به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 17 , از مجموع 17
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 آذر 94 [ 14:26]
    تاریخ عضویت
    1393-8-12
    نوشته ها
    148
    امتیاز
    357
    سطح
    7
    Points: 357, Level: 7
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    2,438

    تشکرشده 600 در 162 پست

    Rep Power
    51
    Array
    من اینو میخوام بدونم که واقعا دوس داشتم اونو؟چه جوری بفهمم؟
    معمولا با دلبستگی شدید ادم خیلی راحت میفهمه که دوس داشته طرف رو یا نه ... دلبستگی در حد غذا نخوردن ، افسردگی و ...شما این حالات رو نداری
    به نظرم اصلا بهش فکر نکن کم کم از خاطرت محو میشه...

  2. 2 کاربر از پست مفید ali -guilan تشکرکرده اند .

    SAMANE20 (شنبه 13 دی 93), واحد (پنجشنبه 11 دی 93)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 بهمن 93 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    2,352
    سطح
    29
    Points: 2,352, Level: 29
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points3 months registeredSocial
    تشکرها
    1,083

    تشکرشده 1,447 در 508 پست

    Rep Power
    110
    Array
    سمانه جان من نمیفهمم چه گیری دادی به اینکه حست رو نسبت به کسی که هی حسی نسبت بهت نداره و برای خودش یکی رو داره پیدا کنی ...
    چرا میخوای خود آزاری کنی آخه دختر
    هرکس بخواهد کاری را انجام دهد
    "راهش را پیدا میکن "
    هرکس نخواهد کاری را انجام دهد
    "بهانه اش را"

  4. 4 کاربر از پست مفید maedeh120 تشکرکرده اند .

    SAMANE20 (شنبه 13 دی 93), فرهنگ 27 (پنجشنبه 11 دی 93), واحد (پنجشنبه 11 دی 93), آنیتا123 (پنجشنبه 11 دی 93)

  5. #13
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    سلام . به همدردی خوش امدید . شما هنوز به پختگی لازم برای ازدواج نرسیدید . شما نمیتونید بی خود و بی جهت درباره افرادی که دور و برتون هستند فکر کنید که دوستش دارید یا نه . افراد خیلی زیادی ممکنه در اطراف خودمون ببینیم که از نظر ما مورد تحسین واقع میشن . ولی این به این معنی نیست که ما عاشق اون فرد شده ایم . البته به دلیل وجود غریزه و کششی که در وجود همه هست ممکنه این فکر در هر فردی ایجاد بشه ولی نباید بهش بها بدید . این صرفا یک احساس زود گذر بوده . شما تنها در مورد کسی که از شما خواستگاری میکنه و برای ازدواج انتخابتون کرده میتونید فکر کنید .

  6. 3 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    asal2013 (پنجشنبه 11 دی 93), ebi-larynx (پنجشنبه 11 دی 93), SAMANE20 (شنبه 13 دی 93)

  7. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 16 مرداد 94 [ 15:06]
    تاریخ عضویت
    1393-9-21
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    1,538
    سطح
    22
    Points: 1,538, Level: 22
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    222

    تشکرشده 86 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز ، یه جواب متفاوت از بقیه دارم برات چون واسه خودمم اتفاق افتاده همچین حالتی و حالا یه جورایی میتونم حتی دلیلشم بهت بگم:

    1- اون حسی که بهت میگه اونی رو بهت ابراز علاقه نکرده دوس داشته باش کلا بریز دور ! ( چیزی نیست جز وسوسه شیطان ! ) چون میخواد منحرفت کنه!
    2- خیلی عمیق و مطمئن جدی به پیشنهاد ازدواجی که بهت شده فکرکن و اصلا باب آشنایی رو باز کن و سعی کن خوب بشناسیش و مدت بیشتری باهاش تعامل داشته باشی اینطوری تکلیفت با خودت مشخص میشه شاید اصلا در همین مرحله این گزینه حذف شد!
    3- یه خاصیتی داریم ما دختر ها ( از جمله خودم ) نمیدونم شایدمربوط به فرهنگ جامعه مون یا هنجار هایی که تو ذهنمون اشتباه شکل گرفته که اصلا ذاتا وناخود آگاه حس میکنیم پسری که زیاد تحویلمون نمگیره رو بیشتر دوست داریم در عوض اگر مردی سعی کنه بهمون نزدیک بشه وخیلی ابراز علاقه کنه ازش بیشتر بدمون میاد تا جایی که ممکنه از عاشقمون متنفر بشیم!

