به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 51
  1. #21
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 07 آبان 01 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1393-1-11
    محل سکونت
    مگه فرقی داره!؟
    نوشته ها
    809
    امتیاز
    24,401
    سطح
    95
    Points: 24,401, Level: 95
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 949
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,979

    تشکرشده 3,495 در 804 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    191
    Array
    بهزاد گرامی
    سلام
    ابتدائا از صاحب تاپیک به خاطر این پست عذرخواهی میکنم و در خواست حذف این پست رو از مدیر فعال میدهم.
    بهزاد عزیز اولین ویژگی یک شخصیت علمی چیزی که شما مدعی اون هستید عدم اظهار قطعیت در نظراتش هست، به همین دلیله که در متون علمی و مقالات ما جملاتی مثل "به نظر میرسد"، "ممکن است"، "مشاهدات نشان می دهد" و ... رو میبینیم. من در نهایت تعجب فقط رفتار قاطع و متقن رو از شما میبینم که پستاتون در تاپیک های دیگران شدت تحکم بیشتری هم داره ، نمیتونید با روش کشیش های قرون وسطی به دیگران راهنمایی بدید.

    دوست عزیز به جای مختل کردن نظم سایت پیشنهاد میکنم با کمک علم روانشناسی البته نه توسط خودتون، نسبت به اصلاح رفتارتون در مواجهه با دیگران برنامه ریزی کنید؛ در این صورت خودتون هم احساس بهتری خواهید داشت.
    ضمنا بهتره تاپیک قوانین همدردی رو مطالعه بفرمایید شما تا کنون مفاد 7،12،27،28 و 30 رو نقض کردید.
    http://www.hamdardi.net/thread-636.html
    تاپیک زیر هم مفید خواهد بود:
    http://www.hamdardi.net/thread-3615.html
    من دیوانه چو زلف تو رها می‌کردم / هیچ لایق‌ترم از حلقه زنجیر نبود



    ویرایش توسط m.reza91 : سه شنبه 13 آبان 93 در ساعت 20:02

  2. 4 کاربر از پست مفید m.reza91 تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (شنبه 17 آبان 93), مدیرهمدردی (جمعه 16 آبان 93), بالهای صداقت (چهارشنبه 14 آبان 93), سوده 82 (چهارشنبه 14 آبان 93)

  3. #22
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 05 اردیبهشت 95 [ 23:19]
    تاریخ عضویت
    1393-8-07
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    2,117
    سطح
    27
    Points: 2,117, Level: 27
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    63

    تشکرشده 120 در 67 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    تقدیرجان من طرحتو نفهمیدم چون نمی دونم چه قولی درمورد مهریه به شوهرت دادی که عمل نکردی؟ برای همین مبهم هست حرفات یکم.اما کلا درمورد کم کردن مهریه با یه مشاوره حقوقی مشورت کن.حتی با شرایطی که شوهرت داره.راستی خیلی خوشحال شدم که همه چی داره برات بهتر میشه عزیزم به نظر من قاطعیتت بیشتر شده(همینکه دیگه همه ی تقصیرو به گردن نگرفتی) و این خیلی خوبه.مردها زنی که قاطعیت و اعتماد به نفس بیشتری داشته باشه را بیشتر تحت تاثیرش قرار می گیرن.

  4. 2 کاربر از پست مفید kimia fall تشکرکرده اند .

    szd (یکشنبه 25 آبان 93), سوده 82 (پنجشنبه 22 آبان 93)

  5. #23
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 15 دی 96 [ 12:23]
    تاریخ عضویت
    1393-6-30
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    3,791
    سطح
    38
    Points: 3,791, Level: 38
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 243 در 62 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بهزاد10 نمایش پست ها
    بجای بحث منطقی روی موضوعات ، دوستان و مشاوران عزیز تمایل دارن که برچسب بزنن . خوب اگر روی موضوع نظری دارید بفرمایید تا ببینیم بهترین راه چیه . من دنبال کمک به دوستان هستم ولی بصورت مداوم دوستان به حاشیه می برن . . .

    تاپیک خودم رو که بستم چون نه مشاورین حرف بدرد بخوری زدن و نه دیگران . بجر برخی دوستان بقیه با واکنش های سطحی و احساسی بحث رو به حاشیه بردن . . .

