به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 26 , از مجموع 26
  1. #21
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 98 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    382
    امتیاز
    12,547
    سطح
    73
    Points: 12,547, Level: 73
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 303
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    894

    تشکرشده 1,236 در 375 پست

    Rep Power
    99
    Array
    سلام

    اقا حامد ممنون از توجهتون وسعی ای برای کمک بهم کردین


    خواهش میکنم ، کاری که نکردم ولی دعا میکنم شما بتونید مسیر درست رو انتخاب کنم و بابت گل تون هم ممنون.

    زندگی دینی ! اتفاقا خیلی بهش فکر میکنم اما برا شناختش باید عمیقا الگوهاش رو شناخت بستر اماده است اگه چیزی مد نظرتون بود میگفتین .


    میدونم از پست هایی که میذارید معلوم هست ، و اتفاقا به همین خاطر صحبت کردن با شما دقت میخواد ،من کمی پراکنده صحبت میکنم شما خود تون از از اون زلف پریشان اگر تونستید کسب جمعیت بکنید.(زخلاف آمد عادت بطلب کار که من ***کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم)

    من فکر میکنم بزرگترین کلید واژه زندگی دینی واژه عبودیت هست و از مفهوم و محتوای همین واژه هست که الگوها و بسترهای زندگی دینی شناخته میشه

    آقای بهجت میفرمودند:
    پس عرض می کنم که غرض از خلق، عبودیت است ( و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون. سوره ذاریات/56 )و حقیقت عبودیت؛ ترک معصیت است در اعتقاد که عمل قلب است و در عمل جوارح.
    و ترک معصیت، حاصل نمی شود به طوری که ملکه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و یاد خدا در هر حال و زمان و مکان و در میان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمد لله، لکنه ذکر الله عند حلاله و حرامه ».

    حتماً میدونید که برای ترک معصیت در جوارح نیاز به همت هست که با شناخت دستورات دینی که عمدتاً در رساله هست این عبودیت رو (در حد توانمون) در دستور کارمون قرار بدیم و درواقع شریعت رو به عنوان الگوی بیرونی زندگی مون قرار بدیم (اگر هم کاهلی کردیم در توبه باز هست هر چند بار که نیاز باشه) و تا عبودیت رو در زمینه شریعت به قلبمون نرسونیم زمینه درستی برای ترک معصیت در اعتقادات(قسمتی از اون با مطالعه و تفکر هست) و مخصوصا اون قسمتی که دوری از معصیت در عمل قلب هست نمیتونیم ایجاد کنیم.


    یه لحظه من به مثال حضرت زینب برگردم ،ایشون که عشق الهی رو چنان درک کردن که میتونن حوادث کربلا رو در این سطح ادراک کنن که :
    ما رایت الا جمیلا

    و مراتب کمال و در نتیجه عشق حقیقی(نه تازه مجازی که توی سلوک عرفا عشق به اولیاالله عشق مجازی هست)رو هم تا اعلی درجه سعه وجودی خودشون درک کردن پس چرا باید ازدواج کنن؟

    ایشون که نمیخوان به واسطه عشق زمینی به عشق الهی برسن پس جواب برای ایشون احتمالاً این کلمه است :
    چون حضرت زینب عبد خداست و عبد دنبال رضایت مولاست (البته این درجه از بندگی خیلی بالاست) و مطمئنا بهترین همسر عالم هم برای هر مردی هستن (هر چند ناقص ترین مرد ها)چون باز هم این خواست خداست .
    شما فکر کنید که حضرت زینب با اون همه کمالات ، چقدر نقص رو از جانب همسرشون ببینن و ذره ای دچار هیچ گونه معصیتی هم نشن و تازه الگوی مهرورزی به همسرشون طبق خواسته خدا هم باشن

    (البته خدا از ما انتظار چنین بندگی ای رو نداره ولی بیان این افق های زندگی دینی لازم هست تا ما نسبت به سعه وجودی تلاش کنیم و راه رو هم گم نکنیم)

    یه سئوال:
    کجا میشه عبودیت رو به ظهور رسوند؟ (فرشته ها برای خلق انسانی که هدف از خلقتش عبودیت بود گفتن:{ وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ} پس تسبیح و سجده و تقدیس فرشته ها ظهور کاملی برای عبودیت نبود )

    ببخشید که پستم کمی جنبه اعتقادی پیدا کرد ولی در ادامه سعی میکنم به موضوع شما برگردم .

