بنظرم شما باید هرچند سخت اما حساسیتتونو کم کنین.
با نشون دادن حساسیت زیاد نه تنها مشکل حل نمیشه تازه حادتر هم میشه.
دیدی مثلا یک بچه، یکاری و میدونه اشتباهه و اگه مامانش بفهمه سرش داد میزنه ، و دلخور میشه، ولی بازم اینکارو انجام میده، چون از همون داد زدن مامانش خوشش میاد حس میکنه مامانش نسبت به کارش بی تفاوت نیست.دوست داره مرکز توجه مامانش باشه.گاهی آقایون هم.همینطور میشن البته شما میگین به همسرتون توجه کافی دارین، پس ممکنه این نوع رفتار و آزارهاشون بخاطر گذشتشون باشه!
البته این شوخی ها متاسفانه خیلی زیاد در آقایون رایجه، حتی بعضیاشون چون در اینجور محیط ها بزرگ شدن که همیشه دیدن مردهای خانواده با خانوماشون همچین شوخی هایی میکنن بنابراین این دست شوخی هارو کاملا عادی میدونن و فکر میکنن مشکلی پیش نمیاد.
همسر شما گفتن از اینکه شمارو با این دست شوخی ها آزار میدن خوششون میاد. درسته؟
خب پس چرا شما ایشونو راغب تر میکنین؟
اتفاقا وقتی این دست شوخی هارو دارن، شما طوری برخورد کنین انگار نشنیدین.
سکوت کنین یا خودتون و سرگرم بچه کنین.
هیچ واکنشی نشون ندین کاملا بی تفاوت باشین.
""مثلا در هنگام ظرف شدن، همسرتون همچین حرفی میزنن، خب شما اگه تا قبل این قضیه تمام توجه تون به سخنان همسرتون بوده، با گفتن این حرف طوری تظاهر کنین که متوجه نشدین یا مثلا مکانتونو و عوض کنین.برین تو یک اتاق دیگه. توجه کنین شما قهر نیستین فقط میخواین نسبت به این کلام حالت بی تفاوتیتونو نشون بدین.
ممکنه صداتون بزنن، شما جوابشونو بدین چون قهر نیستین، یک بهاته ای بیارین مثلا اومدم از این اتاق چیزی بردارم، یا اومدم تلویزیون نگا کنم یا این دست مثال ها."""
مطمعنا همیشه در حال شوخی کردن نیستن، گاهی هم خوب و مهربونن، اینطور موقع ها شما هم بهشون پاداش بدین مثلا براشون سورپرایزی در نظر بگیرین. اگه پرسیدن به چه مناسبتیست "بگین چون امروز خیلی خوشحالم" . حرف بدی از زبون همسر عزیزم نشنیدم. همسرم خیلی همسر خوبی بودن. منم میخوام خوشحالیمو با همسرم و فرزندم تقسیم کنم . اما مسله و زیاد باز نکنین در همین حد بگین چون ممکنه در این رابطه صحبت بیشتری بشه و جشنتون هم الکی خراب بشه.
اگه توضیح بیشتری خواستن شما موضوع و عوض کنین .
شما تا حالا خواسته هاتونو به همسرتون گفتین. خب پس ایشون میدونن شما چطور همسری میپسندین. از این به بعد و سعی کنین با همین پاداش و تنبیه کردن از طریق بی تفاوت بودن ایشون و اصلاح کنین.
وقتی میرین مهمونی اتفاقی میوفته که براتون خوشایند نیست، بعدش ک میاین خونه لزومی نداره در این رابطه بحث کنین،دیگه بحث نکنین. فقط روزی که اتفاق تاخوشایند میوفته خودتونو زیاد راغب و خوشحال و سرحال نشون ندین.
ولی موقعی که ایشون همسر خوبی هستن، خودتون و خیلی خوشحال و ذوق زده نشون بدین.و سعی کنین کارهایی و انجام بدین که دوست دارن.
خود همسر کم کم متوجه تغییر رفتار شما میشن.
از نظر مذهبی هردوتون در چه سطحی قرار دارین؟
اگه باهم بیرون میرین و همسرتون به سمت دختری که بدحجاب هستن سرشون برمیگرده، یهو با حالت تعجب بگین، چیزی شده؟ اتفاقی افتاده؟ اون سمت چیه؟
بعد که انگار تازه چشمتون به همچین دختری افتاده بگین:
وایی خدای من، چرا خب اینا اینطوری میاین بیرون نمیگن ممکنه مردی ببینتشون و شرایط ازدواج و نداشته باشه ناخوداگاه به گناه آلوده بشه.
یا اینکه خدایی نکرده مرد متاهلی چشم هاش ناخوداگاه به این سمت بره و ببینتشون و باعث بشه تو ذهنش به همسرش خیانت کنه و به گناه آلوده بشه.
خوش بحال خودم که زیبایی هامو فقط برای همسر عزیزم گذاشتم.
و اجازه نمیدم هرچشمی به جسمم بیوفته.
بعدشم رو به همسر بگین، البته ناگفته نماند که خدا به من بهترین همسر دنیارو داده، همسری که به پاکیه خودش و ذهنشو چشماش اطمینان دارم.
مطمعنم حتی تو ذهنشم به من خیانت نمیکنه.
بعد انگار وقتی تازه متوجه زمان حال شدین بگین، ااا راستی تو چیزی میخواستی بمن نشون بدی، اونجا چیزی بود که میخواستی بمن نشونش بدی.
فقط تو این راه نباید انتظار داشته باشین که همسزتون به یکباره بشن همونی که شما مایلین باشن، بهتره صبر بیشتری داشته باشین و از واکنشهای تند پرهیز کنین.
علاقه مندی ها (Bookmarks)