به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 38 , از مجموع 38
  1. #31
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    با وجودیکه کتک زدن رو اصلا تایید نمیکنم . ولی قبول دارم که گاهی زمینه ایجاد اون رو از بین ببریم . شاید بیشترتون دیده باشید بچه نق نقویی رو دائما درحال نق زدن و گریه ست و مقابل هر فروشگاهی ولو میشه و جیغ و داد میکنه . در مقابل اون بچه ای که خیلی اروم و منطقی خواسته هاش رو مطرح میکنه و اغلب هم به خواسته اش میرسه چون راهش رو بلده . بچه اول ممکنه موجبات کتک زدن خودش رو فراهم کنه . و بچه دوم موجب دوست داشته شدن بیشتر خودش رو .در حالی که مادر واحدی دارند . پس طرز عمل در بحرانها مهمه .و میتونه موثر باشه . تمنای عزیزم اونجا که ایشون اظهار بیماری میکرد و میخواست بره منظورش این بوده که شما هم باهاش برید . ولی شما اینکار رو نکردی برای همین هم ناراحت بوده و عصرش اون برخورد تند رو با شما کرده . اونجا بهتر بود شما از همه معذرت خواهی کنی و بگی همسرم حالش خوش نیست ما میریم خونه اگه حالش خوب شد برمیگردیم . اولویت اول برای شما همسرتونه . بعد هم احساس میکنم مهمون بازیهای شما زیاده . اقایون از خانمهایی که بیش از حد مهمون بازی میکنند خوششون نمیاد . امروز خونه خواهرم فردا خونه داداشم و .... چه خبره ؟

  2. 4 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    heaven65 (شنبه 01 آذر 93), tamanaye man (سه شنبه 20 آبان 93), zendegiye movafagh (سه شنبه 20 آبان 93), شیدا. (سه شنبه 20 آبان 93)

  3. #32
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 مرداد 98 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1391-9-30
    نوشته ها
    143
    امتیاز
    6,685
    سطح
    53
    Points: 6,685, Level: 53
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 251 در 103 پست

    Rep Power
    34
    Array
    دوست عزیز
    وقتی رفتار شوهرتو تشریح کردی انگار تصویر رفتارهای چند سال پیش شوهرم جلوم زنده شد. دلم نیومد برات پست نذارم چون فکر می کنم گامهای مثبتی داشتم. شوهر منم مثل شوهر تو گاهی که با سکوتم مواجه میشد یا زمینه ای برای دعوا نداشت با بهانه الکی شروع به خشونت و فحاشی می کرد. جالبه که بهانه های شوهر تو هم مثل شوهر من خاله زنکیه!
    من آدم ساده ای هستم و شوهرمم همیشه بهم میگه. اصلا توجه زیاد و کنکاش تو رفتار اطرافیانو دوست ندارم ولی اون کوچکترین حرکات و حرفای همه رو تعبیر می کنه و تبدیل به ابزاری برای سرکوفت و سرزنشم تبدیل می کنه.
    دوستان راه خوبی پیشنهاد کردن بهترین روش برای این افراد کمک گرفتن از مشاورین خبره و روانشناسهاست. چون رفتار شوهرت ناشی از برخی عقده ها و مسائل تربیتی هست. باید این زمینه خشونت اونو پیدا کنی. شوهر من تو یه خونواده شدیدا سنتی بزرگ شده بود و تک پسر بود با کلی خواهر و مادری که حالا می دونم از لحاظ روانی و فکری مشکل وابستگی شدید داره. از بچگی تو گوش شوهرم خونده بود که تو باید مسئولیت همه ما را به عهده بگیری و خلاصه در هر مرحله ای با رفتاراش انتظارات بزرگی از شوهرم داشته. بعد از عروسی ما شوهرم با هر توجه و یا وظیفه عادی که بر دوش یه مرد باید باشه چند برابرشو برا اونا انجام می داد تا وجدانش کمی آروم بشه. کلن احساس می کنه در حال خیانت به خونوادشه. به چیزایی حساسیت داشت و گاهی هنوزم داره که خنده داره تصور کن نباید در حضور خواهر شوهر مجردم که فقط 2 سال ازم بزرگتر بود صندلی جلو ماشین بشینم! والا مادربزرگم هیچ وقت اجازه نمیده ما از هم جدا بشینیم میگه باید وردل هم باشیم.
    ببین در کودکی خونواده صمیمی داشته یا رفتار آنرمالی از مادر پدرش دیدی؟
    قبلا کتک کاری و خشونت و یا عدم توجه از سوی اطرافیان داشته؟
    می دونم که این افراد خارج از محیط خونواده بشاش و اجتماعی و خوش برخوردن. دقت کن عوامل بر هم زننده آرامش در محیط خونواده ها چیه؟ سعی کن ریشه یابی کنی

