به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 81
  1. #21
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 فروردین 95 [ 20:54]
    تاریخ عضویت
    1393-7-27
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    3,246
    سطح
    35
    Points: 3,246, Level: 35
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    104

    تشکرشده 313 در 129 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط zendegiye movafagh نمایش پست ها
    sسلام جای خیلی از سوالات هست
    آیا قبل از ازدواج به همسرتون گفته بودید احتمالش هست برای زندگی به خارج از کشور برید ؟ یا ایشون رو مقابل عمل انجام شده قرار دادید ؟
    چی شد که شبونه به خونه شما اومدن به قول خودتون شبیخون ؟
    آیا شما رفتاری داشتید که خانومتون ناراحت باشه از شما مثلا خیانت و ...؟
    جواب سوال اول رو قبلاً داده بودم: "از همون جلسه اول خواستگاری گفتم که من قصدم رفتن به امریکا هست و همه می دونستن. حتی تا ماه بهمن 92 خانومم از اینکه داریم میریم صواحل اقیانوس آرام در ثروتمند ترین ایالت امریکا بسیار خرسند بود . ولی وقتی دید موضوع داره واقعی میشه بین من خانواده و به تحریک خانوادش ، اونا رو انتخاب کرد و قدم در راه ناصواب گذاشت"

    حالا شما فرض کن از اول هم نمی گفتم و بعداً به این تصمیم می رسیدم. اون وقت دیگه این اقدامات کثیف توجیه میشد؟؟؟؟؟؟

    داستان شبیخون :

    خانومم 10 تا 15 روز بود که رفته بود قهر و من از همون لحظه ای که رفت قهر به اون گفتم که یا شرط و شروط من رو قبول میکنی و رفتارهات رو اصلاح می کنی یا اینکه اگر برنگردی بهتره(خودش صبح ساعت 7 بیدار شد و گفت که دیگه نمیتونه با من زندگی کنه و تصمیمش قطعی شده). روز دهم پیامک دادم که فوراً وکالت تامالاختیار در خصوص خونه به من داده بشه که با شبیخون از من پذیرایی شد! البته 2 تا 3 ماه بود که قرار بود این وکالت داده بشه و ظاهراً توی این مدت من رو بازی داده بودن چون گفتن که سند خونه شهرستانه و در همین موقع هم خانومم پاسپورت من رو دزدیده بود و برای پیدا شدنش فقط نقش بازی کرده بود .

    به هیچ عنوان من مشکلی در صورت و سیرتم نیست! من آدم متعهدی هستم که برای زندگی سخت تلاش کردم . . .

    نقل قول نوشته اصلی توسط zendegiye movafagh نمایش پست ها
    sخانوادتون مگه چی کار می کردن ؟ دخالت ؟
    شما کتک می زدید ؟
    وام به نام ایشون بود ؟ پس ایا ایشون هم در خرید خونه سهم داشتن ؟
    کارمند بودن ؟ چون به فرد خانه دار که وام مسکن نمی دن
    خانواده من در طول این 6 سال ساکن شهرستان بودن با 700 تا 800 کیلومتر فاصله تا تهران. ایشون از روز اول مستقل زندگی کرد. فقط چون خودش بینهایت تحت تاثیر خانوادش بود و دختر بی فکر و ساده ای بود ، فکر می کرد من هم مثل خودش هستم و اگر حرفی می زنم تحت تاثیر خانوادم هست. ولی من فوق العاده شخصیت مستقلی دارم و هیچ موقع تحت تاثیر نیستم ولی خوب از همه مشاوره میگیرم و به بهترین حرف ها هم فکر می کنم. ولی در خصوص امور شخصی و زندگی مشترک اصلاً با هیچ کس ، حتی خانواده ام هم طرح مساله نمی کنم. خانواده من روحشون از اینکه من در زندگی شخصی مشکل دارم با خبر نبود . و بعد از شبیخون مادرم مریض شد و شکه شد و عمل جراحی کرد و پدرم هم واقعاً گیج بود و البته خشمگین . . .