    ان شاالله ادامه دارد...







  2. 4 کاربر از پست مفید hamed-kr تشکرکرده اند .

    asal2013 (شنبه 13 دی 93), Eram (شنبه 13 دی 93), m.reza91 (پنجشنبه 11 دی 93), فرشته اردیبهشت (پنجشنبه 11 دی 93)

  3. #22
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    سلام
    دوستان چرا منظورم رو معکوس متوجه شدید؟ اصلا تاپیک چند موضوعه شده.فکنم خیلی به عرفان علاقه دارین که میخواین کار به جاهای باریک بکشه

    جناب امین و ویکی میل ... اخه موضوع من عرفان و فلسفه نیست اتفاقا گفتم این اقا از نظر اعتقادی شبیه منه البته تقریبا و اندازش خوبه .
    مشکل اینه که دلم راه نیومد و اون جملاتی هم که گفتم علت مهم بودم پذیرش قلبم بود .
    چون ادما مختلفن :
    بعضیا فقط با دو دوتا چهارتا به نتیجه میرسن و با شرایط میسازن بعضا دوست دارن به کاری که میکنن راغب باشن و عشق و غلاقه مهم تر از شرایطه اما هردو بجای خودش .

    فکر نکنید من از درویش ها هستم با ریش بلند و تارک دنیا نشستم یه گوشه خیابون و نی میزنم و چشام خیره به اسمونه

    اتفاقا به امورات دنیا هم خیلی اهمیت میدم خیلی شادابم و دنبال شلوغ بازی ام و میخام در این مورد هم باهام پایه باشه و مثلا باهم بریم .... اینو دیگه نمیگم باز متهم میکنید :)
    البته مشکلات یکم خسته ام کرده و شادابی ام موقتا کم شده وداره کمتر میشه اما خوشبختانه تو دلم خیلی شاد و سرمستم .

    همینه دیگه از اعتقادات نباید حرف زد ...
    تو انتخابم باور کنید از همون فاکتورای مادیش نمیتونم گذر کنم چه برسه به اونجا مثل همون حالت چهره و تیپ و نحوه حرف زدن و اداب معاشرت و مهارت های مختلف .
    مثلا همون که گفتم با شلوار پارچه ای کتونی پوشیده بود (حالا بیاین بگین فرشته خیلی ادم ماده گرای هستی منظورم اینه همه چی جای خودشه )

    حالا که فکر میکنم این مورد مذکور هم مورد اعتقادیشو داشت وگرنه نوع روابط اجتماعی مون هم متفاوت بود هرچند قرار نیست همه چی یکی باشه اگه کسی خودش و کاراش به دل باشه و اشتراکات مهم وجود داشته باشه بقیه رو میشه خوب حلش کرد .
    با یکی مشورت کردم دراین مورد گفتن احساس علاقه به کسی بدیهیاته خودت باید متوجه بشی ... دیدم راست میگه اون به دلم نیست ولی هی میخوام به خودم بگم که دارم اشتباه می کنم ولی نمیشه .

    فکرکنم مینوش و محمد رضا خوب موضوعمو متوجه شدن و باهام جلو اومدن . مینوش خیلی حرفه ای هستی

    اقا حامد اگه مرتبط به موضوع بود ممنون میشم بذارین .