  4. 3 کاربر از پست مفید suzana تشکرکرده اند .

    meinoush (سه شنبه 20 آبان 93), tamanaye man (سه شنبه 20 آبان 93), شیدا. (سه شنبه 20 آبان 93)

  5. #33
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    من هم متوجه نشدم چرا وقتی همسر شما حالش بد بود و داشت می رفت خونه، همراهش نرفتین.

    اگر خونه مادرشوهرت بودی و احساس کسالت می کردی یا سردرد ... و می خواستی بری خونه و شوهرت بهت می گفت خداحافظ، حالت که بهتر شد برگرد بیا!!!!! چه حسی داشتی؟

    به نظرم الان یه تاپیک داشتی که به دادم برسید، شوهرم خانواده و هیات محله شون را به سردرد من ترجیح می ده! درخواست طلاق بدم یا فعلا مهریه ام را بذارم اجرا؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  6. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    elham.e (سه شنبه 20 آبان 93), واحد (چهارشنبه 21 آبان 93), zendegiye movafagh (سه شنبه 20 آبان 93), آویژه (سه شنبه 20 آبان 93)

  7. #34
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 19 دی 94 [ 18:27]
    تاریخ عضویت
    1390-10-12
    نوشته ها
    633
    امتیاز
    6,328
    سطح
    51
    Points: 6,328, Level: 51
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,084

    تشکرشده 1,278 در 497 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام مجدد و تشکر فراوان بابت همدلی و راهنمایی هاتون

    راستش ما زیاد مهمون بازی نداریم ، بعد از چند ماه 2 تا مهمونی پشت سر هم تو دو روز بود ، به خاطر مامان بزرگ و دختر خالم که از راه دور اومده بود و مراسم تاسوا و عاشورا بود . اتفاقا شوهرم از مهمونی بدش نمیاد و دوست داره .
    مهمونامون 3 روز بیشتر نبودن ، و بعد از یک مدت دور به شهر ما اومده بودن ، و تازه روز دومی بود که باهاشون بودم . به نظرم توقع زیاد و نابجاییه که همسرم به خاطر خوابش بخواد من باهاش برم خونه (البته حرف شما درسته و فکر میکنم همچین توقعی هم داشت ) ، و توی این شرایط نه تنها درکم نکرد ، بلکه این موضوع رو بهونه کرد تا بتونه من و اذیت کنه .
    شرایط مشابه برای خانواده اون زیاد پیش میاد ، ولی من با خانوادش راحت ترم و بیشتر باهاشون گرم میگیرم ، چرا اون زمان ها اینجور توقعی نداره ؟ یااینکه من اصلا دلم نمیخواد و راضی نمیشم به خاطر من مهمونی خانوادگیش رو ترک کنه ، مگر اینکه خدایی نکرده آدم عقده ای باشم که بخوام اذیتش کنم . و توی این جور مواقع محکش بزنم ببینم من و بیشتر میخواد یا خانوادش رو . این کار درسته ؟