    قیمت کل خونه 72 میلیون بود که در آخر ماجرا که من کمی پول کم آوردم خانومم با فروش طلای خودش 11 میلیون کمک کرد. حالا شما فکر کن اون طلاها هم کلاً مال خودش! مگر نه که موقع خرید خونه مردم فرش زیر پاشون رو هم میفروشن؟ طلا که دیگه سهله . . .

    بله من کتک می زدم ولی به لطف خدا ظالم نبودم و نیستم. لجبازی ها و بی ادبی های خانم احمد آقا رو خوندید؟ دیدید که احمد ناگزیر از زدن می شد؟ دیدید که احمد همون موقع زدن هم پشیمون بود؟

    نه ایشون دانشجوی لیسانس بود والان هم هست! من فارغ التحصیل دکترا از بهترین دانشگاه های ایرانم والان هم از بهترین جای دنیا پذیرش به همراه کمک هزینه تحصیلی دارم. ادعا ندارم! فقط خواستم مقداری شناخت بدم! معیار من برای ازدواج سطح تحصیلات نبوده و نیست . . .
    ویرایش توسط بهزاد10 : سه شنبه 29 مهر 93 در ساعت 15:15

  2. #22
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    ایشون برای خرید خونه کمک کرده بودند ؟ مبلغی داده بودند یا اقساطشو می دادن ؟
    خانواده شما نقشی تو این دعواها نداشتن ؟
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟

  3. 2 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    SpecialBoy (سه شنبه 29 مهر 93), سرگشته دوست (سه شنبه 29 مهر 93)

  4. #23
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 تیر 97 [ 03:25]
    تاریخ عضویت
    1393-4-14
    نوشته ها
    172
    امتیاز
    4,248
    سطح
    41
    Points: 4,248, Level: 41
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 102
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    472

    تشکرشده 247 در 75 پست

    Rep Power
    29
    Array
    آقای بهزاد!
    کاملادرکتان می کنم خییییلی سخته .ولی ببینیداین سایت برای مسائل روانشناسی هست وتامی شه ادامه ی زندگی شمااگرقطعاتصمیمتان رابرای طلاق گرفتیدبایدباسایتهای مشاورحقوقی درتماس باشید.واقعامتاسفم که خانمتون مهرگذاشته اجراوبرادرزنهاشمارازدند!و ی قشنگ فکرکنیدآیاهیچ راهی برای ادامه ی زندگی ندارید؟آیاالان هیچ علاقه ای به همسرتان ندارید.
    سعی کنیدتامیشه ملایم باشید.درضمن فکرنمی کنم دستنوشته ی غیرمحضری ارزشی داشته باشد.اصلا نگران نباشیدراحت باطل می شود.شمارازندان نمی کنندوممنوع الخروج بودنتان ازبین می رود.ولی بین خودتون وخدای خودتون سنگاتونو واکنیدببینیدهمه ی رلههارارفتید.آیانمی شه همین ایران ادامه تحصیل بدیدوماایرانیان راازنعمت وجودیک نخبه بهره مندسازید؟وهمچنین زندگیتان راحفظ کنید.باورکنیدطلاق خییییییییلی شخصیت آدم راعوض می کند.یه جورایی آدم راعصبی می کندکه شایدتاآخرعمرنشوددرستش کرد.

