به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 36
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 دی 94 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1392-7-22
    نوشته ها
    178
    امتیاز
    3,383
    سطح
    36
    Points: 3,383, Level: 36
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 443 در 158 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام
    شما ظاهر قضیه رو از یک جنبه برای ما گفتید
    اما آیا تا به حال دلیل رفتارش رو در یک محیط آرام و بدون تنش و گریه زنانه و ... پرسیده اید؟؟؟
    با نظر دوستان در مورد شوک موافقم احتمالش هست
    اما در بقیه زمینه ها چطور ایا مادرش نفوذ زیادی قبلا روی ایشان داشته ؟؟؟؟
    نقش دیگران (مادر ، خواهر و ... )را در تشویق به این کار چقدر می دانید
    چقدر به حرف مردم (همسایه ها و فامیل )اهمیت میده ؟؟؟
    قبل از این اتفاق رفتارش با شما و مسائل خانواده خودش و تقابل آن با مسائل خانواده پدری و اولویت بندی آنها چطور بود؟؟؟؟
    کمی از گذشته بگویید ؟؟؟؟ رفتارش چقدر عوض شده ؟؟؟؟ آیا قبلا هم ریشه های این رفتار وجود داشت ؟؟؟؟
    روی چه مسائلی حساس است ؟؟؟
    چه راههای نفوذی به همسرتان به ذهنتان میرسد؟؟؟
    نکات مثبتی که دارد و به آن می توان تکیه کرد و با تاکید و کمک گرفتن از آن خصیصه ها این حالت را اصلاح کرد کدام است؟؟؟
    موفق باشید

  2. 3 کاربر از پست مفید آونگ تشکرکرده اند .

    هم آوا (دوشنبه 08 دی 93), بارن (یکشنبه 07 دی 93), سوده 82 (چهارشنبه 29 بهمن 93)

  3. #12
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    ارامش جان سلام به همدردی خوش امدید . عزیزم با اطلاعاتی که شما دادید نمیشه نظر زیادی داد . ولی به نظر میرسه همسر شما فرد مسئولیت پذیری باشه . این یه نقطه قوته ولی متاسفانه عروسهای جوان این رو نقطه ضعف همسرشون میدونند . اگر همسر شما اونجا میمونه پس شغلش چی میشه ؟ یا شغلش هم اونجاست ؟ اگر درامد و گذران خانواده از طریق کشاورزی تامین میشه ایشون مجبوره که در جایگاه پدرش قرار بگیره . علاوه بر اون تنها گذاشتن یه پیر زن و یه دختر جوون هم کار درستی نیست . و ایشون از شما انتظار داره همراهی و همدلی کنید . هیچوقت فکر نکنید ایشون کارش رو به شما ترجیح میده . چون اینجور نیست مرد کار میکنه تا شما و زندگیتون رو دوست داره . هیچوقت فکر نکنید خانواده اش رو به شما ترجیح میده . اگر اونها رو در اولویت قرار میده به خاطر این است که شما شزیک زندگی خودش میدونه و از شما انتظار همراهی و همدلی داره ولی با اونها نه . همسر یک مرد مثل قلب تپنده اونه . شما باید همیشه در سینه ایشون باشید و بهش زندگی و ارامش بدید .

  4. 3 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    pbsm (چهارشنبه 17 دی 93), هم آوا (دوشنبه 08 دی 93), سوده 82 (چهارشنبه 29 بهمن 93)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 خرداد 94 [ 15:27]
    تاریخ عضویت
    1393-10-07
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    320
    سطح
    6
    Points: 320, Level: 6
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز به نظر من شما باید در رفتارهای خود تجدید نظر کنی به طوری که همسرت به ضعیف بودنت و احتیاج داشتن به مراقبت از شما پی ببره شما می تونی از رفتارهای مادر شوهرت الگو برداری کنی .اشتباه شما اینه که طوری رفتار کردی که همسرت از طرف شما خیالش راحت و شما رو تنها میزاره .به نظر بنده شما که تا الان تحمل کردین دیگه نباید برین و تا می تونی تمام سعیتو کن تا شوهرت برگرده.