    توی خانواده خیلی سنتی بزرگ شده ، خانواده ای که زن نباید رو حرف مرد حرف بزنه ، و همیشه به من میگه تا من یه چیزی میگم بدون اینکه بپرسی چرا ، فقط بگو چشم . دیگه نه سوالی بپرس و نه ادامه بده . این حرفش خیلی زور داره ، اصلا میشه ؟ مگه من رباتم ؟ که هر دستوری میشنوم بدون هیچ دلیلی فقط عمل کنم ؟ میدونم که مردا دوست دارن قدرتشون تایید بشه ، خیلی اوقات این کارو میکنم به خاطر این موضوع و بهش چشم میگم ، چون مثلا میدونم توی افلان کار از من تجربه و یا شاید اطلاعات بیشتری داشته باشه ،خیلی خوب جواب میده ، ولی گاهی اوقات مشخصه که میخواد فقط اذیتم کنه و زور بگه تا منو عصبانی کنه .

    بچه که بوده ، پدرش کتکش میزده ، مستقیم به من نگفته ، ولی از خواهرش شنیدم یک بار . اتفاقا ارتباطات اجتماعیش خوبه ، ولی در کل آدم ساکتیه ،
    مرد خوبیه ، دوستش دارم ، احساساتی نیست ، و هیچ وقت احساساتش رو بروز نمیده ، احساس میکنم یکی از منشا اختلافاتمون که بینمون پیش میاد همینه، وقتی ناراحت میشه از من بهم نمیگه ، یک جایی تلافی میکنه .
    خیلی محافظه کاره ، میترسه اگر حرفی به من بزنه یک روز بر علیه خودش ازش استفاده کنم ، چون خودش همچین آدمیه .چون ممکنه سر یک موضوع الکی انقدر بزرگش کنه که آبروت رو پیش خانواده خودم و خودش ببره . از نقطه ضعف های من به عنوان یک سلاح استفاده میکنه .
    اگر جایی ازش انتقاد کنم ، تو دلش نگه میداره ، یک جایی که بتونه تلافی میکنه ، برای من خیلی مسخره هست ، ولی برای اون انقدر جدیه که انگار تو جنگ پیروز شده .


    این موضوع خیلی منو اذیت میکنه ، من خیلی آدم احساساتی هستم ، و دلم میخواد با شوهرم خیلی صمیمی باشم ، کسی که توی دنیا از همه بهم نزدیک تر باشه ، ولی از ترسش نمیتونم باهاش زیاد راحت باشم ،
    وقتی از سر کار میاد ، اگر برم بوسش کنم و بهش خسته نباشید بگم ، بهم میگه من خسته هستم ، درک نداری الان نباید این کارارو بکنی ؟؟؟؟
    اگر احساس کنه از حرفی که زده ناراحت شدم ، جنگ جهانی رو شروع میکنه ، تا بالاخره من رو محکوم کنه .
    مدام میخواد محکومت کنه که تو زندگیت درکت کمه .

    شیدا جون شاید فکر میکنی خیلی بچه هستم که انقدر راحت در موردم قضاوت کردی

    - - - Updated - - -
    ویرایش توسط tamanaye man : سه شنبه 20 آبان 93 در ساعت 15:33

  8. کاربر روبرو از پست مفید tamanaye man تشکرکرده است .

    کیت کت (سه شنبه 20 آبان 93)

  9. #35
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 آبان 94 [ 21:48]
    تاریخ عضویت
    1393-8-06
    نوشته ها
    606
    امتیاز
    14,528
    سطح
    78
    Points: 14,528, Level: 78
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 322
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    775