    - - - Updated - - -

    آقای بهزاد!
    کاملادرکتان می کنم خییییلی سخته .ولی ببینیداین سایت برای مسائل روانشناسی هست وتامی شه ادامه ی زندگی شمااگرقطعاتصمیمتان رابرای طلاق گرفتیدبایدباسایتهای مشاورحقوقی درتماس باشید.واقعامتاسفم که خانمتون مهرگذاشته اجراوبرادرزنهاشمارازدند!و ی قشنگ فکرکنیدآیاهیچ راهی برای ادامه ی زندگی ندارید؟آیاالان هیچ علاقه ای به همسرتان ندارید.
    سعی کنیدتامیشه ملایم باشید.درضمن فکرنمی کنم دستنوشته ی غیرمحضری ارزشی داشته باشد.اصلا نگران نباشیدراحت باطل می شود.شمارازندان نمی کنندوممنوع الخروج بودنتان ازبین می رود.ولی بین خودتون وخدای خودتون سنگاتونو واکنیدببینیدهمه ی رلههارارفتید.آیانمی شه همین ایران ادامه تحصیل بدیدوماایرانیان راازنعمت وجودیک نخبه بهره مندسازید؟وهمچنین زندگیتان راحفظ کنید.باورکنیدطلاق خییییییییلی شخصیت آدم راعوض می کند.یه جورایی آدم راعصبی می کندکه شایدتاآخرعمرنشوددرستش کرد.

  5. 4 کاربر از پست مفید سرگشته دوست تشکرکرده اند .

    ED12 (پنجشنبه 01 آبان 93), SpecialBoy (سه شنبه 29 مهر 93), واحد (چهارشنبه 30 مهر 93), zendegiye movafagh (سه شنبه 29 مهر 93)

  6. #24
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 فروردین 95 [ 20:54]
    تاریخ عضویت
    1393-7-27
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    3,246
    سطح
    35
    Points: 3,246, Level: 35
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    104

    تشکرشده 313 در 129 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط zendegiye movafagh نمایش پست ها
    ایشون برای خرید خونه کمک کرده بودند ؟ مبلغی داده بودند یا اقساطشو می دادن ؟
    خانواده شما نقشی تو این دعواها نداشتن ؟
    نه بجز فروش طلا به مبلغ 11 میلیون دیگه کسی نقش خاصی نداشت. البته گاهی مقداری پول قرض داده میشد که کم و ناچیز بود و من مجدداً پس می دادم.

    نه خانواده من فقط سال ششم زندگی ما فهمیدن که من مشکل دارم. یه داستان عجیب بگم براتون. مادرم مدام میدید که من مقداری ناراحت به نظر میام و مدام از من سوال میکرد که فلانی در زندگیت که مشکلی نیست؟ جواب من ثابت بود : نه هیچ مشکلی ، همه چیز خوب و عادی هست . . .

    مادرم سال پنجم زندگی مون یک روز زنگ زد. گفت خواب می بینم که تو از زندگیت ناراحتی و در رنجی. گفت که توی خواب وقتی من رو می بینی از شدت ناراحتی میشینی روی زمین و هیچی نمیگی! گفت که باید راستش رو بگم. ولی جواب من همون جواب قبلی بود که نه چیزی نیست و نگران نباش . . .

    البته سال ششم زندگی مون یکروز مادر خانومم به همراه پسر مجردش که هم سن من هست (31 ساله) رفتن خونه پدری من که مثلاً مشکلات ما رو حل کنن. این حرف مال اسفند 92 هست. و دیگه از اون موقع لاجرم موضوع به دیگران هم کشیده شد و البته همین امروز هم من آدم مستقلی هستم و اگر تصمیمی بگیرم با احترام به نظرات مخالف خانوادم همون رو اجرا می کنم و فقط به مشاوره های اونا فکر می کنم نه بیشتر . . .

  7. #25
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    ایشون کارمند بودند ؟
    چرا وام به نام ایشون بود ؟
    احتمالا وقتی گفتید بهش که وکالت به شما بده فکر کرده چیزی بهش نمی خواید بدید
    ولی خیلی حق به جانب صحبت می کنید
    حتما مشکلی بوده که اعتراض می کرده و کار شما هم 100% اشتباه بوده که کتک می زدید
    آدم وقتی با همسرش میره یه کشور غریبه که هیچ کی رو نمی شناسه که حداقل خیلالش از جانب همسرش راحت باشه نه این که تو کشوری که کسی رو انوجا نداره تازه چند بار کتک هم بخوره
    باز هم می گم به هر دلیلی که باشه فکر کنم خیلی وقته عصر کتک زدن تموم شده
    هر مشکلی راه حلی داره می تونستید مشاوره برید حتی می تونستید در نهایت بگید ما اخلاقامون با هم نمی خونه جدا شیم
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟
    ویرایش توسط zendegiye movafagh : سه شنبه 29 مهر 93 در ساعت 15:34

