من تو ازدواج برام مادیات مهم نیست!
"مادیات" رو خوبه که تعریف کنی از نظرت چیه و حداقلش چیه واست. نمی تونی بگی اصلا مهم نیست. یه حداقلی برات تعیین شده است اونو بگو.
جسم محدودیت هایی داره که روح در اغلب موارد ناچار می شه سر خم کنه جلوی این محدودیت ها. محدودیت هایی مثل نیاز به خوردن خوابیدن بهداشت فردی و ارامش های اولیه و رعایت اولیه حقوق انسانی. چیزایی خیلی ساده اما ضروری. اینا مادیات حساب میشن.
بابا تو را خدا باور کن و من را با مادیات نسنج... تو که ارزش منو زیاد می بینی، تو که می گی خودتو دست کم نگیر! ارزش این دخترت به مادیاته؟! به خونه است؟ به فلان محله بودنه؟
خانه در فلان محله بودن در کل سخت گیریه مگر اینکه محله ی خاصی باشه مثلا بدنام باشه اون محله و این چیزا. یا خیلی خیلی فرهنگ مردم اون محله با فرهنگ تو فرق داشته باشه.
جریان چیه؟
دوستان من را که می شناسید من کسی را راحت انتخاب نمی کنم... می دونید تو این مدت چقدر آدم اومده من نپسندیدم؟ دیگه واقعا خسته شدم...
این که می گم مادیات مهم نیست فکر نکنید شعار می دم... باور کنید خواستگار پولدار داشتم خودم رد کردم...
پول هم مهمه. مثل بقیه موارد بررسی کن این مورد پول رو هم. نادیده نگیر. اگه معیارایی هست که بتونه بقیه معیارها رو تاحدی پوشش بده خوب می شه تاحدی از معیارهایی که زیاد برات مهم نیست بگذری. اما نه اینکه کلا یکی از معیارها رو نادیده بگیری.
حالا این اواخر خواستگاری دارم که همه 9 معیار منو در حد عالی داره... معیارهایی هم که اینجا نگفتم هم داره...
بد نیست 9 تا و معیارهای نگفته ات رو بنویسی
ایمانش همون جوری هست که می خوام.از اون ایمانهای واقعی که تو ظاهر دین غرق نشدند... این جوری نیست چون پدر و مادرش مسلمون هستند مسلمون شده باشه... در مورد دینش تحقیق کرده... با مطالعه بدست آورده...
خود شما واقعا ایمانت رو با تحقیق به دست اوردی؟ یه بچه که تو خیابون بزرگ شده باشه و اصلا ناز و محبت ندیده باشه و در عین حال رفاه مالی نداشته باشه و اصلا هم در محیط مذهبی نبوده باشه کی ممکنه مذهبی بشه؟؟؟ پس به طور قطع نه خود شما و نه اون اقا ایمانتون فقط و فقط تحقیق و مطالعه نبوده. البته ایمان با مذهب فرق داره. شما منظورت دین اسلامش هست ظاهرا.
ایمانش قلبیه... تظاهری نیست.
صداقتش واقعیه! شعاری نیست!
ادبی که امام حسین میگه را داره!
خودش را برتر نمی بینه مثلا بگه فلانی ایمانش پایینه و...از اون مذهبی ها نیست که فقط ظاهر مذهبی دارند و نگاهشون به زن کاملا ابزاریه!
نگاه ابزاری به زن لزوما به مذهب ربط نداره. ادمی هم که مذهبی نباشه و هی با این و اون باشه هم دیدم که نگاهش به زن صرفا واسه خوشی خودش بوده.
از اونا که زن را فقط برای خونشون می خوان و تو ضمیر ناخوداگاهشون اینه زن برای مرد خلق شده !
مطمن نیستم اما به نظرم تا اینجای زندگیم بیشتر و نزدیک به همه ی مردها فکر می کنن زن برای مرد هست! اصلا واسه همینم یه شوهر مراقبت می کنه از زنش . شاید اشتباه کنم.
