به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 13 , از مجموع 13
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 دی 93 [ 14:51]
    تاریخ عضویت
    1393-8-14
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    268
    سطح
    5
    Points: 268, Level: 5
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 20 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام بر دوستان عزيزم، همونطور كه در مطلب قبل گفتم من چند روز بود كه خيلي كلافه بودم و هيچ حال خوشي نداشتم. عصبانيت هاي همسرم و بي تفاوتي هاش من رو بيشتر اذيت ميكرد. بالاخره تصميم گرفتم با آرامش باهاش صحبت كنم، چون همسرم خودش رو كلا بي گناه ميدونست و از ناراحتي من به شدت عصبي بود و همش ميخاست كه يه جوري خودش رو بي تفاوت نشون بده. نهايتا من هم نميتونستم حالت وسط داشته باشم، گفتم كه باهاش صحبت كنم كه اگه من باهات سرد شدم دليل داره. يه روز كلا سعي كردم خوش اخلاق بشم تا شب! همين كار رو كردم و فرداش همسرم خيلي خوشحال بود كه من حالم خوب شده!!!!!! فرداش زود تر اومد خونه و خيلي خوشحال بود و من هم به روي خودم نياوردم، ازش پرسيدم چرا اينقدر خوشحالي؟؟؟ گفت وقتي حال تو خوب باشه، من هم خوبم! آخر شب كه شد من بهش گفتم كه ميخاي من هميشه خوشحال باشم؟ ميخاي من ديگه باهات سرد رفتار نكنم؟ ايشون هم گفت : خب بله!!!! گفتم شرط داره، همسرم هم گفت چه شرطي؟؟؟؟. من هم گفتم كه دوست ندارم كه باورهاي من درباره شما تغيير كنه! تو باعث شدي من از باورهاي خودم متنفر بشم و....! همسرم خيلي ناراحت و عصبي شد و من تلاش كردم آرامشش رو برگردونم! براش حرفهاي دلم رو كلا تعريف كردم، همسرم وقتي حرفهاي من رو شنيد و فهميد كه واقعا بهش اعتماد داشتم و از متلاشي شدن اعتمادم ناراحت هستم خيلي ناراحت شد ، البته قبلا هم باهاش صحبت كرده بودم اما با ناراحتي! بالاخره اونشب خيلي باهم صحبت كرديم و من تلاشم بر اين بود كه حرفهاي منطقي خودم رو با رعايت ادب و آرامش تفهيم كنم و موفق شدم! نتيجه اين شد كه همسرم در شرايطي سالم حرفهاي من رو شنيد و من هم يك بار ديگه حرفهاي ايشون رو گوش كردم،همسرم مثل دفعه هاي قبل گفت كه اون جريان فقط مزاحمت بوده و دوستاش در جريان بودن، بهم گفت بخاي ميبرمت پيش دوستانم تا بهت بگن كه اونها در حال پيگيري بودن و.... اما خوب نيست كه دوستام متوجه بشن كه تو به من شك داري و....!يه جاهايي هم خيلي ناراحت ميشد كه چرا من دربارش بد فكر كردم! اما هنوز كه هنوزه همسرم اصلا به روي خودش نمياره كه ناحق من رو كتك زد و ناحق نتونست خودش رو كنترل كنه!!!!!!!!! هدف من از تعريف اين بحث اينه كه شما دوستانم اين جريان رو مطالعه كنيد و نظر بديد و من رو راهنمايي كنيد! اگرچه يادم نرفته و نميره و هنوز اثر اون اتفاق بد هنوز در وجودم هست، اما تلاشم بر اينه كه نذارم عنان زندگي من دست حوادث باشه، دلم ميخاد خودم هدايت گر زندگيم باشم.لطف كنيد من رو راهنمايي كنيد آيا مسير درستي رو ميرم يا نه؟؟؟؟ لازمه كار ديگه اي هم بكنم؟؟؟؟ دوست عزيزم جناب امين گفته بود كه براي بازسازي روحيه ام كار كنم، من هم دارم مطالعه ميكنم، چون مطالعه بهم آرامش ميده، دارم در زمينه رشته تحصيلي خودم مقاله مينويسم و به فكر تأليف يه كتاب هستم، قبلا هم مقاله مينوشتم براي نشريه هاي دانشگاهي و الان دوباره شروع كردم! اين يكي از كاراي مورد علاقم هست كه هم دوست دارم و هم ذهنم رو خوب مشغول ميكنه! منتظر نظر دوستانم هستم! براتون بهترين هارو آرزومندم!

