سلام به همه دوستای خوبم و ممنون از همتون خیلی لطف کردید که برام پستایی به این خوبی گذاشتید
girl عزیز شهرشون تا حالا نرفتم و اونجا هیچکسی رو هم نداریم .... مادرش خیلی زن خوبیه از بابت اون مشکلی نیست اما باباش خیلی دوست داره بچه هاش زیر دستش باشن ... خصوصا اینکه یه زن داداش داره البته اون از طایفه خودشون خیلی باهاشون جوره خیلی بهم وابستن و همدیگرو دوست داره رضا میگه وقتی منو میبینه میاد میگه داداش کاری نداری لباس نداری برات بشورم تا این حد که من برگشتم بهش گفتم یه بار فکر نکنی منم مثل زن داداشت میشم ... یزد من شنیدم مردم خیلی خوبی داره ایشااله که این دوری زودتر تموم بشه و بری کنار همسرت
کیت کت عزیز حق با توا شاید یه عادت باشه .... از بابت رفتن فرقی واسم نمیکنه اما مامانم رو نمیدونم چیکار کنم .. توام ایشاله یه قسمت خوب تو شهرتون برات پیش بیاد عزیزم
آیدا عزیز اون شهری که میگه اگه بریم خیلی مراکز تجاریش از تهران بیشتره و به قول شما آرامشش هم بیشتر اما من حس میکنم اونجا رفت و امد ها زیاد تر میشه تا اینجا ... چون تو شهرای کوچیک مردم معمولا بیشتر تو زندگی همدیگه سرک میکشن درباره این چیزا که اصلاااا نمیشه با مامانم حرف بزنم و نظرشو بدونم چون میشه یه اتو که این راهیم که اومده برگرده و اصلااا موافق رفتن من نیست ..
درست یه تجربه تازه هستش اما خب خیلی سخته من قبلا بهم اسم شهرستان میاوردن قهر میکردم
درباره مشاورم تو بحث هزینش اون میده مشکلی نیست اما من باهاش رودروایستی دارم به خاطر اون نمیرم ...
pbsm عزیز نه من وابسته نیستنم یعنی حتی از 5 سالگی همیشه تنها میخوابیدم مسافرت میرفتم خونه خالم اینا 2 ماه 2ماه میموندم عین خیالم نبود اما این یه حس ترحم نسبت به کسی هست که یه عمر زحمت کشیده منو به اینجا رسونده
یعنی خودت رفتی شهر همسرت که هیچ کدوم از خانوادت و فامیلات نبودن؟؟اون اوایل حتما باید زیاد باهاشون رفت و امد میکردی ؟؟الان چند وقته که از ازدواجت میگذره و اوضاع بهتر شده؟؟؟
من خودمم دقیقا یه ادم درونگرا هستم و زیاد رفت و امد رو دوست ندارم دوست دارم با فامیلای همسر رفت و امد کنم اما ما مهمون اونها باشیم چون اونا هر خانواده نزدیک به 10 نفر هستن
ایشااله که نظرش عوض شه و باباش مجبورش نکنه به رفتن
بازم از همراهیتون ممنونم دوستای خوبم
- - - Updated - - -
سلام به همه دوستای خوبم و ممنون از همتون خیلی لطف کردید که برام پستایی به این خوبی گذاشتید
girl عزیز شهرشون تا حالا نرفتم و اونجا هیچکسی رو هم نداریم .... مادرش خیلی زن خوبیه از بابت اون مشکلی نیست اما باباش خیلی دوست داره بچه هاش زیر دستش باشن ... خصوصا اینکه یه زن داداش داره البته اون از طایفه خودشون خیلی باهاشون جوره خیلی بهم وابستن و همدیگرو دوست داره رضا میگه وقتی منو میبینه میاد میگه داداش کاری نداری لباس نداری برات بشورم تا این حد که من برگشتم بهش گفتم یه بار فکر نکنی منم مثل زن داداشت میشم ... یزد من شنیدم مردم خیلی خوبی داره ایشااله که این دوری زودتر تموم بشه و بری کنار همسرت
کیت کت عزیز حق با توا شاید یه عادت باشه .... از بابت رفتن فرقی واسم نمیکنه اما مامانم رو نمیدونم چیکار کنم .. توام ایشاله یه قسمت خوب تو شهرتون برات پیش بیاد عزیزم
آیدا عزیز اون شهری که میگه اگه بریم خیلی مراکز تجاریش از تهران بیشتره و به قول شما آرامشش هم بیشتر اما من حس میکنم اونجا رفت و امد ها زیاد تر میشه تا اینجا ... چون تو شهرای کوچیک مردم معمولا بیشتر تو زندگی همدیگه سرک میکشن درباره این چیزا که اصلاااا نمیشه با مامانم حرف بزنم و نظرشو بدونم چون میشه یه اتو که این راهیم که اومده برگرده و اصلااا موافق رفتن من نیست ..
درست یه تجربه تازه هستش اما خب خیلی سخته من قبلا بهم اسم شهرستان میاوردن قهر میکردم
درباره مشاورم تو بحث هزینش اون میده مشکلی نیست اما من باهاش رودروایستی دارم به خاطر اون نمیرم ...
pbsm عزیز نه من وابسته نیستنم یعنی حتی از 5 سالگی همیشه تنها میخوابیدم مسافرت میرفتم خونه خالم اینا 2 ماه 2ماه میموندم عین خیالم نبود اما این یه حس ترحم نسبت به کسی هست که یه عمر زحمت کشیده منو به اینجا رسونده
یعنی خودت رفتی شهر همسرت که هیچ کدوم از خانوادت و فامیلات نبودن؟؟اون اوایل حتما باید زیاد باهاشون رفت و امد میکردی ؟؟الان چند وقته که از ازدواجت میگذره و اوضاع بهتر شده؟؟؟
من خودمم دقیقا یه ادم درونگرا هستم و زیاد رفت و امد رو دوست ندارم دوست دارم با فامیلای همسر رفت و امد کنم اما ما مهمون اونها باشیم چون اونا هر خانواده نزدیک به 10 نفر هستن
ایشااله که نظرش عوض شه و باباش مجبورش نکنه به رفتن
بازم از همراهیتون ممنونم دوستای خوبم
علاقه مندی ها (Bookmarks)