به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 35 , از مجموع 35
  1. #31
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 20 دی 93 [ 22:47]
    تاریخ عضویت
    1393-10-16
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    112
    سطح
    2
    Points: 112, Level: 2
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 7 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام ,ممنون از همه به خاطر راهنماییهایتون .دوست عزیز من در رساندن مطلبم به دیگران مشکلی ندارم فکر کنم چون ذهنم درگیر مسائل زندگیم بود نتوانستم منظورم را خوب بیان کنم.من و همسرم مشکلی با هم نداریم طی جلسه ای که صحبت شد من و همسرم به بزرگترها گفتیم در زندگی ما دخالت نکنند تنها کسی که با ما مخالفت کرد مادرم بود ,ایشان می گفتند من نمی توانم در زندگیه دخترم دخالت نکنم .همسر من سر همین رفتارهای مادرم ناراضی هستش .متاسفانه مادر من کنترل اعصاب خوبی ندارند.به مادرم می گویم من خودم می توانم تصمیم بگیرم که کارهای عروسی را خودم انجام دهم ,ولی ایشان می گویند نخیر.مادر بنده در مورد شام عروسی ,طلا عروسی,حتی خانه ی ما نظر می دهد در صورتی که در مسائلی مانند جهاز از کسی نظر نمی خواهند.الان به من می گوید به همسرت بگو هر چی مامانم می خواهد در غیر این صورت من دیگر مادر تو نیستم

    - - - Updated - - -

    بعد من همیشه با مادرم سر مسائل مختلف مشکل داشتم حتی قبل از ازدواج هر روز دعوا داشتیم .اگر مامانم ببیند من یک روز خوشحال هستم می خواهد من را ناراحت کند.وقتی با خودم فکر می کنم من با همسرم مشکلی نداریم در اسایش هستیم ولی یه گفت و گوی کوچک با مادرم اعصاب من را بهم می ریزد من جدا بین مادر و همسرم مانده ام .مادرم از من می خواهد که جدا شوم وگرنه می گوید اگر از همسرت جدا نشوی خودم را می کشم یا بهت جهاز نمی دهم یا به همه ی فامیل زنگ می زنم می گویم عروسیت نیان.اخه با همچین مادری چه کنم.

  2. 2 کاربر از پست مفید Marian تشکرکرده اند .

    inventor (یکشنبه 21 دی 93), بارن (یکشنبه 21 دی 93)

  3. #32
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    ماریان عزیز،

    پس مشکل شما عوض شد. مساله از همسرتون و خانواده اش نیست. اینطور که می گی از دخالتهای مادرتون هست.

    یه سوال،
    این که گفتی همسرت زیاد وقتش را با تو نمی گذرونه و دنبال بهانه است که نیاد پیشت، به همین مسائل مربوط می شه یا از رفتارهای خودت ناشی می شه؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  4. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    inventor (یکشنبه 21 دی 93), khaleghezey (یکشنبه 21 دی 93), واحد (یکشنبه 21 دی 93), بارن (یکشنبه 21 دی 93)

  5. #33
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 20 دی 93 [ 22:47]
    تاریخ عضویت
    1393-10-16
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    112
    سطح
    2
    Points: 112, Level: 2
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 7 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من و همسرم به خاطر درسمون قرار شد ازدواجمون باشه بعد از ارشد به خاطره همین 2/5 هست که تو عقد هستیم چون دانشگاهمون شهر دیگر بود ما رفتیم انجا و با هم هم خانه بودیم حالا برگشتیم شهر خودمون چون درسمون تمام شده بود من از همسرم خواستم به خاطره من تو خانه ی ما بماند تا زمانه عروسی چون ما یک واحد اپارتمان خالی داشتیم.این سبب دخالت اطرافیان به خصوص مادرم شد که متاسفانه صبر همسرم تمام شد و ان بهانه ها به خاطره دوری از خانواده ی من هستش نه من.ما اگر 2 ماه دیگر که زمانه عروسی هست از خانواده ی من جدا شویم این مشکلات حل می شود .ولی مادر من دوست دارد بازم دخالت کند .متاسفانه حاضر به مشاوره امدن هم نیست

  6. کاربر روبرو از پست مفید Marian تشکرکرده است .

    بارن (یکشنبه 21 دی 93)

  7. #34
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    ماریان جان شما نمیخواستید قبل از تمام شدن درستون عروسی کنید ولی 2.5 سال باهم توی یه خونه زندگی میکردید ! با شناختی که شما از مادرتون دارید چرا اصرار داشتید همسرتون باشما زندگی کنه ؟ فرق دوران نامزدی شما با دوران بعد از عروسیتون فقط اینه که اون موقع تو یک شهر دیگه بودید و الان توشهر خودتونید ؟

  8. 4 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    Aramesh!!!! (یکشنبه 21 دی 93), inventor (یکشنبه 21 دی 93), khaleghezey (یکشنبه 21 دی 93), بارن (یکشنبه 21 دی 93)

  9. #35
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 اسفند 93 [ 11:51]
    تاریخ عضویت
    1393-7-22
    نوشته ها
    117
    امتیاز
    2,189
    سطح
    28
    Points: 2,189, Level: 28
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 45.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    213

    تشکرشده 213 در 91 پست

    Rep Power
    29
    Array
    ماریا جان شاید این حر فهای من کاملا تکراری وساده باشد اما مادر شما برای شما بسیار زحمت کشیده است ومانند همه مادر ها به گردن شما حق دارند ایشون با تمام این دخالت ها وتهدید ها فقط دارند فریادمیزنند که به من توجه کن به من احترام بذار برای من هم اهمیت قايل شو همین عزیزم سعی کنید احترام بذارید از ایشون هم نظر بخواهیدوبراشون اهمیت قایل شید به جای همسرتون خود شیرینی کنید ودل ایشون به دست بیارید اگر قبول داری حرفم بگو تا برات بنویسم عزیزم به دروغ برای مامانتون ازطرف همسرتون هدیه بخرید اظهار محبت کنید وهمینطور برای همسرتون از طرف مادرتون هدیه بخرید اظهار محبت کنید باور کنید معجزه میشه

    گاهی دلم می خواد یک کتاب بنویسم به نام دروغ بهترین راه زندگی من


 
صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:59 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.