به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 28
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 00 [ 12:26]
    تاریخ عضویت
    1390-1-14
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    12,728
    سطح
    73
    Points: 12,728, Level: 73
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    640

    تشکرشده 935 در 291 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    70
    Array
    هنوز وابسته یا گوشه ذهنوتون موندهکسی رو که همه احساسات شما و خود شما رو ی دفعه گذاشته و رفته خارج پی زندگیش ؟؟
    رفتار های (یا بهتره سوتی بگم) ناعاقلانه زیادی کردین ...
    اینکه گفت جلو چشم من همه پیام ها و عکس ها رو پاک کن و تو با گریه بش گفتی که بزار بعدا پاکش میکنم و ... مطمئنا این ذهنیت در خواستگار شما ایجاد شد (و منطبق با واقعیت) هنوز وابسته و دلبسته دوست پسر قبلیتون هستین و قلبا فراموش نکردین با اینکه در زبان میگین فراموشش کردین..
    .
    با توجه به شناختی که از خودم دارم بعنوان یک مرد در این مواقع گفتن حقایق نه با جزئیات کامل و ابراز پشیمانی قلبی و بیان احساس فعلی (علاقمندی و دوست داشتن) نسبت به من خیلی به یک مرد آرامش میده و باعث میشه که از بزرگترین خطا ها هم چشم پوشی کنه!! ولی در صورتیکه در آینده پاتون رو در این موارد کج بزارین باید مسئولیت عواقب شدید اون رو نیز به عهده بگیرن.
    .
    اشتباهات شما در این رابطه خیلی زیاد بوده و طبیعتا خواستگار شما نیز با توجه حساسیت های بوجود آمده تجسس های بی مورد زیادی کردن که شدیدا به بد بینیشون افزوده ... چون احتمال داشت اگر تجسس نمیکرد و شما هم به عهد خودتون وفادار بودین زندگی بدون دغدغه ای رو تجربه میکردین... و از این بابت خواستگار شما رو هم کمی مقصر میدونم که حق داشت از گذشته شما بصورت کلی خبر داشته باشه (شما هم به همه سوالاتش پاسخ میدادین و یا میگفتین که ترجیح میدم به این سوالتون جواب ندم چون یک مسئله شخصیه و .. ) ولی گذشته شما به ایشون ربطی نداشت، ربط فقط از زمان عقد به بعد هست.. اگر خواستگارتون شعور داشته باشه میفهمه که نمیشه گذشته رو تغییر داد و آدم جایزالخطا هست و خودش هم مطمئنا جاهایی کجروی کرده .. خلاصه بگم که گذشت در این مواقع حرف اول رو میزنه و عمل خداپسندانه ای هست.
    .
    بشینین باهاش حرف بزنین و هر چیزی رو که کنجکاو هست رو براش توضیح بدین و احساس قلبی فعلیت رو نسبت بهش هم بگو و حتما مراسم عقد رو برا حداقل شش ماه عقبتر بندازین ...
    حالا اگه قانع شد با توضیحات شما در مدت این شش ماه نشون میده واقعا با این مسئله کنار اومده و شیوه برخوردش با شما چطور هست ؟؟ خب شما هم آدم هستین و حق دارین که یک زندگی رو با شادی کنار همسرت تجربه کنی نه اینکه از اول زندگی با بد بینی و شکاک بودن و سرکوفت خوردن و محدودیت زندگیتو شروع کنی که این مسائل در زندگی آینده برای شما شدیدا مشکل ساز خواهد بود .. این فرصت شش ماهه به شما کمک میکنه که سبک سنگین کنی ببینی واقعا میتونی باهاش زندگی کنی یا نه ...
    واگر هم که نه شما رو به خیر و مارو به سلامت و از روابط فامیلی و خانوادگی و. رفت آمد و اینا اصلن نترس، شاد بصورت موقت تو روابط شما و خانوادتون تاثیر منفی بزاره ولی خیلی خیلی بهتر از یک عمر پشیمانی هست.
    به درود

  2. 4 کاربر از پست مفید saeeded تشکرکرده اند .

    ali -guilan (جمعه 28 آذر 93), asal2013 (شنبه 29 آذر 93), sasha (جمعه 28 آذر 93), szd (جمعه 28 آذر 93)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 تیر 97 [ 17:25]
    تاریخ عضویت
    1393-7-06
    نوشته ها
    129
    امتیاز
    5,905
    سطح
    49
    Points: 5,905, Level: 49
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    369

