به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 32
  1. #11
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    فکر کنم شما قشنگ متوجه نشدید که توی چه وضعیتی قرار دارید مراسم خواستگاری برای آشنایی دوطرف با همدیگر هستش یک عمر میخواهید در کنار هم زندگی کنید دوست پسر نیست خوشت نیومد با لگد بندازیش از زندگیت بیرون

    هرگونه سوالی که کوچیکترین شک و شبه ای در شما بوجود می اورد در مورد ایشون باید تا مشخص شدن کامل موضوع از ایشون سوال کنید دقت کن هیچگونه شک و شبه ای باقی نماند
    10 اشتباه دوران خواستگاری یا شناخت

    دختران و پسران در دوره خواستگاری , آشنایی و شناخت جهت ازدواج، ممکن است دچار اشتباهات ذیل شوند .

    1-استتفاده از مکانیسم های نا خودآگاه
    الف)مثبت نمایی : تمایل به این که فردرا مثبت ببینیم . پس از ازدواج می گوید : (افسوس ! افسوس که خال لعل لبت زگیلی بیش نبود )
    ب)اید آل نگری: کشش به این که فرد را از هز نظر ایده آل در نظر بگیریم .
    ج)ساده انگاری: همه چیز را ساده کنیم و سریع از مسائل قابل تامل بگذریم .
    د)آشنا پنداری : تصور این که این فرد برایمان آشناست و از کودکی در ذهن ما بوده است . در واقع ما تصویری در ذهن خود داریم که آن زندگی می کنیم .
    هـ)انکار
    این اشتباه به این معنی است که واقعیت های فرد را می بینیم و دیگران هم اشاره می کنند .اما ما انکار می کنیم و نمی پذیریم ,ممکن است ما 2 اقدام کنیم .
    الف)توجیه :مثلا فرد خشن است ,ما می گوییم جدی و قاطع است .
    ب)تخفیف :مثلا فرد غیر مذهبی است ما می گوییم فقط گاهی نماز نمی خواند . دلش پاك است.

    2- درگیری عاطفی پیدا کردن
    از عمده ترین اشتباهات در زمان آشنایی این است که به خاطر تعلق و هیجانات , عقل تعطیل یا تحریف می شود .
    صرفا روی عشق,علاقه و احساس میخکوب می گردیم و شناخت عقلانی عقب رانده می شود .

    3- تسلیم نیاز جنسی شدن
    این که تن به خواسته های لذت طلبانه فرد داده شود , مثل لمس , لاس زدن , مسائل سکسی طرح کردن و .....

    4- سازش عجولانه برای از دست ندادن طرف مقابل .

    با چشم پوشی از عقاید , علائق فردی , فعالیت ها , خانواده و....تن به ازدواج می دهد و این بهانه را می آورد كه نگران بالا رفتن سن هستم ,شاید نفرات بعدی بهتر نباشند.

    5- تسلیم ظواهر شدن:
    جذابیت در صورت , اندام ,تن صدا ,ثروت,موقعیت اجتماعی مانع شناخت دقیق فردی می شوند .

    6- بی توجهی به نشانه های هشدار :
    ارتباطات و سیع و عمیق با جنس مخالف , درگیری های شدید کاری یا تحصیلی سابقه ا عتیاد , رفیق بازی و نشانه های کنترل گری و بدبینی ,نشانه های وسواس,لذت طلبی و..... همه نشانه های هشدار در مورد نا مناسب بودن فرد مورد نظر است.

    7- احساس گیر افتادن در رابطه :
    بعضی ها تصور می کنند وقتی با کسی آشنا شدند یا چند جلسه خواستگاری پیش رفت ,دیگر نمی توانندبرگردند و مجبورند با رودربایستی قبول کنند .

    8-باور به کم شدن مشکلات در آینده نیز از اشتباهاتی هست که افراد مرتکب می شوند .

    9- باور به تغییر دادن فرد مقابل در آینده, هم بیشتر یک سراب دوران جوانی است .دختران و پسران باید شخصیت طرف مقابل خودرا همان طور که هست برای ازدواج بررسی کنند و بپذیرند و به امید تغییرآن ها پس از ازدواج نباشند .

