به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 21
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 08 خرداد 95 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    نوشته ها
    502
    امتیاز
    6,216
    سطح
    51
    Points: 6,216, Level: 51
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,079

    تشکرشده 1,505 در 452 پست

    Rep Power
    72
    Array
    دوست عزیزم شما در مجموع جوابت به این خاستگاری مثبت نیست...پس بهتره جواب رد به این آقا بدید تا لا اقل ایشون تکلیفشون رو با شما بدونن...

    اصلا هم بهشون پیشنهاد یکسال صبر کردن رو به این آقا نده ...چون ممکنه شما تا سال دیگه این موقع همچنان جوابت منفی باشه و آماده نباشی اون موقع خیلی تو دردسر میفتی و به

    حق این آقا هم ظلم کردی چون یکسال علافش کردی و بعد هم که همچنان عدم آمادگی... اگر هم خودت رو مجبور به ازدواج کنی که دیگه میشه عذر بدتر از گناه...

    دوست گلم شما فقط به خودت الان فکر کن اگر جوابت مثبت نیست خیلی راحت و بدون رودروایستی جواب نه بده ..قرار نیست که چون ایشون فامیل شماست پس شما باید زنش بشی...

    خانوادت بدونن راضی نیستی که به زور مجبورت نمیکنن...
    همه آبهای دریا هم نمی توانند یک کشتی را غرق کنند

    مگر اینکه در داخل کشتی نفوذ کنند

    بنابراین

    تمام نکات منفی دنیا روی شما تاثیر نخواهد داشت

    مگر اینکه شما اجازه بدهید...





  2. 5 کاربر از پست مفید رزا تشکرکرده اند .

    ali -guilan (سه شنبه 20 آبان 93), asal2013 (چهارشنبه 21 آبان 93), m.reza91 (دوشنبه 19 آبان 93), mmm24 (دوشنبه 19 آبان 93), فرهنگ 27 (دوشنبه 19 آبان 93)

  3. #12
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    سلام

    به فرض که اون آقا قبول کردن و رفتن یکسال دیگه اومدن، از کجا معلوم شما طرز فکر امروزت رو داشته باشی و جوابت مثبت باشه؟ از کجا معلوم تو این یکسال بتونی به اون درجه از بلوغ فکری و آمادگی برای ازدواج برسی؟ تضمینی واسش هست؟

    به این دو حالت فکر کن 1) در نهایت عقد رو تا عید عقب بیاندازی. 2) باید جواب منفی بدی.

    به عواقب هر کدومش هم فکر کن و اون وقت تصمیمت رو به خواستگارت اعلام کن.
    اگر جواب منفی بدی ممکنه هیچ وقت کسی با این شرایط تو زندگیت وارد نشه.
    ولی اگر بتونی 3- 4 ماهه خودت رو جمع کنی وضعیت زندگیت خیلی فرق میکنه.

    در ضمن اینکه شما توقع داری دیگران شما رو در این شرایط درک کنند در حالیکه اصلا طرف مقابل و خانوادت رو درک نمیکنی خواسته ی عادلانه ای نیست. بد نیست خودت رو جای خواستگار، پدر و مادرت و پدر و مادرش هم بگذاری. باز هم تنها مشکلت درک نشدن بود؟؟


    حتما مشاوره حضوری برو و تا زمانی که تکلیفت با خودت مشخص نشده، رفت و امد و ارتباطت رو با خواستگارت خیلی کم کن.

  4. 6 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    ali -guilan (سه شنبه 20 آبان 93), asal2013 (چهارشنبه 21 آبان 93), m.reza91 (دوشنبه 19 آبان 93), mmm24 (دوشنبه 19 آبان 93), فرهنگ 27 (دوشنبه 19 آبان 93), امیر مسعود (سه شنبه 20 آبان 93)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 دی 93 [ 20:49]
    تاریخ عضویت
    1393-8-18
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    164
    سطح
    3
    Points: 164, Level: 3
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 10 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط رزا نمایش پست ها
    دوست عزیزم شما در مجموع جوابت به این خاستگاری مثبت نیست...پس بهتره جواب رد به این آقا بدید تا لا اقل ایشون تکلیفشون رو با شما بدونن...