    سرکار خانم تقدیر هم ظاهراً پستی که کاربر m.reza91 گذاشته بود ، تایید کردند . اصراری به نظر گذاشتن نداشتم و حالا که هم صاحب تاپیک و هم مدیران تالار اصرار دارند ، باشه دیگه در تاپیک دیگران هم نظری نخواهم گذاشت . . .

    یا حق
    با سلام وصبح بخیر
    دوست گرامی آقای بهزاد بله من پست آقای m.reza 91 رو لایک کردم چون این تشکر به خاطر حسن توجهشون بود.اگر دقت کرده باشید من پست های شما رو هم از اول لایک میکردم ولی این رو بپذیرید که لحنتون استرس و تنش در من ایجاد میکرد.البته در حسن نیت شما و دلسوزیتون شکی نیست لطفا این دو را از هم جدا کنید
    من از وقتی اومدم اینجا و از وقتی فهمیدم که دارای چه نقاط ضعفی هستم و دارم روشون کار میکنم یه چیزایی یاد گرفتم یکی اینکه وقتی رفتاری از طرف مقابلم منو ناراحت میکنه اول خوب به اون رفتار فکر کنم و علت یابی کنم که چرا این حس بهم دست داده.شاید نوع تفکر من باعث شده ناراحت بشم پس فکرمو اصلاح کنم.دوم اینکه احساسمو بپذیرم و سرکوب نکنم و اعتراضمو به طرفم با بیان احساسات از سمت خودم نشون بدم نه اینکه انگشت اتهام به طرف شخص مقابلم بگیرم و او رو بکوبونم.من چند بار احساسمو از لحن پیاماتون بهتون بازخورد دادم ولی شما احساس منو کودکانه و اشتباه خوندید(همچنان تاکید میکنم نظر من روی احساس منفی است که از لحن شما بهم منتقل میشه و نه خود پیام) سه اینکه حس طرف مقابلم رو درک کنم این اولین قدم برای همدلیست.بپذیرم طرفم ناراحته یا هر حس دیگه ایی و سرکوبش نکنم و باهاش مقابله نکنم چه اون حس به دلایل درست باشه چه غلط و سعی در توجیه اون آدم و یا اثبات اشتباه بودن احساسش نکنم
    و دیگه اینکه یاد گرفتم که نا کسی پس میکشه به التماس و خواهش نیفتم
    پس بدونید اگر واسم راهنمایی دارید و مایلید پست بذارین با کمال میل خواهان اون پست با لحن ملایم هستم و بسیار خوشحال میشم ولی اگر مایل نیستید هیچ اصراری ندارم دوستان دیگه و کارشناسان هستند و کمکم میکنن
    به امید برطرف شدن مشکلات همه دوستان

  6. 4 کاربر از پست مفید تقدیر تشکرکرده اند .

    m.reza91 (چهارشنبه 14 آبان 93), آویژه (چهارشنبه 14 آبان 93), سوده 82 (چهارشنبه 14 آبان 93), شیدا. (چهارشنبه 14 آبان 93)

  7. #24
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 فروردین 95 [ 20:54]
    تاریخ عضویت
    1393-7-27
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    3,246
    سطح
    35
    Points: 3,246, Level: 35
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    104

    تشکرشده 313 در 129 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از پاسخ و بررسی شما تشکر می کنم و تمایل دارم که دوستان دیگه بیان و با تاپیک شما همراه بشن . البته بسیار تمایل دارم که بعد از چند ماه بیام و ببینم که مشکل شما به کلی حل شده . . .

    معمولاً این بازخوردی که شما دادید به من داده میشه . یعنی کار به احساسات میکشه و کسی با اصل حرف من یا نیت من مشکلی نداره ولی از روی لحن ، جبهه گیری میکنه . . .

    شاد باشید و پیروز

  8. کاربر روبرو از پست مفید بهزاد10 تشکرکرده است .

    szd (یکشنبه 25 آبان 93)

  9. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 15 دی 96 [ 12:23]
    تاریخ عضویت
    1393-6-30
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    3,791
    سطح
    38
    Points: 3,791, Level: 38
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 243 در 62 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام به دوستان عزیز همدردی
    به خصوص سوده خانم عزیز رزا و شیدای گرامی
    شیدا جان من و خانوادم دیگه الان نظرمون رو اینه که باید بریم جدا زندگی کنیم یعنی نظر مشاور هم همینه عمده مشکلات ما اصلا به خاطر این دخالتاست.و واقعا دیگه قصد برگشت به اون خونه رو ندارم

