به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 71
  1. #21
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 23 آبان 94 [ 15:12]
    تاریخ عضویت
    1392-4-21
    نوشته ها
    59
    امتیاز
    1,926
    سطح
    26
    Points: 1,926, Level: 26
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    29

    تشکرشده 165 در 48 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط kohyar1360 نمایش پست ها
    البته منم دارم سعي ميكنم مثل خودش رفتار كنم البته خلاف اعتقادمه، ولي چيكار كنم زور داره بهم اون به من و خانواده ام بي احترامي ميكنه ولي من كار خاصي نميكنم، كار هم از توصيه و انتقاد و غر زدن هم گذشته، دست از اخلاقش بر نميداره و من نميتونم تحمل كنم، دارم خودخوري ميكنم، شايد واقعا اگه جار و جنجال راه بندازم و بزنم به سيم آخر جواب بده،نميدونم واقعا.
    افرين.. افرين

    راهش فقط همينه.
    من اعتقاد دارم ادمها در ارتباط با اطرافيانشون 2 دسته هستن.
    گروه اول اگه بهشون خدمتي بكني اون رو لطف ميدونن و شكر گذارن و گروه دوم اگه بهشون لطفي بكني طوري رفتا ميكنن كه وظيفته.
    من خودم در ارتباط ابتدا همه رو جزو گروه 1 حساب ميكنم مگر اينكه خلافش ثابت بشه. وقتي احساس كردي طرف مقابلت و خانوادش جزو گروه دوم هستن و در طول اين مدت زمان هم ديدي كه درست نميشن بهترين راه مقابله به مثل هست و حتي بدتر از خانومت بودن.
    من اگر جاي شما باشم ميگر يكبار خونه خانواده تو رفتيم يكبار هم خونه خانواده من بايد بريم. تمام حركات و رفت و امدها بايد حساب كتاب بشه مگرنه اگه اون نمياد تو نرو.. اگه اون تلفن مادرتو جواب نميده توهم ديگه به تلفن خانوادش جواب نده.
    -------------------------------------
    متاسفانه اينطور كه به نظر ميرسه ريشه همه مشكلات مادرزن شماست ولي خودش رو جلو نميندازه و بقيه اعضاي خانواده رو بهشون خط ميده مگرنه اگر مادرزنتون كمي انصاف داشت نميزاشت شوهرش دخترش اينقدر در زندگيتون دخالت كنن پس صحبت كردن با مادرزن مشكلي رو حل نميكنه چون اون حرفاتون رو بصورت معكوس بر عليه شما استفاده ميكنه.
    متاسفانه شما مثل بنده شخصيت ارامش طلبي داريد و از درگيي فراري هستيد ولي بايد بدونيد اين اخلاق شما داره شديدا از طرف خانواده همسرتون مورد سواستفاده قرار ميگيره و اونها نسبت به شما ديد يك مرد ذليل رو دارن كه ميشه هر بلايي رو سرش اورد.
    فكر نميكنيد ديگه انفعال و تو سري خوردن كافي باشه؟

  2. #22
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 خرداد 95 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1393-3-02
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    2,376
    سطح
    29
    Points: 2,376, Level: 29
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    3

    تشکرشده 53 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط anoosh نمایش پست ها
    افرين.. افرين

