به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 16 , از مجموع 16
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 مهر 93 [ 23:14]
    تاریخ عضویت
    1393-7-22
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    49
    سطح
    1
    Points: 49, Level: 1
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    9

    تشکرشده 5 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم از هر دو عزیز که نظراتشون رو گفتن .
    ببینید خودمم اعتراف میکنم حرفام نو نیست یا بارها شنیدید و خیلی ها اصلا رغبت ندارن که دوباره این حرفا براشون تداعی بشه ولی بحث سر اینه که نیاز مالی تا کجا و شرایط فعلی من چطور ؟؟
    اصلا انکار نمیکنم که زندگی هزینه نداره یا واقعگرا نباشم ، ولی آخه فک نمیکنید اگه بخوایم با این طرز فکر هم جلو بریم والا تا 35 سالگی هم شاید نتونم ازدواج کنم ....
    من نوعی مدنظرمه خب وقتی اینطور باشه پسرا هم همین فکر رو دارن و دو طرف یعنی هم پسرا و هم دخترا ضرر میکنن و بیشتر هم خانومها ...

    نمیگم که باید در بدترین شرایط اقتصادی اقدام به ازدواج کرد ولی اگه کف انتظارات جامعه به حدی باشه که کمر آقایون بشکنه مسلما آقایون هم پا پیش نمیذارن برای ازدواج و از مسیرهای دیگه ای این نیازشون رو ارضاء میکنن که قطع یقین باز هم خانوم ها متضررتر میشن

    خونه ایده آل نمیشه خرید ، قید ماشین رو باید زد ، حتی فکر مستاجری در نقاط خوب شهرها با هزینه های سرسام آور رو هم باید زد .... یک راه حل وجود داره که همه این نیاز مالی برطرف بشه اینکه یا دست به خلافی گنده زد یا دزدی کرد و یا .....
    تلاش هست ولی اگه قرار باشه درست زندگی کنم منه جوون و پاک و لقمه حلال دربیارم حالا حالا ها فکر خونه و ماشین و ابزار آلات این شکلی رو باید بزنم ...

    اما در جواب خانوم دختر بیخیال که لطف کردن مطالب خوبی گذاشتن باید بگم ...... به هیچ وجه ادعا نکردم که در شرایط فعلیم قدرت اداره زندگیم رو دارم .... من موکولش کردم به چند سال بعد تا با آرامش بیشتری کار کنم و بدون دغدقه خاص در شرایطی که حداقل ها رو داشتم اقدام کنم .....
    ولی شاید بگید مشکل کجاست خب برو کار کن دیگه ؟؟
    اینجا میرسیم به ی لایه عمیق تری به نام انگیزه کار کردن ....... قبول دارید وقتی اسمی حتی در خیالات من به عنوان همسرم هم در ذهن من هک بشه ، روحیه ای ده برابر برای کار کردن به آدم میده ؟؟ اینکه مسئولیت پشتت باشه خیلی فرق داره با اینکه ازاد باشی و برای خودت بگردی .....

    ی مسئله ای دیگه اینکه صبر کردن برای من تعریفش اینه : تو شرایط بغرنج جامعه امروز هر روز صبر کردن من یعنی مقابله با صدها وسوسه ..... منظورم رو متوجه میشید دوستان ؟؟؟؟
    من فقط به فکر تشکیل خانواده ام ..... صبر کردن زیاد برای من و تو این سن حاد هر آن منو به پرتگاه و لغزش نزدیکتر میکنه ..... برای این مشکل چه راه حلی رو پیشنهاد میکنید ؟؟

    - - - Updated - - -

    ممنونم از هر دو عزیز که نظراتشون رو گفتن .
    ببینید خودمم اعتراف میکنم حرفام نو نیست یا بارها شنیدید و خیلی ها اصلا رغبت ندارن که دوباره این حرفا براشون تداعی بشه ولی بحث سر اینه که نیاز مالی تا کجا و شرایط فعلی من چطور ؟؟
    اصلا انکار نمیکنم که زندگی هزینه نداره یا واقعگرا نباشم ، ولی آخه فک نمیکنید اگه بخوایم با این طرز فکر هم جلو بریم والا تا 35 سالگی هم شاید نتونم ازدواج کنم ....
    من نوعی مدنظرمه خب وقتی اینطور باشه پسرا هم همین فکر رو دارن و دو طرف یعنی هم پسرا و هم دخترا ضرر میکنن و بیشتر هم خانومها ...