    در ادامه باید بگم تو این دو روزه به شدت داغون شدم خیلی فکر و خیال دارم واقعا توانم به صفر کشیده مسایل درسیو امتحانم که دیگه قوز بالا قوز شده به هیچکدوم نرسیدم شنبه امتحان دارم و چند روز بعدش باید سمینارمو ارایه بدم.خدا چه کنم؟؟؟؟
    من دوروزه احساس میکنم انگار قراره منو به مسلخ ببرن همش حرفای اون شب شوهرم میاد تو ذهنم اون هیچ تغییری نکرده البته مشاور هم بهم گفته بود تغییری نمیکنه.من پر از ترس و نگرانی هستم با این سیستم هرچیم من تلاش کنم دوباره اون اتفاقا میفته دوباره نا رضایتی دوباره بحث....

    شوهرم گفت هیچ کمکی بهت نمیکنم خودت تنهایی یه جورایی نمیدونم چرا فکر میکنه زن مسیول همه چیزه.خودش گفت نمیخوام بعد اون شب اومده مث طلبکارا میگه برنامت چیه؟
    آخه چرا من باید انقده زجر بکشم؟یه قدم جلو نمیاد.همش حرف خودشو میزنه.چرا ما حرف همو نمیفهمیم ؟؟؟؟؟بهش میگم بابا همه چیز دوتایی بیا باهم از اول شروع کنیم باهم.میگه نه من هیچ کمکی بهت نمیکنم.خب منکه پیغمبر نیستم معجزه کنم همه چیز درست بشه .خب اگه من تنهایی میتونستم همهپ چیو درست کنم که تا حالا درست شده بود.بهش میگم من دارم رو خودم کار میکنم.ادای منو درمیاره میگه حالا بعد ۲۸ سال یادت افتاده.میگه من عصبانیم.ای بابا انگار تقصیر منه خب یه خورده به خودت تکون بده تا ببینی اوضاع بهتر میشه
    من از این زندگی میترسم دیوونهد شدم از بس فکر کردم
    هی میگم خوبه اینو بگم دو دیقه بعد خوبه اونو بگم خوبه اینکارو کنم خوبه....
    بابا چرا ما نمیتونیم مث دو تا آدم در کنار هم آروم زندگی کنیم؟مگه من چه کردم تو این زندگی؟
    خسته ام...

  10. کاربر روبرو از پست مفید تقدیر تشکرکرده است .

    سوده 82 (چهارشنبه 14 آبان 93)

  11. #26
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    عزیزم شما تو هر زندگیه دیگه ای هم باشید همین مشکلات رو دارید
    همسر شما قدم جلو گذاشته اما شما نمی بینید
    اون از راه عاطفی اومده جلو شما ضایعش کردید اومده بببوسه شما تیکه انداختی بهش ... مردا از چنین زنایی خوششون نمی یاد
    بعد گفته دو تایی با هم شما گفتی نه الا و بلا مشاوره
    خدا هم کمکتون کرد و همسرتون برگشت اما شما بهش راه ندادی

    - - - Updated - - -

    حتما چند تا مقاله بخون در مورد ارتباط خانم ها با همسرشون
    رفتارتون خیلی اشتباه داشت
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟

  12. 3 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    szd (یکشنبه 25 آبان 93), سوده 82 (چهارشنبه 14 آبان 93), شیدا. (چهارشنبه 14 آبان 93)

  13. #27
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 اردیبهشت 95 [ 12:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    محل سکونت
    آلمان
    نوشته ها
    247
    امتیاز
    11,685
    سطح
    71
    Points: 11,685, Level: 71
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 365
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    3,178

    تشکرشده 1,387 در 220 پست

    Rep Power
    74
    Array
    سلام تقدیر گلم٫
    خانومی چرا انقدر نا امید؟! از شما بعیده این حرفها!!!

    من هم با زندگی موفق مهربونم موافقم٫همسرتون از راه عاطفیش وارد شده و شما قبول نکردید! ایشون خواهان برگشت هستند ولی شما میخوای که حتما به زبون بیاره که اون هم قدمی برای اصلاح زندگی برمیداره٫خوب مطمعنا که برمیداره ولی از این غرور همیشگی ( چقدر از این غرورهای افراطی بیزارم!)که میدونیم این آقایون محترم دارند باید بپزیری که الان به زبون نمیاره! ایشون هم قدیمی با کاری که کرده به سوی شما ورداشته عزیزم!

