با سلام واحترام
من تجربه شخصی خودم را در اختیارتون قرار می دم و شاید عمومیت نداشته باشه.
اما بر اساس تجربه من:
هر چند همسر بنده از دوران نوجوانی با قرا گرفتن در محیط های فرهنگی و سالم سعی در خودسازی داشته اند من بر اساس اون ایشون رو انتخاب کردم اما یک سری خصوصیت ها و منش ها و رفتارهاشون از داخل خانه و خانوادشون شکل گرفته و درزندگی مان به خاطر همان ها به مشکل برخوردیم گرچه تا حدی تونستیم مدیریت کنیم ولی باید ما رو جزو زوج های موفق بدونید چن کار هر کسی نیست.
الان خانواده ها چندین ساله که با هم رفت و آمد ندارن و در مراسم هم شرکت نمی کنند به خاطر تفاوت های زیادی که وجود داره . البتهنه با قهر به خاطر مدیریتی که من و همسرم رو این مشکل داشتیم.
خانواده من مذهبی وخانواده همسرم غیر مذهبی ،خانواده محترمی هستند اما خیلی اذیت شدیم تا تونستیم یک رابطه متعادل با اونه برقرار کنم. من تونستم اما از خیلی خواسته هام هم گذشتم همسرم هم همین طور.
ببینید فردا شما بچه دار خواهید شد و مسایل تربیتی پیش می یاد. اینها رو باید د نظر بگیرید که فرزند دختر رابطه اش طبیعتا با خاله و مادر همسرتان بیشتر خواهد بود.
البته خانواده هایی دیدم که از لحاظ تحصیلات پایین بودن اما منش بالایی داشتند .
هر مشکلی قابل حله اما باید ببینید ارزش هزینه کردن داره یا نه؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)