درود بانو بهار گرامی
اصلا بهت نمیخوره 27 باشی من فکر کردم حداقل 40 رو رد کردی و الان چنتا هم بچه داری آخه نظرات خوبی توی سایت قرار میدی که نشان از تجربه بالای شما داره
رابطه ای که با این اقا داری و برخوردش و شخصیتی که داره و همینطور شخصیت شما و اینکه میدونم برای خودت جسمت و اعتقادات ارزش قائلی یکم خیالمو راحت میکنه.خودمم دوست داشتم اینجوری ازدواج کنم قبل از ازدواج بشناسم و یه رابطه عاشقانه باشه دقیقا مثل توی فیلم ها مخصوصا از نوی امریکاییش یه مسیری طی میشه و توی این مسیر عاشق همدیگه میشیم
میدونی قضیه شما مثل یه آدمیه که توی خانوادش ادم معتاد وجود داره و توی اطرافیانشم هست و میدونه اعتیاد چه بلایی سر فرد میاره و چه نتایج وحشتنکای ببار میاره ولی از روی کنجکاوی و یا به هر دلیلی دیگه ای میره سمتش و فکر میکنهبهش اعتیاد پیدا نمیکنه !!
یکسری جملاتی نوشتی که باعث شد یکم بیشتر به شخصیتت و طرز فکرت توجه بکنم
من دلم میخواد با علاقه ازدواج کنم
دلیل بودن من باهاش:وقتی انقد کمکم میکنه.دستمو گفت تا بلند شم.حرفامو میفهمه.سنگ صبورمه.اخلاقش خوبه.کارامو درست میکنه چرا باش نباشم؟مگه بقیه پسرا چطورین؟کجا انقد به آدم کمک میکنن بی توقع؟کجا به روح و روان آدم توجه میکنن.همش فکرشون سواستفادس.
منم اینجوری فکر میکردم ولی ازدواجم جوری بود که تا قبل خواستگاری حتی یک دقیقه هم ندیده بودم همسرم را یا حتی اعضاء خانوادش اون کمالگری و من یکم بیخیال و شاد و اون فوق لیسانس و اجتماعی من مغازه دار و دیپلمه و هنوزم تا حدودی توی دوران کودکیم هستم کلا برای دنیاهای متفاوتی هستیم در ظاهر ولی وقتی باهم ازدواج کردیم به این نتیجه رسیدم دقیقا همانی بود که من میخواستم طرز فکر آدم ها توی خواستگاری با بعد ازدواج و معیارها و دیدی که دارن خیلی متفاوته بستگی به دوطرف داره اینجوری نیست و اشتباهه که داری بخودت تلقین میکنی فقط اینه که میتونه خوشبختت کنه بفهمه حرفایی که میزنی و عاشقت باشه و یک زندگی عاشقانه همونطوری که توی رویاهات ساختی کنارش داشته باشی من با درست یا غلطش کار یندارم با این این گلپسرمون همونی هست که شما میگی هم کار یندارم من با طرز فکری که داری یکم مشکل دارم.لطفا با دید بازتری به این موضوع نگاه کن اصلا مسئله این نیست جواب مثبت باشه یا منفی مهم طرز فکر شماست
به این نوشتت دقت کن:
خب فرض که اون مناسب من نیس یا منو نمیخواد.من چطوری یکیو پیدا کنم انقد منو بفهمه.؟
اگه کس دیگه ای رو بخوام انتخاب کنم باید رو یه سری معیارام پا بذارم.
من اصلا از ازدواج خسته شدم.چرا انقد سخته؟
یه دوستی داشتم درویش بود یه جمله زیبایی بهم گفت اینکه سید بعضی وقتها بهتره از دایره ای که درش قرار گرفتیم بیایم بیرون و از بیرون بهش نگاه بندازیم.یه لحظه وایسا فکر کن به مسیری که تا حالا توی زندگیت طی کردی و طرز فکری که نسبت به ازدواج داری.قرار نیست عاشقانه اگر انتخاب کنیم و توی یه مسیر روایی و فانتزی همونطوری که آرزوشو داشتیم با فردی که دقیقا همونیه که میخواستیم باشیم توی زندگی واقعی هم موفق باشیم
نکته:نوشته بالا نظر شخصی بنده و تجربه ای که قبل از ازدواج و رابطه ای که داشتم و تجربه آشنایی و خواستگاری و زندگی با همسرم هستش نه نظر کارشناسی
لطفا به هیچ عنوان چنین کاری انجام نده به هیچ عنوان
و الانم در حال دوندگی برای راه انداختن یه کاریه.قرار بود منم تو این کار یا سرمایه گذاری کنم یا خودش از جانب منم سرمایه بذاره و از سودش اصل پولشو برداره.
ببخشید زیاد بود راستی یه کنجکاوی دوست داشتی جواب بده .این قضیه رفتن به خارج از کشور چیه خیلی داری روش مانور میدی؟
به هر صورت حتما حتما در صورت خواستگاری خیلی رسمی مثل بقیه خواستگارها برخورد کن و پیش مشاور هم حتما برید حتما اینکار رو انجام بده(گرچه وقتی میلت پیش یار باشه این کارها خود گول زنی حساب میشه)
بعضی ها مثل قطار شهر بازی میمونن از بودن باهاشون لذت میبری ولی باهاشون به جایی نمیرسی یکم بیشتر به طرز فکری که داری فکر کن
دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
علاقه مندی ها (Bookmarks)