به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 31 از 37 نخستنخست ... 112122232425262728293031323334353637 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 301 تا 310 , از مجموع 369
  1. #301
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    امروز یک عیدی ویژه گرفتم اما امیدوارم هیچ کدوم از شما دوستان چنین عیدیی هیچ زمان نگیرید.

    دلم گرفت.

    حتی نمی تونم گریه کنم. فقط قفسه سینم تنگه احساس خفگی دارم .



    آخه آقا چرا امروز من چنین واقعیت تلخی رو باید متوجه بشم.

  2. 9 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    (آسمانی آبی) (چهارشنبه 13 خرداد 94), khaleghezey (پنجشنبه 14 خرداد 94), morteza2487 (سه شنبه 19 خرداد 94), paiize (چهارشنبه 13 خرداد 94), فرشته اردیبهشت (پنجشنبه 21 خرداد 94), یه دختر سرگردان (پنجشنبه 01 مرداد 94), مسافر زمان (چهارشنبه 13 خرداد 94), مصباح الهدی (چهارشنبه 13 خرداد 94), شیدا. (سه شنبه 12 خرداد 94)

  3. #302
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام
    میلاد امام زمان مبارک...
    اومدم سایت تبریک عرض کنم. دیدم پررنگ شدم...
    نمی دونم چرا... من خیلی وقته نیومدم... از کی پررنگ شدم؟و چرا نمی دونم.ولی تشکر می کنم که پررنگ شدم. بلکه در حد یه پست با دوستانم حرفی بزنم

    خیلی وقته دستم به کی برد نمی ره و حوصله تایپ ندارم. نمی دونم چرا هروقت می خوام بیام همدردی یه چیزی انگار ازم ممانعت می کنه... حتی الان هم بیشتر نمی تونم تایپ کنم...
    کاری هم ندارمها... ولی بی حوصله شدم (شاید چون تو خونه ام وکارهای الانم تو خونه انجام میشه این طوری شدم!)... موقتی خوب می شم اما دوباره.....

    فرشته اردیبهشت عزیز خیلی خیلی بهت تبریک می گم. ان شاالله خوشبخت بشی... این پستت خیلی چیزها بهم یاداوری کرد.ممنون که تجربه ات را بهمون گفتی......
    صبر می کنم... فکر کنم اواخر دوران صبرم باشه اما...
    خدا کنه به قول تو آبرو داری کنم هنوز... (هرچند که همچین آبرویی هم ندارم)
    حتی یه ذره هم حوصله گذراندن یه جریان دیگه ندارم... حتی یه ذره...
    دچار خستگی فکری، قلبی و روحی شدید شدم...
    خدا بهم رحم کرده فعلا...

    امشب تا صبح بیدار میمونم....
    ان شاالله صبح امید و ظهور امام زمان نزدیک و نزدیک تر شه...
    التماس دعا
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  4. 14 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    (آسمانی آبی) (چهارشنبه 13 خرداد 94), khaleghezey (پنجشنبه 14 خرداد 94), morteza2487 (سه شنبه 19 خرداد 94), nazi1371 (سه شنبه 23 تیر 94), paiize (چهارشنبه 13 خرداد 94), فدایی یار (چهارشنبه 13 خرداد 94), فرشته اردیبهشت (پنجشنبه 21 خرداد 94), یه دختر سرگردان (پنجشنبه 01 مرداد 94), واحد (یکشنبه 17 خرداد 94), میشل (چهارشنبه 13 خرداد 94), مسافر زمان (چهارشنبه 13 خرداد 94), سوده 82 (شنبه 23 خرداد 94), شیدا. (چهارشنبه 13 خرداد 94), صبا_2009 (چهارشنبه 13 خرداد 94)

  5. #303
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 خرداد 02 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    27,600
    سطح
    98
    Points: 27,600, Level: 98
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 750
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    3,274

    تشکرشده 2,351 در 551 پست

    Rep Power
    162
    Array
    سلام دوستان خوبم.
    چقدر به حال و تفکر فرشته اردیبهشت غبطه خوردم ... ان شاالله در کنار همسر خوبتون خوشبخت و عاقبت بخیر بشین.

    نمیخواستم که بعد مدتها اومدم اینجا پست بذارم غر غر کنم! خداروشکر میکنم که خیلی خیلی از مشکلاتی که الان مردممون دارن رو ندارم.