    4- اگر پسری این مطالب رو بدونه به صورت فطری یا هوش بالایی داشته باشه میتونه از این موضوع استفاده یا سوء استفاده کنه!
    5- پس سعی کن فقط برای مدتی ( گفتم فقط برای مدتی ) کلا چیزی به نام احساس در وجودت اهمیت ندی تا یک سری حقایق برات روشن بشه که:
    1- آیا پسر اول ( محبوب تو واقعا به تو علاقه دارد؟! ) گذشت زمان همه چیز مشخص میکنه عجله نکن!

    2- آیا پسر دوم ( خواستگار شما ) واقعا معیار ها ملاک های شما رو برای ازدواج دارد ؟یا این رو هم داری تلقین میکنی به خودت!( تو ذهنت دوس داری واسه خودت یه تراژدی درست کنی ولی این حقیقت امر نیست پسر دوم که خواستگار شما باشد اصلا هم مناسب شما نیست یا لااقل با اون یکی فرق چندانی ندارد!
    ( همش هم مال این فیلما و کتابای لعنتی که دیدیم و خوندیم از بچگی حتی داستانهای کهن عاشقانه ما هم حتی یک مورد عشق موفق نداره و همش نافرجام بوده (لیلی ومجنون وشیرین وفرهاد .....)
    سعی کن قالب های ذهنی اشتباه رو بشکنی در ذهنت کار سختیه اما میشه !


    اما تجربه واقعی من :
    دو اقا همزمان در مسیر زندگی من قرار گرفتند

    هردو از لحاظ ظاهری نظر من رو تامین می کردند ، اما مورد الف بیشتر چرا چون : مصداق بارز شاهزاده با اسب سفید بود ( سوار کار بود - چیزی که از کودکی برای من رویا بود...!)

    مورد الف- همکار من - مرد رویاهای من - در ظاهر به من بسیار علاقه مند بود و به من بسیار توجه می کرد
    مدرک تحصیلی اش از من بالا تر بودو تقریبا مافوق من بود و ما بدون قصد ازدواج و برحسب اتفاق سر راه هم قرار گرفتیم.... او سربازی هم رفته بود...

    مورد ب- فردی که به خوبی من رو میشناخت ( دوست صمیمی همکلاسم ) به صورت سنتی وفقط با نیت ازدواج به همراه خانواده اش و جدی مسئله رو مطرح کردند وطرفین از هر لحاظ هم رو پسندیدم اما مدرک اون هم سطح بود با من از لحاظ اعقادی خیلی به هم شبیه بودیم ظاهرش خیلی خوب و مورد پسند من بود سربازی نرفته بود و اما من به او هیچ احساسی نداشتم در چند جلسه کوتاه خواستگاری و فقط به چند برخورد آدم احساس پیدا نمیکند...

    مورد الف - فقط به خدا اعتقاد داشت - ولی بسیار انسان شریفی بود اما خوب شبیه هم نبودیم ....

    اول به هردو فرصت دادم ومدتی به خودم هردوی آنها زمان دادم که مشخص شد :

    موردالف به من پیشنهاد ازدواج نداد.... حتی اگر علاقه ی پنهانی داشت نخواست آن را در قالب ازدواج مطرح کند شایدخودش رو دگیر احساسی زود گذر میدید قضییه براش جدی نبود هرگز نخواست با خانواده من بیشترآشنا بشود یا درمورد خانواده اش چیزی به من بگوید ( و مطمئنم که علاقه داشت چون بعد ازاین که گفتم از این شرکت میرم ناراحت شد و پس از رفتن از اون شرکت شنیدم بیش از ماهی آنجا دوام نیاورده...و مدتی که من اونجا کار میکردم تقریبا همه متوجه علاقه و توجه اون به من شده بودند...)
    ولی اینها فقط یک نتیجه داشت : اون من را برای ازدواج نمیخواست...
    اما من به او همچنان علاقه داشتم حتی هنوز هم گاهی به او فکر میکنم و دورا دور از اوضاعش با خبرم ( در حد همکار)

    مورد ب- نتوانست من رو از نظر احساسی تامین کنه ، حتی سعی نکرد قول هایی به من برای بهبود اوضاع کاریش وپیشرفت تحصلیش بده و یا پس از شنیدن جواب رد اصراری زیادی نکرد در ثانی خانواده اش در حالی که من را بسیار پسندیده بودند احساس می کردند از ما پایین تر هستند و پسرشان همینی که هست باقی می ماند و نمیتواند دختری مثل من رو خوشبخت کند...
    و آشنایی ما منجر ب ازدواج نشد اما اون حدود یک سال بعد شنیدم که ازدواج کرده است....