    راهش فقط همينه.
    من اعتقاد دارم ادمها در ارتباط با اطرافيانشون 2 دسته هستن.
    گروه اول اگه بهشون خدمتي بكني اون رو لطف ميدونن و شكر گذارن و گروه دوم اگه بهشون لطفي بكني طوري رفتا ميكنن كه وظيفته.
    من خودم در ارتباط ابتدا همه رو جزو گروه 1 حساب ميكنم مگر اينكه خلافش ثابت بشه. وقتي احساس كردي طرف مقابلت و خانوادش جزو گروه دوم هستن و در طول اين مدت زمان هم ديدي كه درست نميشن بهترين راه مقابله به مثل هست و حتي بدتر از خانومت بودن.
    من اگر جاي شما باشم ميگر يكبار خونه خانواده تو رفتيم يكبار هم خونه خانواده من بايد بريم. تمام حركات و رفت و امدها بايد حساب كتاب بشه مگرنه اگه اون نمياد تو نرو.. اگه اون تلفن مادرتو جواب نميده توهم ديگه به تلفن خانوادش جواب نده.
    -------------------------------------
    متاسفانه اينطور كه به نظر ميرسه ريشه همه مشكلات مادرزن شماست ولي خودش رو جلو نميندازه و بقيه اعضاي خانواده رو بهشون خط ميده مگرنه اگر مادرزنتون كمي انصاف داشت نميزاشت شوهرش دخترش اينقدر در زندگيتون دخالت كنن پس صحبت كردن با مادرزن مشكلي رو حل نميكنه چون اون حرفاتون رو بصورت معكوس بر عليه شما استفاده ميكنه.
    متاسفانه شما مثل بنده شخصيت ارامش طلبي داريد و از درگيي فراري هستيد ولي بايد بدونيد اين اخلاق شما داره شديدا از طرف خانواده همسرتون مورد سواستفاده قرار ميگيره و اونها نسبت به شما ديد يك مرد ذليل رو دارن كه ميشه هر بلايي رو سرش اورد.
    فكر نميكنيد ديگه انفعال و تو سري خوردن كافي باشه؟
    دوست گرامي
    با سلام
    ممنونم كه نظر داديد، خيلي ها اين تز شما رو قبول دارند، ولي من ميگم آدما بايد بتونن با هم كنار بيان، بهر حال گاهي اوقات هم مجبور ميشم كه اين روش رو پيش برم عليرغم ميل باطني ام، دچار يه سيكل معيوبي شديم كه نميدونم كي قراره درست بشه.
    مرسي كه توجه كرديد.

  3. #23
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 فروردین 94 [ 22:07]
    تاریخ عضویت
    1393-6-07
    نوشته ها
    97
    امتیاز
    1,792
    سطح
    24
    Points: 1,792, Level: 24
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    203

    تشکرشده 153 در 66 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اقای کوهیار همه دوستان دارن یه جور راهنمایتون میکنن اما شما ظاهرا میخواین همه چی رو بسپرین به اینده اما این روش هیچی رو تغییر نمیده تا وقتی خودتون برخوردتون رو جدی تر نکنین همینطوره. شما سکوت میکنین تغییر نمیکنه باهاشون راه میاین بازم تغییر نکرده پس یکم جدی تر بشین رفتو امدتون رو با خانواده همسرتون کم کنین اگه ایشون میخوان برن بذار خودش بره شما ساپرتشون نکنین یا چند روز باهاشون حرف نزنین بذارین شدت ناراحتیتون بهش ثابت بشه.شما خیلی بیش از حد خونسردی به خرج میدین و این هیچ تغییری در روند زتدگیتون بوجود نمیاره.دلیل بیخیالیتونم نمیدونم چیه یا دینی بر گردنتون هست یا خطا وگناهی مرتکب شدین که مجبورین سکوت کنین و بیاین اینجا فقط بگین امیدوارم درست بشه.بهرحال شما مردین و تصیم گیرنده تا خودتون نخواین هیچی عوض نمیشه.

  4. کاربر روبرو از پست مفید pbsm تشکرکرده است .