یعنی هدف یک زن را تو ازدواج خالی می بینند که همسر خوبی برای ایشون بشن و بس.تو ازدواجشون این زنه که مرد را حمایت می کنه نه مرد زن را... (آقای مدیر همدردی منو دعوام نکنید.راست می گم.این حقیقت تلخ خیلی از ازدواج های آقایونه چه مذهبی چه غیر مذهبی... هدف ما نباید ازدواج باشه. ازدواج وسیله ای هست که به هدفمون برسیم... اگه هدف وسیله شد باید نگران بود)
هیچ وقت فکر نمی کردم همچین آدمی با این درجه از ایمان باشه اما
افکارش هم به روز باشه و مثلا این قدر دوست داشته باشه همسرش علمی باشه.پژوهش کنه و... اصلا یکی از معیارهای اصلیش این بوده که خانومش علمی باشه و حتی من شغل آیندم را هم براش توضیح دادم خیلی دوست داره.مثلا نمی گه فقط برو معلم شو که فقط محیط زنانه باشه.از اون مهم تر خیلی حمایتم می کنه.می گه من تو زبان انگلیسی به همسر آیندم کمک می کنم.و خیلی دوست داره دکترا بخونم...
کلا موقع عقد این موارد که ادامه تحصیل و کار و این چیزا باشه رو هم بنویس. یادمه چندین سال پیش می گفتن یه برگه هست می دن همینا رو نوشته. به هر حال مکتوب کن. هر کسی می تونه خودشو خوب نشون بده یا حتی ممکنه واقعا نظرش این باشه بعدا عوض شه نظرش. محترمانه تره موارد ضمن عقد رو ذکر کرده باشین. البته حتما بابات اینا رو می دونه خودتم می دونی.
از طرفی
آدم خیلی خیلی با نشاطیه! در حدی که واقعا تصورش را هم نمی کنید... اتفاقا
روحیات لطیف هم داره! تمام اشعار لیلی و مجنون را خونده... می فهمه عشق واقعی چیه... به شدت عاطفیه...
چی هست از نظرش عشق واقعی؟ لابد می گه عشق به خدا.
هم معلمه (البته نه ثابت و می تونه بعدا مدرس دانشگاه بشه) و هم نویسنده است(البته تازه کار)... خیلی اهل مطالعه هست. خیلی تلاشگره.... پشتکار فوق العاده ای داره. استقلال فکری خیلی بالا...
حرف منو می فهمه... سطح فکریش در حد من هست. من با بیشتر خواستگارام حرف می زنم باید کلی براشون توضیح بدم که منظورم چیه؟ولی ایشون می فهمند... بعدا می تونم باهاش کلی حرف مشترک داشته باشم. کلی بحث های جالب با هم بکنیم...
هر روز هم قرآن می خونه که من اینو خیلی دوست دارم که همسرم با صدای بلند قرآن بخونه و من بشنوم...
همه این ها را گفتم باور کنید ت
ا دیشب (قبل جلسه6) هیچ تمایل قلبی نداشتم و فقط منطقی می دیدم...و حتی به دلم هم ننشسته بودند.خودم کاملا 50-50 بودم.احساسم را هم نمی دونستم چیه...
فقط ایشون خیلی تمایل داشت و عجله برای جواب مثبت... باور کنید تا دیشب همش نگران بودم و حتی می خواستم تاپیک بزنم ایشون را انتخاب کنم یا نه؟ احتمال جواب منفی هم بود هم ایشون این احتمال را می داد و هم من...
توی یک جلسه تو دلت جا باز کرد؟
فقط بگم فکر نکنید من عاشق شدم...من اگر این مساله همین جا کات بشه
درصورتی که طرف مقابلم چیزیش نشه هیچ ضربه روحی نمی خورم. چون فقط دیشب تمایل پیدا کردم و حواسم به دلم برای همسر آیندم همیشه بوده و هست! مساله مهمترم اینجاست که اون آقا خیلی دلبسته شده و من وقتی بی دلیل قانع کننده دل کسی را بشکنم ؛خودم هزاران برابر دل شکسته می شم(شعار هم نمی دم.واقعیته....)
بهتره به خودت فکر کنی
دوباره میام می گم...
به جز راه حل که واقعا نیاز دارم قسمتیش برای اینه که می خوام درد و دل کنم و درکم کنید......
علاقه مندی ها (Bookmarks)