    حالا موافق هست که باهم یه زندگی جدا از خانواده ها درست کنید٫یه خونه مستقل واسه خودتون؟!
    شما انشالا از دخالت خانواده ها جدا بشید خودتون بهتر میتونید تو زندگیتون مدیریت کنید و همسرتون هم حتما باهاتون بهتر راه میاد گلم!

    نا امید نباش و سعی خودتو بکن٫ یکی دوبار دیگه باهم قرار بذارید تا بهتر بفهمی چی میخواد٫وقتی میگه خودمون دوتا حلش میکنیم٫بهش بگو بسم ال.. تو همسرمی و احترامت واجبه٫منتظرم تصمیم اول رو شما بگیری!!!
    من که زیاد خودم از این حرفهای دل همسر آب کنی بلد نیستم٫شما خوب حتما بهتر بلیدید٫باید سیاست داشته باشیم!

    امیدوارم هر چی زودتر به نتیجه دلخواهت برسی تقدیر عزیزم و درست هم سفت بچسب تا لطمه نخوره خدای نکرده!
    موفق باشی گلم
    آرزو دارم،
    فاصله نباشه بین تو و تمام احساس های خوبت
    تو باشی و شادی باشه و یه دنیا سلامتی
    و امضاء خداوند بزرگ پای
    تمام آرزوهایت

  14. 3 کاربر از پست مفید سوده 82 تشکرکرده اند .

    واحد (یکشنبه 23 آذر 93), zendegiye movafagh (چهارشنبه 14 آبان 93), شیدا. (چهارشنبه 14 آبان 93)

  15. #28
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 15 دی 96 [ 12:23]
    تاریخ عضویت
    1393-6-30
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    3,791
    سطح
    38
    Points: 3,791, Level: 38
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 243 در 62 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام به دوستام
    دلم گرفته.خیلیم گرفته میام اینجا یه چیزی میگم یه نظری میخونم واقعا حالم بهتر میشه مرسی از همتون.
    زندگی موفق عزیز ممنونم از نظرتون.بار اول که خوندمش کلی جا خوردم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط zendegiye movafagh نمایش پست ها
    عزیزم شما تو هر زندگیه دیگه ای هم باشید همین مشکلات رو دارید
    همسر شما قدم جلو گذاشته اما شما نمی بینید
    اون از راه عاطفی اومده جلو شما ضایعش کردید اومده بببوسه شما تیکه انداختی بهش ... مردا از چنین زنایی خوششون نمی یاد
    بعد گفته دو تایی با هم شما گفتی نه الا و بلا مشاوره
    خدا هم کمکتون کرد و همسرتون برگشت اما شما بهش راه ندادی

    - - -
    ولی بازم خوندمش.کاملا درست میگین تو هر زندگیه دیگه ایم این مشکلات یا مدلای دیگه ای رو خواهم داشت.پس تلاشمو میکنم تا این زندگی رو درست کنم.
    و اینکه من واقعا قدم جلو گذاشتن اونو نمیبینم .اینکه بیاد و دوباره همون حرفا رو بزنه یعنی قدم جلو گذاشته؟پس اینکه میشنوم همراهت شریک زندگیت باید تو رو بخواد همون جوری که هستی تو رو بخواد و بپذیره چی میشه؟بابا شوهر من هیچ وقت منو همین جور که هستم نخواسته.(شاید منم اونو همینجور که هست نمیخوام)نمیدونم از بس به این چیزا فکر میکنم ذهنم شده بازار شام.
    گفتی ضایعش کردی.ولی من نکردم یا بهتره بگم اصلا این نیتو نداشتم تو اون لحظه من یهو حالم بد شد.گفتی تیکه انداختی.به خدا ننداختم و یا بهتره بگم اصلا تو این فکر نبودم بی غرض اون حرفا زدم یعنی خیر سرم خواستم ناز کنم.خب منم دلم میخواد ناز کنم براش.آخه چقدر من تو این زندگی ناز کشیدم .چقدر ناز کردمو بی اعتنایی دیدم.شایدم ناز کردن بلد نیستم
    ولی اینجور که پیداست گند زدم چون بعد از خوندن پستتون با خودم فکر کردم میشه اینجوریم به قضیه نگاه کرد و با اینکه من این نیتو نداشتم ولی رفتارم میتونه نشون دهنده تیکه انداختن باشه.خیلی بد شد پس.