    تشکرشده 2,481 در 570 پست

    Rep Power
    166
    Array
    سلام مجدد
    من شمارو درک میکنم.رابطه سالم یه جاده دو طرفست؛دو طرف باید به یک اندازه مایع بزارن؛حالا این تو فرهنگ ما جدا افتاده که زن باید کوتاه بیاد و بخوره و دم نزنه و دنبال شوهرش راه بیفته به خواست اون بشینه و بره بیاد به عبارتی یه مفعول 100% در صورتی که رابطه تعامل سالمه؛اگه من نوعی سوهرم تو فلان مهمونی خانوادش درک کردم اونم اینجا من درک کنه اصلا دو بار که درکتون کرد و مثلا تنها رفت خونه استراحت کرد انقدر اثرش بیشتر و مهرش به دلتون میشینه که دفعه بعد اونم نخواد شما همه چی ول میکنید و دنبالش میرید......به نظرم یه روز خوب وقتی همسرتون ارومن خیلی منطقی و محکم اما مهربون نه حالتی که تحریکشون کنه باهاشون صحبت کنید بگید فلانی این درست نیست تو با من برخورد فیزیکی میکنی من تورو دوست دارم اما خودمم دوست دارم من زنتم و احتمال داره یه بار که عصبانی هستی به من اسیب جدی برسونی بیا دو نفری راهی پیدا کنیم که این برخورد ها تموم بشه. اصلا یه ابتکاری به خرج بدید و دعوتش کنید کافی شاپ اینارو بهش بگید،بزارید فضا خوب باشه و اروم حرف بزنید.
    ویرایش توسط کیت کت : سه شنبه 20 آبان 93 در ساعت 15:57

  10. کاربر روبرو از پست مفید کیت کت تشکرکرده است .

    tamanaye man (سه شنبه 20 آبان 93)

  11. #36
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    پست اخرت شرحی که دادی شبیه شوهر she شد. البته شوهر اون کتک نمی زد ولی پولاشو در عمل می گرفت.

    مشاوره رفتی حضوری؟ اینجا اشتراک گرفتی؟ نظر کارشناسا چی بود؟

    شوهرت نمی تونه به کسی اعتماد کنه. وقتی به تو نتونسته یعنی به هیچکس نمی تونه اعتماد کنه

    اولا هم همینطوربود؟

    فرشته مهربان نوشته بودن که وقتی ادم خودشو دوست نداره نمی تونه به کسی اعتماد کنه. به نظر من از کوزه همان تراود که در اوست. یعنی وقتی کتک می زنه درون خودش اون وقتا هم زشته هم درگیر و داغون. علت هایی که نوشتی هنوز ریشه مشکلاتش به نظرم نیست. بازم بگرد.

    یه چیزایی تو ذهنش درست با هم جور درنمیاد و در نهایت هم به شکل کتک کاری بیرونی بروز می کنه. مشاور و روانپزشک باید بهش کمک کنه. لطفا کمک تخصصی بگیر.

    ویرایش توسط meinoush : سه شنبه 20 آبان 93 در ساعت 16:06

  12. 2 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    tamanaye man (سه شنبه 20 آبان 93), واحد (چهارشنبه 21 آبان 93)

  13. #37
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط tamanaye man نمایش پست ها


    مهمونامون 3 روز بیشتر نبودن ، و بعد از یک مدت دور به شهر ما اومده بودن ، و تازه روز دومی بود که باهاشون بودم . به نظرم توقع زیاد و نابجاییه که همسرم به خاطر خوابش بخواد من باهاش برم خونه (البته حرف شما درسته و فکر میکنم همچین توقعی هم داشت ) ، و توی این شرایط نه تنها درکم نکرد ، بلکه این موضوع رو بهونه کرد تا بتونه من و اذیت کنه . به نظر من این یک بهانه بود تا به خودش بگه تمنا من را خیلی دوست داره. اون توجه و اعتبار از طرف شما می خواد. نمی خواد اذیتت کنه. می خواد به خودش ثابت کنه دوستش داری.