    اثر راشومون (پنجشنبه 08 آبان 93)

  5. #24
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    اقای کوهیار کارهای همسرتون درست نیست . ایشون در ارتباطش با خونواده اش داره زیاده روی میکنه . و در واقع نتونسته قبول کنه که ازدواج کرده و در خانواده جدیدی مسئولیتی داره و همسرش باید اولویت اولش باشه . البته در اوائل ازدواج بیشتر خانمها اینجورین . خودم یکی از نمونه های کمیابش بودم . طفلی همسرم چی کشیده ما که به ایشون دسترسی نداریم . اگه میتونستید یه جوری ایشون رو به همدردی سوق بدید خیلی خوب میشد . و ایشون مهارتهای همسر داری رو توی همدردی کسب میکرد . ولی باید قبول کنید که شما هم در مواقعی شاید با بی مهارتی زمینه بعضی از رفتارها رو فراهم کردید . مثلا وقتی شما از ماموریت اومدید و خسته اید و ایشون هم بدون رعایت حال شما پا شده رفته مهمونی . شما نباید میرفتید دنبالشون . تا بدونه که رفتنش اشتباه بوده .حالا شما اقایی کردی و رفتی . ولی وقتی از یک چیزی ناراحتید بدون قهر یا عصبانیت و دعوا حتما بگید که از این کارش ناراحتید . چون بعضی وقتها ما از یک رفتاری ناراحت و عصبی میشیم ولی به نظر خودمون گذشت میکنیم و اینو اصلا به روی طرف مقابل هم نمیاریم . ایشون هم که علم غیب نداره فکر میکنه ما راضی بودیم در نتیجه به کار خودش ادامه میده . واین موجب میشه زوجین روز به روز بیشتر از هم فاصله بگیرند . مثلا اونروز که جواب تلفن مادرتون رو ندادند شما باید بهش میگفتی که از این کارش ناراحت شدی و اگه شما رو دوست داره باید احترام خونواده ات رو داشته باشه . باید بهش بگی که این کارش باعث میشه که شما از زندگیتون دلسرد بشید و فکر میکنید که شما رو دوست نداره . بهش بگید که من چون شما رو دوست دارم برای همین خانواده ات رو هم دوست دارم و بهشون احترام میگذارم وگرنه منم میتونم مثل خودت رفتار کنم . دلیل مخالفت بیش از حد ایشون با خانواده شما چی هست ؟ من اگه بروم به شهری که خواهر شوهرم اونجاست . و اون بهم زنگ بزنه یا دعوتم کنه حتما استقبال میکنم . به شرطی که قبلا حرف یا عمل بدی از ایشون ندیده باشم . ممکنه حساسیت یا طرفداری بیش از حد شما از خانواده تون ایشون رو حساس کرده باشه ؟ وقتی خانواده شما از شما دورن هیچ دخالتی هم ندارن دلیل مخالفت ایشون چی هست . خواهر شوهرهای من از ما دورن و توی یه شهر دیگه ان و شاید سالی یکی دوبار بیشتر نبینمشون ولی خیلی دوستشون دارم .

  6. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 خرداد 95 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1393-3-02
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    2,376
    سطح
    29
    Points: 2,376, Level: 29
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    3

