موضوع: طرح سازش از طریقه مشاوره با خانمم بعد از شکایتش و گذشت دوماه

درود

دوستان راهنماییم کنن

زنگیدم ب خانمم میگم که اول هماهنگ کنید برای مختومه کردن پرونده همزمان با من

بعد بیام خونتون با خاطرجمی دنبالت طفلی قبول کرد اما میگه ناراحت شدم تو بیا دنبالم قول میدم بات هچکی حرف نزنه پرونده هم مختومست

مامانم ک گفته بیاد ساکت(دهنمو میبندم)فقط اگع بابام دو کلام نصیحتانه صحبت کرد نزنی از خونه بیرون گفتم نع من نمیرم نترس

الانم گفتم هر وقت از بابات خاطرجم شدی بگو بیام

- - - Updated - - -

دوستان عذر خاهم خانمم اس داد مامانم گفته بیا شام خانمون بابام که نیست فعلا دور هم باشیم

برم باز میام

درود

الان ک دارم تایپ میکنم خانمم کنارمه از همه دوستان ممنونم

من برم حرم

یا امام رضا


() اشک شوق

برادرم روزبه مبارکت باشه . فقط بگم ازم ناراحت نشی قبلا گفتم یه کمی زود قضاوت میکنی و زود هم تصمیم میگیری یه کوچولو هم تندی . این دو سه مورد رعایت کنی زندگیتو عالی مدیریت کردی.

فقط وارد حاشیه نشو با کلامت با نگاهت با محبتت با عشقت به همسرت اطمینان بده طوریکه بگی ماست سیاهه بگه شوهرم راست میگه . کاری کن تا اعتماد درونیشو جلب کنی . خانمها آرامش میخوان و محبت همین . بعضی کارها شون به خاطر بی تجربه گی و خامیه ولی چیزی تو دلشون نیست . تو باید فهمیده تر و سنجیده تر رفتار کنی .

روزبه با همسرت صادق باش و همیشه راستش بگو زنا زیرکن زود میفهمن که داری میپیچونیشون .


تو خوب باش و فقط خوبی کن . لیاقت باشه کنارت تمام عمر میمونه نباشه هر وقت بخواد میره .

اخطار ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ روزهای تلخ دوره نکنید و به گذشته برنگردید که کی چیکار کرد ؟؟؟؟؟؟؟؟ هر دوتون .......هرکی اول برگرده خر.......از خرم بدتر

مواظب هم باشید . زندگیتونو دست شخص سوم مثل مادر و پدر و وکیل ندید . احترام دو طرف نگه دارید حتی جلوی هم در خلوت به والدین هم بی احترامی نکنید

منو فراموش نکن . منتظرم خبر های بهتر از شما هستم تو مسایل تشکیل زندگی کنار هم باشید و نه در مقابل هم .
بدرووووووووووووووووووود

- - - Updated - - -

نوشته اصلی توسط امیر مسعود

سلام خیلی خیلی مبارک باشه.
خیلی خوشحال شدم که تونستی این مشکل رو به خوبی مدیریت کنی و به هدفت برسی.
حالا رفتی منزل خانمت، پدرشون صحبتی، نصیحتی که احتمال داره کمی با نیش و کنایه و.. باشه طوری که مثلا از این به بعد حساب کار باید دستت بیاد و.. از این قبیل صحبتا...
به خودت نگیر،
اول حتی عذر خواهی هم بکن بابت مشکلات پیش اومده،
بگو حق با شماست. من اول زندگیمه تجربه ندارم، به مرور زمان با کمک بزرگترا پخته میشم و یه زندگی خوب برای جفتمون میسازم.
بهترین زندگی رو برات آرزو میکنم.

حرم مشرف شدید خیلی التماس دعا داریم.
موفق باشید،

نوشته اصلی توسط rayehe

وایییییی چه عاللللللللییییییییییی.......� �دارووووشکرررررررررر.....من که واقعا انرژی گرفتممم...ایوللل.....سلام برسونین پس به خانومتون...:) ترو خدا میرین حرم مارم یادتون باشه ها...

نوشته اصلی توسط parsa1400

یا امام رضا


() اشک شوق

برادرم روزبه مبارکت باشه . فقط بگم ازم ناراحت نشی قبلا گفتم یه کمی زود قضاوت میکنی و زود هم تصمیم میگیری یه کوچولو هم تندی . این دو سه مورد رعایت کنی زندگیتو عالی مدیریت کردی.