    نتیجه : هیچکدام مرد مناسبی برای ازدواج با من نبودند و این رو فقط گذر زمان حل کرد..
    گرچه گاهی فکر میکنم کاش به مورد ب جواب مثبت داده بودم اما خودم هم میدانم این فقط ناشی از همان قالب ذهنی اشتباه وترس از مجرد باقی موندن است....

    خیلی مفصل بود ببخشید امیدوارم مفید واقع شود...

  8. 3 کاربر از پست مفید parinazbanoo تشکرکرده اند .

    ali -guilan (جمعه 12 دی 93), SAMANE20 (شنبه 13 دی 93), واحد (شنبه 13 دی 93)

  9. #15
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام

    هر دو مورد را کنسل کن و به فکر به دست اوردن ارامش و تمرکزت باش.بعد از مدتی که پیگیر ماجرا نباشی اون حس کنجکاوی هم از بین میره.
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  10. 5 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    ali -guilan (جمعه 12 دی 93), maedeh120 (شنبه 13 دی 93), SAMANE20 (شنبه 13 دی 93), فرهنگ 27 (جمعه 12 دی 93), واحد (شنبه 13 دی 93)

  11. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 دی 93 [ 13:21]
    تاریخ عضویت
    1393-10-09
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    105
    سطح
    2
    Points: 105, Level: 2
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط parinazbanoo نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز ، یه جواب متفاوت از بقیه دارم برات چون واسه خودمم اتفاق افتاده همچین حالتی و حالا یه جورایی میتونم حتی دلیلشم بهت بگم:

    1- اون حسی که بهت میگه اونی رو بهت ابراز علاقه نکرده دوس داشته باش کلا بریز دور ! ( چیزی نیست جز وسوسه شیطان ! ) چون میخواد منحرفت کنه!
    2- خیلی عمیق و مطمئن جدی به پیشنهاد ازدواجی که بهت شده فکرکن و اصلا باب آشنایی رو باز کن و سعی کن خوب بشناسیش و مدت بیشتری باهاش تعامل داشته باشی اینطوری تکلیفت با خودت مشخص میشه شاید اصلا در همین مرحله این گزینه حذف شد!
    3- یه خاصیتی داریم ما دختر ها ( از جمله خودم ) نمیدونم شایدمربوط به فرهنگ جامعه مون یا هنجار هایی که تو ذهنمون اشتباه شکل گرفته که اصلا ذاتا وناخود آگاه حس میکنیم پسری که زیاد تحویلمون نمگیره رو بیشتر دوست داریم در عوض اگر مردی سعی کنه بهمون نزدیک بشه وخیلی ابراز علاقه کنه ازش بیشتر بدمون میاد تا جایی که ممکنه از عاشقمون متنفر بشیم!

    4- اگر پسری این مطالب رو بدونه به صورت فطری یا هوش بالایی داشته باشه میتونه از این موضوع استفاده یا سوء استفاده کنه!
    5- پس سعی کن فقط برای مدتی ( گفتم فقط برای مدتی ) کلا چیزی به نام احساس در وجودت اهمیت ندی تا یک سری حقایق برات روشن بشه که:
    1- آیا پسر اول ( محبوب تو واقعا به تو علاقه دارد؟! ) گذشت زمان همه چیز مشخص میکنه عجله نکن!