    تشکرشده 377 در 121 پست

    Rep Power
    38
    Array
    سلام وقت بخیر.
    این اتفاقی که الان افتاده موضوعی نیست که هر مردی به راحتی از اون بگذره.
    این که ایشون دارن از این موضوع گذر میکنن میتونه دلیلش حسادتی باشه که نسبت به خواستگار قبلیتون دارن،
    اگه این فرض درست باشه رفتار ایشون بعد از اینکه توی این میدون از رقیبش جلو بیوفته و برنده بشه ادامه داره و بعد اون شکل رفتارش در زندگی تغییر خواهد کرد.
    من چندتا از پستایی که جهت راهنمایی دوستان گذاشته بودید خوندم، که نشان از نوع نگرش شما به موضوعات، مبتنی بر عقل و تدبیر بود،
    منتهی در رفتار شما با خواستگارتون اون درایتی که عرض کردم دیده نمیشه.
    نمونش همین رفتن شما به شرکت ایشون، که مصداقیه بر ضعف شما در این رابطه. ( من با قرار گذاشتن شما در کافی شاپ و،... مشکلی به لحاظ ضعف نمی‌بینم ).
    شما خودتون یه مرتبه از روز اول اشناییتون تا الان رو مرور کنید، ببینید که آیا رفتار شما نسبت به روز اول منفعلانه تر نشده؟
    اگه شده، دلیلش رو چی میبینید؟
    اینکه هنوز هیچ تعهدی بین شما شکل نگرفته و کار به گشتن کیف و... رسیده و شما باز هم منفعلانه برخود میکنید چیه؟
    عکس العمل ایشون رو که عرض کردم به خاطر حس حسادت میبینم، حالا عکس العمل شما دلیلش چیه؟
    موفق باشید

    - - - Updated - - -

    سلام وقت بخیر.
    این اتفاقی که الان افتاده موضوعی نیست که هر مردی به راحتی از اون بگذره.
    این که ایشون دارن از این موضوع گذر میکنن میتونه دلیلش حسادتی باشه که نسبت به خواستگار قبلیتون دارن،
    اگه این فرض درست باشه رفتار ایشون بعد از اینکه توی این میدون از رقیبش جلو بیوفته و برنده بشه ادامه داره و بعد اون شکل رفتارش در زندگی تغییر خواهد کرد.
    من چندتا از پستایی که جهت راهنمایی دوستان گذاشته بودید خوندم، که نشان از نوع نگرش شما به موضوعات، مبتنی بر عقل و تدبیر بود،
    منتهی در رفتار شما با خواستگارتون اون درایتی که عرض کردم دیده نمیشه.
    نمونش همین رفتن شما به شرکت ایشون، که مصداقیه بر ضعف شما در این رابطه. ( من با قرار گذاشتن شما در کافی شاپ و،... مشکلی به لحاظ ضعف نمی‌بینم ).
    شما خودتون یه مرتبه از روز اول اشناییتون تا الان رو مرور کنید، ببینید که آیا رفتار شما نسبت به روز اول منفعلانه تر نشده؟
    اگه شده، دلیلش رو چی میبینید؟
    اینکه هنوز هیچ تعهدی بین شما شکل نگرفته و کار به گشتن کیف و... رسیده و شما باز هم منفعلانه برخود میکنید چیه؟
    عکس العمل ایشون رو که عرض کردم به خاطر حس حسادت میبینم، حالا عکس العمل شما دلیلش چیه؟
    موفق باشید

  4. 6 کاربر از پست مفید امیر مسعود تشکرکرده اند .

    ali -guilan (جمعه 28 آذر 93), asal2013 (شنبه 29 آذر 93), hhp (جمعه 28 آذر 93), paniz93 (جمعه 28 آذر 93), sasha (جمعه 28 آذر 93), szd (جمعه 28 آذر 93)

  5. #13
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    دوست من میخواهید یکی خیلی رک و راست ایرادتون رو بهتون بگه ؟ سعی میکنم خیلی مودبانه باشه شما خیلی ( بی فکری ) مدل لباس شدن یعنی چی اخه ؟ مشاور بهتون گفته همه چیز رو نگی ولی عکس ها و خاطرات و اسمس های دوست قبلیت رو نگه دار ؟ خوبه خودش هم تو صندوقچه خونه تون نگه نداشتی ؟ اینو جدی میگم شما هنوز اماده ازدواج نیستی . نه با این اقا نه با هیچ کس دیگه .