    اصلا هم بهشون پیشنهاد یکسال صبر کردن رو به این آقا نده ...چون ممکنه شما تا سال دیگه این موقع همچنان جوابت منفی باشه و آماده نباشی اون موقع خیلی تو دردسر میفتی و به

    حق این آقا هم ظلم کردی چون یکسال علافش کردی و بعد هم که همچنان عدم آمادگی... اگر هم خودت رو مجبور به ازدواج کنی که دیگه میشه عذر بدتر از گناه...

    دوست گلم شما فقط به خودت الان فکر کن اگر جوابت مثبت نیست خیلی راحت و بدون رودروایستی جواب نه بده ..قرار نیست که چون ایشون فامیل شماست پس شما باید زنش بشی...

    خانوادت بدونن راضی نیستی که به زور مجبورت نمیکنن...
    اگه جواب من منفی بود مطمئن باشید بدون هیچ رودروایستی میگفتم نه. من گفتم رودروایستی دارم (تازه بیشتر خانواده ها نه من ) ولی نه اینقد که نتونم نه بگم.
    من که نمیخوام اونو الکی 1 سال علاف خودم کنم بعدم بگم نه.من اصلا با اون مشکل ندارم .اون پسر خوبیه، من با وضعیت خودم مشکل دارم..
    توی این مدت منم بهش علاقه پیدا کردم من که مریض نیستم بخوام اونو هی بکشونم تهران و علافش کنم جواب من تقریبا مثبته فقط نیاز به زمان بیشتری دارم.



    نقل قول نوشته اصلی توسط صبا_2009 نمایش پست ها
    سلام

    به فرض که اون آقا قبول کردن و رفتن یکسال دیگه اومدن، از کجا معلوم شما طرز فکر امروزت رو داشته باشی و جوابت مثبت باشه؟ از کجا معلوم تو این یکسال بتونی به اون درجه از بلوغ فکری و آمادگی برای ازدواج برسی؟ تضمینی واسش هست؟

    به این دو حالت فکر کن 1) در نهایت عقد رو تا عید عقب بیاندازی. 2) باید جواب منفی بدی.

    به عواقب هر کدومش هم فکر کن و اون وقت تصمیمت رو به خواستگارت اعلام کن.
    اگر جواب منفی بدی ممکنه هیچ وقت کسی با این شرایط تو زندگیت وارد نشه.
    ولی اگر بتونی 3- 4 ماهه خودت رو جمع کنی وضعیت زندگیت خیلی فرق میکنه.

    در ضمن اینکه شما توقع داری دیگران شما رو در این شرایط درک کنند در حالیکه اصلا طرف مقابل و خانوادت رو درک نمیکنی خواسته ی عادلانه ای نیست. بد نیست خودت رو جای خواستگار، پدر و مادرت و پدر و مادرش هم بگذاری. باز هم تنها مشکلت درک نشدن بود؟؟


