موضوع: اگه میشه باهام حرف بزنین

کلر دیازپوکساید یه کم بیقراریمو کم کرده وگرنه از صبح دور خودم می چرخیدم نمی تونستم حتی بشینم انقدر بی قرار بودم
چند روزی هست یعنی یه هفته است فکر کنم اصلا نمی دونم شایدم دو هفته است اما دو سه روزه زیاد شده حال بدم
قرص نخورم دیگه نمیشه
یه درد جدیدم پیدا کردم به همه حسودیم میشه این اعصابمو خورد می کنه
به زیبایی مردم حتی به سایز سینه! به اینکه وقتی من ولو بودم داشته یکی دیگه مقاله می داده سخنرانی می کرده همایش می رفته و تاالان که هم سن منه حدودا کلی بار زندگیشو بسته من هیچ کاری نکردم
به اینکه بدجنس هم هستن بعضی ها بازم حسودیم میشه

اصلا یه ادم سطح پایین شدم چند ماهیه. به زمین و زمان حسودیم میشه. به جای اینکه پاشم خودمو جمع کنم.

مطمئنن دقت کردی جنسه گرونو کمتر کسی میگیره طرفش میشه و اکثره ادما تو رویاهاشون ب اینجور جنسا فک میکنن
چرا در نررد خودت اینطوری فک نمیکنی؟همیشه کن بودن دلیل بر کم طرف دار بودن نیس باید یکی پیدا بشه ک تورو بتونه داشته باشه بتونه خودشو ب حده تو برسونه جدی میگما واسه امیدواری نمیگم من ی دوستی دارم همیشه میگف من چقد ظاهرم بده چقد اشکال داره صورتم پسری ازش خاستگاری کرد ک میگف سه ساله ک همه ی رویای منه اون نگاهت اون برق چشات جالبه دوستم همیشه معتقد بود اگع چشام قشنگ بود میتونستم کسیو عاشقه خودم بکنم دقیقن نقطه ضعفش شد دلیل خوشبختیش
اول از همه عالشقه خودت باش
منم اعتماد بنفس کمی دارم اما سعی میکنم با اعتقاده روحیم ببرمش بالا ب مدلای تلوزیون خیلی نگا کردم اوناییم ک مظهره زیبایین اکثرن با ارایشو فیلم برداری اینجورین کسایی مثه منو شمام با ارایشه درست و البته لایت میتونیم جذاب ب نظر بیایم البته قبلش بای، خودمون باور کنیم ک ماهام نقطه مثبتو برتری هاییم داریم و باور کنیم مام برای یکی میتونیم جذاب ب نظر بیایم

بر خلاف نظر ابی بیکران به نظر من عمل های کم خطر رو در حد معقول برای زیبایی انجام بده ( الان خود من 2 ماهه دیگه عمل بینیمه ، میخوام تا میتونم از لحاظ قیافه خودمو خوشکل کنم :)) )
اینطوری حداقل پیش خودت احساس زیبایی میکنی و با افزایش اعتماد به نفس در روابط اجتماعیت هم تاتثیر میزاره
اینکه پسرها عقلشون در چشمشونه جزو ذات پسرهاست !
علاقه درشون در نگاه اول شکل میگیره ...
خیلی من با ارایش غلیظ موافق نیستم ، به نظرم خوش لباس بودن و خوش برخورد بودن خیلی تاثیر گذاره
حتی میتونین عدسی های رنگی بزارید ، هر کاری بکنید که خودتون قیافه خودتون رو قبول کنین ...
این حسادت رو در خودتون بخشکونین . حسادت ادم رو نابود میکنه...
حسادت بعد از ازدواج هم ادامه پیدا میکنه ...رو پول دیگران ، رو هوش بچه دیگران ، رو موفقیت های دیگران
من یکی از فامیلهامون با اینکه شوهرش عاشقشه چنان به دیگران حسودی میکنه همش قرص اعصاب میخوره ! به خواهر شوهرش و دستاوردهاش حسودی میکنه به پول فلانی حسودی میکنه ... اصلا اوضاعش وحشتناکه !
بابا هممون 30 سال دیگه بیشتر زنده نیستیم ...اخه چیه این دنیا حسادت داره ؟
خودتو بزن به بی عاری ، موارد ضعیفتو بپذیر ...ضعیف بودن ایرادی نداره ، من همش میگم یکی شیر خلق میشه یکی خرگوش
خو ایرادی نداره هر دو شون زیبایی خاص خودشون رو دارن

سلام.

من همیشه نوشته های تو رو میخونم. خیلی دختر دوست داشتنی و صادقی هستی. واقعا از ته دلم تو رو دوست دارم. این رو جدی میگم. تو تایپیک قبلیت یه نتیجه گرفتی و عوارض اون

نتیجه گیری اشتباه تو این تایپیک داره خودشو نشون میده. من نیومدم اینجا دلداریت بدم لازم نداری. حرفایی که میزنم شاید برات تکراری باشه شایدم نه تا حالا کسی تو رو این جوری نگاه

نکرده.