  6. 5 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    ali -guilan (جمعه 28 آذر 93), asal2013 (شنبه 29 آذر 93), pbsm (جمعه 28 آذر 93), sasha (جمعه 28 آذر 93), صبا_2009 (جمعه 28 آذر 93)

  7. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 08 مهر 01 [ 23:08]
    تاریخ عضویت
    1393-9-17
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    6,831
    سطح
    54
    Points: 6,831, Level: 54
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 119
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    112

    تشکرشده 59 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم این اتفاقی که واست افتاده قبلا واسه منم افتاده .به نظر من یه جورایی راحت شدی چون دیگه چیزایی پنهایی کمتری نسبت به قبل پیش ایشون داری و وجدانت راحت تره.
    برا من اینجوری اتفاق افتاد که درست وقتی با خواستگارم قرار داشتم اون شخص قبلی زنگ زد بعد 5_6 ماه که قطع رابطه کامل کرده بودیم. البته ایشون میدونست قبلن یکی تو زندگیم بوده.ولی اون موقع مجبور شدم صادقانه به سوالاش جواب بدم و چیزای بیشتری ازش فهمید
    من این کارا رو کردم جواب داد
    1. با این که من مقصر نبودم و هیچ رابطه ای با اون آقا تو اون چند ماه نداشتم و اون خودش زنگ زده بود اولا روز بعدشم خطم رو عوض کردم تا خیالش راحت بشه
    2. دیگه حتا یه بار هم نه اسمشو آوردم نه حتا به خاطره اون روز بد اشاره کردم
    3. اگه یه موقعی خودش چیزی ازش میپرسید با بی تفاوتی کامل جواب میدادم
    4. همون روز بهش گفتم این اتفاق نباید می افتاد ولی افتاد می تونی تو تصمیمت تجدید نظر کنی بری یا اینکه بمونی ولی اگه موندی به خاطر یه آدمی که هیچ ارزشی تو زندگیمون نداره اعصاب خودمو خودتو بهم نریز
    خوشبختانه همه چیز به حالت اول برگشت بعد چند ماه
    دوست من اگه واقعا دوسش داری یه کاری کن که اعتمادشو بدست بیاری

  8. 5 کاربر از پست مفید Deldar تشکرکرده اند .

    ali -guilan (جمعه 28 آذر 93), asal2013 (شنبه 29 آذر 93), pbsm (شنبه 29 آذر 93), sasha (جمعه 28 آذر 93), هوایی (شنبه 29 آذر 93)

  9. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 شهریور 96 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1391-12-07
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    3,752
    سطح
    38
    Points: 3,752, Level: 38
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3

    تشکرشده 107 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز
    شاید به نظر بعضی از دوستان حوشایند نباشه اما من معتقدم که گذشته هر کس به خودش مربوطه. ممکنه خیلی اتفافات در گذشته یک فرد افتاده باشه، خیلی اشتباهات کرده باشه دلیلی نداره که همه اش بیان بشه بنابراین من دلیلی نمیبینم که شما باید از رابطه قبلیتون با خاستگار جدیدتون صحبت میکردید یا براشون توضیح میدادید، برعکس به نظرم باید خیلی هم قاطع میبودید و خودتون رو ضعیف نشون نمیدادید که تاکیدی باشه بر اینکه اشتباه کردید.
    اما در مورد رابطه قبلیتون، من فکر میکنم هنوز برای شما تموم نشده. تا وقتی هم که تموم نشده، وارد شدن به یک رابطه جدید اشتباه محضه.
    با خودتون صادق باشید، بشینید و سنگهاتون رو با خودتون وا بکنید. اگر هنوز ته دلتون احساسی به اون آقا هست، به خودتون زمان بیشتری بدید و سعی کنید همه چیز رو با خودتون حل کنید. میدونم کار سختیه و مشکل اینه که ما خانوم ها همیشه چوب احساساتی بودنمون رو میخوریم، اما همین فکر که باید برای خودتون ارزش و احترام قایل باشید، هم شما رو از احساسات اشتباه رابطه گذشته تون نجات میده و هم کمکتون میکنه در رابطه جدیدتون دچار مشکل نشید.
    به خودتون زمان بدید. ازدواج کردن مهم نیست بلکه درست انتخاب کردن و ازدواج موفق داشتن مهمه.