    بزرگترین لطفی که نظر شما برام داشت اما چیز دیگه ایی بود.وقتی بحث تیکه انداختن به ذهنم خطور کرد رفتم و صدای ضبط شده اون شبو گوش دادم.آخه با گوشیم صدا رو ضبط کردم واسه اینکه رو حرفای همسرم فوکوس کنم.یه چیزی که متوجه شدم صدا و لحن و مدل حرف زدن خودم بود
    میتونم بگم به نظر خودم افتضاح بود.با اینکه تو اون لحظه استرس نداشتم ولی صدام بلند و عصبی بود اصن خوب نمیتونستم حرف بزنم از لحنم اصلا خوشم نیومد توش آرامش نبود انگار لج طرفو در میاورد.خیلی بد بود احساس شکست میکنم.

    بهم بگین چجوری خودمو اصلاح کنم؟چی کار کنم اصلا قاطی کردم
    سوده جونم خانمی مرسی از پیام آرامش بخشت.شما که تونستی تو خودت تغییرات خوب بدی بهم راهنمایی بده.من از خودم نا امیدم.هر سمتیو میام درست کنم یهو میبینم یه سمت دیگه میلنگه انگار کلا اشتباهم.من یه وقتایی خسته ام احساس میکنم همه چیز هوار شده رو سرم.احساس میکنم دست پاچلفتیم

  16. 4 کاربر از پست مفید تقدیر تشکرکرده اند .

    zendegiye movafagh (شنبه 17 آبان 93), رزا (شنبه 17 آبان 93), سوده 82 (پنجشنبه 22 آبان 93), شیدا. (جمعه 16 آبان 93)

  17. #29
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    با سلام

    عزیز جان

    شما نیاز هست که همسرت همانطور که بوده تا حالا و هست را در نظر بگیری و اما ضعفهای خودت را برطرف کنی و بپذیری که در تمام دوره زندگی باید ایشونو همانطور ببینی و شاید در ادامه ضعفهای دیگری هم ببینی و آنوقت بسنجی که آیا توان ادامه داری یا خیر البته با در نظر گرفتن ضعفهایی که از خودت برطرف می کنی . با این توصیف شما مدتی اصلاً فرصت بگیر که روی خودت کار کنی و قوی تر بشی و نه به طلاق نه به ادامه فکر کنی ، بلکه فقط متمرکز بر قوی کردن خودت برای هردو جهت باشی یعنی هم قوی برای جدایی هم قوی برای ادامه ..... بعدش یک بررسی به کمک مشاور و به شکل حضوری داشته باش که چه چیزهایی از طرف همسرت را توان تحمل نداری و حتماً به مشکل خواهید خورد اگر چیزی بود بررسی کن که آیا زندگی با وجود اون قابلیت ادامه دارد یا خیر و سپس تصمیم بگیر

    موفق باشی





  18. 5 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    szd (یکشنبه 25 آبان 93), واحد (یکشنبه 23 آذر 93), zendegiye movafagh (شنبه 17 آبان 93), آنیتا123 (شنبه 17 آبان 93), سوده 82 (پنجشنبه 22 آبان 93)

  19. #30
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    خدا رو شکر که متوجه شدی
    خیلی مواقع ما حرف می زنیم بدون نیت اما شنونده حرف فکر می کنه ما تیکه انداختیم
    پس باید همیشه طوری حرف زد که نشه ازش برداشت بد کرد
    بعدشم درسته که می خوای ناز کنی اما الان وقتش نیست
    مثل اینه که یکی لبه پرتگاه ایستاده دستی که میاد سمتش بهش کمک کنه اونو بالا بکشه رو رد کنه بگه می خواستم ناز کنم
    شما که الان زندگیت به تار مویی بنده که الان وقت ناز کردنت نیست بالعکس باید نشون بدی داری تغییر می کنی رو خودت کار می کنی
    اخلاقت رو حرف زدنت رو مثبت کن از افعال منفی کمتر استفاده کن . رابطه عاطفی تون رو قوی تر کن
    وقتی زندگیت درست شد وقت برای ناز کردن زیاد هست
    موفق باشی عزیزم
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟

  20. 4 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    szd (یکشنبه 25 آبان 93), اثر راشومون (شنبه 17 آبان 93), رزا (شنبه 17 آبان 93), سوده 82 (پنجشنبه 22 آبان 93)


 
صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:18 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.