    توی خانواده خیلی سنتی بزرگ شده ، خانواده ای که زن نباید رو حرف مرد حرف بزنه ، و همیشه به من میگه تا من یه چیزی میگم بدون اینکه بپرسی چرا ، فقط بگو چشم . دیگه نه سوالی بپرس و نه ادامه بده . این حرفش خیلی زور داره ، اصلا میشه ؟ مگه من رباتم ؟ که هر دستوری میشنوم بدون هیچ دلیلی فقط عمل کنم ؟ میدونم که مردا دوست دارن قدرتشون تایید بشه ، خیلی اوقات این کارو میکنم به خاطر این موضوع و بهش چشم میگم ، چون مثلا میدونم توی افلان کار از من تجربه و یا شاید اطلاعات بیشتری داشته باشه ،خیلی خوب جواب میده ، ولی گاهی اوقات مشخصه که میخواد فقط اذیتم کنه و زور بگه تا منو عصبانی کنه . عصبانی نشو. نمی خواد زور بگه تا عصبانی بشی. می خواد خودش را به خودش ثابت کنه. در این که شوهر شما مشکل داره شکی نیست، ولی کنترل این مشکل اونقدرها سخت نیست. چرا می ذاری به کتک خوردن برسه؟

    بچه که بوده ، پدرش کتکش میزده ، مستقیم به من نگفته ، ولی از خواهرش شنیدم یک بار . اتفاقا ارتباطات اجتماعیش خوبه ، ولی در کل آدم ساکتیه ،
    مرد خوبیه ، دوستش دارم ، احساساتی نیست ، و هیچ وقت احساساتش رو بروز نمیده ، به خاطر شرایط تربیتش هست. توی محیط بدون احساسات و محبت بزرگ شده. اگر بتونی شرایطش را درک کنی، بهتر می تونی باهاش رفتار کنی و زندگیتون را درست کنی. همسرت آدم بدی نیست. مشکل داره.


    خیلی محافظه کاره ، میترسه اگر حرفی به من بزنه یک روز بر علیه خودش ازش استفاده کنم ، توی محیط امن و با اعتمادی بزرگ نشده. احساس امنیت نمی کنه. تو خیلی راحت می تونی با محبت و امنیت دادن بهش، توجهش را جلب کنی.

    این موضوع خیلی منو اذیت میکنه ، من خیلی آدم احساساتی هستم ، و دلم میخواد با شوهرم خیلی صمیمی باشم ، کسی که توی دنیا از همه بهم نزدیک تر باشه ، اونم همین را می خواد. فقط بلد نیست. می ترسه. اینقدر بهش اطمینان و امنیت بده تا این ترسش از بین بره. ولی از ترسش نمیتونم باهاش زیاد راحت باشم ،
    وقتی از سر کار میاد ، اگر برم بوسش کنم و بهش خسته نباشید بگم ، بهم میگه من خسته هستم ، درک نداری الان نباید این کارارو بکنی ؟؟؟؟
    اگر احساس کنه از حرفی که زده ناراحت شدم ، جنگ جهانی رو شروع میکنه ، تا بالاخره من رو محکوم کنه .
    مدام میخواد محکومت کنه که تو زندگیت درکت کمه.


    - - - Updated - - -
    عزیزم من کتک خوردن شما را مشکل بزرگی می دونم. واقعا سخت و جدیه. منظورم از این حرفها این نیست که کتک خوردنتون مهم نیست یا شما مقصر اصلی هستی. اما باید بتونی کنترلش کنی.
    شما که نمی خوای برای کتک خوردن طلاق بگیری. پس باید راه حل پیدا کنی.
    همسرت پیش مشاور هم نمی آد.
    می خوای یه عمر این مشکل ادامه دار بشه؟ در مورد همسرت، شخصیتش، کودکیش، مشکلش ... مطالعه کن. حتی اگر می تونی، تنهایی برو مشاوره تا کمکت کنه راه کنار اومدن با ایشون و کم کردن اثرات مشکلات کودکیش را یادت بده.