  10. 4 کاربر از پست مفید مهردخت تشکرکرده اند .

    ali -guilan (جمعه 28 آذر 93), asal2013 (شنبه 29 آذر 93), sasha (جمعه 28 آذر 93), آنیتا123 (جمعه 28 آذر 93)

  11. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 مهر 94 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1393-3-27
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    1,345
    سطح
    20
    Points: 1,345, Level: 20
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 55
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 51 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستم،راستش من اصلا دوست ندارم راجع به هیچ انسانی تحت هیچ شرایطی قضاوت کنم،البته مدتیه به این اصل مهم رسیدم و همه تلاشمو میکنم قضاوت نکنم،پس درمورد شما و گذشتتون و حتی ارتباط الانتون صلاحیت هیچگونه نظری رو ندارم،فقط دوست داشتم یچیزی که به ذهنم رسید و دوستان هم اشاره کردن و بگم،به نظر منم احساس شما از ارتباط قبلیتون هنوز تموم نشده ،این معنیش این نیست که اون ارتباط ممکنه وجود داشته باشه یا الان شما بهش فکر میکنید ،معنیش اینه شما هنوز نتونستین اون اتفاق و ارتباط و برای خودتون حل کنید،به فعل حل کردن دقت کنید،حتی اگه به زبان بیارید حل شده در ضمیر ناخوداگاهتون حل نشده،و این حل شدن زمان و انرژی زیادی لازم داره قبول دارم اینو،اما واقعیت اینجاست تا زمانی که ارتباط و احساس قبلی برای نه تنها شما بلکه هر انسانی کاملا حل نشه وارد شدن تو یه ارتباط جدید فقط پا گذاشتن تو یه باتلاق تازه اس و خیلی خطرناکه برای روحتون،خواهش میکنم مراقب روحتون باشین...
    امیدوارم به آرامش برسید

  12. 4 کاربر از پست مفید nana67 تشکرکرده اند .

    ali -guilan (جمعه 28 آذر 93), asal2013 (شنبه 29 آذر 93), sasha (جمعه 28 آذر 93), واحد (شنبه 29 آذر 93)

  13. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 شهریور 94 [ 10:15]
    تاریخ عضویت
    1393-9-15
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    943
    سطح
    16
    Points: 943, Level: 16
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 44 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیزم امیدوارم بتونی بهترین تصمیم رو بگیری ..

    اما ایکاش وقتی این آقا وارد زندگیت شد و دیدی انقدر بهت علاقه داره همه نشونه های رابطه قبلیت رو از بین میبردی ..
    اونجوری لزومی هم نداشت که براش از گذشته ات بگی ..

    یکی از دوستان منم قبل از ازدواجش رفت پیش مشاور .. مشاور تاکید زیادی کرد که لزومی نداره از رابطه قبلیت به همسرت بگی .. در صورتیکه برای خودت اون رابطه تموم شده باشه ..

    هرکسی تو گذشته اش اتفاقاتی داشته .. برای شروع یک زندگی جدید لزومی به شخم زدن گذشته نیست ..

    دوست خوبم کتاب " نیمه دیگرم " از انتشارات جامعه الزهرا را بخر و بخون .. سه جلده .. خیلی خوب نوشته برای اشنایی با خواستگار ..

    راستی مشاور که رفتی چرا بهش نگفتی این آقا چک میکنه گوشیت رو ؟ چرا نگفتی گریه میکنه یا نمایش قلب درد بازی میکنه ؟

    هیچ چیزی رو از مشاور پنهون نکن .. اونا هیچ وقت بهت نمیگن فلانی به دردت نمیخوره .. ممکنه بعضی رفتارها رو بهت به عنوان زنگ خطر اعلام کنن تا با دید بازتر تصمیم بگیری .. پس به خاطر اضطراب از بهم خوردن رابطت هیچ چیز رو از مشاور پنهون نکن عزیزم ..

    یه سوال دیگه .. تو اینهمه رفت و آمدی که داری چرا اصلا هیچ سوالی از هم نمیپرسید ؟؟ چرا خیلی رسمی و عاقلانه مثل یک خواستگار باهاش برخورد نمیکنی ؟

    وقتی رسمی میان خواستگاری دختر و پسر میرن تو اتاق و شروع میکنن سوال پرسیدن از همدیگه و از معیارها و ارزشها و کلی حرف دیگه .. سریع نمیشینن ابراز احساس کنن .. شما هم مدام این حس رو داشته باش که این آقا اومده خواستگاریت .. سوالهای مربوط به خواستگاری رو مدام ازش بپرس ..