    نمیگم که باید در بدترین شرایط اقتصادی اقدام به ازدواج کرد ولی اگه کف انتظارات جامعه به حدی باشه که کمر آقایون بشکنه مسلما آقایون هم پا پیش نمیذارن برای ازدواج و از مسیرهای دیگه ای این نیازشون رو ارضاء میکنن که قطع یقین باز هم خانوم ها متضررتر میشن

    خونه ایده آل نمیشه خرید ، قید ماشین رو باید زد ، حتی فکر مستاجری در نقاط خوب شهرها با هزینه های سرسام آور رو هم باید زد .... یک راه حل وجود داره که همه این نیاز مالی برطرف بشه اینکه یا دست به خلافی گنده زد یا دزدی کرد و یا .....
    تلاش هست ولی اگه قرار باشه درست زندگی کنم منه جوون و پاک و لقمه حلال دربیارم حالا حالا ها فکر خونه و ماشین و ابزار آلات این شکلی رو باید بزنم ...

    اما در جواب خانوم دختر بیخیال که لطف کردن مطالب خوبی گذاشتن باید بگم ...... به هیچ وجه ادعا نکردم که در شرایط فعلیم قدرت اداره زندگیم رو دارم .... من موکولش کردم به چند سال بعد تا با آرامش بیشتری کار کنم و بدون دغدقه خاص در شرایطی که حداقل ها رو داشتم اقدام کنم .....
    ولی شاید بگید مشکل کجاست خب برو کار کن دیگه ؟؟
    اینجا میرسیم به ی لایه عمیق تری به نام انگیزه کار کردن ....... قبول دارید وقتی اسمی حتی در خیالات من به عنوان همسرم هم در ذهن من هک بشه ، روحیه ای ده برابر برای کار کردن به آدم میده ؟؟ اینکه مسئولیت پشتت باشه خیلی فرق داره با اینکه ازاد باشی و برای خودت بگردی .....

    ی مسئله ای دیگه اینکه صبر کردن برای من تعریفش اینه : تو شرایط بغرنج جامعه امروز هر روز صبر کردن من یعنی مقابله با صدها وسوسه ..... منظورم رو متوجه میشید دوستان ؟؟؟؟
    من فقط به فکر تشکیل خانواده ام ..... صبر کردن زیاد برای من و تو این سن حاد هر آن منو به پرتگاه و لغزش نزدیکتر میکنه ..... برای این مشکل چه راه حلی رو پیشنهاد میکنید ؟؟

    - - - Updated - - -

    سلام . خسته نباشین.

    صحبتی که شما میکنی ماله 7 سال پیش منه. منم همه شرایطم مهیا بود غیر ازسربازی و شغل و درآمد. البته من درسم تقریبا تموم بود.

    اونوقتا میتونستم ازدواج کنم چون بابا از نظر مالی کامل هوامو داشت. شاید خوب بود که این کارو میکردم. اما هرچی گذشت شرایط بدتر شد طوری که چند سال اصلا بهش فکر نکردم.

    حالا یکی دوسالی میشه که یه مقدار شرایط رو به بهبود هست طوری که بشه یه زندگی ساده رو اداره کرد. اما الان توی 31 سالم و بعضی وقتا که به گذشته نگاه میکنم حس میکنم اشتباه کردم.

    البته امیدوارم شرایط برای شما بهتر از من باشه و مجبور نباشی تا 30 سالگی مجرد بمونین.

    براتون آرزوی موفقیت دارم
    ممنونم دوست بزرگوار ، حضور و نظراتتون برام خیلی ارزشمنده به عنوان کسی که قبلا با من هم عقیده بوده ......
    مشکلی با سن های 27 28 اینا برای ازدواج ندارم اما واقعا اینکه تا اونموقع چطور باید سر کرد خیلی سخته خیلی قبول دارید ؟؟
    سخت بودنش برای من ازینجهته که هدفم ازدواجه و دوس دارم همسرم فقط تو قلبم حالک باشه و برای این مهم باید جلوی هزاران هزار وسوسه وایسم و اشتباهی نداشته باشم

    حالا شما نظرتون درباره من چیه ؟؟ با توجه به اینکه قبلا رفتید و حالا پشیمونید آیا پیشنهادتون به من اینه که به راه و تصمیم و درستیش ایمان داشته باشم یا نه ؟؟

  2. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 27 آذر 94 [ 13:28]
    تاریخ عضویت
    1393-5-10
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    1,213
    سطح
    19
    Points: 1,213, Level: 19
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 151 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    تا اونجایی که اطلاع دارم هیچ مشاوری و مختصصی، اقدام به ازدواج قبل از بلوغ اقتصادی رو به شما پیشنهاد نمیکنن؛ مگر اینکه استثنایی در کار باشه که موضوع بحث ما نیست.


