نقل قول نوشته اصلی توسط صبا_2009 نمایش پست ها
توی صحبت با خواستگارتون نگید که بخاطر درس و .... هست. بگید دوست دارید زمانی سر سفره عقد بنشینید که از نظر روحی از خودتون مطمئن باشید. تاکید کنید این مساله هیچ ربطی به ایشون نداره. و حتی بهشون بگید اگر نمی تونن صبر کنند حاضرید بخاط اینکه ایشون خوشبخت بشن همین حالا همه چیز رو کنسل کنید. بهشون بگید این فرصت رو واسه این می خواین که روی خودتون کار کنید تا بتونید ایشون رو خوشبخت کنید. از اقداماتتون هم بگید که مشاوره می گیرید و هر موقع که مشاور اعلام کرد من امادگی دارم، عقد کنیم.
ممنون از راهنماییتون.
بله فکر کنم همینطوری بهش میگم.

نقل قول نوشته اصلی توسط tamas نمایش پست ها
دوست عزیز
چرا انقدر عصبی هستید؟به خودتون مسلط باشین شما با این ذهن اشفته نه تنها به درد ایشون بلکه به درد هیچ کس دیگه ایی برای ازدواج نمی خورید!
مگه کسی شما رو مجبور کرده؟خوب نمی خواید می تونید به ایشون بگید اگر خواستن صبر می کنن و اگر هم نه که حق دارن برن.ولی شما نمی تونید بگید کسی توی این مدت کوتاه باید عاشق سینه چاک شما شده باشه اخه به چه دلیل؟اگر شده باشه نشانه ی مشکله این فرده انتظارتون اصلا معقول نیست حالا شاید ایشون ترجیح بدن که منتظر شما بمونن شما می تونید خیلی راحت با ایشون مطرح کنید.
بحث دوستیها هم به این سادگی که شما فکر می کنید نیست در واقع به این ایده الی نیست توی این سایت به قدر کافی مطلب در این مورد هست.
بله یه مدت اصلا عصبی شدم علتشم فشار هر دو خانواده است.قبلا اصلا اینطوری نبودم.
البته الان یکم بهتر شدم...
در مورد دوستی من همون اول گفتم باهاش مخالفم ولی از این نظر خیلی راحتترن.
ممنون از جوابتون.




خوشحال میشم نظرات و راهنمایی های بیشتری بدین...
ممنون