    حتما مشاوره حضوری برو و تا زمانی که تکلیفت با خودت مشخص نشده، رفت و امد و ارتباطت رو با خواستگارت خیلی کم کن.
    من تازه 22 سالمه، خیلی کم تجربه ام . نظرم در مورد اون مثبته فقط میخوام زمان بیشتری بگذره
    من هم به خاستگارم هم به هر دو خانواده حق میدم ( ولی نمیدونم چرا هیچکس حقو به من نمیده...) که بخوان تکلیفشون روشن بشه .
    شما میگین من نباید انتظار داشته باشم اونها منو درک کنن ؟ شاید من دارم اشتباه میکنم چون خیلی کم تجربه ام.
    مشاوره رو که حتما میرم
    یه بار دیگه ام میگم من اصلا نمیخوام اونو علاف خودم کنم و سر کارش بذارم.... اگه جوابم نه بود همون اول میگفتم
    فقط نیاز به زمان بیشتری دارم همین..
    مگه ادم چند بار قراره ازدواج کنه ، خوب همین 1 بار باید همه شرایطشو داشته باشه.
    من ادم منطقی هستم همیشه سعی میکنم همه رو درک کنم.نمیدونم چرا توی این موضوع هیچکس حقو به من نمیده ؟ شاید واقعا حق با من نیست . شاید من خیلی بزرگش کردم. ولی واقعا خیلی از این وضعیت خسته شدم (کاش این اتفاق 1 سال دیگه میفتاد ،اون وقت همه چیز درست میشد) . چی کار کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا نمیتونم این موضوع رو بپذریم با این که جوابم مثبته ؟؟؟ چرا نمیتونم با خودم کنار بیام ؟؟؟ چرا هیچکسی با من همدردی نمیکنه و همه سعی میکنن منو قانع کنن که دارم اشتباه میکنم ؟؟؟ من خیلی تنهام ، فقط با یکی از دوستام در این موضوع حرف میزنم،فقط اون منو درک میکنه.هیچکس نیست توی این موقعیت کمکم کنه ؟واقعا احساس تنهایی میکنم..... یعنی اینقدر خاسته ی من غیر عادلانه است ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ویرایش توسط mmm24 : دوشنبه 19 آبان 93 در ساعت 23:15

  6. 2 کاربر از پست مفید mmm24 تشکرکرده اند .

    ali -guilan (سه شنبه 20 آبان 93), رزا (دوشنبه 19 آبان 93)

  7. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 08 خرداد 95 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    نوشته ها
    502
    امتیاز
    6,216
    سطح
    51
    Points: 6,216, Level: 51
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,079

    تشکرشده 1,505 در 452 پست

    Rep Power
    72
    Array
    عزیز دلم من میدونم که شما دختری هستی که قصد اذیت کردن و سرکار گذاشتن نداری...من هم خودم دخترم و شما و شرایطت رو کاملا درک میکنم عزیز....

    من میگم شما خودت رو بذار جای این آقا...فرض کن ایشون به شما بگن میشه یکسال برای من صبر کنی؟؟ من برم و یکسال دیگه برگردم؟؟!!

    خودت باشی چنین پیشنهادی رو قبول میکنی؟؟ نه امکان نداره..چرا؟؟؟ چون با خودت میگی اگر تو این یکسال من خاستگار بهتری با موقعیت بهتری برام اومد چی؟؟

    از طرفی چه تضمینی وجود داره که بعد از یکسال سر و کله این آقا پیدا بشه؟؟

    میخوام بهت بگم این فکرها الان داره تو ذهن این آقا هم میگذره... تازه برای چی برات صبر کنه؟؟ هنوز عمق عشق و علاقه بین شما اونقدر زیاد نیست که به پات بمونه عزیز...

    خودت بارها اشاره کردی که بی تجربه هستی و کاملا مشخصه چون پیشنهادت برای صبر یکساله این آقا از روی درایت نیست....
    همه آبهای دریا هم نمی توانند یک کشتی را غرق کنند

    مگر اینکه در داخل کشتی نفوذ کنند

    بنابراین

    تمام نکات منفی دنیا روی شما تاثیر نخواهد داشت

    مگر اینکه شما اجازه بدهید...





  8. 6 کاربر از پست مفید رزا تشکرکرده اند .

    ali -guilan (سه شنبه 20 آبان 93), asal2013 (چهارشنبه 21 آبان 93), mmm24 (سه شنبه 20 آبان 93), کیت کت (سه شنبه 20 آبان 93), امیر مسعود (سه شنبه 20 آبان 93), شیدا. (دوشنبه 19 آبان 93)

  9. #15
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    دوست عزیز اینکه چرا کسی شما رو درک نمی کنه واسه این هست که خواسته ای که دارید چندان منطقی نیست.