  8. 3 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    SpecialBoy (سه شنبه 29 مهر 93), واحد (چهارشنبه 30 مهر 93), سرگشته دوست (سه شنبه 29 مهر 93)

  9. #26
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 فروردین 95 [ 20:54]
    تاریخ عضویت
    1393-7-27
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    3,246
    سطح
    35
    Points: 3,246, Level: 35
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    104

    تشکرشده 313 در 129 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سرگشته دوست نمایش پست ها
    آقای بهزاد!
    کاملادرکتان می کنم خییییلی سخته .ولی ببینیداین سایت برای مسائل روانشناسی هست وتامی شه ادامه ی زندگی شمااگرقطعاتصمیمتان رابرای طلاق گرفتیدبایدباسایتهای مشاورحقوقی درتماس باشید.واقعامتاسفم که خانمتون مهرگذاشته اجراوبرادرزنهاشمارازدند!و ی قشنگ فکرکنیدآیاهیچ راهی برای ادامه ی زندگی ندارید؟آیاالان هیچ علاقه ای به همسرتان ندارید.
    سعی کنیدتامیشه ملایم باشید.درضمن فکرنمی کنم دستنوشته ی غیرمحضری ارزشی داشته باشد.اصلا نگران نباشیدراحت باطل می شود.شمارازندان نمی کنندوممنوع الخروج بودنتان ازبین می رود.ولی بین خودتون وخدای خودتون سنگاتونو واکنیدببینیدهمه ی رلههارارفتید.آیانمی شه همین ایران ادامه تحصیل بدیدوماایرانیان راازنعمت وجودیک نخبه بهره مندسازید؟وهمچنین زندگیتان راحفظ کنید.باورکنیدطلاق خییییییییلی شخصیت آدم راعوض می کند.یه جورایی آدم راعصبی می کندکه شایدتاآخرعمرنشوددرستش کرد.

    - - - Updated - - -

    آقای بهزاد!
    کاملادرکتان می کنم خییییلی سخته .ولی ببینیداین سایت برای مسائل روانشناسی هست وتامی شه ادامه ی زندگی شمااگرقطعاتصمیمتان رابرای طلاق گرفتیدبایدباسایتهای مشاورحقوقی درتماس باشید.واقعامتاسفم که خانمتون مهرگذاشته اجراوبرادرزنهاشمارازدند!و ی قشنگ فکرکنیدآیاهیچ راهی برای ادامه ی زندگی ندارید؟آیاالان هیچ علاقه ای به همسرتان ندارید.
    سعی کنیدتامیشه ملایم باشید.درضمن فکرنمی کنم دستنوشته ی غیرمحضری ارزشی داشته باشد.اصلا نگران نباشیدراحت باطل می شود.شمارازندان نمی کنندوممنوع الخروج بودنتان ازبین می رود.ولی بین خودتون وخدای خودتون سنگاتونو واکنیدببینیدهمه ی رلههارارفتید.آیانمی شه همین ایران ادامه تحصیل بدیدوماایرانیان راازنعمت وجودیک نخبه بهره مندسازید؟وهمچنین زندگیتان راحفظ کنید.باورکنیدطلاق خییییییییلی شخصیت آدم راعوض می کند.یه جورایی آدم راعصبی می کندکه شایدتاآخرعمرنشوددرستش کرد.
    دوست عزیز شما فکر کن برادر خودت جای من باشه. آیا واقعاً به اون توصیه میکنی که به اون زندگی کثیف برگرده. راستی اصلاً کجا باید زندگی کنیم؟ توی همون خونه ای که به من شبیخون زدن؟ توی همون خونه ای که 6 ماهه از من دریغ شده و تمام وسایل و مدارکم هم توش مونده؟ یا اینکه باید مجدداً یک خونه دیگه بخرم و دوباره ماشین رو گل بزنم و برم دنبال همسرم و ازش بخام که مجدداً اگه از من ناراحت نیست با من ادامه بده؟ شاید البته دلش بخاد باز هم اگه فرصتی شد خیانت های مشابه بکنه . . .