عزیزم تو از نداشتن یه الگو رنج میبری. اصل مشکلت اینه. اون الگوی لازم رو برا تصمیمات گیریات از بچگیت نداشتی. یه جورایی سردرگمی. به کارای آدمای دیگه نگاه میکنی و سعی میکنی

که از اونا تقلید کنی. واسه همین مدام داری به خودت اضطراب و استرس وارد میکنی. هر روز داری با خودت کلنجار میری. داری دنبال الگو میگردی اما ....

شاید بهتر باشه یه جور دیگه بهت بگم. ببین ما ها وقتی بچه ایم به یه شخصی به اسم مادر وابسته ایم. در واقع مادر فقط برای ما کسی نیست که غذا درست میکنه و لباسامونو میشوره.

مادر هویت هر آدمیه. اصل و بنیه ی هر آدمی مادرشه. مهم ترین عضو زندگی هر آدمی.

وقتی تو یه خانواده ای باشی که مادرت کتک میخوره تو بچه به این نتیجه میرسی که هویتت خدشه دار شده.نتیجه اش این میشه که تمام عمرت و دوران بزرگسالی رو احساس خواهی کرد

که دوست داشتنی نیستی.

وقتی مادرت زن زورگو باشه تنها اتفاقی که برای تو می افته اینه که فکر میکنی هویت نداری.

اینا که گفتم مثاله. اما کل حرفم اینه که اگه مادرت به اندازه ی کافی دوست داشتنی نباشه خودتو خواهی باخت. چون نمیتونی ازش الگو بگیری. چون ماها احتیاج به یه سری اصول داریم

برای تصمیم گیری. وقتی تو یه موقعیت جدید قرار میگیریم میایم رفتار درست رو با اصولمون میسنجیم. وقتی من نوعی اون اصل های پذیرفته شده تو وجودمو گم کنم چیزی جز اضطراب

برام نخواهد موند. یادت باشه ما ها موجوداتی هستیم که یاد میگیریم ، در واقع هیچ آدمی وجود نداره که به طور خدادادی همه چیز رو بفهمه و درست رفتار کنه. رفتار درست رو یاد گرفته.

من میدونم تو الان با مادرت نیستی. این حرفا که گفتم مربوط به الانت نیست. یعنی الان که مادر نداری هیچ تاثیری روت نداره. بچگی هات مادر داشتی و اون تاثیر خودشو گذاشته. من دارم

سعی میکنم بفهمم چرا اینهمه سردرگمی و آشفته. شاید دلیلش این نباشه و مادرت خوب بود و مشکل یه جا دیگه اس . نمیدونم اگه دوست داشتی جواب سوالامو بده.

با مادرت اختلاف سنیت قدره؟ چقدر پدرت با مادرت خوب بود؟

فکر میکنی چند درصد از رفتارات شبیه مادرته؟ رفتار یا اخلاق یا طرز فکر خاصی که مادرت داشته باشه و تو از اون بدت بیاد وجود داشته؟

کدوم یکی از رفتارای مادرت رو الان داری تقلید میکنی؟ چند درصد شبیه خوبی های مادرت و چند درصد شبیه بدی های مادرت هستی؟

راستی خودتو بابت حسودی سرزنش نکن. اتفاقا خیلی خوبه که تو در حال حاضر حسودی. به نظر من ذهنت داره بیدار میشه. این خیلی خوبه.

سلام مینوش جان
حرفامو بخون. نگو توکه بابا بدبخت ترین ادم عالمی.نه یه روز جزو مغرورترین هاش بودم.
ببین منم حالم بده،هر از گاهی میخوام سرمو بکوبم به دیوار
ببین تو همین بابات رو داری من اونو هم ندارم.همین چندرو ز پیش با خانواده دعوام شد مامانم گفت من هیچی به تو نمیدم.قابل توجه که بابام همه چیو به نام مامانم زده و یه تیکه زمین هم داره که میگه میخوام برای پسرکوچیکم بسازم
حالا من باید خودمو بکشم؟من هم درس خوندنم الان حالم بده نمیتونم ادامه بدمش.من هم عاشق درسام بودم
ولی چی شد؟اونهایی که مدرک پیام نور گرفتن الان تاج سرن من که همه کسم کتاب بود والا حالا خیلی بی کسم!