    پدرم دوست محترمی دارن (تحصیلکرده و دارای جایگاه اجتماعی مناسب اما وضع مالی خیلی بد) که نابینا هستن، واقعا برای من اصوه صبر و زهدن. با این وضعیتشون سه تا دسته گل تربیت کردن و بماند که چه خانم ماه و صبوری دارن که با یک نابینا ازدواج کرد و اینطور زیبا زندگی میکنن (در کودکی بر اثر یک حادثه از هر دو چشم نابینا شدن) و هر روز با اینکه محل پایین شهری میشینن برای جلسات مذهبیشون با اون سختی میرن... من خودم همیشه از دیدنشون خجالت زده میشم که من چقدر از زندگیم بهره میبرم با داشتن سلامتی؟ چقدر بندگی خدارو میکنم؟

    خدا کمکمون کنه قدر داشته هامون رو بدونیم و از اونها در مسیر بندگیش استفاده کنیم.

  6. 14 کاربر از پست مفید شمیم الزهرا تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (چهارشنبه 13 خرداد 94), khaleghezey (پنجشنبه 14 خرداد 94), morteza2487 (سه شنبه 19 خرداد 94), nazi1371 (سه شنبه 23 تیر 94), فدایی یار (چهارشنبه 13 خرداد 94), فرشته مهربان (جمعه 15 خرداد 94), فرشته اردیبهشت (پنجشنبه 21 خرداد 94), یه دختر سرگردان (پنجشنبه 01 مرداد 94), واحد (یکشنبه 17 خرداد 94), مسافر زمان (دوشنبه 25 خرداد 94), مصباح الهدی (شنبه 23 خرداد 94), آزرم (جمعه 15 خرداد 94), سوده 82 (شنبه 23 خرداد 94), شیدا. (چهارشنبه 13 خرداد 94)

  7. #304
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 27 تیر 94 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    322
    امتیاز
    6,682
    سطح
    53
    Points: 6,682, Level: 53
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 99.9%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class31 days registered5000 Experience Points
    تشکرها
    354

    تشکرشده 728 در 228 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    من عیدی مو از امام زمان گرفتم...یکی از مشکلاتم حل شد هنوزم باورم نمی شه...اگر نمی شد زندگیم مختل می شد...الآن یکی از دغدغه هام کم شد...احساس آرامش و راحتی دارم...

  8. 8 کاربر از پست مفید بانوى مهر تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 14 خرداد 94), فرشته مهربان (جمعه 15 خرداد 94), یه دختر سرگردان (پنجشنبه 01 مرداد 94), مسافر زمان (دوشنبه 25 خرداد 94), مصباح الهدی (شنبه 23 خرداد 94), zzzz (یکشنبه 17 خرداد 94), اعجاز عشق (یکشنبه 17 خرداد 94), سوده 82 (شنبه 23 خرداد 94)

  9. #305
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 27 تیر 94 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    322
    امتیاز
    6,682
    سطح
    53
    Points: 6,682, Level: 53
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 99.9%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class31 days registered5000 Experience Points
    تشکرها
    354

    تشکرشده 728 در 228 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    همسر عزیزم با گل پسرم امروز میان ... امشب می ریم خونه مون...خونه م انقده
    شیک شده (سلیقه ی خودم بود آخه)
    داماد و خواهرم وقتی خونه مو دیدند حسودی شون شد به نقاش گفتند رنگشو تغییر بدند و عین خونه ی من کنند
    الآن تو خونه م کارگره داره تمیز می کنه...وای انقده ذوق دارم انگاری تازه عروسی کردم دارم می رم خونه م

    دوستان مهربونم منو از دعاهاتون بی نصیب نگذارید هفته ی بعد سونو دارم ... دردم خیلی کمتر شده...یعنی صدای قلبشو می شنوم !!!
    ویرایش توسط بانوى مهر : یکشنبه 17 خرداد 94 در ساعت 10:18