    ببینید آدم اگه با یک حیوان هم 6 سال زندگی کنه دوستش داره! ولی با همه اینا تصمیم من قطعی هست و تردید نخواهم کرد. ببخشید "دستنوشته ی غیرمحضری" چی بود که گفتید؟ البته که من زندانی نخواهم شد چون به موقع اقدام کردم و مهریه تقسیط شد. ممنوع الخروجی هم که هزار تا راه حل داره.

    نه! خدا رو گواه میگیرم که کار اونا اونقدر زشت بوده که بازگشت به اون زندگی رو غیر ممکن کرده . حتی اگه پشیمون باشن و بیان خون گریه کنن!

    من کار حقوقی ندارم! کارم روانشناسیه! مگر تاپیک نمیزارن مشکلات بعد از طلاق؟ مگر تاپیک نمیزارن در خصوص ازدواج مجدد؟ خوب من هم دقیقاً توی این فضا هستم. والبته میخام که اگه مشکلی در زندگی قبلیم بوده که مقصرش من بودم ، مشخص بشه و در درونم حل بشه . . .

    طلاق پدیده شومی هست! ولی حرام نیست! من مجبورم که این پدیده مکروه رو انجام بدم. مجبور!!!

    - - - Updated - - -
    ویرایش توسط بهزاد10 : سه شنبه 29 مهر 93 در ساعت 15:41

  10. #27
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    آخه من فکر می کنم بخشی از قضیه مبهمه
    و شما هم فوق العاده حق به جانب صحبت می کنید
    اگه همه چیز دقیقا اینطوره که شما می گید چرا خانومتون مهر رو اجرا گذاشتن و اگه چشمشون دنبال مهر بوده چرا روز اول 14 تا پیشنهاد دادن؟
    چی باعث عصبانیت یه خانوم میشه تا حدی که این کار رو انجام بدن اونم بعد از 6 سال زندگی که با سختی و آسونی های زندگی همراه شما بودن
    شما اصلا از رابطه احساسی تون چیزی نمی گید

    - - - Updated - - -

    آخه من فکر می کنم بخشی از قضیه مبهمه
    و شما هم فوق العاده حق به جانب صحبت می کنید
    اگه همه چیز دقیقا اینطوره که شما می گید چرا خانومتون مهر رو اجرا گذاشتن و اگه چشمشون دنبال مهر بوده چرا روز اول 14 تا پیشنهاد دادن؟
    چی باعث عصبانیت یه خانوم میشه تا حدی که این کار رو انجام بدن اونم بعد از 6 سال زندگی که با سختی و آسونی های زندگی همراه شما بودن
    شما اصلا از رابطه احساسی تون چیزی نمی گید

    - - - Updated - - -

    با همه این که کار اونا درست نبوده که شما رو نصف شب کتک زدند اما چون خودتون هم چند بار خانومتون رو کتک زدین نباید خیلی زیاد این قضیه براتون غیر قابل گذشت باشه
    چون خودتون می دونید آدم وقتی خیلی عصبانی میشه دست بلند می کنه پس اونا هم همین احساس رو داشتن
    یه کم صبر کنید دوباره فکر کنید دوباره همه چی رو مرور کنید
    شما نون و نمک هم رو خوردید 6 سال با هم ارتباط فامیلی داشتید حالا خیلی راحت حرف از جدایی می زنید بین خودتون و خدای خودتون بشینید و به قول دوستمون سنگاتون رو وابکنید ؟آ
    یا همسرتون به شما عشقی نداشته آیا همه تقصیرات گردن ایشون بوده ؟
    چی شد که خانواده ای که دختر مثل دسته گلشون رو حاضر بودن با 14 تا سکه به عقدتون دربیارن اینقد عصبانی شدن ؟
    چرا شما حتی حاضر به گذشت نیستید ؟
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟

  11. کاربر روبرو از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده است .