شاید شماهم با مادرت خوب نباشی.ولی بدتر از من نیستی که مادر پارا نویا دارم. سریال همه چیز انجاست رو میبینی؟ شوهر سمانه عین مادر منه.عینشو تازه مادر من بدتره چون سنش بالاست و قدیمیه و من مثل اون سمانه حامی ندارم
واقعا شوهر نمیتونه صد در صد دردی دوا کنه.همین چندوقت پیش خانمی رو دیدم اون هم تحصیلکرده با کمالات باورت میشه بعد از 6ماه حکم طلاقش هم صادر شده بود؟ باور کن اصلا اعصاب نداشت و نسبت به همه بدبین بود. شوهر دغدغه های جدید میاره.شاید فکر کنی من مهربونم شوهرم بهم خیانت نمیکنه ونه واقعا دلایل پاشیدن زندگی ها بد بودن زن ها نیست

ببین میخوا م بهت بگم که زندگی رو سختش نکن. تفزیح داری به اندازه؟ من که نتونستم دوست خوب پیدا کنم ولی اگه دو سه تا دوست خوب پیدا کنی که واقعا بی ریا و سالم باشن . حس دوست داشتن و مورد پسند وبدن رومیتونی ببینی. اگه بتونی بری تفریح و دوست پیدا کنی هم حالت خوب میشه هم یک پله از من بالاتری. چون گفتم مادرم پارانویا داره اکه برم بیرون حرفای بی ربط بهم میزنه به خاطر همین و ناخوداگاه خودمکه قضیه رو بزرگ کرده من یه خونه نشینم .افسردم و حالم هم چندان خوب نیست ولی تو یک پله از من بالاتری. ببین تو ارایش میتونی بکنی من هرموقع به خودم برسم مادرم میگه واسه پسرای تو اینتنرت ارایش کردی بیرون هم برم میگه برای دوست پسرت. ببین اوضاعت از من بهتره.
حالت خوب میشه.ایشال ا مال من هم.
خیلی بده که تو کشور ما تفریحات واسه دخترا کمه.مردا هرکار میخوان میکنن و اونوقت دخترا رو تو خیابون میگیرن. مادرهامون هم تو خونه اذیتمون میکنن. ولی میدونم تو چندپله از این شرایط بالاتری پس حالت بهتر از منه.
هنر های مختلف حتی داشتن یه حیوون میتونه تاثیر مثبت بگذاره
خیلی حرف میخواستم بزنم که یادم رفت . ایشالا حال هممون خوب بشه

سلام عزیزم
وقتت بخیر
زنندگی هر کس و شرایطش فرق داره.. من نمیدونم شرایطتت چطوره... من خودم با این موافق نیستم چون خیلیا شرایط سخت دارن و تونستن تحمل کنن منم بتونم... این قرص کلردیاز.... منم زیاد قبلنا میخوردم و خوب بود .. اروم میشدم .. اما ارامش اینطوری برام فایده ای نداشت.. ببین ارامش درونی مهمه ... اینارو همرو خودت میدونی بهتر از هر کسی .. خودت خیلی خوب حرف میزنی. من دوست دارم نظراتتو...مهم اینه الان نمیتونی و من میفهمم نمیتونستن یعنی چی ... اینکه حس کنی تنهایی و کسی نیست یعنی چی... بحث ازدواج نیست .. ادم گاهی دوست داره از اطراف مورد تایید قرار بگیره... به نظرم اگه شرایطشو داری برای عمل زیبایی اینکارو بکن... البته از دکترت یا کسی که پیشش میری مشاوره حتما بپرس... چون گاهی بیشتر فشار روحی وارد میشه... منم خودم تجربه دارم و این عمل خیییلیییی رو من اثر مثبت داشت.. البته نه اینکه وسواس بشی مدام عمل کنی نه... و چیزی که هست اینه واقعا هیچ کس جز خود ادم نمیتونه به خودش کمک کنه...
مائده حرف خوبی گفت سعی کن خودتو مدام مشغول کنی که فکر و خیال نکنی... من که الان دوره خودمو شلوغ کردم شبا انقدر خستم زود خوابم میبره .. دیگه وقت فکر کردن الکی هم ندارم...
مینوش عزیزم به بقیم فکر نکن یعنی سعی کن ... مثلا مقاله داده باشن مثلا رفته باشن کنفرانس واقعا چی میشه.. شما تو زندگی اونا باش از یه جا دیگه مشکل دارن .. همه دارن...من قبلا همش فکر میکردم عمرم رفت و همه پیشرفت کردن.. اما الان نه ..بیخیال عزیزم .. خودت ببین با چی راحتی... منم تو زندگیم مثل خیلیا دیگه مشکل زیاد داشتم .. اما الان بعد سالها جنگ با خودم و حرص به یه شرایط ثابت رسیدم.. اینکه اصلا برام مهم نیست بقیه چی کار میکنن ..هر کاری تو این دنیا که به کسی اسیب نرسه به نظر من میشه انجام داد...البته میفهمم وقتی ادم حالش بده واقعا لحظه ها منزجر کنندن اما... میگذره .. حتما یه دکتر خوب پیدا میشه.. منم با نظر یکی از دوستان که طب سنتی گفتن موافقم... عزیزم مراقب خودت باش هر وقت هم میبینی حالت خوب نیست بیا همینجا بنویس... نوشتن خوبه ادم خالی میشه راحت میشه..
خوب میشی.... من مطمئنم