    10- نپرسیدن سئوالات کافی به دلیل:
    الف)ترس از مخدوش شدن رابطه عاطفی.
    ب)نمی دانند دقیقا چه بپرسند.
    ج)نمی خواهند جواب سئوالات رابدانند .
    د)ترس از مورد سئوال قرار گرفتن .
    ه)تصور این که جواب سئوالات را می دانند (ذهن خوانی )
    و)بی تاثیر دانستن, جواب سئوالات در انتخابشان






    .
    .
    .
    از الان دارم بهت هشدار میدم بخوای خجالتی بازی در بیاری و سوال نپرسی بعدها بسیار زیاد پشیمان میشوی
    دخترهای مردم همش سوال میپرسن طرف مقابل را به صلیب میکشن اخرشم بعد عقد و ازدواج متوجه مسائلی میشوند که پیش خودشان میگویند ایکاش بیشتر سوال میپرسیدیم یا بیشتر تحقیق میکردید به هیچ عنوان اگر شک و تردیدی داری جواب مثبت نده مهم هم نیست توی چه مرحله ای از آشنایی قرار دارید
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  2. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    کیت کت (دوشنبه 17 آذر 93), آنیتا123 (دوشنبه 17 آذر 93)

  3. #12
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    سلام دوستان

    من با خواستگار دومی رفتم بیرون.خصوصیات مثبت و منفی شو میگم.ممنون میشم نظر بدین.

    تحصیلات و شغل خیلی خوب.تک فرزند.از نظر فکری روشنفکر و تقریبا همنظر با من هستند.

    رفتارش و شخصیتش خیلی مردونه هست.اصلا آدم زبون بازی نیست.

    من متوجه شدم از ایشون نمیشه ابراز محبت زیادی انتظار داشت.از این آدمهایی هست که با رفتار محبت رو نشون میدن.

    فقط خودشه و مادرش.پدرش فوت کرده.

    مادرش رو خیلی دوست داره.مادرش زن خوبی به نظر میرسه.البته خیلی سروزبون داره.

    از نظر ظاهری اصلا به هم نمیخوریم.من ظریفم و اون خیلی هیکلی و زمخت.خیییلیییی

    آدمیه که به قول خودش زیر بار حرف زور نمیره.با همسایه هاشون سر ساختمون دعوای شدید و طولانی داشتن.خودش این رو گفت و این منو مردد کرد.

    البته من آدمی هستم که خیلی وقتها از حق خودم میگذرم و اعتراض نمیکنم.شاید این خصوصیت اون زیادم بد نباشه.

    یه چیز دیگه که من رو خیلی مردد کرد این بود که خیلی جاها خواستگاری رفته و هیچ کدوم نشده.

    دلیلشم میگفت بعضی هاشون خیلی مادی بودن بعضی ها خیلی مذهبی بعضی ها خیلی راحت و پوششون بد بوده.

    خوب من نه مادی هستم نه خیلی مذهبی.در عین حال پوششم هم خوبه.

    به نظرتون دلایلش برای به نتیجه نرسیدن خواستگاریهای قبلی موجهه؟

  4. #13
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    عزیزم هر چیزی که به ذهنت میرسه و برات مهمه حتما بپرس و مطمئن شو . خواستگارت مورد مناسبی به نظر میرسه . در مورد پدرش هم حتما سوال کن . این حق شماست که بدونی . در مورد مادرش هم اگه تک فرزنده باید بدونی که مادرش بجزپسرش و عروسش کس دیگه ای رو نداری . باید توان مدیریت رابطه رو داشته باشی . مادره و ممکنه توقعش زیاد باشه . استانه تحملت باید بالا باشه . و از همین الان با دید مثبت به قضیه نگاه کنی . گذشته از همه اینها به دل نشستن شرطه . یعنی اونی که به دلت نشسته رو خودت میفهمی . اینکه با خواستگار اولت قرار بیرون بگذاری جالب به نظر نمیرسه . میدونی از نظر یه مرد جالب نیست که همزمان یکی دیگه رو هم در دست بررسی داشته باشی و حتی باهاش بیرون بری . اگه توی خونه صحبت کنی قابل توجیه تره . و اگر انتخابت رو خیلی به تاخیر بندازی ممکنه هر دوشون رو از دست بدی .