    واحد (چهارشنبه 30 مهر 93)

  12. #28
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 فروردین 95 [ 20:54]
    تاریخ عضویت
    1393-7-27
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    3,246
    سطح
    35
    Points: 3,246, Level: 35
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    104

    تشکرشده 313 در 129 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط zendegiye movafagh نمایش پست ها
    ایشون کارمند بودند ؟
    چرا وام به نام ایشون بود ؟
    احتمالا وقتی گفتید بهش که وکالت به شما بده فکر کرده چیزی بهش نمی خواید بدید
    ولی خیلی حق به جانب صحبت می کنید
    حتما مشکلی بوده که اعتراض می کرده و کار شما هم 100% اشتباه بوده که کتک می زدید
    آدم وقتی با همسرش میره یه کشور غریبه که هیچ کی رو نمی شناسه که حداقل خیلالش از جانب همسرش راحت باشه نه این که تو کشوری که کسی رو انوجا نداره تازه چند بار کتک هم بخوره
    باز هم می گم به هر دلیلی که باشه فکر کنم خیلی وقته عصر کتک زدن تموم شده
    هر مشکلی راه حلی داره می تونستید مشاوره برید حتی می تونستید در نهایت بگید ما اخلاقامون با هم نمی خونه جدا شیم
    نه کارمند نبود! دانشجو بود. وام دقیقاً به نام زنم نبود! وام رو به نام برادر خانومم گرفتم تا خانومم نره بانک یا بنگاه املاک یا اداره ثبت! اون موقع گواهی اشتغال به تحصیل نداشتم و تابستون بود و نمیشد که برم بگیرم. به خانواده خانومم اعتماد کامل داشتم و بعداً هم هیچ نوشته رسمی و غیر رسمی از برادر خانومم نگرفتم. در حقیقت یک امانت رو بدست شون سپردم . . .

    وقتی جلوی خانومم به برادر خانمم زنگ زدم که پاشو بیا و وکالت بده ، دیدم چهره خانومم در هم رفت . بش گفتم چیزی شده؟ اولش جواب نمیداد. ولی بعداً گفت که پس اون بخشی که من پول دادم چی میشه؟ گفتم مگر اون موقع که کل خونه رو در آرامش و احترام به نام شما کردم در مورد 90 درصد پول خونه که من دادم حرفی زدم؟ خودش کمی شرمنده شد!

    بعدش برادر خانومم بازی درآورد که سند شهرستانه و در اولین سفر میارم. بعدش 2 تا 3 ماه من رو بازی دادن تا همون شب کذایی . . .

    لطفاً این جمله رو بیشتر بشکافید : "ولی خیلی حق به جانب صحبت می کنید"

    خوب البته که کتک زدن اشتباهه ولی زن میتونه اونقدر شوهرش رو خشمگین کنه و اونقدر در همین حال خشم شوهرش رو نگه داره که بالاخره شوهرش بدون اختیار اون رو بزنه . . .

    خوب میتونست مثل آدم طلاق بگیره و نیاد! من نمیتونستم به خاطر زنی که بی ادبی میکنه و حرمت نمیزاره تازه بیام و حاصل سال ها تلاشم رو که اخذ پذیرش باشه بزارم کنار! درسته که زندگی مشترک از پذیرش مهمتره ولی ایشون میخواست باج بگیره اون هم با اهرم فشار های نا مشروع . . .

    عصر کتک زدن هیچ موقع تموم نخواهد شد! شعار های فمنیستی زیاد میشه ولی واقعیت های زندگی مشترک هیچ ربطی به شعار زدگی نداره. من خوشحال نیستم که کتک زدم. اتفاقاً همیشه به خاطر این موضوع ناراحت بودم ولی باز خدا رو شاهد میگیرم که ظالم نبودم . . .