فقط وارد حاشیه نشو با کلامت با نگاهت با محبتت با عشقت به همسرت اطمینان بده طوریکه بگی ماست سیاهه بگه شوهرم راست میگه . کاری کن تا اعتماد درونیشو جلب کنی . خانمها آرامش میخوان و محبت همین . بعضی کارها شون به خاطر بی تجربه گی و خامیه ولی چیزی تو دلشون نیست . تو باید فهمیده تر و سنجیده تر رفتار کنی .

روزبه با همسرت صادق باش و همیشه راستش بگو زنا زیرکن زود میفهمن که داری میپیچونیشون .


تو خوب باش و فقط خوبی کن . لیاقت باشه کنارت تمام عمر میمونه نباشه هر وقت بخواد میره .

اخطار ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ روزهای تلخ دوره نکنید و به گذشته برنگردید که کی چیکار کرد ؟؟؟؟؟؟؟؟ هر دوتون .......هرکی اول برگرده خر.......از خرم بدتر

مواظب هم باشید . زندگیتونو دست شخص سوم مثل مادر و پدر و وکیل ندید . احترام دو طرف نگه دارید حتی جلوی هم در خلوت به والدین هم بی احترامی نکنید

منو فراموش نکن . منتظرم خبر های بهتر از شما هستم تو مسایل تشکیل زندگی کنار هم باشید و نه در مقابل هم .
بدرووووووووووووووووووود

درود

دوستا اصن دیروز از خوشحالی نمیتونستم تایپ کنم یا حتی جواب امیر مسعود عزیز رو بدم

جا داره از همه شما دوستان عزیز که بنده رو راهنمایی کردید راهکارم بم دادید ایراد هامو بم گوش زد کردید تشکر کنم

دوست ندارم اسم بیارم اخه میترسم عزیزی ازقلم بیفته و باعث ناراحتی شه دست تک تکتون میبوسم

اره دیروز بعد مکالمه ای ک با خانمم داشتم یک ساعت طول نکشید که اس داد ومنو اونجا دعوت کرد و اصلا باورم نمیشد گفتم دروغ میگی هنوز بی اعتماد بودم

اما بایک دسته گل وشیرنی رفتم استقبال گرم داشتن نه شرطی نه حرفی بود از قدیم صحبت نشد انگار مث روز اول که رفتیم عقد کردیم

بعدشم زنمو اورم خونه جای پدر مادرم و رفیتم حرم که پست بالا گفتم

پارسا جان خاطرتجم میدونم من خودمم مشکل داشتم و ی تجربه ای برام شد

از نصیحتات راهکارات همه و همه حتی راحت صحبت کردنت باهام ب عنوان یک داداش بزرگتر لذت بخش بود برام و مثمر ثمر واقع شد وخواهد بود

امیر مسعو جان پدرخانمم اصلا با من صحبتی نکردند خیلی خوب سلام احوال پرسی کردیم و همه چی خاک شد

بانو رزا تشکر همراه ما بودید

rayehe جان حرم همتونو دعا کردیم خیلی ممنون

بدرود

روزبه جان سلام یادم رفت بهت بگم . چند نکته بهت میگم رعایت کن حتما خواهش میکنم حرفمو گوش کن و
اول اینکه
اگه موقعیت مناسب داری زودتر تو ماههای آینده همسرت ببر خونه خودت .و مستقل شو .

دوم چون کمی سن خانمت پایین تو بیشتر باید مراقب باشی و در مقابل رفتار های کودکانه همسرت برخورد مناسب داشته باشی .
سوم فکر نکن مشاوره رفتن و مشاوره گرفتن برای دعوا ناراحتی قهر آشتیه نهههههههه الان که با همسرت خوبی و کنار همید بیشتر احتیاج به مشاوره دارید . نمیدونم روزبه ولی همسرت به همراه خودت چند جلسه ببر مشاوره و نواقص و مهارت های زندگی یاد بگیرید . مثل کلاس رفتن برای تشکیل زندگی مشترک .

راستش همسرت تو بحث استقلال خیلی نیاز به مشاوره داره ولی برا خودتم خوبه . الان برو . پیشگیری خیلی بهتره

ازم ناراحت نشو ولی چون یه بار پاتون لغزیده بار دوم میترسم زمین بخورین خدایی نکرده قلبتون بشکنه حرفمو گوش کن همسرت گفت نیاز نیست بگو شما نیاز نداری من نیاز دارم ولی باخودت ببرش جدی میگم . پای خانواده هارو هم وسط نیار

چهارم تو هیچ دعوایی به عقب برنگرد و هرگز تو دعوا هات از رو ناراحتی اسم طلاق جدایی رو نیار . دعوا کن ولی همسرتو عزیزم صدا کن .

بدرووووووووووود .