  10. 8 کاربر از پست مفید بانوى مهر تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 17 خرداد 94), morteza2487 (سه شنبه 19 خرداد 94), paiize (دوشنبه 18 خرداد 94), فرشته اردیبهشت (پنجشنبه 21 خرداد 94), یه دختر سرگردان (پنجشنبه 01 مرداد 94), مسافر زمان (دوشنبه 25 خرداد 94), مصباح الهدی (شنبه 23 خرداد 94), سوده 82 (شنبه 23 خرداد 94)

  11. #306
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود


    یه کاری که از انجامش لذت میبرم اینه با مهدیه سادات دوتایی بریم پارک شهر بازی کنیم و بعدشم بریم توی شهر دور بزنیم بیشتر مواقع میزارم روی دوشش بهش یاد دادم برای بچه ها دست تکان بده و بهشون بگه دوست دارم یا باهاشون دست بده و براشون بوس بفرسته یکی از بهترین لحظاتش اینه وقتی میبینم افرادی که رد میشن با لبخند تماشا میکنن این خیلی خوبه یاد صحبت یک دوست بسیار عزیز در سایت همدردی میوفتم در مورد اینکه افرادی که در کودکی مورد مهر و محبت والدین قرار نگیرند هرچند در آینده انسان موفقی بشن بازم احساس بد دوران کودکی همراشون هست.
    یکی از بزرگترین لذت های دنیا اینه که کنار هم قدم میزنیم بدون ترس و واهمه از اینکه زمان در حال گذره
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
    ویرایش توسط khaleghezey : یکشنبه 17 خرداد 94 در ساعت 10:51

  12. 19 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    Aram_577 (شنبه 23 خرداد 94), lalejam (یکشنبه 17 خرداد 94), mahtab61 (یکشنبه 17 خرداد 94), morteza2487 (سه شنبه 19 خرداد 94), nazi1371 (سه شنبه 23 تیر 94), paiize (دوشنبه 18 خرداد 94), فرشته اردیبهشت (پنجشنبه 21 خرداد 94), یه دختر سرگردان (پنجشنبه 01 مرداد 94), واحد (یکشنبه 17 خرداد 94), مسافر زمان (دوشنبه 25 خرداد 94), مصباح الهدی (شنبه 23 خرداد 94), zolal (شنبه 23 خرداد 94), zzzz (یکشنبه 17 خرداد 94), بی نهایت (دوشنبه 25 خرداد 94), تروولث (یکشنبه 17 خرداد 94), سوده 82 (شنبه 23 خرداد 94), شیدا. (دوشنبه 18 خرداد 94), شمیم الزهرا (جمعه 22 خرداد 94), عاشق خانواده (یکشنبه 17 خرداد 94)

  13. #307
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    تمرین صبر تجویز این هفته من بود و خیلی سخت داره می گذره .

    من موندم و یک دل پر از حرف و سکوتی که به اجبار بر دهانم زده شده.

    خیلی سخته بعد از چند ماه مادرتو ببینی حتی نتونی تو بغلش گریه کنی تا کمی سبک بشی.

    خیلی سخته مادرت رنگ و روی پریدتو نشانه کم خونی و کم ویتامینی بدونه و تو در حالی که می دونی علت رنگ پریدت بار سنگینیه که داری به تنهایی به دوش می کشی و نظرهای مادرتو تایید کنی و با لبخند بهش قول بدی چشم به خورد و خوراکم بیشتر توجه می کنم.

    الان بیشتر از هر زمان عمرم احساس تنهایی می کنم و هیچ کس رو نیافتم که بتونم باهاش درد دل کنم جز همون خدایی که موقع گرفتاری به یادش می افتیم و چقدر با روی باز با این همه بی مهری که از من دید آغوشش را باز کرد.

    تنها دلخوشیم اینه که خودمو بسپارم بهش و بی دغدغه خودمو رها کنم .

    خدایا خیلی درموندم و سرگردان خودت راه درست رو بر سر راهم قرار بده.

    دعام خیلی خودخواهانه بود چون فقط در حق خودم بود اما بچه ها خیلی به دعاهاتون نیاز دارم .حالم خوب نیست.