    بعد شما هی میگین من فقط 22 سالمه، 22 سال داشتن معنیش این نیست که شما بچه هستین و باید بهتون فرصت داده بشه که بزرگ بشین. شما سال آخر درستون هست. یعنی اینکه باید کاملا آماده مسئولیت پذیری باشید نه فقط در مورد ازدواج بلکه همه ابعاد زندگی. اگر بعد از تحصیلتون مشغول بکار شدین و بهتون مسئولیت داده شد، مدام می خواین بگین من فقط بیست و اندی سالمه و تجربه ندارم.

    خواسته شما خدا و خرما رو با هم خواستن هست. هم نمی خواین مسئولیت بپذیرید هم می خواین مورد مناسبتون رو حفظ کنید. هم این وسط هیچ تعهدی نباشه (نه محرمیت، نه عقد و نه نامزدی) و تقریبا ارتباط قطع. هم طرفتون کاملا منتظر بمونه و از این طریق دوست داشتنش رو اثبات کنه.

    ازدواج اتمام منیت هست. وقتی دختر و پسری بله میگه یعنی من تموم شد. از این به بعد باید خیلی جاها گذشت کرد، فداکاری کرد، خیلی جاها خواسته خودت رو کنار گذاشت، منافع فردی کمرنگ میشه و منافع ما مطرح میشه. باید مسئولیت پذیر باشی، تا ازدواج موفقی داشته باشی. مسئولیت تک تک حرف ها، نگاه ها، محبت ها، کم محلی هات رو بپذیری. وسطش هم به کسی مرخصی نمیدن که 6 ماه محبت نکنی بعد دو برابر جبران میکنی. همه ی آدم هایی هم که ازدواج موفقی دارند از روز اول این چیزا رو بلد نیستند، کم کم و در کنار هم یاد میگرن، با مطالعه، با شناخت بیشتر از هم، با آزمون و خطا و ... و همه اینها در جریان زندگی هست که یادگرفته میشه. هیچ کس دکمه استاپ رو نمیزنه تا بره یادبگیره و برگرده همه در حالت play زندگی یاد میگیرند.


    با خواستگارتون صحبت کنید و شرایط رو برای ایشون کامل توضیح بدین. بگین که جوابتون مثبته اما الان امادگی عقد ندارین. شاید ایشون تونست شما رو درک کنه. اسم یکسال رو نبرید. در همین حین حتما مشاوره حضوری بروید اول خودتون تنهایی و مسائلی رو که باعث میشه نتونید ازدواج رو بپذیرید بیان کنید و در صورتی که مشاور صلاح دونست خواستگارتون رو هم ببرید.

  10. 5 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    ali -guilan (سه شنبه 20 آبان 93), mmm24 (سه شنبه 20 آبان 93), فرهنگ 27 (سه شنبه 20 آبان 93), امیر مسعود (سه شنبه 20 آبان 93), شیدا. (دوشنبه 19 آبان 93)

  11. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 تیر 97 [ 17:25]
    تاریخ عضویت
    1393-7-06
    نوشته ها
    129
    امتیاز
    5,905
    سطح
    49
    Points: 5,905, Level: 49
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    369