    تشکرشده 53 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط واحد نمایش پست ها
    اقای کوهیار کارهای همسرتون درست نیست . ایشون در ارتباطش با خونواده اش داره زیاده روی میکنه . و در واقع نتونسته قبول کنه که ازدواج کرده و در خانواده جدیدی مسئولیتی داره و همسرش باید اولویت اولش باشه . البته در اوائل ازدواج بیشتر خانمها اینجورین . خودم یکی از نمونه های کمیابش بودم . طفلی همسرم چی کشیده ما که به ایشون دسترسی نداریم . اگه میتونستید یه جوری ایشون رو به همدردی سوق بدید خیلی خوب میشد . و ایشون مهارتهای همسر داری رو توی همدردی کسب میکرد . ولی باید قبول کنید که شما هم در مواقعی شاید با بی مهارتی زمینه بعضی از رفتارها رو فراهم کردید . مثلا وقتی شما از ماموریت اومدید و خسته اید و ایشون هم بدون رعایت حال شما پا شده رفته مهمونی . شما نباید میرفتید دنبالشون . تا بدونه که رفتنش اشتباه بوده .حالا شما اقایی کردی و رفتی . ولی وقتی از یک چیزی ناراحتید بدون قهر یا عصبانیت و دعوا حتما بگید که از این کارش ناراحتید . چون بعضی وقتها ما از یک رفتاری ناراحت و عصبی میشیم ولی به نظر خودمون گذشت میکنیم و اینو اصلا به روی طرف مقابل هم نمیاریم . ایشون هم که علم غیب نداره فکر میکنه ما راضی بودیم در نتیجه به کار خودش ادامه میده . واین موجب میشه زوجین روز به روز بیشتر از هم فاصله بگیرند . مثلا اونروز که جواب تلفن مادرتون رو ندادند شما باید بهش میگفتی که از این کارش ناراحت شدی و اگه شما رو دوست داره باید احترام خونواده ات رو داشته باشه . باید بهش بگی که این کارش باعث میشه که شما از زندگیتون دلسرد بشید و فکر میکنید که شما رو دوست نداره . بهش بگید که من چون شما رو دوست دارم برای همین خانواده ات رو هم دوست دارم و بهشون احترام میگذارم وگرنه منم میتونم مثل خودت رفتار کنم . دلیل مخالفت بیش از حد ایشون با خانواده شما چی هست ؟ من اگه بروم به شهری که خواهر شوهرم اونجاست . و اون بهم زنگ بزنه یا دعوتم کنه حتما استقبال میکنم . به شرطی که قبلا حرف یا عمل بدی از ایشون ندیده باشم . ممکنه حساسیت یا طرفداری بیش از حد شما از خانواده تون ایشون رو حساس کرده باشه ؟ وقتی خانواده شما از شما دورن هیچ دخالتی هم ندارن دلیل مخالفت ایشون چی هست . خواهر شوهرهای من از ما دورن و توی یه شهر دیگه ان و شاید سالی یکی دوبار بیشتر نبینمشون ولی خیلی دوستشون دارم .

    دوست گرامي با سلام
    متشكرم كه وقت گذاشتيد و به تاپيك من توجه كرديد و نظرتون رو از من دريغ نكرديد.
    ببينيد يكي از سئوالات خيلي مهمي كه من فعلا به جوابش نرسيدم اينه كه خانمم از اينكه خانواده خودش رو به من ترجيح ميده چيه؟چي عادئدش ميشه از اينكه مشكلات ما رو پيش اونا ميگه، آيا اگر اونا منو در خفا مورد شماتت قرار بدن قانع ميشه؟راضي ميشه؟ حاضره كه احساس منو نسبت به خودش و خانواده اش خراب كنه كه چي به دست بياره،خوب زندگي بالا پايين داره خوب و بد داره خوشحالي و ناراحتي داره، اگه بري همه بديها و ناراحتي ها رو بگي چي بدست مياره؟ اگه جواب تلفن مادرمو نميده يا بعدش بهش ميگم يه زنگي بزن نميزنه علتش جز لج كردن چيه؟خوب منم وقتي كه با حرف زدن و يجايي با ناراحتي كردن خودش رو اصلاح نميكنه بايد چيكار كنم؟كم كم منم ميشم مثل خودش، ملاحظه كاري رو كنار بزارم و مثل اون رفتار كنم. ميگه با تو خوش نيستم منم ناراحت شدم بهش گفتم منم همينطورم. صبح تا شب با خانواده اش در ارتباطه ولي دريغ از اينكه يه احوالي از من بپرسه، معمولا من بهش زنگ ميزنم ولي اون اين كار نميكنه، احساسم ميگه فعلا به مرز نفرت نرسيدم چون اگه برسم قيد اين زندگي رو ميزنم. من دلسوزم ميگه اون ناداني ميكنه بي احترامي ميكنه من چرا بايد جواب بدم يا عكس العمل نشون بدم، ولي اين رفتارم خانمم رو وقيح تر كرده، هيچي كي هم تو سيستم خانواده اش نيست كه بهش بگه اين كارت اشتباه س و دائم ازش حمايت ميكنن حتي از من و خانواده ام بدگويي ميكنن البته نميفهمم چرا اينكارو ميكنن، نميدونم فعلا كه دارم تحمل ميكنم ببينيم چي ميشه. بازم اگه راهي به ذهن شما ميرسه بهم بگيد.
    ممنونم كه توجه كرديد.