    2- آیا پسر دوم ( خواستگار شما ) واقعا معیار ها ملاک های شما رو برای ازدواج دارد ؟یا این رو هم داری تلقین میکنی به خودت!( تو ذهنت دوس داری واسه خودت یه تراژدی درست کنی ولی این حقیقت امر نیست پسر دوم که خواستگار شما باشد اصلا هم مناسب شما نیست یا لااقل با اون یکی فرق چندانی ندارد!
    ( همش هم مال این فیلما و کتابای لعنتی که دیدیم و خوندیم از بچگی حتی داستانهای کهن عاشقانه ما هم حتی یک مورد عشق موفق نداره و همش نافرجام بوده (لیلی ومجنون وشیرین وفرهاد .....)
    سعی کن قالب های ذهنی اشتباه رو بشکنی در ذهنت کار سختیه اما میشه !


    اما تجربه واقعی من :
    دو اقا همزمان در مسیر زندگی من قرار گرفتند

    هردو از لحاظ ظاهری نظر من رو تامین می کردند ، اما مورد الف بیشتر چرا چون : مصداق بارز شاهزاده با اسب سفید بود ( سوار کار بود - چیزی که از کودکی برای من رویا بود...!)

    مورد الف- همکار من - مرد رویاهای من - در ظاهر به من بسیار علاقه مند بود و به من بسیار توجه می کرد
    مدرک تحصیلی اش از من بالا تر بودو تقریبا مافوق من بود و ما بدون قصد ازدواج و برحسب اتفاق سر راه هم قرار گرفتیم.... او سربازی هم رفته بود...

    مورد ب- فردی که به خوبی من رو میشناخت ( دوست صمیمی همکلاسم ) به صورت سنتی وفقط با نیت ازدواج به همراه خانواده اش و جدی مسئله رو مطرح کردند وطرفین از هر لحاظ هم رو پسندیدم اما مدرک اون هم سطح بود با من از لحاظ اعقادی خیلی به هم شبیه بودیم ظاهرش خیلی خوب و مورد پسند من بود سربازی نرفته بود و اما من به او هیچ احساسی نداشتم در چند جلسه کوتاه خواستگاری و فقط به چند برخورد آدم احساس پیدا نمیکند...

    مورد الف - فقط به خدا اعتقاد داشت - ولی بسیار انسان شریفی بود اما خوب شبیه هم نبودیم ....

    اول به هردو فرصت دادم ومدتی به خودم هردوی آنها زمان دادم که مشخص شد :

    موردالف به من پیشنهاد ازدواج نداد.... حتی اگر علاقه ی پنهانی داشت نخواست آن را در قالب ازدواج مطرح کند شایدخودش رو دگیر احساسی زود گذر میدید قضییه براش جدی نبود هرگز نخواست با خانواده من بیشترآشنا بشود یا درمورد خانواده اش چیزی به من بگوید ( و مطمئنم که علاقه داشت چون بعد ازاین که گفتم از این شرکت میرم ناراحت شد و پس از رفتن از اون شرکت شنیدم بیش از ماهی آنجا دوام نیاورده...و مدتی که من اونجا کار میکردم تقریبا همه متوجه علاقه و توجه اون به من شده بودند...)
    ولی اینها فقط یک نتیجه داشت : اون من را برای ازدواج نمیخواست...
    اما من به او همچنان علاقه داشتم حتی هنوز هم گاهی به او فکر میکنم و دورا دور از اوضاعش با خبرم ( در حد همکار)

    مورد ب- نتوانست من رو از نظر احساسی تامین کنه ، حتی سعی نکرد قول هایی به من برای بهبود اوضاع کاریش وپیشرفت تحصلیش بده و یا پس از شنیدن جواب رد اصراری زیادی نکرد در ثانی خانواده اش در حالی که من را بسیار پسندیده بودند احساس می کردند از ما پایین تر هستند و پسرشان همینی که هست باقی می ماند و نمیتواند دختری مثل من رو خوشبخت کند...
    و آشنایی ما منجر ب ازدواج نشد اما اون حدود یک سال بعد شنیدم که ازدواج کرده است....


    نتیجه : هیچکدام مرد مناسبی برای ازدواج با من نبودند و این رو فقط گذر زمان حل کرد..
    گرچه گاهی فکر میکنم کاش به مورد ب جواب مثبت داده بودم اما خودم هم میدانم این فقط ناشی از همان قالب ذهنی اشتباه وترس از مجرد باقی موندن است....

    خیلی مفصل بود ببخشید امیدوارم مفید واقع شود...