    تشکرشده 377 در 121 پست

    Rep Power
    38
    Array
    سلام وقت بخیر.من از زاویه دید یه مرد موضوع رو تحلیل میکنم(شاید به نظر خواستگارتون نزدیک باشه).
    به نظر من به هیج وجه مشکل خودتون رو با خواستگارتون مطرح نکنید.
    1: اگه موضوع تحصیل خودتون رو مطرح کنید :
    یه مرد دوست داره اولویت اول همسرش خانواده باشه و جمیع موضوعات دیگه از قبیل درس و کار و... رو حتی هم وزن توجه به خانواده ندونه. البته نیت واراده شما الان خیلی مهمه وگرنه بعد تشکیل زندگی ممکنه در مواردی خلاف این نیت صورت بگیره و مهم هم نباشه ولی مرد فکرش این باشه همسرش اولویت اولش زندگی و توجه به خانوادست حالا اگه در مواردی هم تحقق پیدا نکرده مهم نیست.
    تحلیلی که آقا از مطرح کردن ادامه تحصیل شما خواهد داشت اینه که دختری که از الان به خاطر درس میگه شروع زندگی باشه برای یه وقت دیگه (یک سال). اولویتش زندگی و توجه به من نخواهد بود.
    2: عدم آمادگی برای ازدواج با توجه به دلایلی که ذکر کردید
    با مطرح کردن این موضوع میگه این خانم هنوز به بلوغ فکری و شخصیتی برای ازدواج نرسیده. خود به خود ارزشی که پیش اون آقا دارید به شدت کم میشه وبه چشم یه بچه( البته باید ببخشید) به شما نگاه میکنه.
    3: اگه خواستگارتون شرط غیر منطقی شما رو( از دید خودم عرض کردم) مبنی انتظار یک ساله شما با شرایطی که ذکر کردید( عدم محرمیت و...) رو بپذیره
    اولا این پذیرش مستلزم اینه که ایشون از لحاظ شخصیتی و فکری کاملا مستقل باشن و تحت تاثیر صحبت های خانواده قرار نگیرن و عقب نکشن.
    ثانیا: مطمئن باشید حتی بعد از تشکیل زندگی ذهنیتی که به سبب مطرح کردن موضوع شکل گرفته سر هر موضوع مربوط و بی ربطی اثرش رو میذاره.
    4: رسیدن به بلوغ فکری و شخصیتی برای ازدواج امری نسبیه و با گذشت زمان تکامل پیدا میکنه پس سخت نگیرید چه بسا بعد گذشت یک سال مشکلات دیگه ای که به اونا توجه نداشتید براتون پر رنگ بشه و دوباره میرسید سر نقطه اول.
    در انتها امیدوارم با توکل به خدا تصمیمی بگیرید که صلاح هر دو طرف باشه. موفق باشید.

  12. 4 کاربر از پست مفید امیر مسعود تشکرکرده اند .

    ali -guilan (سه شنبه 20 آبان 93), asal2013 (چهارشنبه 21 آبان 93), mmm24 (سه شنبه 20 آبان 93), zendegiye movafagh (سه شنبه 20 آبان 93)

  13. #17
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    اگه واقعا به دلت ننشسته ردش کنی بهتره
    چون می گی یه سال بعد
    بعد ممکنه 8 ماه دیگه سر و کله یکی دیگه پیدا شه و ازش خوشت بیاد و این بنده خدا رو 8 ماه علاف میکنی
    ما اجازه نداریم با احساسات و وقت دیگران بازی کنیم
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟

  14. 4 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    asal2013 (چهارشنبه 21 آبان 93), mmm24 (سه شنبه 20 آبان 93), فرهنگ 27 (سه شنبه 20 آبان 93), شیدا. (سه شنبه 20 آبان 93)

  15. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 دی 93 [ 20:49]
    تاریخ عضویت
    1393-8-18
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    164
    سطح
    3
    Points: 164, Level: 3
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 10 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط رزا نمایش پست ها
    عزیز دلم من میدونم که شما دختری هستی که قصد اذیت کردن و سرکار گذاشتن نداری...من هم خودم دخترم و شما و شرایطت رو کاملا درک میکنم عزیز....

    من میگم شما خودت رو بذار جای این آقا...فرض کن ایشون به شما بگن میشه یکسال برای من صبر کنی؟؟ من برم و یکسال دیگه برگردم؟؟!!