  14. 14 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    Aram_577 (شنبه 23 خرداد 94), mohi (شنبه 23 خرداد 94), paiize (شنبه 23 خرداد 94), فرشته مهربان (شنبه 23 خرداد 94), فرشته اردیبهشت (دوشنبه 25 خرداد 94), یه دختر سرگردان (پنجشنبه 01 مرداد 94), مسافر زمان (دوشنبه 25 خرداد 94), مصباح الهدی (شنبه 23 خرداد 94), zolal (شنبه 23 خرداد 94), بالهای صداقت (سه شنبه 02 تیر 94), سوده 82 (شنبه 23 خرداد 94), شیدا. (شنبه 23 خرداد 94), شمیم الزهرا (شنبه 23 خرداد 94), صبا_2009 (دوشنبه 25 خرداد 94)

  15. #308
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 27 تیر 94 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    322
    امتیاز
    6,682
    سطح
    53
    Points: 6,682, Level: 53
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 99.9%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class31 days registered5000 Experience Points
    تشکرها
    354

    تشکرشده 728 در 228 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    یه خبر خیلی خووووب من صدای قلب بچه مو شنیدم الآن لباسای بیرونم تو تنمه اومدم همدردی انقدر که خوشحالم ... باورم نمی شه بعد از ده سال من دوباره این صدا رو شنیدم


    حکمت خدا رو می بینید سه تا از بچه هام که خودم می خواستمشون ، سقط شدند اما این یکی رو که غیر منتظره بود واسم موند من ضربان قلبشو شنیدم
    هدیه خداست...خدا جونم ممنونم...شکرت خدای خوبم...نمی دونم چه جوری از خدا تشکر کنم...گریه م گرفته


    بعد از دکتر مستقیم رفتم مزار شهدا همون جا سر مزار نماز شکرانه خوندم...


    بعدش رفتم از فروشگاه لباس یه دونه بلوز و شلوار با جوراب نوزادی هم خریدم انقده نازه!


    وااای من واقعانی دارم دوباره مامان می شم... الحمدالله رب العالمین


    دوستان خوبم منو فراموش نکنید دعا کنید بچه م صحیح و سالم باشه
    هر چی خدا داد بالای سرم جا داره ولی حالا که دارید دعا می کنید بگید به خدا ، که یه دختر ناز، سالم و تپل بهم بده :)




    ==============================


    بی نهایت ، عزیزم از صمیم قلبم براتون دعا می کنم که ان شاء الله مشکلتون حل بشه و خداوند به شما صبر و آرامش بده (الهی آمین)

  16. 17 کاربر از پست مفید بانوى مهر تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (شنبه 23 خرداد 94), alireza198 (شنبه 23 خرداد 94), Aram_577 (شنبه 23 خرداد 94), mohi (شنبه 23 خرداد 94), paiize (شنبه 23 خرداد 94), یه دختر سرگردان (پنجشنبه 01 مرداد 94), مسافر زمان (دوشنبه 25 خرداد 94), مصباح الهدی (شنبه 23 خرداد 94), zolal (شنبه 23 خرداد 94), افسونگر (شنبه 23 خرداد 94), الهه4 (شنبه 23 خرداد 94), اعجاز عشق (شنبه 23 خرداد 94), بی نهایت (شنبه 23 خرداد 94), سوده 82 (شنبه 23 خرداد 94), شیدا. (شنبه 23 خرداد 94), شمیم الزهرا (شنبه 23 خرداد 94), صبا_2009 (دوشنبه 25 خرداد 94)

  17. #309
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    سلام و سلام و صد سلام


    با شما از احوال شما :

    بی نهایت جان

    جای بسی شکر داره که خدا را داری .... که خودت را بهش میسپاری .... که مادری بهت داده که رنگ پریده ات دغدغه اش میشه و مهرورزانه توجهت میده به خودت ..... خدا را شکر کن که خودت را داری ....

    به کسانی فکر کن که هیچکدام را ندارند و سرگردان سرگردانند حتی در میان خوشیهای این دنیا ، حتی در میان هرآنچه به ظاهر بروفق مرادشونه و ...... چون اون اولی را ندارند ....