    در ضمن اقای ویکی میل من تا حالا کسی رو ناراحت نکردم تو موردا بجز همین فرد که مثلا کاری میکردم ازم خوش نیاد خام بودم کاسه داغ تر از اش .اتفاقا اونو برتر از خودم میبینم جدا میگم .
    معمولا با نهایت احترام میگم که شما خیلی خوبین اما اشتراکی باهم نداریم به نظرم .نه این که کسی رو متهم به مادی گرایی کنم . خیلی با مهربانی ولی قاطع می گم .
    شما نذارین اون دختر خانم شما رو بدبین کنه سعی نکنین دیگران رو با میزان ایشون بسنجین ولی ممنون از نطرتون میدونین اصلا بحثم خود برتر بینی نیست نمیدونم شاید هم راست میگین ادم خود خواهی ام ولی تو دلم همچین چیزی نیست چون چیزی رو از خودم نمیبینم .نه چهره به اختیار خودمه نه قد نه روحم نه چیزایی که دارم .
    این رو بیشتروقتی حس کردم که یه هفته پیش نمیتونستم از تختم پاشم به دلیل مشکلی که پیدا کرده بودم گفتم خدایا هیچ حول و قوه ای نیست مگر از تو . چقدر من عاجزم

    پس چیمو برتر میبینم؟!
    صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را

  4. 5 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    asal2013 (شنبه 13 دی 93), m.reza91 (پنجشنبه 11 دی 93), meinoush (پنجشنبه 11 دی 93), paiize (پنجشنبه 11 دی 93), wikimail (پنجشنبه 11 دی 93)

  5. #23
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 فروردین 96 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1392-6-10
    نوشته ها
    834
    امتیاز
    8,579
    سطح
    62
    Points: 8,579, Level: 62
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 171
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    785

    تشکرشده 2,768 در 697 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    96
    Array
    سلـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــام دوستم فرشته جون.


    اولين چيزي كه تو تايپيكت خيلي من رو دلگرم كرد اينه كه من و شما و مصباح جون هنوز سنگر رو حفظ كرديم و از اينكه تنها نيستم كلي ذوق مرگ شدم.

    دلم براتون تنگ شده بود براي شما مصباح عزيز و همينطور دختر بيخيال عزيز....

    من كه حرفي ندارم بگم كلا خودم وضعيتم از تو بدتره.

    فقط....

    ما كــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــي شيريني ميخوريم؟؟؟





    • اعلام حضور براي ختم قرآن در ماه رمضان سال1435قمري


    http://www.hamdardi.net/thread-32764.html


    خداوندا؛هدایتم کن تا به این باور برسم؛
    که جواب برخی دعاهایم؛
    «صبر» و «انتظار» است ...






  6. 2 کاربر از پست مفید صبوری تشکرکرده اند .

    meinoush (شنبه 13 دی 93), فرشته اردیبهشت (شنبه 13 دی 93)

  7. #24
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    سلام صبوری جان

    امروز که اسمت رو دیدم بسی خوشحالیدم...
    ماهم دلمون برات تنگ شده بود .

    شیرینی رو انشالا در اسرع وقت میخوریم .
    صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را

  8. کاربر روبرو از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده است .

    صبوری (دوشنبه 15 دی 93)

  9. #25
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 98 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    382
    امتیاز
    12,547
    سطح
    73
    Points: 12,547, Level: 73
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 303
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    894

    تشکرشده 1,236 در 375 پست

    Rep Power
    99
    Array
    سلام خانم فرشته اردیبهشت

    ابتدا از دیرکرد پست بعدی که قرار بود معذرت ، سرماخوردگی ای رو که از کربلا با خودم تحفه آوورده بودم دلش برام تنگ شده و با شدتی دو چندان دوباره برگشته و با گوش درد و گلو درد حسابی ازم پذیرایی میکنه .(البته شاید من بیشتر دلتنگش بودم ان شاالله کربلا قسمت تون بشه برای برگشتنش بعضی وقتا ادم بی تاب میشه-حالا نه خیلی بگم زیادها-بعد سرماخوردگی اش رو همچینی یه کم دوست داره )