    خودت باشی چنین پیشنهادی رو قبول میکنی؟؟ نه امکان نداره..چرا؟؟؟ چون با خودت میگی اگر تو این یکسال من خاستگار بهتری با موقعیت بهتری برام اومد چی؟؟

    از طرفی چه تضمینی وجود داره که بعد از یکسال سر و کله این آقا پیدا بشه؟؟

    میخوام بهت بگم این فکرها الان داره تو ذهن این آقا هم میگذره... تازه برای چی برات صبر کنه؟؟ هنوز عمق عشق و علاقه بین شما اونقدر زیاد نیست که به پات بمونه عزیز...

    خودت بارها اشاره کردی که بی تجربه هستی و کاملا مشخصه چون پیشنهادت برای صبر یکساله این آقا از روی درایت نیست....
    از جوابتون ممنون.حرفتون رو قبول دارم.
    بله حق با شماست شاید هنوز علاقه بین ما اونقدر زیاد نشده که اون بخواد صبر کنه ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط صبا_2009 نمایش پست ها
    دوست عزیز اینکه چرا کسی شما رو درک نمی کنه واسه این هست که خواسته ای که دارید چندان منطقی نیست.

    بعد شما هی میگین من فقط 22 سالمه، 22 سال داشتن معنیش این نیست که شما بچه هستین و باید بهتون فرصت داده بشه که بزرگ بشین. شما سال آخر درستون هست. یعنی اینکه باید کاملا آماده مسئولیت پذیری باشید نه فقط در مورد ازدواج بلکه همه ابعاد زندگی. اگر بعد از تحصیلتون مشغول بکار شدین و بهتون مسئولیت داده شد، مدام می خواین بگین من فقط بیست و اندی سالمه و تجربه ندارم.

    خواسته شما خدا و خرما رو با هم خواستن هست. هم نمی خواین مسئولیت بپذیرید هم می خواین مورد مناسبتون رو حفظ کنید. هم این وسط هیچ تعهدی نباشه (نه محرمیت، نه عقد و نه نامزدی) و تقریبا ارتباط قطع. هم طرفتون کاملا منتظر بمونه و از این طریق دوست داشتنش رو اثبات کنه.

    ازدواج اتمام منیت هست. وقتی دختر و پسری بله میگه یعنی من تموم شد. از این به بعد باید خیلی جاها گذشت کرد، فداکاری کرد، خیلی جاها خواسته خودت رو کنار گذاشت، منافع فردی کمرنگ میشه و منافع ما مطرح میشه. باید مسئولیت پذیر باشی، تا ازدواج موفقی داشته باشی. مسئولیت تک تک حرف ها، نگاه ها، محبت ها، کم محلی هات رو بپذیری. وسطش هم به کسی مرخصی نمیدن که 6 ماه محبت نکنی بعد دو برابر جبران میکنی. همه ی آدم هایی هم که ازدواج موفقی دارند از روز اول این چیزا رو بلد نیستند، کم کم و در کنار هم یاد میگرن، با مطالعه، با شناخت بیشتر از هم، با آزمون و خطا و ... و همه اینها در جریان زندگی هست که یادگرفته میشه. هیچ کس دکمه استاپ رو نمیزنه تا بره یادبگیره و برگرده همه در حالت play زندگی یاد میگیرند.