    وقتی وابسته به این دنیا میشیم چه آدمهاش چه اسبابش از اون اولی دور میشیم و بین ما و او همین وابسته ها فاصله میندازه و اونوقته که هر حرکتی یا محرومیتی از سوی این وابسته ها ما را به تلاطم و رنج می افکنه و ..... اما وقتی مواظب باشیم که غیری جای او را نگیرد و هیچ کس در طول او برای ما مهم نشود او خود در هر آنچه برای ما قرار می دهد تلاء لوء می یابد و دل و چشم و وجود ما را پر می کند و آن هرچه که او قرار داده هرگونه که باشد شیرین و لذت بخش خواهد بود چون به قول مولا علی علیه السلام ما او را نمی بینیم که خود خدا را می بینیم ( می فرماید من هیچ شی ای را نمی بینم مگر قبل و بعد و همراه آن خدا را )

    این موقعیت را فرصتی بدان برای رهایی ، برای طلب هب لی کمال الانقطاع الیک و ......

    اصلاً میدونی چیه وقتی او را داشته باشی ، وقتی دلت مملو از او باشد، هم هرچه از اوست برایت جذابه چه باشند و چه نباشند و هم تو جذاب میشی که گردت می گردند و اشباع کننده و آرامش بخش می شوی و ....

    عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

    و یا اینکه

    خدا را در دل اندازش که بر مجنون گذار آرد

    فرصت خوبی برایت پیش آمده غنیمت بدان ، اگر چه ظاهرش تلخ باشد اما باطنش و فرصت بودنش را دریاب

    ............................................

    بانوی مهر ، مادر خانمی !

    خدا را شکر ( الحمدلله رب العالمین )

    وقتی می گذری و رها می کنی بهت میده و این دریافت دیگر فرق می کند با آنچه سریش می شوی و می خواهی و بدست میاری ... این دریافت همیشه نشان خود اوست ، دست او را به عینه می بینی و لطف او را واضح می چشی و ..... پس باید برای رسیدن به همه چیز از همه چیز گذشت .....

    هر آنچه خود خودش بدهد حلاوتی دیگر دارد ... این به معنای نخواستن و تلاش نکردن نیست ، بلکه به معنای خواستن و تلاش کردن اما رهایی و بی توقعی هست ..... آزادی یعنی همین ، یعنی از هر بندی جز بند بندگی خودش رها بودن و ... عجب سرخوشی ای دارد
    ...........................................


    و اما :

    من خوبم به خوشی شما

    نیاز دارم به دعای شما

    برای بهره گیری از فرصتها

    و شکر نعمتها








  18. 10 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    Aram_577 (یکشنبه 24 خرداد 94), فرشته اردیبهشت (دوشنبه 25 خرداد 94), یه دختر سرگردان (پنجشنبه 01 مرداد 94), مسافر زمان (دوشنبه 25 خرداد 94), مصباح الهدی (شنبه 23 خرداد 94), اعجاز عشق (شنبه 23 خرداد 94), بانوى مهر (شنبه 23 خرداد 94), شیدا. (شنبه 23 خرداد 94), شمیم الزهرا (شنبه 23 خرداد 94), صبا_2009 (دوشنبه 25 خرداد 94)

  19. #310
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام دوستان
    من الان حالم خیلی خوبه... خیلی خوب...
    ولی راستش چند وقت حالم خوب نبود... خسته بودم... فکری،روحی،قلبی....
    اصلا فکر نمی کردم این قدر دختر بی جنبه ای بشم و یه روزی نسبت به موضوع خواستگاری حساس...
    نمی دونستم چمه... هیچ کاری نمی تونستم بکنم... هیچ کاری... حتی حوصله تایپ کردن هم نداشتم...
    ممکن بود تو مهمترین مساله زندگیم همین جوری تصمیم بگیرم و دیگه می خواستم همه چیز تموم بشه... اما خدا بهم رحم کرد و گذشت...
    تو دلم خیلی حرف داشتم اما نمی تونستم تبدیل به کلمه کنم... انگار تو دلم تلنبار بود... می خواستم فقط تو این دنیا یکی منو بفهمه...
    یکی بگه من فهمیدم چی می گی... نه که الکی بگه فهمیدم...نه... می خواستم یکی واقعا تمام حرفام که وقت ناراحتیم به کلمه تبدیل نمی شن خودش بفهمه...

    رفتم قم... حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها)...
    چقدر خوبه... حضرت معصومه خودشون دختر هستند و حس می کردم ایشون همون کسی باید باشن که می تونن بفهمند من چمه...
    اولش نتونستم هیچی بگم... هیچی... اصلا نمی دونستم چی بگم... حتی اشکم هم درنیومد...