    بنظرم آشنایی / نامزدی/ عقد ، در شرایط شما؛ ممکنه تا حدودی هیجانات جوونیتون رو مدیریت کنه و حتی برای مدتی، به قولی عامل محرک و سازنده، برای دل به کار دادن و پیشرفت تو مسائل اقتصادی تون باشه ولی در کنار این جیک جیک زمستون باید به فکر زمستون هم بود. به این معنی که تعهد و محدوده ی زمانی که برای به ثمر رسوندن آشنایی تون تعیین خواهید کرد؛ پتانسیل وارد کردن فشاری رو داره که چندین برابر اون شور و شوق اولیه میتونه مخرب باشه. لیستی از یه سری نکات قابل توجه:



    1- وقتی به بلوغ اقتصادی نرسیدید، دامنه ی انتخابتون به مراتب محدودتره و بنظرم باید خیلی خاص و خوش شانس باشین که یه کیس آماده (مثلا آمادگی مهمی مثل آمادگی فکری) ، تصمیم بگیره بررسیتون کنه.


    2- خدا نکنه آشنایی هایی که از مسیری جز خانواده شروع میشن، اونقد طولانی بشن که قبل از رسیدن به مرحله ی خواستگاری رسمی و نظارت خانواده، احساسات به شکل تاثیر گذار توشون دخیل بشن. مدیریت مشکلات این تیپ روابط هزینه بالایی دارن و همونطور که اشاره کردین، از اونجایی که میزان امنیت و تعهد تو این روابط بسیار پایینتر از روابط رسمیه، منطقاً نباید چنین هزینه ای متقبل شد.


    3- راجع به سنت های غلط ازدواج حق با شماست. این فشار و تبعاتش رو نه تنها آقایون، بلکه تمام جامعه دارن به دوش میکشن. این مخارج و سنت های اشتباه مسئول بیش از نیمی از فساد و مسائل اخلاقی رایج تو جامعه مون هستن. بنظرم کسی که قصد داره تو سن نسبتاً پایین ازدواج موفقی داشته باشه باید یه نه محکم به این آداب و رسوم اشتباه بگه! یعنی چی که تو این بیکاری و تورم آدم 30 تومن خرج تالار و شام و جشن عروسی کنه؟! یعنی چی که چندتا مراسم رنگارنگ با کلی هزینه و تجملات برگزار شه؟! یعنی چی که یه زوج جوون لوکس ترین وسیله هارو برای شروع زندگی انتخاب کنن و بیشتر از نصفشو تو اسباب کشی های 7-8 سال اول زندگی استیجاری بشکنن و یا لب پَر بشن؟!! بنظرم زندگی که شروعش کنی و باهاش خودت یا خانواده تو مقروض هزینه های نمایشی مثل مراسم کنی پشیزی نمیارزه. و اگه خودتم بخوای از قبل مقدمات رو فراهم کنی(با اینکه بازم نمیارزه!!)، دیگه تو سی و چند سالگی چه شوقی برای مزدوج شدن باقی میمونه؟!


    4- یه پیشنهاد دارم برای شما. بنظرم به جای اینکه 2-4 سال کسی رو زیر نظر داشته باشید و در نتیجه ش هم به خودتون فشار بیاد (برای عمل کردن به تعهداتون تو زمان مقرر) و هم تو این مدت فرصت های ازدواج ایشون ازشون گرفته بشه، این 4 سال رو دنبال کیسی باشین که علاوه بر دارا بودن تمام معیاراتون، به ازدواج ساده اعتقاد داشته باشه و یا با دلیل و توجیه بپذیره این مسیر منطقی رو. بنظر میرسه اهمیت زندگی درکنار چنین کیس های انعطاف پذیری، در آینده ی زندگی های مشترک، بیش از پیش برای طرف مقابلشون روشن بشه.

    موفق باشید.


    اگر در آنچه‌ میگوئی‌ راست‌ میگوئی‌، من‌ از خدا میخواهم‌ تا از من‌ درگذرد ؛

    و اگر در آنچه‌ میگوئی‌ دروغ‌ میگوئی‌، پس‌ من‌ از خدا میخواهم‌ تا از تو درگذرد.



    ویرایش توسط mercin : جمعه 25 مهر 93 در ساعت 20:35

  3. 5 کاربر از پست مفید mercin تشکرکرده اند .