    من مشاور نیستم و حرفهام ممکنه درست نباشه. این حرفها باعث نشه که با شوهرت دعوا کنی و بکوبی توی سرش.
    یه جایی خوندم که آدمهایی شبیه همسر شما، اگر بهشون توجه و امنیت داده بشه، خیلی خیلی آدمهای مهربون و با محبتی می شن.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : سه شنبه 20 آبان 93 در ساعت 16:34

  14. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    meinoush (سه شنبه 20 آبان 93), tamanaye man (سه شنبه 20 آبان 93), واحد (چهارشنبه 21 آبان 93), zendegiye movafagh (سه شنبه 20 آبان 93)

  15. #38
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 93 [ 02:33]
    تاریخ عضویت
    1393-5-15
    نوشته ها
    40
    دستاوردها:
    3 months registered
    تشکرها
    1

    تشکرشده 138 در 41 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نظر من هر زني خودش اجازه ميده كه چطور باهاش برخورد بشه دوستي داشتم كه شوهرش خيلي عصبي بود و همون اوايل ازدواج يكبار دست روي دوستم بلند كرده بود و دوستم ان چنان قهري با اين بشر كرد كه و دقيقا بهش فهموند كه نه نه اينجا ديگه خط قرمزه منه حق اينكه دست روي من بلند كني رو هرگز و تحت هيچ شرايطي نخواهي داشت الانا شوهرش عصبي ميشي داد ميزنه ولي ديگه هيچوقت دست رو زنش بلند نميكنه چون ميدونه روزي كه اينكارو بكنه اونو از دست ميده😡
    من نميدونم چرا ولي وقتي ميشنوم اقايي رو همسرش دست بلند كرده با بدتر اينكه كتكش زده قبل از اينكه از اقا حرصم بگيره از خانم عصبي ميشم كه چطور اجازه چنين برخوردي بهش دادي به نظر من در زندگيهاي بدين شكل شوهر عصبيه درست و بايد كمك روانشناسي بگيره ولي زودتر از اون خانم بايد كمك بگيره چطور اينقدر براي خودتون ارزش قائل نيستين چطور اجازه ميدين اينكارو بكنه به نظرم شما بايد خودت روي شخصيتت روي اعتمادبه نفست كمك تخصصي بگيري وقتي خودت وجود و بدن خودتو دوس نداري چطور ميخوايي شوهرت احترامي برات قائل باشه وقتي بعد از اينكه شما رو ميزنه آب از آب تكون نميخوره و زحمت يه معذرت خواهي هم به خودش نميده خط قرمزي براش مشخص نكردي اون ادم اجازه داره هر طور ميخواد باهات رفتار كنه و اين اجازه رو شما بهش دادي چرا چون خودت واسه خودت ارزش نداري من متاسفم اگه تند حرف زدم ولي واقعا اعصابم بهم ريخت به نظرم خانمي كه كتك ميخوره بعدشم عادي زندگي ميكنه و در مواقعي منت شوهر رو هم ميكشه اين زن شان خودشو براي مردش اونطور مشخص كرده شوهرم هيچ هيچ هيچ دليلي نميبينه جلوي عصبانيشو بگيره چون بزنه هم اتفاقي نمي افته تازه جزا كه نميشه جايزه هم ميگيره ايراد از خودته خودتو دوس داشته باش به خودت احترام بزار زندگي براي تو از تو شروع ميشه پس اولويت اول خود شمايي❤
    اگه حقيقت كوبيده شد تو صورتت معذرت ميخوام اميدوارم زودتر به خودت بيايي❤❤

  16. 2 کاربر از پست مفید ماهك تشکرکرده اند .

    tamanaye man (سه شنبه 20 آبان 93), اثر راشومون (چهارشنبه 21 آبان 93)


 
صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. سایت های همسریابی؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!
    توسط parvaz2010 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: یکشنبه 17 مرداد 89, 00:08
  2. خیانت بعداز 30 سال زندگی؟؟؟؟؟
    توسط hasti3 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: شنبه 05 اردیبهشت 88, 15:31

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:50 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.