    - - - Updated - - -

    سلام بر دوستان عزيزم، همونطور كه در مطلب قبل گفتم من چند روز بود كه خيلي كلافه بودم و هيچ حال خوشي نداشتم. عصبانيت هاي همسرم و بي تفاوتي هاش من رو بيشتر اذيت ميكرد. بالاخره تصميم گرفتم با آرامش باهاش صحبت كنم، چون همسرم خودش رو كلا بي گناه ميدونست و از ناراحتي من به شدت عصبي بود و همش ميخاست كه يه جوري خودش رو بي تفاوت نشون بده. نهايتا من هم نميتونستم حالت وسط داشته باشم، گفتم كه باهاش صحبت كنم كه اگه من باهات سرد شدم دليل داره. يه روز كلا سعي كردم خوش اخلاق بشم تا شب! همين كار رو كردم و فرداش همسرم خيلي خوشحال بود كه من حالم خوب شده!!!!!! فرداش زود تر اومد خونه و خيلي خوشحال بود و من هم به روي خودم نياوردم، ازش پرسيدم چرا اينقدر خوشحالي؟؟؟ گفت وقتي حال تو خوب باشه، من هم خوبم! آخر شب كه شد من بهش گفتم كه ميخاي من هميشه خوشحال باشم؟ ميخاي من ديگه باهات سرد رفتار نكنم؟ ايشون هم گفت : خب بله!!!! گفتم شرط داره، همسرم هم گفت چه شرطي؟؟؟؟. من هم گفتم كه دوست ندارم كه باورهاي من درباره شما تغيير كنه! تو باعث شدي من از باورهاي خودم متنفر بشم و....! همسرم خيلي ناراحت و عصبي شد و من تلاش كردم آرامشش رو برگردونم! براش حرفهاي دلم رو كلا تعريف كردم، همسرم وقتي حرفهاي من رو شنيد و فهميد كه واقعا بهش اعتماد داشتم و از متلاشي شدن اعتمادم ناراحت هستم خيلي ناراحت شد ، البته قبلا هم باهاش صحبت كرده بودم اما با ناراحتي! بالاخره اونشب خيلي باهم صحبت كرديم و من تلاشم بر اين بود كه حرفهاي منطقي خودم رو با رعايت ادب و آرامش تفهيم كنم و موفق شدم! نتيجه اين شد كه همسرم در شرايطي سالم حرفهاي من رو شنيد و من هم يك بار ديگه حرفهاي ايشون رو گوش كردم،همسرم مثل دفعه هاي قبل گفت كه اون جريان فقط مزاحمت بوده و دوستاش در جريان بودن، بهم گفت بخاي ميبرمت پيش دوستانم تا بهت بگن كه اونها در حال پيگيري بودن و.... اما خوب نيست كه دوستام متوجه بشن كه تو به من شك داري و....!يه جاهايي هم خيلي ناراحت ميشد كه چرا من دربارش بد فكر كردم! اما هنوز كه هنوزه همسرم اصلا به روي خودش نمياره كه ناحق من رو كتك زد و ناحق نتونست خودش رو كنترل كنه!!!!!!!!! هدف من از تعريف اين بحث اينه كه شما دوستانم اين جريان رو مطالعه كنيد و نظر بديد و من رو راهنمايي كنيد! اگرچه يادم نرفته و نميره و هنوز اثر اون اتفاق بد هنوز در وجودم هست، اما تلاشم بر اينه كه نذارم عنان زندگي من دست حوادث باشه، دلم ميخاد خودم هدايت گر زندگيم باشم.لطف كنيد من رو راهنمايي كنيد آيا مسير درستي رو ميرم يا نه؟؟؟؟ لازمه كار ديگه اي هم بكنم؟؟؟؟ دوست عزيزم جناب امين گفته بود كه براي بازسازي روحيه ام كار كنم، من هم دارم مطالعه ميكنم، چون مطالعه بهم آرامش ميده، دارم در زمينه رشته تحصيلي خودم مقاله مينويسم و به فكر تأليف يه كتاب هستم، قبلا هم مقاله مينوشتم براي نشريه هاي دانشگاهي و الان دوباره شروع كردم! اين يكي از كاراي مورد علاقم هست كه هم دوست دارم و هم ذهنم رو خوب مشغول ميكنه! منتظر نظر دوستانم هستم! براتون بهترين هارو آرزومندم!

  2. 3 کاربر از پست مفید اميدوار٥٦ تشکرکرده اند .

    ammin (یکشنبه 23 آذر 93), paiize (دوشنبه 24 آذر 93), واحد (دوشنبه 24 آذر 93)

  3. #12
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 فروردین 03 [ 00:47]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,961
    امتیاز
    33,036
    سطح
    100
    Points: 33,036, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 54.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,372

    تشکرشده 6,343 در 1,786 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.

    خیلی خوب ،سنجیده و ‏صادقانه رفتارکردی.این مرحله خوب طی کردی

    اینکه خودت رو داری بازسازی میکنی به بهترشدن همه چیزکمک میکنه.

    نقل قول نوشته اصلی توسط اميدوار٥٦ نمایش پست ها
    ‏‏اما هنوز كه هنوزه همسرم اصلا به روي خودش نمياره كه ناحق من رو كتك زد و ناحق نتونست خودش رو كنترل كنه!!!!!!!!!
    ‏ اینجا حرف دلت روبزن . بگو خوشحالی که به حرفات گوش کرده واحساستو درک کرده اما هنوز اینکه کتک زده رو حق خودت نمیدیدی،نمیتونی هضمش کنی،احساس میکنی بابی تفاوتیش بعداز کتک زدن داری نادیده گرفته میشی واینا باعث میشه‏ روحت آزاد نشه ومثل زنجیری دربنداین احساس باشه(یاهرطورکه‏ خودت میدونی گفتنش بهتره)‏

    باآرامش وصبوری حرفتوبزن‏ جوابای اورو هم باسعه صدربشنو .باهم حرف بزنیدتاگره های‏ بینتون بازبشه

  4. 4 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    paiize (دوشنبه 24 آذر 93), sevil73 (دوشنبه 24 آذر 93), واحد (دوشنبه 24 آذر 93), آویژه (دوشنبه 24 آذر 93)

  5. #13
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    دوست خوبم کارت عالی بود . ( با خوشحالی شما همسرت هم خوشحال میشه . و با ناراحتی شما اون هم ناراحت . قدر همسرت رو بدون . ) اینم برای همسرت


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 14 تیر 96, 19:57
  2. استفاده از سایت همسریابی برای آشنایی و ازدواج درست هست
    توسط شمیم بهار در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: پنجشنبه 14 فروردین 93, 17:30
  3. پاسخ ها: 37
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 فروردین 93, 16:14
  4. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 شهریور 91, 23:34
  5. پسری که دنبال تصاویر جنسی تو نت هست ممکنه مشکل درست کنه برای اطرافیانش؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 12 اسفند 90, 15:20

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:23 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.