    شاید بد نباشه حالا که اینو گفتم یه خاطره هم از اونجا بگم ، من با شعر خیلی محشورم و خب حافظ هم که یه جورایی بهش معتادم ، اونجا که بودم یه روز کنار باب القبله نشسته بودم و حسابی از خودم شاکی بودم که آخه این چه وضع زیارت کردنه ،کلی فکر بهم هجوم آورده بود که وقتی برگشتی فلان کار رو باید بکنی و... ،بعد همون جا یهویی به امام حسین(ع) گفتم اگه بخواین از زبون حافظ یه چیزی بهم بگین چی میگین با گوشی دادشم که دستم بود تفأل زدم اوه اوه چه جواب دندون شکنی دریافت کردم:

    گفتا برون شدی به تماشای ماه نو *** از ماه ابروان مَنَت شرم باد، رو
    عمری است تا دلت ز اسیران زلف ماست *** غافل ز حفظ جانب یاران خود مشو
    مفروش عطر عقل به هندوی زلف ما *** کآنجا هزار نافه ی مشکین به نیم جو
    تخم وفا و مهر، درین کهنه کشته زار *** آنگه عیان شود که بُوَد موسم درو
    ساقی بیار باده که رمزی بگویمت *** از سرّ اختران کهن سیر و ماه نو
    شکل هلال هر سر مَهْ می دهد نشان *** از افسر سیامک و ترک کلاه زو
    حافظ جناب پیر مغان مأمن وفاست *** درس حدیث عشق بَرو خوان وزو شنو

    دیگه هیچی دیگه چی میتونم بگم جز این بیت:

    ما کشته نفسیم و بس آوخ که برآید
    از ما به قیامت که چرا نفس نکشتیم

    .................................................. .................................................. .................................................. ...............................
    سلام خانم فرشته اردیبهشت!!!!
    دیدم الان خانم پاییزه میاد میگه چرا انقدر پستتون بلنده گفتم اینجوری بلکه گولش بزنم فکر کنه یه پست دیگه است
    راستش درست هست جهت تاپیک خب خیلی تغییر کرد من هم ابتداءً چندتا سئوالی که پرسیدم در راستای موضوع بود ولی بعد با حرفایی مطرح شد که من هم جهتم عوض شد و بیشتر این حرفاتون کمی جهت من رو تغییر داد مخصوصا اونجایی اش رو که قرمز کرددم:
    اقا حامد ممنون از توجهتون وسعی ای برای کمک بهم کردین
    زندگی دینی ! اتفاقا خیلی بهش فکر میکنم اما برا شناختش باید عمیقا الگوهاش رو شناخت بستر اماده است اگه چیزی مد نظرتون بود میگفتین .
    در این مورد خیلی به دین فکر کردم اما دیدم من ادم دلی هستم باید خیلی یکیو بخوام تا بتونم براش از جونم مایه بذارم بهش بگم عشقم و از خودم در بیام .
    میخوام کسی باشه که از ته دلم اینو بگم گفتنی که دیگه خودم نباشم ... این مرحله اول تمرین عشق در عالم برام هست.
    عشقی که هدف نهایی اش همسرم نیست اون هم در طول یک عشق عظیم قرار داره .
    هدفمم از ازدواج قسمتیش همینه که براش از خودم بیرون بیام واقعا باهاش یکی شم یه وحدت دو نفره وحدتی که هرکدوم به اون یکی میگه من فدای تو و منی در کار نیست

    هرکدوم برای دیگری از خودش می گذره و این میشه عشق... میشه عین حق .
    اگه این نباشه من هدفی در ازدواج نمی بینم ..

    بعد هم روحیات من با فیلم بازی کردن نمی خونه .
    نمی خوام صرفا چون همه ازدواج می کنن ازدواج کنم اگه این نباشه ترجیح میدم تنها باشم .