    - - - Updated - - -

  7. #26
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 خرداد 95 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1393-3-02
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    2,376
    سطح
    29
    Points: 2,376, Level: 29
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    3

    تشکرشده 53 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان
    ممنون ميشم اگه تاپيك من رو ببينيد و نظرتون رو بهم بگيد.
    مرسي

  8. #27
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 23 آبان 94 [ 15:12]
    تاریخ عضویت
    1392-4-21
    نوشته ها
    59
    امتیاز
    1,926
    سطح
    26
    Points: 1,926, Level: 26
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    29

    تشکرشده 165 در 48 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط kohyar1360 نمایش پست ها
    سلام دوستان
    ممنون ميشم اگه تاپيك من رو ببينيد و نظرتون رو بهم بگيد.
    مرسي
    جناب کوهیار دوستان اومدن خالصانه هرچی که فکر میکردن میتونه کمکتون کنه براتون نوشتن ولی شما میخواهید بدون هیچ مشکل و درگیری به زندگیه مشترکتون ادامه بدین.
    ببینید دوست عزیز زن و شوهر در ابتدای ازدواج همیشه اختلاف عقیده هایی دارند ولی بعد از مدتی کم کم باهم مچ میشن. یعنی اخلاقهاشون باهم جور میشه به صورتی که میتونن با اخلاقهای همدیگه کنار بیان.
    در حال حاضر هم به نظرم میرسه که همسرتون در ابتدا اینجوری نبودن و اگر شما اخلاقهای دیگه ای داشتین همسرتون هم خواه ناخواه اخلاقهاشون با همسرش متچ میشد و حالا هم همین شده.
    شما اخلاقهای همدیگه رو به وجود اوردین. این اخلاقهای همسرتون تنها به خانوادش مربوط نیست. بخشی از اون بخاطر اخلاقهای خود شماست. خود شما هم با این طرز برخورد همسرتون دارید بدون مشکل کنار میاید پس دوستان چه کمکی میتونن بکنن؟
    زندگیه شما مشکلی نداره. نه دعوایی نه اختلافی نه جداییه موقتی!!!
    زندگیه شما خراب نشده که برای درست کردنش کسی بخواد راه حلی بده.
    اگه شما از این وضعیت زندگیتون ناراضی هستید باید رفتار خودتون رو عوض کنید.
    در واقع شما باید از خودتون شروع کنید.
    در حال حاضر همسرتون احساس میکنه شما راضی هستین و حق هم با همسرتونه.

  9. 2 کاربر از پست مفید anoosh تشکرکرده اند .

    رزا (یکشنبه 11 آبان 93), شیدا. (دوشنبه 12 آبان 93)

  10. #28
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    اقای کوهیار تقریبا همه خانمها در اوایل ازدواجشون وابستگیشون به خانواده مادری زیاده. و این طبیعیه چون خانمها خیلی احساسی تر از اقایون هستند و ترک بلند مدت پدر و مادر برای اونها سخته . ولی با گذشت زمان و عمیق شدن رابطه عاطفی با همسر و زیاد شدن مشغله در خونه خودش این رابطه کمتر میشه ولی هیچ وقت از بین نمیره . وقتی هم که ارتباط و رفت و امد زیاد هست خود به خود اونها در جریان زندگی شما قرار میگیرند و به زعم خودشون که دارند راهنمایی میکنند ولی از نظر شما دخالت میکنند . اینکه خانمتون با خانواده اش درد دل میکنه کار اشتباهیه ولی نشون دهنده اینه که ایشون مشکلی داره که دنبال کسی برای درد دل کردن میگرده . شما باید دنبال ریشه اون مشکل بگردید قبل از اینکه بگید به خانواده اش چیزی نگه یا شما رو پیش اونها خراب نکنه . مثلا چه چیزی رو دوست ندارید بگه ؟ دلیل اینکه خانمتون و خانواده اش از خانواده شما بد میگند چیه ؟ بدون علت نمیتونه باشه . باید ریشه یابی کنید . تا بشه حلش کرد . ایا اونها با ازدواج شما مخالف بودند ؟ از شرایط خانواده تون و ارتباطاتتون میشه بگید

  11. کاربر روبرو از پست مفید واحد تشکرکرده است .