  6. 2 کاربر از پست مفید mahnaz_62 تشکرکرده اند .

    Aramesh!!!! (یکشنبه 14 دی 93), هم آوا (دوشنبه 08 دی 93)

  7. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 اسفند 93 [ 00:38]
    تاریخ عضویت
    1393-9-16
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    371
    سطح
    7
    Points: 371, Level: 7
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    21

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان
    بابت همدردى و راهنماىى خوبتان نهاىت تشکر را دارم

    فرداى اون روز من و همسرم خونه پدر همسرم رفتىم وتا دىروز اونجا موندىم(ىک هفته)

    تنهاىى عزىز
    بله مسلما دچار شوک شدند چون کلا به خانواده وابسته بودن و هستن.
    خانواده من هم در جرىان هستندولى از اونجاىى که مىشناسمش اگر خونوادم باهاش صحبت کنن جرى تر مىشه,چون دوسال پىش به خاطر همىن موضوع که شبها منو تنها مىزاشت قهر کردم و خونه پدرم رفتم و پرم با اون و پدرش صحبت کرد ولى پدرش مىگفت :خب لابد کار داره مىمونه و...ىه مدت کمتر اونجا مىموند ولى الان دوساله که با خونوادم قطع رابطه کرده نه اونا حق دارن بىان نه اون مىاد خونه پدرم

    دوست خوبم دختر بىخىال
    متاسفانه اىشون با خانواده پدرى ىا مادرى رفت و امد انچنانى ندارند ,و خواهرو برادرش هم ,اول اىنکه,اونا مىگن هرجامرد هست زن باىد باشه,و دوم اىنکه اونا هم دلشون نمىخاد مادرشون تنها باشه.
    اونا تو شهرم خونه دارن و ماهم طبقه بالاى خونه اونا زندگى مىکنىمو طبقه پاىىن خالىه.
    چون با محىط زندگىشون قبل ازدواج اشنا بودىم
    ىکى از شرط ازدواجم,هم من هم خونوادم,اىن بود که باىد در شهر زنگى کنىم و انها هم کاملا موافق بودند.

    هم اواى عزىز,از همدردىت متشکرم
    من هم از همىن ناراحتمکه اىا,اونقر به فکر خونوادش هست به فکر منم هست؟؟؟

    اونگ عزىز,از همون اول ازدواج اىن رفتارا رو داشته و در هفته دک روز درمىون اونجا بوده و دو سه شب در هفته را اونجا مىموند ولى خب ,حالا ىکسره اونجاست, ومن بىشتر با خوبى و مسالمت امىز باهاش صحبت مىکنم خىلى کم گرىه کنم ىا بحث کنم,(فکر مىکنم چون زىادى خوب صحبت کردم متوجه نىست دارم عذاب مىکشم)
    از قبل مادرش در اون نفوذ داشته,
    نقش مادر و خواهر در تشوىق به اىن کار,مثلا:اونا مىگن اگر فلان مال (گاو ىا گوسفند)بفروشىم هىچى مىشىم,در صورتى که چنىن نىست چون پدرشون حقوق بگىره و مشکل مالى ندارن,
    همىشه الوىت اول خونوادش بوده و هستن,مثلا:تو اىن شش سال هنوز ىک ى از اىن تعطىلاتو باهم نبودىم ىا بىرون نرفتىم همىشه کنار خونوادشىم
    حتى 14روز عىد, واقعىتش نمىدونم راه نفوذش چىه؟؟!!
    جز همىن مورد وابستگى و محدود کردن من در رابطه با رفت و امد با خونوادم تو بقىه موارد مىشه گفت خوبه

