنه زدن چون تاقبل ازدواجم همیشه دنبال این بودن یه گیری بهم بدن من چیزی دستشون نداده بودم و اون ازدواج فرصت مناسبی بودواسشون راحت تو روی مادرم چه حرفا نگفته بودن اما من اصلا برام مهم نبود تمام انرژیمو گذاشتم رو همسرمو زندگیم الان تمام یاوه گویان عقب کشیدن و من مفتخر به اینکه ستون به ستون زندگیمو خودم ساختم اونم زندگی که به جز خودم و همسرم فقط خداراضی به شروعش بود
    مطمئن باش شماهم اگه ذهنتو ازاد کنی از اگه و شایدوکاشکی .... شرایط رومیتونی تغییر بدی کافیه تو خودت انگیزه ایجاد کنی باور کن بقیه چیزام حل میشه همسرت وقتی تغییرنگاه شمارو ببینه وقتی محبت و توجه شمارو حس کنه مطمئن باش ایشونم تغییر میکنن
    با ارزوی موفقیت برای شما
    ویرایش توسط sahar67 : پنجشنبه 02 بهمن 93 در ساعت 10:58

  14. 2 کاربر از پست مفید sahar67 تشکرکرده اند .

    واحد (یکشنبه 05 بهمن 93), سكوت شب (دوشنبه 06 بهمن 93)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ریزش مو و اعتیاد پدرم و بیزاری از هویتم - چه کنم؟
    توسط Yellow.king در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 66
    آخرين نوشته: چهارشنبه 23 تیر 95, 21:31
  2. ما مشکلی نداریم اما سر کوچکترین چیزا بطور افتضاحی باهم قهر میکنیم
    توسط Agreen در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: سه شنبه 05 شهریور 92, 21:05
  3. کم کردن میزان خواب
    توسط داملا در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 05 شهریور 90, 07:46
  4. همه چیزدرموردچاقی
    توسط tina_asheghetanha در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 09 خرداد 87, 07:10

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:19 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.