  5. کاربر روبرو از پست مفید واحد تشکرکرده است .

    آنیتا123 (چهارشنبه 19 آذر 93)

  6. #14
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    ممنون واحد جان.راستش خودمم بیشتر نظرم رو دومیه.مورد اولی خودش گفت من خیلی احساسی هستم.

    با اینکه کاملا سنتی اومده بودن.بعد از یه بار بیرون رفتن مرتب به من پیام میداد.اونم پیامهای صمیمانه.مثلا میگفت،خوبی عزیز؟

    این از نظر من زیاد درست نیست.یا مثلا یه بار گفت برای من تو یکی از ماموریت هاش هدیه خریده.بعدم که از ماموریت برگشت و گفت بریم بیرون من گفتم فردا نمیتونم.

    اونم گفت باشه و دیگه پیام نداد.یعنی ناراحت شده احتمالا.

    به خاطر همین حس می کنم زیادی احساسیه.

    ولی دومی همونجور که گفتم مردونست اخلاقش.

    شما هم با نظر من راجع به اولی موافقین؟

    فقط فکر کردم برای اینکه خیالم راحت بشه.یه بار با داداشم بره بیرون.چون داداشم پسر عاقلیه و میشه رو حرفش حساب کرد.با دومی هم قراره بره بیرون.
    ویرایش توسط آنیتا123 : چهارشنبه 19 آذر 93 در ساعت 13:25

  7. کاربر روبرو از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده است .

    pbsm (شنبه 29 آذر 93)

  8. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 02 مهر 95 [ 23:41]
    تاریخ عضویت
    1392-2-09
    نوشته ها
    153
    امتیاز
    3,832
    سطح
    39
    Points: 3,832, Level: 39
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    128

    تشکرشده 312 در 128 پست

    Rep Power
    32
    Array
    سلام
    انیتا جون اولی که میگی بهت مرتب پیام میداد یعنی روزی مثلا چند بار و این دومی در چه حد اس میده و باهات تماس داره؟؟نشونه ها در دوران اشنایی خیلی مهم هستن و باید بهشون دقت کرد

    به نظرم سعی کن این دومی رو در مورد اینکه گفتی از حقش نمیگذره یه کمی بیشتر بررسی کنی یعنی اینکه ایا انعطاف پذیریش در زندگی چقدر هست و ایا اینطور مردی هست که هیچوقت از حرف خودش پایین نیاد یا نه خلاصه سعی کن یه بررسی های بیشتری رو این موضوع داشته باشی

  9. 2 کاربر از پست مفید gisooo تشکرکرده اند .

    آنیتا123 (پنجشنبه 27 آذر 93), آندریا (جمعه 28 آذر 93)

  10. #16
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    گیسو جان

    اون اولی که خیلی بیش از حد پیام میداد.منم خیلی جواب نمیدادم.مثلا میگفت سلام،خوبی عزیز؟

    وقتی خیلی تمایل نشون ندادم،دیگه تماسی نگرفت.فکر کنم کلا بیش از حد احساسی بود.

    الان فقط دومیه هستش.

    فکر کنم پسر خوبیه.فقط خودشه و مادرش.میدونی شاید از این آدمهایی باشه که فکر میکنه بهش ظلم شده.نمیدونم چطوری بگم.از طرفی هم وضع جامعه

    بد شده.نمیشه همشم کوتاه اومد.مخصوصا آقایون با این مسائل بیشتر درگیرن.

    با دو تا از دوست هاشم سر یه سری از مسائل رابطش رو قطع کرده.

    خودش میگه شریک زندگی آدم فرق داره.من ممکنه با یه مرد دیگه بحثم بشه و دعوا کنم.ولی با زن خودم که همچین برخوردی ندارم.

    رابطش با مادرشم به نظر خیلی خوب میاد.