    واحد جان
    مىخاد کار کشاورزى و دامدارى رو ادامه بده و همىن شغلشه که داره عذابم مىده زمىنى که براى اون نىست,دامى که براى اون نىست!براشون زحمت بکشه بعد ىه مدت بىان بگن ماله ما هست(خواهرو برادراش) هرچىم مىگم متوجه نمىشه.حالا بعد چن سال باىد دوباره از ص
    فر زتدگىمونو شروع کنىم

    مهناز عزىز
    مىشه راهنماىى کنى که باىد چىکار کنم که خىالش از بابت من راحت نباشه

    ببخشىد که طولانى شد
    سعى کردم جواب سوالات شما عزىزانو بدم اگه جاىى متوجه نشدىد بپرسىد تا جواب بدم

    ممنون مىشم راهنماىىم کنىن

  8. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 اسفند 93 [ 00:38]
    تاریخ عضویت
    1393-9-16
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    371
    سطح
    7
    Points: 371, Level: 7
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    21

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کسى نىست که بتونه کمکم کنه ,به راهنماىى شما دوستان نىازمندم,خواهش مىکنم کمکم کنىن

    باىد چى کار کنم؟ چى بگم تا متوجه بشه؟؟

  9. #16
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    عزیزم پس تنها به دلیل وابستگی نیست که به اونجا میره و مجبور میشه بمونه . بلکه شغل و محل درامدش هم اونجاست . همه میدونیم که کشاورزی و دامداری رسیدگی و کار مداوم میخواد . و البته درامد خوبی هم داره . حالا که پدر شوهرتون فوت کردند ممکنه بچه های دیگه شون بخوان اموال رو تقسیم کنند که در این صورت سهم شما هم مشخص میشه و استقلال بیشتری دارید . ولی اگر نخوان تقسیم کنند و در اختیار مادر شوهرتون باقی بمونه یه زن نمیتونه این امور رو بگردونه و همسرتون مجبوره کمکش کنه . و البته این کار منافع مالی خوبی هم میتونه برای شما داشته باشه .

  10. 4 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    Aramesh!!!! (دوشنبه 15 دی 93), sasha (دوشنبه 15 دی 93), هم آوا (دوشنبه 15 دی 93), سوده 82 (چهارشنبه 29 بهمن 93)

  11. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 15 دی 93 [ 17:12]
    تاریخ عضویت
    1393-10-13
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    24
    سطح
    1
    Points: 24, Level: 1
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    0
    تشکرشده 3 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    برای همسرتون واقعا متاسفم و همینطور خانوادش

  12. 3 کاربر از پست مفید احسان67 تشکرکرده اند .

    Aramesh!!!! (دوشنبه 15 دی 93), بارن (دوشنبه 15 دی 93), سوده 82 (چهارشنبه 29 بهمن 93)

  13. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 اسفند 93 [ 00:38]
    تاریخ عضویت
    1393-9-16
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    371
    سطح
    7
    Points: 371, Level: 7
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    21

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام واحد عزىز
    از اىنکه برام وقت مىزارى متشکرم.

    خانوادش نمىخان تا مادرشون زنده هست تقسىم اموال کنن,
    اونا مىتونن دام ها را بفروشن و از پولش استفاده کنن,همانطور که گفتم اونا مشکل مالى ندارن چون پدرشون حقوق بگىر بوده,اگه دامها را بفروشن شوهرم مىتونه بىاد خونه چون به گفته خودش براى دام اونجا مونده.
    کار کشاورزى رو مىشه کارى کرد ,چون ىه وقتاىى مىتونه بره و کار کشاورزى رو انجام بده ,لازم نىست همىشه اونجا باشه,
    مردن پدرش بهونه اى شده که اونجا بمونه وگرنه قبل مرگ پدرش همىشه دوست داشته اونجا باشه ,خىلى از موقعىت کارى که تو شهر پىدا کرده بود ,از دست داده ,تا همش بتونه اونجا باشه,علاقه خاصى به اونجا داره, مىگه بهم ارامش مىده.