    از این لحظه ها برای شناخت این اقا استفاده کن ... مقالات مربوط به سوالهای خواستگاری سرچ کن و بخون

  14. 3 کاربر از پست مفید maalihh تشکرکرده اند .

    ali -guilan (شنبه 29 آذر 93), asal2013 (شنبه 29 آذر 93), sasha (جمعه 28 آذر 93)

  15. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 شهریور 94 [ 23:22]
    تاریخ عضویت
    1393-9-03
    نوشته ها
    183
    امتیاز
    5,161
    سطح
    46
    Points: 5,161, Level: 46
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 189
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    588

    تشکرشده 383 در 141 پست

    Rep Power
    47
    Array
    سلام دوباره و مرسى كه براى مشكلم وقت مى گذارين، راستش خودمم حس مى كنم نبايد تا قبل از اين كه رابطه گذشته مو كلا فراموش كنم وارد رابطه جديد مى شدم، اما فراموش كردن رابطه قبليم تقريبا يكى از محالات هست چون من حدود سه سال وقت و عمر و جوانيمو براى يك شخص هزينه كردم و اين كه بخوام اون شخص يا كلا رابطه رو فراموش كنم بايد بخشى از خودم رو فراموش كنم، كما اين كه حدود يك سال و نيم هم هست كه از اون رابطه گذشته، منتها قبول دارم كه زيادى احساساتى با قضيه عكسها و اس ام اس ها برخورد كردم و همين امروز من تمامشونو از گوشى و آيپد و لب تاپم پاك كردم و اون شخص رو هم بلاك كردم، بدون اين كه نياز باشه گوشى يا هارد جديد بخرم و عكسهارو جا به جا كنم كه بذارم ته كمدم، اين كارو هم كردم فقط و فقط به خاطر روح و روان خودم و نه به خاطر خواستگارم و يا هر شخص سوم ديگه و احساس كردم كه نه تنها اين كار سخت نبود بلكه الان سبك شدم و حالم خيلى بهتره
    در مورد شرايط خودم و خواستگارم هم كامنت امير مسعود عزيز خيلى منو به فكر فرو برد( اون قسمتى كه نوشتند من منفعلانه برخورد كردم) چون امروز نشستم و از دور به رابطه م نگاه كردم و متوجه شدم كه اين رابطه اون چيزى نيست كه من دقيقا مى خوام، رابطه اى كه بر پايه شك و ترديد و لجبازى شكل گرفته شده و حرمت من و حريم شخصى من زير سوال رفته، فقط براى اين كه منم مثل هزاران آدم ديگه يه گذشته اى داشتم كه قطعا فقط به شخص خودم مربوطه، منتها به خاطر شرايط شكل گرفته، رفت و آمد زياد و علنى شدن رابطه م با خواستگارم، من فقط تونستم تنها كارى كه در اين زمينه بكنم صحبت كردن بود، كه شرايط خودمو يه بار ديگه براى خواستگارم توضيح دادم، و بهش گفتم برام حس اعتماد و همينطور ارزش و احترامم به عنوان يه زن خيلى مهمه و با وجود شرايطى كه پيش اومده صلاح اينه كه فعلا از ادامه رابطه صرفنظر كنيم، كه ايشون به من گفت چرا اينقدر راحت دارى حرف جدايى رو مى زنى، دست منو بوسيد و از من معذرت خواهى كرد، گفت به هيچ عنوان فكر جدايى رو حتى واسه كوتاه مدت نكن چون نميدونى چه بلايى سرم مياد و من ازت معذرت ميخوام و قول ميدم ديگه به گذشته و حريم شخصى تو كارى نداشته باشم، حالا من نميدونم اين رفتار عاشقانه ى ايشون رو چطور با يه رفتار بالغانه جايگزين كنم كه بهترين تصميم رو بگيرم، چون نه دوست دارم ايشون آسيب ببينه و نه دوست دارم خودم غير منطقى و غير عقلانى رفتار كنم! مخصوصا كه به محض اين كه حرف جدايى رو مى زنم ايشون كلا از نظر روحى و روانى به شدت به هم مى ريزه
    در جواب مليحه ى عزيز بايد بگم كه متاسفانه من تا اينجا خيلى بد برخورد كردم، هم منفعلانه و هم خيلى بى فكر، تا جايى كه بنده با ايشون رفتم رنگ پاركت هاى خونه اى كه داريم مى سازيم رو انتخاب كردم، دقيقا انگار كه زن و شوهر باشيم و فقط مونده كه برم جهازمو بچينم، درحالى كه اين همه مشكل حاد روحى و فكرى داريم كه بايد براى تك تك شون رفت پيش مشاور، يعنى تا الان جورى رفتار كردم كه انگار من بله رو دادم و كار تمومه، تا حدى كه دارو مى خواست ببره براى مادر بزرگش، منم همراهش بودم ايشون مارو دعوت كرد داخل به صرف چاى و شيرينى و جلوى پدربزرگش و غيره همه به من مى گفتن عروسمون، شركت رفتنم كه كلا چيزى نيست! حالا بخوام بيام سوالهاى مدل روز اول خواستگارى بپرسم كلا عجيبه، ميگم كه تا الان اشتباه و منفعلانه برخورد كردم