    Farid71 (جمعه 25 مهر 93), pasta (جمعه 25 مهر 93), فرهنگ 27 (شنبه 26 مهر 93), هوایی (جمعه 25 مهر 93), رزا (جمعه 25 مهر 93)

  4. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 مهر 93 [ 23:14]
    تاریخ عضویت
    1393-7-22
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    49
    سطح
    1
    Points: 49, Level: 1
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    9

    تشکرشده 5 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی ممنون و سپاسگذارم از mercin گرامی با نظرات خوب و سنجیدشون تا حدودی تونستن متقاعدم بکنن

    در مورد جیک جیک و شوق واقع مورد مهمی بهش اشاره کردید .... درسته الان باید فعلا به خواسته هایی که حقمه نه بگم تا کمتر دچار دردسر بشم هم خودم هم همسر آینده

    درباره سنت های غلط ازدواج به شخصه از تجملات متنفرم و کاملا منطقی و اصولی به فکر یک عروسی بدون ریخت و پاش و هزینه اضافیم ... اینکه 30 میلیون هزینه یک شب عیاشی بشه

    هزینه ای که سالها صبح تا شب براش جنگیدم به شخصه هرگز همچین اشتباهی رو نمیکنم و چشم و همچشمی و .....

    در عوض فرضا 10 میلیون هزینه میکنم و 20 میلیون باقیمونده رو میزنم به زخم های زندگیم ..... نه میزنم به زخم مسکنم ..... نه نگه میدارم برای شرایط حساس و بحران های احتمالی

    زندگی تا اینکه بیام همرو خرج کنم و پشت سرم هم بگن اینطور بود اونطور بود و ....

    مورد 4 که بهش اشاره کردید .... خودم هم به شدت دنبال همچین کیسی هستم و ی جورایی اصل و معیارم هست این مورد برای ازدواج ... ممنون از هشدارتون ولی حواسم هست


  5. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 27 آذر 94 [ 13:28]
    تاریخ عضویت
    1393-5-10
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    1,213
    سطح
    19
    Points: 1,213, Level: 19
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 151 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array
    منظور از 30 تومنی که بهش شلیک کردم مقدارش نبود!! منظورم ماهیتش بود!! چه منطقی پشت یه جشن عروسی به سبک امروزی میتونه باشه؟! واقعاً لازمه؟! بهتر نیست نهایت 1 تومن خرج 4 تا عکس یادگاری تو آتلیه و یه ماه عسل به یاد موندنی و بی دغدغه بشه؟! کی جز خودمون قراره این رسوم غلط جامعه مونو بشکنه و مسیر ازدواج رو هموار کنه، بلکه مشکلات جامعه مون کم بشه؟!



    کِی میرسه بجای این سخت گیری های مادی، سخت گیری های معنوی تو ازدواج اصل باشه تا آمار معضلاتی مثل طلاق توجامعه مون پایین بیاد ؟! متاسفانه تو خیلی از خانواده ها چنین درک و همراهی نیست، تو خیلی دختر خانومهامون چنین اولویت سنجی نیست و تو خیلی پسرهامون هم ناچاراً این باریک بینی و قدرت تابو شکنی نیست>> ولی تو خیلی از ازدواج هامونم رضایت و خوشبختی نیست. طبق آمار 1/6 ازدواج هامون به رضایت میرسن و شک ندارم این اقلیت از انعطاف پذیرترین ها هستند!!


    بگذریم که من از دغدغه مند بودن برای جامعه م، به سبک مجازیش خاطرات خوبی ندارم. همین که خودِ موفقم برای دوست و آشناهایی که میشناسنم و قبولم دارن الگو باشم؛ هدف کمی نیست.


    اگر در آنچه‌ میگوئی‌ راست‌ میگوئی‌، من‌ از خدا میخواهم‌ تا از من‌ درگذرد ؛

    و اگر در آنچه‌ میگوئی‌ دروغ‌ میگوئی‌، پس‌ من‌ از خدا میخواهم‌ تا از تو درگذرد.



    ویرایش توسط mercin : جمعه 25 مهر 93 در ساعت 21:45

  6. 3 کاربر از پست مفید mercin تشکرکرده اند .

    Farid71 (جمعه 25 مهر 93), pasta (جمعه 25 مهر 93), فرهنگ 27 (شنبه 26 مهر 93)

  7. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 11 تیر 95 [ 17:12]
    تاریخ عضویت
    1392-10-12
    محل سکونت
    اصفهان
    نوشته ها
    115
    امتیاز
    3,940
    سطح
    39
    Points: 3,940, Level: 39
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    221

    تشکرشده 334 در 103 پست

    Rep Power
    29
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Farid71 نمایش پست ها
    ممنونم دوست بزرگوار ، حضور و نظراتتون برام خیلی ارزشمنده به عنوان کسی که قبلا با من هم عقیده بوده ......
    دوست عزیز. زود ازدواج کردن خوبه. خیلی خوبه اما به شرطی که شرایط مهیا باشه. دوستان گفتند تقریبا همه پسرا توی یه سنی که احساس نیاز به ازدواج میکنن شرایطشو ندارند. بعضی ها به پشتوانه پدر و مادر ( از نظر اقتصادی) میرند جلو. سربازی هم نرفتند نرفتند.