    نزدیک ضریح یه پسر بچه ای گم شده بود و به شدت گریه می کرد و این ور اون ور می دوید. گم شده بود. یه جا نمی ایستاد تا بفهمم اسمش چیه...
    به زور نگهش داشتم مجبور شدم الکی بهش بگم آقا پسر من مادرت را می شناسم حتما پیداش می کنم. اسمت چیه؟ اسمش را بهم گفت. به یه خادم تحویلش دادم بعد هم رفتم چند جا اعلام کردم که یه پسر به این نام پیدا شده. بالاخره پیدا شد... خواهرش گمش کرده بود...
    نمی دونم چم شد وقتی پسر بچه پیدا شد انگار فهمیدم چمه.... فهمیدم باید چی بخوام.....
    من گم شدم... آره من هم یه جور گم شدم... من باید مشخصاتم را به یه آدم مطمئن بدم تا پیدا بشم....
    به حضرت صادقانه مشخصاتم را گفتم... خیلی صادقانه... تونستم حرفام را بزنم.... خیلی درد و دل کردم... هر چی تو دلم بود گفتم... هر چی شکایت هم بود گفتم...

    خیلی حالم خوب شد... هنوز کامل پیدا نشدم ولی آرومم چون می دونم بالاخره پیدا می شم.چون به شخص مطمئنی خودمو سپردم...و یه واسطه خیلی خوب پیدا کردم...
    برای بعضی ماجراهایی که داشتم و روح و روانم را داغون کرده بود یا نسبت به بعضی عذاب وجدان داشتم جدا جدا یه نماز زیارت خوندم و بعد هر نماز هرکدوم را می سپردم به حضرت و تمام...

    احساس کردم تمام احساسات منفیم و شاید هم بی خودیم را تو شهر قم جا گذاشتم و اومدم.
    الان خیلی حس خوبی دارم. اون شعر را شنیدین که رضا صادقی خطاب به امام رضا می خونه ؟
    یه قسمتش اینه: بین تردید زمین و آسمون... گم شدم بلکه منو پیدا کنی...
    گاهی واقعا خوبه آدم گم بشه و بعد دوباره پیدا بشه... چون دفعه بعد که داره خودش را پیدا می کنه به یه چیزهایی پی می بره که قبلا نمی دونسته و بعد می فهمه چقدر براش مهم و مفید بوده.

    راستی دوستان برای همتون از ته ته دلم خیلی دعا کردم و نماز زیارت خوندم... خیلی هاتون را با اسم نام بردم... و در موردتون ویژه دعا کردم...خیلی ها همین جوری یادم میومدند... خلاصه دعای من که یقینا قابل نیست اما کرم حضرت معصومه حتما خیلی زیادتر از این حرفاست...
    دخترخانومای سایت خیلی یادم بودین... خیلی زیاد... از حضرت خواستم که این بار که میام همدردی بتونم برای بقیه دخترا مفید باشم و راستش بعدا یه تجربیاتی دارم که بهتون می گم.(بعد هم شاید خداحافظی...)

    من پیشنهاد می کنم هر دختری که دلش گرفته اگه می تونه حتما حتما بره حرم حضرت معصومه... مطمئنم خیلی خیلی حالتون خوب میشه.من فکر می کنم ما دخترا خیلی پارتی خوبی پیش خدا داریم... الحمدالله...
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه
    ویرایش توسط مصباح الهدی : شنبه 23 خرداد 94 در ساعت 18:58

  20. 12 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    Aram_577 (یکشنبه 24 خرداد 94), nazi1371 (سه شنبه 23 تیر 94), فدایی یار (شنبه 23 خرداد 94), فرشته مهربان (شنبه 23 خرداد 94), فرشته اردیبهشت (دوشنبه 25 خرداد 94), یه دختر سرگردان (پنجشنبه 01 مرداد 94), مسافر زمان (دوشنبه 25 خرداد 94), اعجاز عشق (دوشنبه 25 خرداد 94), بانوى مهر (شنبه 23 خرداد 94), شیدا. (شنبه 23 خرداد 94), صبوری (شنبه 23 خرداد 94), صبا_2009 (دوشنبه 25 خرداد 94)


 
صفحه 31 از 37 نخستنخست ... 112122232425262728293031323334353637 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:49 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.