    با خواستگارتون صحبت کنید و شرایط رو برای ایشون کامل توضیح بدین. بگین که جوابتون مثبته اما الان امادگی عقد ندارین. شاید ایشون تونست شما رو درک کنه. اسم یکسال رو نبرید. در همین حین حتما مشاوره حضوری بروید اول خودتون تنهایی و مسائلی رو که باعث میشه نتونید ازدواج رو بپذیرید بیان کنید و در صورتی که مشاور صلاح دونست خواستگارتون رو هم ببرید.
    همه حرفهای شما رو قبول دارم به جز اینکه شاید شما بد متوجه شدین شاید من 22 سالم باشه ولی مسئولیت پذیر هستم و اصلا بچه نیستم من گفتم به خاطر سنم در مورد مسائل ازدواج تجربه کمی دارم چون اصلا بهش فکر نمیکردم و این موضوع کلا مسیر زندگی منو یک دفعه عوض کرد.گفتم زمان میخوام تا خودم رو باهاش وفق بدم همین...
    قبول دارم شاید خاسته من منطقی نباشه
    قبول دارم که شاید من هم خدا را میخوام هم خرما هم میخوام اونو از دست ندم هم هیچ تعهدی نباشه
    من حتما باهاش صحبت میکنم و حتما پیش مشاور هم میرم
    حالا من همه حرفهای شما رو قبول کردم ؟؟ خوب حالا چی کار کنم ؟؟با این احساس عدم امادگی چی کار کنم ؟؟ خودمو گول بزنم که نه من امادگیشو دارم و احساسمو نادیده بگیرم و به حرف بقیه گوش بدم ؟؟؟ میشه یک راه حل بگین ؟؟ خوب من با این شرایط چی کار کنم ؟؟ خیلی استرس دارم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط امیر مسعود نمایش پست ها
    سلام وقت بخیر.من از زاویه دید یه مرد موضوع رو تحلیل میکنم(شاید به نظر خواستگارتون نزدیک باشه).
    به نظر من به هیج وجه مشکل خودتون رو با خواستگارتون مطرح نکنید.
    1: اگه موضوع تحصیل خودتون رو مطرح کنید :
    یه مرد دوست داره اولویت اول همسرش خانواده باشه و جمیع موضوعات دیگه از قبیل درس و کار و... رو حتی هم وزن توجه به خانواده ندونه. البته نیت واراده شما الان خیلی مهمه وگرنه بعد تشکیل زندگی ممکنه در مواردی خلاف این نیت صورت بگیره و مهم هم نباشه ولی مرد فکرش این باشه همسرش اولویت اولش زندگی و توجه به خانوادست حالا اگه در مواردی هم تحقق پیدا نکرده مهم نیست.
    تحلیلی که آقا از مطرح کردن ادامه تحصیل شما خواهد داشت اینه که دختری که از الان به خاطر درس میگه شروع زندگی باشه برای یه وقت دیگه (یک سال). اولویتش زندگی و توجه به من نخواهد بود.
    2: عدم آمادگی برای ازدواج با توجه به دلایلی که ذکر کردید
    با مطرح کردن این موضوع میگه این خانم هنوز به بلوغ فکری و شخصیتی برای ازدواج نرسیده. خود به خود ارزشی که پیش اون آقا دارید به شدت کم میشه وبه چشم یه بچه( البته باید ببخشید) به شما نگاه میکنه.
    3: اگه خواستگارتون شرط غیر منطقی شما رو( از دید خودم عرض کردم) مبنی انتظار یک ساله شما با شرایطی که ذکر کردید( عدم محرمیت و...) رو بپذیره
    اولا این پذیرش مستلزم اینه که ایشون از لحاظ شخصیتی و فکری کاملا مستقل باشن و تحت تاثیر صحبت های خانواده قرار نگیرن و عقب نکشن.
    ثانیا: مطمئن باشید حتی بعد از تشکیل زندگی ذهنیتی که به سبب مطرح کردن موضوع شکل گرفته سر هر موضوع مربوط و بی ربطی اثرش رو میذاره.
    4: رسیدن به بلوغ فکری و شخصیتی برای ازدواج امری نسبیه و با گذشت زمان تکامل پیدا میکنه پس سخت نگیرید چه بسا بعد گذشت یک سال مشکلات دیگه ای که به اونا توجه نداشتید براتون پر رنگ بشه و دوباره میرسید سر نقطه اول.
    در انتها امیدوارم با توکل به خدا تصمیمی بگیرید که صلاح هر دو طرف باشه. موفق باشید.
    از جوابتون واقعا ممنون
    بله شما درست میگید.لطفا یک راه حل بگین
    یعنی وقتی ازم پرسید من چی بگم ؟
    بگم امادگی دارم، وضعیت روحی خودم ، درسم و همه مسائل دیگه رو نادیده بگیرم.بهش چه جوابی بدم ؟؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط zendegiye movafagh نمایش پست ها
    اگه واقعا به دلت ننشسته ردش کنی بهتره
    چون می گی یه سال بعد
    بعد ممکنه 8 ماه دیگه سر و کله یکی دیگه پیدا شه و ازش خوشت بیاد و این بنده خدا رو 8 ماه علاف میکنی
    ما اجازه نداریم با احساسات و وقت دیگران بازی کنیم
    من بازم میگم اگه جوابم منفی بود مطمئن باشید نه میگفتم
    من اصلا نمیخوام اونو علاف کنم .
    فقط واقعا نمیدونم چی کار باید بکنم.