    داداش خود من که 3 سال از من کوچکتره چند سال پیش ازدواج کرد. به پشتوانه بابا. همون موقع که من میخواستم و نکردم. تازه دیپلم گرفته بود، شغل نداشت و سربازی هم نرفته بود. خانواده دختر هم چون بابا رو میشناختن و میدونستن بدون هیچ مشکلی قبول کردند. بابا براشون خونه گرفت و عروسی کردند و خیلی از هزینه های جاریشون رو هم پرداخت میکرد.

    بعد مدتی که بابا ورشکسته شد زندگی اونا هم آسیب دید چون بابا مجبور شد خونه ای که داخلش بودند رو بفروشه و برن مستاجری. دیگه نمیتونست کمک حالشون هم باشه. دختر مردم هم بنده خدا دو سه سالی تحمل کرد دید انگار فایده نداره. توافقی جدا شدند.

    حالا شما ببین چیکاره ای. من میخواستم روی پای خودم بایستم شدم این. الان خانواده ام بهم تکیه کردند. اما از خودم چیز قابل ذکری ندارم.

    داداشم به پشتوانه بابا رفت جلو و ازدواج کرد و اینم حال و روزشه.

    امیدوارم خوب فکر کنی و خوب تصمیم بگیری. نه مثل من خوبه و نه مثل داداشم
    عاشق شدن ساده است، در عشق ماندن هم دشوار نیست

    تنهایی انسان سببی کافی برای این مهم است.

    اما تلاش سختی که به زحمتش می ارزد

    پیدا کردن یاریست که به لطف حضور مستمر او

    بتوانیم کسی بشویم که میخواهیم.


  8. 2 کاربر از پست مفید mobin31080 تشکرکرده اند .

    Farid71 (شنبه 26 مهر 93), فرهنگ 27 (شنبه 26 مهر 93)

  9. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 مهر 93 [ 23:14]
    تاریخ عضویت
    1393-7-22
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    49
    سطح
    1
    Points: 49, Level: 1
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    9

    تشکرشده 5 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز. زود ازدواج کردن خوبه. خیلی خوبه اما به شرطی که شرایط مهیا باشه. دوستان گفتند تقریبا همه پسرا توی یه سنی که احساس نیاز به ازدواج میکنن شرایطشو ندارند. بعضی ها به پشتوانه پدر و مادر ( از نظر اقتصادی) میرند جلو. سربازی هم نرفتند نرفتند.

    داداش خود من که 3 سال از من کوچکتره چند سال پیش ازدواج کرد. به پشتوانه بابا. همون موقع که من میخواستم و نکردم. تازه دیپلم گرفته بود، شغل نداشت و سربازی هم نرفته بود. خانواده دختر هم چون بابا رو میشناختن و میدونستن بدون هیچ مشکلی قبول کردند. بابا براشون خونه گرفت و عروسی کردند و خیلی از هزینه های جاریشون رو هم پرداخت میکرد.

    بعد مدتی که بابا ورشکسته شد زندگی اونا هم آسیب دید چون بابا مجبور شد خونه ای که داخلش بودند رو بفروشه و برن مستاجری. دیگه نمیتونست کمک حالشون هم باشه. دختر مردم هم بنده خدا دو سه سالی تحمل کرد دید انگار فایده نداره. توافقی جدا شدند.

    حالا شما ببین چیکاره ای. من میخواستم روی پای خودم بایستم شدم این. الان خانواده ام بهم تکیه کردند. اما از خودم چیز قابل ذکری ندارم.

    داداشم به پشتوانه بابا رفت جلو و ازدواج کرد و اینم حال و روزشه.

    امیدوارم خوب فکر کنی و خوب تصمیم بگیری. نه مثل من خوبه و نه مثل داداشم
    ممنونم از شما دوست گرامی و برادر بزگوار ..... خیلی عالی بود این پستتون و تا حدود زیادی مسیر رو برام روشن کرد .... ممنون میشم اگر تجربیاتی دارید یا دیدید بیشتر در اختیار برادر کوچیکتون بزارید


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 اسفند 92, 10:36
  2. موفقیت از آن كسانی است كه ذهنیت موفق دارند
    توسط ani در انجمن موفقیت و شادی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 24 آبان 88, 18:19

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:32 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.