    این که شما ازدواج رو این جوری توی این قسمت تعریف کرده بودین و گفته بودین اگه این نباشه هدفی برای ازدواج نمی بینین برام قابل قبول نبود البته با قرینه جملات و پست های دیگه تون معلوم هست که آدمی نیستین که توی توهم یه عشق رویایی باشین ولی بیان هدفتون از ازدواج برام قابل قبول نبود(چون این هدف رو تا اونجا پررنگ کرده بودین که اگر این هدف مهیا نشه فلسفه ازدواج زیر سئوال میره و شما اگر نتونین به این هدف برسین ازدواج نمیکنینبرام قابل قبول نبود ولی اگر به طور کلی اون هم نه به عنوان یک هدف اولویت دار این موضوع رو مطرح میکردین برام قابل بود).

    درواقع علت مثال من از حضرت زینب(سلام الله علیها) این بود بگم اگر هدف ازدواج رسیدن به عشق الهی از این طریق بود که ایشون قبل از اون به این مقامات رسیده بودن ، پس چرا ازدواجی میکنن که خودشون هم (به واسطه علم الهی) میدونن که همسرشون ایشون رو توی بزرگترین سفر با هدف الهی همراهی نمیکنن و شرطی هم میذارن که اون موقع بتونن جدا بشن؟

    شاید شما در جواب بگید که کار پاکان را قیاس از خود مگیر (البته دامنه شمول این کلام حتما باید مشخص بشه وگرنه چطور قرآن سفارش میکنه که پیامبر برای شما اسوه حسنه هست ) به هر حال شما میشینید صحبت میکنید که بله این عمل ایشون برای من تکلیف مالا یطاق هست (البته این مثال رو زدم که بگم هدف ازدواج به عشق الهی رسیدن به اون معنی نیست بیشتر هدفش بندگی رو تکامل دادن هست)
    آیا برای آدم های معمولی درست هست که این قدر واسطه قرار دادن عشق زمینی(در قالب ازدواج شرعی میگم ها) برای رسیدن به عشق الهی رو در اولویت قرار بدیم که اگر به این عشق نرسیدیم ازدواج نکنیم؟
    من حد کمال گرایی در تصمیمات شما رو در عمل نمیدونم چقدر هست ،خب کاملاً حرف منطقی هست که برای هر کسی میخواد ازدواج کنه طرفش به دلش بشینه و بقولی دلش هم که دست خودش نیست ولی این حد به دل نشستن برای شما چقدر هست؟
    به قول خودتون هم ممکنه آخرش با کسی ازدواج کنید که شاخ همه دربیاد ولی مطمئنا شما یا (خیلی)کوتاه اومدید یا اون ابعاد خاص رو که مد نظرتون هست توی وجود طرفتون پیدا کردین پس همچین هم آدم معمولی نیست (بیرونش معمولیه نه توش ) که باز هم چنین انتخابی نظر بر کمال گرایی از بُعد درک عشق زمینی هست برای واسطه قرار دادن به عشق الهی ، مسأله من اینه که تا اونجا که شعور من قد میده خدا ازدواج رو برای چنین اولویتی نذاشته وگرنه اییییییییین همه ازدواج ناموفق رو (از این بعد میگم ها)مقدّر نمیکرد.

    (تقدیر الهی اختیار مارو زیر سئوال نمی بره بلکه دامنه اختیار ما رو مشخص میکنه ولی این دامنه انتخاب نسبت به تمام تقدیر های ممکن دیگه ای که بشه فرض کرد خیییییلی کمه ولی از نظر خدا کافیه)

    موفق باشید.

  10. کاربر روبرو از پست مفید hamed-kr تشکرکرده است .

    فرشته اردیبهشت (پنجشنبه 18 دی 93)

  11. #26
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    سلام


    ببینید اون چیزایی که از اعتقاداتم گفتم فقط ایده هام بودن وگرنه من در انتخابم به نظرم تو خیلی از مسایل ساده گیر میکنم به اونجاها نمیرسه که بخوام ایراد بگیرم .
    هرچند همین مسایل ساده هم با مسایل مراتب بالاتر در ارتباط هستن .