    اگه کارش اونجا باشه پس خودشم همش باىد اونجا باشه,پس من چى مىشم ,من کجاى زندگىشم,وقتى اونجاست حس بدى بهم دست مىده,حتى دو سال پىش خاهرش بهم گفت جاى مرد کنار زنشه تو براى شوهرت کم مىزارى که شوهرت شبو کنار مادرشه,به جاى اىنکه کنار تو باشه,اىن حرفش برام خىلى سنگىن بود و ناراحت شدم ,حتى به شوهرمم گفتم ولى اون حرف خواهرشو قبول نکرد و گفت به حرفشون توجه نکن.
    ولى خب حالا به حرفاش فکر مىکنم و حرفاى خواهرش تو ذهنم مونده و منو عذاب مىده,که اونا شوهرشون کنارشونه ولى من خونه تنهام, احساس مىکنم غرورم له شده ,

    پىش خودم مىگم حتما اطرافىان مىگن شوهرم دوستم نداره که اونجا رو به من ترجىح داده ,هر جور مىخام خودمو قانع کنم نمىشه ,دارم عذاب مىبىنم,روحىم بدجور خراب شده ,حتى شوهرمم مىگه ,چرا همش کز کردى ىه جا نشستى ,دىگه خنده رو لبم نىست .

    احسان جان از همدردىت متشکرم
    اى کاش شوهرم و خونوادش مثل شما فکر مىکردن
    تازندگىم خراب نمىشد

    اى کاش دوستان بىشترى مىتونستن راهماىىم کنن

  14. #19
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    اگر بخوای بری روستا پیش همسرت زندگی کنی، چه موانعی سر راهت هست؟
    کار ؟ دانشگاه؟ یا مشکلی که مانع این بشه که شما بری پیش همسرت داری؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  15. 5 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    sasha (دوشنبه 15 دی 93), واحد (سه شنبه 16 دی 93), هم آوا (چهارشنبه 17 دی 93), سوده 82 (چهارشنبه 29 بهمن 93), صبوری (دوشنبه 15 دی 93)

  16. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 اسفند 93 [ 00:38]
    تاریخ عضویت
    1393-9-16
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    371
    سطح
    7
    Points: 371, Level: 7
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    21

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    شىدا جان همانطور که گفتم ,اونجا هىچ امکاناتى نداره ,مثلا مىبىنى تا چند روز برق قطع ,ىا اب تا چند روز الوده هست ىا تنها سرگرمى که اونجا هست,تلوىزىون,مىبىنى از طرف فرستنده قطع مىشه ,چون روستا هست هىچکى پىگىرى نمىکنه ,اىنقدر باىد زنگ بزنى تا درست کنن,

    برم اونجا باشم چه کارى انجام بدم ,از صبح تا غروب تو ىه در اتاقو اشپزخونه با خونواده شوهرم که نمىشه زندگى کرد ,سخته بخواى با هم باشىن,همون ىک هفته که مىمونم دىوونه مىشم,
    مثالا خىلى عذر مىخام,براى رفتن سروىس بهداشتى باىد رفت ته حىاط ,حالا فرض کن برف هم باشه نه اب گرمى نه چىزى ,ىا مثلا اشپز خونه تو حىاطه باىد براى هر کارى برى بىرون,خىلى سخته,اونام حتما عادت کردن که اونجا موندگار شدن وگرنه مىومدن شهر,چون شهر خونه دارن.

    اگرم بگىن خودمون اونجا خونه بسازىم,بازهم همىن مشکلات هست, من باىد اونجا چىکار کنم , بهترىن روزاب عمرم و باىد جاىى باشم که دوست ندارم و همه هدفام از بىن مىره ,پذىرفتن شراىط اونجا برام سخته,
    بابت راهنماىىتون متشکرم
    امىدوارم دوستان راهکارى برام پىدا کنن


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:39 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.