    بله مشاوره هم بارها رفتیم. حتی در طول این 6 سال من 2 تا 3 بار رسماً خانومم رو سوار ماشین کردم و رفتم تحویلش دادم به خانوادش و گفتم که در این زندگی هر دو طرف بازنده هستن و بهتره بصورت مسالمت آمیز جدا بشیم . . .

  13. 2 کاربر از پست مفید بهزاد10 تشکرکرده اند .

    SpecialBoy (سه شنبه 29 مهر 93), شیدا. (سه شنبه 29 مهر 93)

  14. #29
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    اون موقع که شما 90 درصد پول رو داده بودید به قول خودتون خونه رو امانت بهشون داده بودید و قرار بود با هم توش زندگی کنید
    اما الان که نمی خواستید 11 میلیون خانومتون که (الان همون مقدار طلا ارزشش 40 میلیون هم میشه چون طلا خیلی بالا رفت .) داد رو بهش برگردونید زمانیه که قراره زندگیه مشترکتون تموم شه و شما اگه اینطور که من متوجه شدم نمی خواستید بهش برگردونید ایشون ترسیده که طلاقش که می خواید بدید ... چیزی هم بهش نمی رسه
    پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا, و در آن باغ کسی می خواند, که خدا هست، دگر غصه چرا ؟

  15. #30
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 فروردین 95 [ 20:54]
    تاریخ عضویت
    1393-7-27
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    3,246
    سطح
    35
    Points: 3,246, Level: 35
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    104

    تشکرشده 313 در 129 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط zendegiye movafagh نمایش پست ها
    آخه من فکر می کنم بخشی از قضیه مبهمه
    و شما هم فوق العاده حق به جانب صحبت می کنید
    اگه همه چیز دقیقا اینطوره که شما می گید چرا خانومتون مهر رو اجرا گذاشتن و اگه چشمشون دنبال مهر بوده چرا روز اول 14 تا پیشنهاد دادن؟
    چی باعث عصبانیت یه خانوم میشه تا حدی که این کار رو انجام بدن اونم بعد از 6 سال زندگی که با سختی و آسونی های زندگی همراه شما بودن
    شما اصلا از رابطه احساسی تون چیزی نمی گید

    -
    اگر چیزی مبهمه بپرسید تا دقیقاً توضیح بدم. من ازدواج و خواستگاری سنتی کردم و همسرم رو دوست داشتم و با کمال حسن نیت ابزارهایی در دوران دوستی به اون دادم که در دوران بروز اختلاف بر سر من کوبید . . .

    خوب جواب این سوال تون همون عنوان تاپیک میشه :

    سوال : اگه همه چیز دقیقا اینطوره که شما می گید چرا خانومتون مهر رو اجرا گذاشتن و اگه چشمشون دنبال مهر بوده چرا روز اول 14 تا پیشنهاد دادن؟
    جواب : خیانت

    بله با سختی و آسونی های زندگی همراه بود ولی آخر ماجرا خیانت کرد. چرا برای شما عجیبه؟ اگر ابهامی یا سوالی دارید حتماً بپرسید . . .

    رابطه احساسی ما خوب بود ولی ایشون با لج بازی و رفتارهای خام روی مسائل جزئی بعضی وقتا کار های خیلی بدی می کرد .


 
صفحه 3 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چگونه می توان به سؤال بچه ها در مورد مسائل جنسی پاسخ داد؟
    توسط مـادرانـه در انجمن طــــرح مشکلات کودکان: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 دی 95, 11:26
  2. همسرم متوجه ارتباط اس ام اسی من با یک آقا شده و....... (كمكم كنيد)
    توسط گلگين در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 52
    آخرين نوشته: چهارشنبه 18 اردیبهشت 92, 02:49
  3. ما سر مسائل جنسی توافق نداریم
    توسط خوشنویس در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: چهارشنبه 29 آذر 91, 13:59

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:51 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.