    شیدا. (دوشنبه 12 آبان 93)

  12. #29
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array
    با سلام ، به طور اجمالی در جریان تاپیک خصوصی تون هستم ، ضعف های :
    1- عدم قاطعیت
    2- عدم صبوری (صبور نیستید و اگر صبوری پیشه می کنید عملا منفعالانه رفتار می کنید)

    در وجود شما باعث به وجود امدن مشکلات عدیده در زندگی تان شده است ، و تا شما این ضعف هایتان را برطرف نکنید نمی توانید از این سیکل معیوب خارج شوید
    در خصوص قاطعیت و انواع صبر در تالار مقاله هست حتما در این خصوص جستجو بکنید ، مقاله ها را پرینت بگیرید و پس از خوندن شروع به تمرین کنید
    قطعا همسر شما دارای خصوصیات اخلاقی هست که باعث ایجاد رنجش و دلخوری در ارتباط بین زوجین می شود لیکن ایشون خواهان برطرف کردن این رفتارشون نیستند
    متاسفانه قرص و یا شربتی هم جهت بهبود این وضعیت موجود نیست
    لذا شما می باست با تغییر رفتارتون مقدمات تغییر رفتار در همسرتون را پدید بیاورید
    اینکه شما می گویید مشکلات بین همسران با گفتگو می بایست حل شود بسیار ایده ال و پسندیده هست اما کمی آرمانی هست و همه افراد متاسفانه به این درک نرسیده اند
    شما سعی کن با داشتن قاطعیت (با پرخاشگری اشتباه نگیرید) و داشتن صبر ، زمینه را به گونه ای هدایت کنید تا همسرتون هم به این درک برسد که می باست رفتار نادرستش را اصلاح کند


  13. 3 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    واحد (یکشنبه 25 آبان 93), مهربونی... (شنبه 08 آذر 93), رها68 (چهارشنبه 13 اسفند 93)

  14. #30
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 خرداد 95 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1393-3-02
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    2,376
    سطح
    29
    Points: 2,376, Level: 29
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    3

    تشکرشده 53 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان سلام
    ممنونم كه به تاپيكم توجه كرديد.
    عدم قاطعيت و عدم صبوري رو بالهاي صداقت به عنوان مهمترين چالش من در اين زندگي معرفي كرده، قبول دارم كه يه جاهايي قاطعيت نداشتم و با ملاحظه كاريم باعث پيشرفت خانمم توي برخورد هاي بدش شدم، ولي باور بفرماييد صبوري زياد كردم، سعي كردم خيلي چيزها رو نشنوم و نبينم، اگر جايي واكنش نشان ندادم دليل بر صبوري ام بوده، باور كنيد بعضي موقع ها خانمم يه كارايي ميكنه اعصاب آدم خورد ميشه، منو ناراحت ميكنه، دل منو ميشكنه، شايد منم اينكارو بكنم ولي تكرار نميكنم اصرار نميكنم بر ادامه ش، واقعا بعضي وقتا نميفهم كاري كه دارم انجام ميدم درسته يا غلطه، چون عكس العمل خانمم خلاف اون چيزي كه من فكر ميكنم و انجام ميدم. سعي كردم كه بعضي از رفتارامو اصلاح كنم، اميدوارم اوضاع خوب بشه.
    بازم مرسي كه توجه كرديد.
    اگر موضوعي به ذهنتون ميرسه ممنون ميشم برام مطرح كنيد.
    با تشكر.

    - - - Updated - - -


 
صفحه 3 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:45 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.