    لطفا راه حل بگین ....

  16. #19
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    با خواستگارتون صحبت کنید و شرایط رو برای ایشون کامل توضیح بدین. بگین که جوابتون مثبته اما الان امادگی عقد ندارین. شاید ایشون تونست شما رو درک کنه. اسم یکسال رو نبرید. در همین حین حتما مشاوره حضوری بروید اول خودتون تنهایی و مسائلی رو که باعث میشه نتونید ازدواج رو بپذیرید بیان کنید و در صورتی که مشاور صلاح دونست خواستگارتون رو هم ببرید
    توی صحبت با خواستگارتون نگید که بخاطر درس و .... هست. بگید دوست دارید زمانی سر سفره عقد بنشینید که از نظر روحی از خودتون مطمئن باشید. تاکید کنید این مساله هیچ ربطی به ایشون نداره. و حتی بهشون بگید اگر نمی تونن صبر کنند حاضرید بخاط اینکه ایشون خوشبخت بشن همین حالا همه چیز رو کنسل کنید. بهشون بگید این فرصت رو واسه این می خواین که روی خودتون کار کنید تا بتونید ایشون رو خوشبخت کنید. از اقداماتتون هم بگید که مشاوره می گیرید و هر موقع که مشاور اعلام کرد من امادگی دارم، عقد کنیم.

  17. 2 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    mmm24 (پنجشنبه 22 آبان 93), امیر مسعود (چهارشنبه 21 آبان 93)

  18. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 شهریور 96 [ 20:04]
    تاریخ عضویت
    1389-12-04
    نوشته ها
    404
    امتیاز
    6,886
    سطح
    54
    Points: 6,886, Level: 54
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 64
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    533

    تشکرشده 600 در 287 پست

    Rep Power
    55
    Array
    دوست عزیز
    چرا انقدر عصبی هستید؟به خودتون مسلط باشین شما با این ذهن اشفته نه تنها به درد ایشون بلکه به درد هیچ کس دیگه ایی برای ازدواج نمی خورید!
    مگه کسی شما رو مجبور کرده؟خوب نمی خواید می تونید به ایشون بگید اگر خواستن صبر می کنن و اگر هم نه که حق دارن برن.ولی شما نمی تونید بگید کسی توی این مدت کوتاه باید عاشق سینه چاک شما شده باشه اخه به چه دلیل؟اگر شده باشه نشانه ی مشکله این فرده انتظارتون اصلا معقول نیست حالا شاید ایشون ترجیح بدن که منتظر شما بمونن شما می تونید خیلی راحت با ایشون مطرح کنید.
    بحث دوستیها هم به این سادگی که شما فکر می کنید نیست در واقع به این ایده الی نیست توی این سایت به قدر کافی مطلب در این مورد هست.

  19. کاربر روبرو از پست مفید tamas تشکرکرده است .

    mmm24 (پنجشنبه 22 آبان 93)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: یکشنبه 10 آبان 94, 19:18
  2. دو خواستگار همزمان، چی کارر کنم؟؟؟؟؟
    توسط saeedeh66 در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 33
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 مهر 93, 19:07
  3. پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 بهمن 92, 14:10
  4. چه جوری خواستگاری رو مطرح کنم؟؟؟؟؟
    توسط بزرگمهر در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 26 مرداد 90, 18:26

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:16 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.