    خیلی کامل و مفید بود واقعا ممنون
    سعی میکنم مثل شما عاقلانه فکر کنم مورد( الف) علاقه ای به من نداره و من هم فقط تحسینش میکنم و نمیتونم بگم که دوستش دارم...
    مورد (ب) تا حدودی باهاش آشنایی پیدا کردم یک سری خصوصیات عالی داره اما خصوصیات بد هم داره در کل فکر نمیکنم مناسب هم باشیم
    خانواده ها به نظر نمیاد بهم بیان و متعلق به یه شهر نیستیم و ایشون خیلی به مادرشون وابستن چون پدرشون به رحمت خدا رفته...
    یکم نسبت به ایشون مردد هستم میشه کمک کنید به نتیجه قطعی برسم ؟

  12. کاربر روبرو از پست مفید SAMANE20 تشکرکرده است .

    parinazbanoo (شنبه 13 دی 93)

  13. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 16 مرداد 94 [ 15:06]
    تاریخ عضویت
    1393-9-21
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    1,538
    سطح
    22
    Points: 1,538, Level: 22
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    222

    تشکرشده 86 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط SAMANE20 نمایش پست ها
    خیلی کامل و مفید بود واقعا ممنون
    سعی میکنم مثل شما عاقلانه فکر کنم مورد( الف) علاقه ای به من نداره و من هم فقط تحسینش میکنم و نمیتونم بگم که دوستش دارم...
    مورد (ب) تا حدودی باهاش آشنایی پیدا کردم یک سری خصوصیات عالی داره اما خصوصیات بد هم داره در کل فکر نمیکنم مناسب هم باشیم
    خانواده ها به نظر نمیاد بهم بیان و متعلق به یه شهر نیستیم و ایشون خیلی به مادرشون وابستن چون پدرشون به رحمت خدا رفته...
    یکم نسبت به ایشون مردد هستم میشه کمک کنید به نتیجه قطعی برسم ؟


    به نظرم بهترین مشاوران آدم در درجه اول اعضای خانواده آدم هستند - پدر ومادر وبعد هم خواهر وبرادر چون میتونی کاملا بهشون اعتماد کنی و بدون اینکه نگران رازدار نبودن یا حسادتشون باشی.
    در ثانی اونا خیلی به مسئله اشراف دارند وتو ونیاز ها وعواطف وخلقیاتت رو به خوبی میشناسن.
    من گاهی ساعت ها با خواهرم با مادرم راجع مورد های ازدواجی که پیش میاد یا جدی مطرح میشه صحبت میکنیم پدر وبرادر هم میتونن نکات خیلی مهمی رو به عنوان یک مرد از دیدگاه کامل و روشنی که راجع به همجنسای خودشون دارند بهت بدن- گاهی وقتا مردا حتی در چند برخورد کوتاه تاحدودی شخصیت طرف مقابلت رو ارزیابی میکنن.
    این را بدان تو به عنوان یک دختر اصلا مجبور نیستی همه ی بار ازدواج و انتخابت رو به تنهایی به دوش بکشی واصلا فلسفه اذن پدر برای ازدواج دختر، هم همین میتونه باشه.وقتی یک مسئله ای در خانواده مطرح میشه از همه میشه مشاوره گرفت ولی نتیجه نهایی به دست خودت هست.
    حتی اگر مخالفتی صورت بگیره بدان که خداوند مخالفت خودش رو با این امر از زبان والدینت به گوشت میرسونه.
    در مرحله های نهایی یا مابین جلسات خانوادگی میتونید چند جلسه ای هم به این مراکز مشاوره برید البته قابل اعتماد و با سطح دانش بالا باشند.
    موفق باشی عزیزم
    امیدوارم حرفام مفید باشه برات.

  14. کاربر روبرو از پست مفید parinazbanoo تشکرکرده است .

    SAMANE20 (یکشنبه 14 دی 93)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: یکشنبه 18 مهر 95, 22:29
  2. وسایل برای استفاده کردن هستند و انسانها برای دوست داشتن
    توسط setareh در انجمن هیجانات و احساسات
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 10 آبان 89, 01:16
  3. +دختری را دوست دارم که ازش خواستگاری میکنم و منفی جواب میده . واجبه.
    توسط گیو در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 آذر 87, 13:57
  4. وابستگی های افراطی به دوست
    توسط shadi در انجمن ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: دوشنبه 17 دی 86, 09:31

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:49 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.