    ممنون میشم اگه بازم راهنماییم کنین.

  11. کاربر روبرو از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده است .

    maedeh120 (پنجشنبه 27 آذر 93)

  12. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 بهمن 93 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    2,352
    سطح
    29
    Points: 2,352, Level: 29
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points3 months registeredSocial
    تشکرها
    1,083

    تشکرشده 1,447 در 508 پست

    Rep Power
    110
    Array
    آنیتا جون من حدس میزنم از مدت آشناییتون خیلی گذشته اما هنو.ز به ثبات تصمیم گیری نرسیدی
    پسرا در رابطه خودشون گاهی اوقات به خاطر غرورشون حالت غلدری به خودشون میگیرن ... من خودم هم که دخترم مورد بوده که با یه دختر مهربون و با محبت بودم نسبت به یه دختر دیگه سر و بی لطف ... بسته به شخصیت ادما داره عزیزم ...
    یه مورد دیگه اینکه با مادرش میخوای زندگی کنی؟؟
    هرکس بخواهد کاری را انجام دهد
    "راهش را پیدا میکن "
    هرکس نخواهد کاری را انجام دهد
    "بهانه اش را"

  13. کاربر روبرو از پست مفید maedeh120 تشکرکرده است .

    آنیتا123 (پنجشنبه 27 آذر 93)

  14. #18
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    مرسی ماءده جون

    نه،از مدت آشنایی زیاد نگذشته،اومدن خواستگاری و من برای بار اول دیدمشون،دو بارم با هم رفتیم بیرون.دو بارم تلفنی حرف زدیم،همین.

    من این سوال رو کردم.گفت که برای مادرم یه خونه مستقل در نظر گرفتم و خود مادرم هم دوست داره مستقل باشه.

    گفت که من مادرم رو خیلی دوست دارم و رابطمون مثل دو تا دوسته.

    که البته به نظر من این یه امتیاز هست برای ایشون که قدر شناس مادرشه و اینقدر دوستش داره.

  15. کاربر روبرو از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده است .

    واحد (جمعه 28 آذر 93)

  16. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 11 دی 93 [ 14:37]
    تاریخ عضویت
    1393-9-26
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    71
    سطح
    1
    Points: 71, Level: 1
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registered
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم واسطه ی آشناییتون کی بودن؟از اونا هم میتوانید به عنوان یه منبع مهم واسه تحقیق استفاده کنید؟

  17. #20
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    سلام آندریای عزیز

    یکی از دوستای خانوادگی،اونها خیلی ازشون تعریف کردن،ولی به عنوان یه منبع موثق نمیشه حسابشون کرد.

    چون خیلی ازشون شناخت ندارن،بعدم یه جورایی نگرانن که طرف خوب از آب درنیاد و اونها مقصر شناخته بشن،

    خودشون رو خیلی درگیر نکردن.

    در کل پدر و برادرم خیلی موافق تحقیق نیستن،چون میگن از کجا معلوم افراد مورد تحقیق واقعیت رو بگن.

    ظاهرا همه چیز به نظر خوب میاد.فقط یه مساله کوچیک هست.

    امروز رفتیم بیرون،به نظر شما طبیعیه که هر سوال رو چند بار تکرار میکنه؟یه چیزی رو میپرسه من جواب میدم،

    بعد دو دقیقه بعد باز میپرسه،یا مثلا یه سوال رو هر دفعه که همو میبینیم تکرار میکنه.


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. یه خواستگار چقد میتونه بی ادب باشه؟!
    توسط نوش آفرین در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: پنجشنبه 30 بهمن 93, 23:51
  2. دیگه نمیتونم خسته شدم
    توسط mohammad7 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: یکشنبه 20 شهریور 90, 09:12
  3. +نمیتونیم علاقمونو به هم مستقیما ابراز کنیم
    توسط ava5667 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 23 مرداد 87, 13:03
  4. نمیتونیم علاقمونو به هم مستقیما ابراز کنیم
    توسط ava5667 در انجمن ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 23 مرداد 87, 13:03

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:18 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.