نه نگران نباش. چون موقعی که خواستگارها را رد کردی سنت کم بوده. اصلا موقعیتت هم با الان خیلی تفاوت داشته است.
اینها را که گفتم همه می دانند. همه آگاهند که یک جوان در سن کم تجربه کافی ندارد و هنوز پخته نشده است. اما همان جوان وقتی سنش بیشتر شود و تجربیات بیشتری به دست بیاورد ، کلی شخصیتش و فکرهایش تغییر می کند.
این یک مساله کاملا طبیعی است و همه از آن آگاهند از جلمه خواستگارهای قبلی شما. آنها
همه می دانند که شرایط شما کاملا عوض شده است ، سنت بیشتر شده است و بنابراین فکرت هم عوض شده است.
منظورم این نیست که آنها حتما دوباره خواستگاری می کنند. منظورم این است که :
1- اولا نگران گذشته نباش و فکر نکن که سابقه بدی در بین آشنایانت پیدا کرده ای.
2- الان که خودت هم مشتاق هستی و شرایط بهتر داری و البته سن مناسب تر ، خواستگارهای بهتری خواهی داشت. مشتاق بودنت به ازدواج باعث می شود حالت چهره ات، گفتارت و رفتارت عوض شود، بهتر شود و مطلوب تر. مشتاق بودن یک دختر به ازدواج کاملا پیدا است و از دید دیگران مخفی نمی ماند.
فقط به عنوان یک خواهر بزرگتر توصیه هایی به شما دارم :
- هیچ وقت نگذار که ذهنت و فکرت درگیر یک مرد خاص شود. هیچ وقت و هرگز. مگر اینکه شوهرت باشد.
- هیچ وقت در ذهنت یک تصویر از مرد مورد علاقه ات نساز و با آن تصویر دلخوش نباش. در ابتدا این خیال و این تصویر خیلی لذت بخش است و حتی فشارهای ذهنی ات را کم می کند.
اما در ادامه به آن وابسته می شوی. خودت را متعلق به آن مرد خیالی می بینی و تمایلت را به مردان دیگر از دست می دهی. همه را با آن تصویر ذهنی مقایسه می کنی و نمی توانی کسی را انتخاب کنی. چون هیچ کس مثل آن تصویر ذهنی نیست. دنبال راهکاری می گردی تا بالاخره او را پیدا کنی اما او هیچ وقت نمی آید.
پس تاکید زیادی می کنم که اصلا تصویر ذهنی نساز و خیال پردازی نکن.
- مواظب سلامتی روحی و جسمی ات باش. چون سلامت روحی و روانی و شادابی و طراوت جسم تاثیر به سزایی در ازدواج دارد. روحیه روحیه روحیه.... مردم خیلی خوب فرق یک انسان شاد و مثبت و خوش اخلاق را با انسان های افسرده و ناراحت می دانند.
- ذهنت را درگیر مسائل و مشکلاتی که دیگران بعد از ازدواج داشته اند نکن. هرگز این کار را نکن. چون خیلی زود دچار ترس های موهوم از ازدواج کردن می شوی و می ترسی که این اتفاقات برایت بیافتد. در یک اضطراب دائمی خواهی بود و ازدواج را ریسک بزرگی می بینی که از پس آن برنمی آیی. کم کم از زندگی خانوادگی و ازدواج بیزار می شوی و بدبینی غیر عادی پیدا می کنی.
- بهتر است از همین الان با والدینت راجع به ازدواج صحبت کنی. معیارهای خودت را با آنها مقایسه کنی ، خواسته های آنها و خودت را بسنجی و هر کس نظر و احساس خودش را بگوید. در یک کلام سنگ هایتان را با هم وابکنید و با هم هماهنگ شوید و نقش هر کس در قضیه ازدواج شما باید مشخص شود. اینطوری اگر خواستگاری بیایید با آمادگی کامل با او برخورد می کنید و تنها دغدغه شما بررسی خواستگار خواهد بود. چون از طرف پدر و مادرتان خیالتان راحت است و با هم هماهنگ و هم نظر هستید. خیلی از جوانها هستند که موقع انتخاب همسر به مشکل برمی خورند. جوان یک نظر دارد و والدین یک نظر و اختلاف داخلی و نزاع بین خانواده درمی گیرد . جوان به جای بررسی طرف مقابل باید فشارها و اختلاف نظرهای خانوادگی را رفع و رجوع کند .
- سعی کنید آمادگی لازم را برای ازدواج کسب کنید. یکی از بهترین کارها تقویت روحیه و رفتار زنانه شما و همچنین پرداختن به مهارت ها و هنرهای مخصوص زنان است. هر چه خصوصیات زنانه شما پررنگ تر باشد ، هر چه ظریفتر و لطیفتر باشید و در یک کلام هر چقدر زنانگی شما کامل تر باشد ، امکان یک ازدواج به موقع و موفق بیشتر خواهد بود. این وبلاگ را بخوانید. همه مطالبش را تایید نمی کنم اما وبلاگ خوبی است:
چگونه همسر دلخواهم را بیابم؟
چهار کهن الگوی زنانه را بررسی می کند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)