  16. 5 کاربر از پست مفید sasha تشکرکرده اند .

    ali -guilan (شنبه 29 آذر 93), maalihh (شنبه 29 آذر 93), pbsm (شنبه 29 آذر 93), آویژه (شنبه 29 آذر 93), صبا_2009 (شنبه 29 آذر 93)

  17. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 شهریور 94 [ 10:15]
    تاریخ عضویت
    1393-9-15
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    943
    سطح
    16
    Points: 943, Level: 16
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 44 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم هنوز هیچ تعهدی به این اقا ندادی و عقد نکردی ... پس هروقت جلوی ضرر رو بگیری منفعت داره ...

    الان پیش خودت نگو که زشته شروع کنم به سوال پرسیدن .. نه این حرفو نزن .. چون پس فردا که عقد کنی میگی ایکاش میپرسیدم ..

    از همین فردا شروع کن .. وقتی میبینیش یه محیط و ساعت خوبی رو تنظیم کن .. بهش بگو تصمیم گرفتم سوالات جدی تری ازت بپرسم که به شناخت همدیگه و یک زندگی مشترک خوب کمک میکنه ..

    شما هنوز جواب بله ندادی .. پدرت هنوز رضایت نداده .. پس تا فرصت هست اینکارو بکن ..

    اون آقا احساسش فوران کرده .. شما اینطور نباش عزیز دلم .. شما احساس خرج بکن واسش .. اما به اندازه .. به حدی که واسه یک خواستگار مجاز باشه .. اما نزار احساست روی عقلت سربپوشونه

  18. 4 کاربر از پست مفید maalihh تشکرکرده اند .

    ali -guilan (شنبه 29 آذر 93), asal2013 (شنبه 29 آذر 93), sasha (شنبه 29 آذر 93), هوایی (شنبه 29 آذر 93)

  19. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 08 مهر 01 [ 23:08]
    تاریخ عضویت
    1393-9-17
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    6,831
    سطح
    54
    Points: 6,831, Level: 54
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 119
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    112

    تشکرشده 59 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم من به این نتیجه رسیدم آدم هیچوقت نمی تونه کسی رو از زندگیش پاک کنه یا فراموش کنه .هر آدمی که وارد زندگیمون میشه یه سری تاثیرا رومون میذاره و وقتی داره میره یه تیکه از وجودمونو با خودش می کنه و میبره. به خودم و دورو بریام نگا می کنم بیشتر مون تو زندگی رابطه های بی سرانجام داشتییم. ولی این نباید باعث شه آیندمونو از دست بدیم . کم کم که زمان میگذره اون آدم تو زندگیت کمرنگ تر میشه . خاطره های جدید با آدم جدید جای خاطره های قبلی رو میگیره .به قول سعدی (سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل /بیرون نمی توان کرد الا به روزگاران)
    الان همه ی فکر و ذکرتو بذار روی خواستگارت

  20. 3 کاربر از پست مفید Deldar تشکرکرده اند .

    ali -guilan (شنبه 29 آذر 93), asal2013 (شنبه 29 آذر 93), sasha (شنبه 29 آذر 93)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 43
    آخرين نوشته: پنجشنبه 18 خرداد 96, 16:23
  2. همسرم رسما گفته ديگه دوستت ندارم و هركاري بخوام مي كنم
    توسط khanoomeomidvar در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: دوشنبه 20 آذر 91, 14:18
  3. چهار روش برای گفتن دوستت دارم !!
    توسط baran.68 در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 02 خرداد 89, 14:23
  4. دوستت دارم
    توسط بالهای صداقت در انجمن ادبیات و عرفان
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: یکشنبه 12 اردیبهشت 89, 08:30
  5. دوستت دارم هیلا
    توسط HadiRock در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 54
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 آذر 87, 22:58

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:03 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.