    در مورد اون مسایل تا جایی معیار قرار میدم که طرف هم مسیرم باشه و گرنه در واقعیت اینقدر سخت گیری نمی کنم کلا سخت گیر نیستم .

    بیشترین مشکلی که دارم همون مساله به دل نشستن در مرحله اول هست که فکر میکنم باید ظاهر، گفتار ،حرکات و لحن کلام فرد مورد قبولم باشه خب همه این ها هم از درون فرد نشات می گیرن دیگه .
    رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون

    به عنوان مثال :

    کسی که بیرونش اراسته است مطمانا ذهنش این دستور رو بهش داده.
    کسی که روابط اجتماعی درستی نداره و تو جمع دستاش می لرزه ونمیتونه یه جمله رو تا ته برسونه اعتماد به نفس و عزت نفسش زیر سوال میره
    کسی که در مورد اساسی ترین مسایل نطری نداره من به فکرش شک می کنم .
    کسی که همون بار اول عاشق میشه نمیدونم بر چه اساسی عاشق میشه و چرا بروز میده!


    فعلا تو همین مسایل هم موندم
    نمیخوام همسرم متفکر قرن باشه که. فقط میخوام تا حدی باشه که بتونم باهاش یه بحثی یه سخنی داشته باشم و حرفهام باهاش در " نهار چی میخوری"، " چه رنگی دوست داری" ،
    "کی بریم" "کی بیایم "‌خلاصه نشه .

    از طرفی معتقدم وقتی یه دختر ازدواج کرد باید نیاز های همسرش رو برطرف کنه و از نظر من در صورت نبودن رابطه روحی بین دونفر هیچ رابطه ی دیگه ای معنی نداره و میدونم شرمنده میشم اگه باهم رفیق نباشیم.

    متاسفانه تنوعی در عقاید و سبک زندگی این شهر نیست تا بخوایی بینشون مناسب ترین رو برای خودت انتخاب کنی .من با تجربه بسیار این حرف رو میگم.

    همه عین هم زندگی میکنن خیلی فکرشون بسته است محدود موندن.
    مطمانم شما درک نخواهید کرد که چی میگم اما درجواب شما کمی عینی تر نوشتم که بدونین اون مسایل فعلا ت انتخاب هام دخالتی نداره .

    مساله اینه با وجود تمایلی که به ازدواج دارم اما در انتخاب هام کمترین اصراری رو ندارم فورا قید کسی رو میزنم یعنی حاضر نمیشم خیلی زور بزنم تا کسی رو بخوام بغیر ازین مور مذکور که مهم بود برام .

    اصلا خسته ام این بحث ها بهشون فکر هم نمیکنم توانشو ندارم تقریبا کسی رو هم راه نمیدیم چون دیگه جونم به لب رسیده
    ازدواج برای ادمی مثل من به ظاهر خیلی سخته اما من که میدونم ساده است .
    تنها مشکله من این بود که میخواستم مطمان باشم مشکل از من نباشه وگرنه هیچ ترسی از نتیجه ندارم حداقل الان ندارم .
    بهر حال ممنون
    ویرایش توسط فرشته اردیبهشت : پنجشنبه 18 دی 93 در ساعت 20:59

  12. کاربر روبرو از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده است .

    hamed-kr (پنجشنبه 18 دی 93)


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پیوستگی بین ایمان،عقل،عشق وزیبایی
    توسط ammin در انجمن اعتقادی،‌اخلاقی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 04 تیر 92, 21:47
  2. وابستگی شدید به خانواده،علت اختلافات و طلاق
    توسط abnagh در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 13 شهریور 90, 23:03
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 28 مرداد 90, 15:13
  4. خیانت !!!!!!!!!!!واژه ای قبیح ،علل و راهکار ها
    توسط gole maryam در انجمن شوهران و زنان از یکدیگر چه انتظاراتی دارند
    پاسخ ها: 26
    آخرين نوشته: یکشنبه 09 خرداد 89, 23:57

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:22 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.