به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 43
  1. #21
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 05 تیر 94 [ 11:34]
    تاریخ عضویت
    1393-7-19
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    1,243
    سطح
    19
    Points: 1,243, Level: 19
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    219

    تشکرشده 73 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از توجهتون دوستان...
    بله، من تصمیم گرفتم از فضای احساسی بیام بیرون. منتهاش این دو سه هفده رو تلاش خودمو می کتم که بعدا نگم کاش بیشتر تلاش می کردم.
    هفته دیگه بعد از عاشورا میریم خونشون، پ دو هفته دیگه هم میریم پیش مشاور.
    من به ایشون گفتم نمیشه قدری مثبت بهم فکر کنی و از نو شروع کنیم؟ ایشونم قبول کرد و دیشب کلی سوال از من پرسید...سوالای جدی ک تا حالا نپرسیده بود.
    ببینید به نظر من عشق خیلی ساده ست. من تو این دو سه بار که قبلا هم خواستگاری رفتم علاقه هم پیدا کردنم بعد از یه ماه. منتهاش بعد خودم تصمیم گرفتم ادامه ندم و فراموش کردم. الانم من به ایشون علاقه دارم منتهاش اگه ایشون احساس خوبی به من پیدا نکرد اصراری نیست. میریم سراغ یه دختر دیگه. اون قدر خواستگاری میرم که کسی رو پیدا کنم که همون طوری که من اونو دوست خواهم داشت و قراره که همه زندگیم شه اونم منو دوست داشته باشه...

    هرچی خدا بخواد و قسمته همون میشه، من نمی تونم با تقدیر بجنگم ولی حسم میگه باید تلاشم رو کنم که برای رسیدن به کسی که از نظر منطقی و احساسی بهم می خوره تلاش کنم...
    ایشون هر روز هر روز نمی رفته بیرون. مثلا دو بار در هفته. و همه با هم، یعنی هم کلاسی پسر و هم کلاسی دختر... چطور مکه؟ نکته خاصی توش هست؟
    من میگم شاید چون کم وقت گذاشتم براش و جای این که من ببرمش بیرون و خاطره خوش ازش به جا بذارم با دوستاش رفته بیرون و این خاطرات کنار دوستاش پررنگ شده... نمی دونم...

    - - - Updated - - -

    ممنون از توجهتون دوستان...
    بله، من تصمیم گرفتم از فضای احساسی بیام بیرون. منتهاش این دو سه هفده رو تلاش خودمو می کتم که بعدا نگم کاش بیشتر تلاش می کردم.
    هفته دیگه بعد از عاشورا میریم خونشون، پ دو هفته دیگه هم میریم پیش مشاور.
    من به ایشون گفتم نمیشه قدری مثبت بهم فکر کنی و از نو شروع کنیم؟ ایشونم قبول کرد و دیشب کلی سوال از من پرسید...سوالای جدی ک تا حالا نپرسیده بود.
    ببینید به نظر من عشق خیلی ساده ست. من تو این دو سه بار که قبلا هم خواستگاری رفتم علاقه هم پیدا کردنم بعد از یه ماه. منتهاش بعد خودم تصمیم گرفتم ادامه ندم و فراموش کردم. الانم من به ایشون علاقه دارم منتهاش اگه ایشون احساس خوبی به من پیدا نکرد اصراری نیست. میریم سراغ یه دختر دیگه. اون قدر خواستگاری میرم که کسی رو پیدا کنم که همون طوری که من اونو دوست خواهم داشت و قراره که همه زندگیم شه اونم منو دوست داشته باشه...

    هرچی خدا بخواد و قسمته همون میشه، من نمی تونم با تقدیر بجنگم ولی حسم میگه باید تلاشم رو کنم که برای رسیدن به کسی که از نظر منطقی و احساسی بهم می خوره تلاش کنم...
    ایشون هر روز هر روز نمی رفته بیرون. مثلا دو بار در هفته. و همه با هم، یعنی هم کلاسی پسر و هم کلاسی دختر... چطور مکه؟ نکته خاصی توش هست؟
    من میگم شاید چون کم وقت گذاشتم براش و جای این که من ببرمش بیرون و خاطره خوش ازش به جا بذارم با دوستاش رفته بیرون و این خاطرات کنار دوستاش پررنگ شده... نمی دونم...

  2. 3 کاربر از پست مفید inventor تشکرکرده اند .

    ali -guilan (جمعه 30 آبان 93), asal2013 (یکشنبه 30 آذر 93), مصباح الهدی (چهارشنبه 07 آبان 93)

  3. #22
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام آقای inventor پست آخرتون نشون داد که منطقی هستید.خدا را شکر...

    به نظر من آره تو رفتن بیرون همکلاسی دختر و پسر با هم نکاتی مهم نهفته هست...

    تو پست قبلیتون مشخص بود که شما با نامحرم روابطتون دارای چارچوب هست و مثلا چون هنوز با این خانم محرم نیستین؛ نمی تونید با ایشون تو رستوران این قدر راحت باشید... و گفتین که ایشون یکی از اهدافش از زندگی خوش گذرانیه...

    من این دختر را نمی شناسم ها! ولی اگر من بودم یکم تو انتخابم محتاط تر عمل می کردم... دقت می کردم واقعا خط قرمزهایش با نامحرم چقدر مشابه من هست و فردا مثلا بعد ازدواج اذیت نشم همسرم با نامحرم این قدر راحت باشه...

    ***************


    1) دقیقا دقت کنید که ایشون به دوستی دختر و پسر چقدر حساس هستند.منفی می دونند یا مثبت؟ (ببینید نمی گم دوست پسر داشته یا نه.چون ممکنه شرایطش را نداشته باشه. می گم این رابطه از نظر او چقدر منفیست یا مثبت)

    2) شما و ایشون از نظر مذهبی چگونه اید؟ ایشون از نظر حجاب چگونه اند؟ خطوط قرمزهردوتون با نامحرم در چه حدیست؟

    3) شما از همسر آیندتون از تعهد به شما چه انتظاری دارید؟ مثلا بعضی تعهد را در این می بینند که همسرشون رابطه ج نداشته باشه و همین کافیه... بعضی ناراحت می شن که مثلا همسرشون تو دلش یه نامحرم دیگه را دوست داشته باشه و بعضی ناراحت می شن همسرشون به جز خودشون با یه مرد دیگه صمیمی بشه و...

    آیا ایشون می توانند به شما متعهد باشند از نظر خودتون؟ دقت کنید ایشون دوست دارند که شما در رابطه با نامحرم چه چارچوبی داشته باشید؟ (این خیلی مهمه... چون مثلا اگر در مورد شما راحت بگیره پس در مورد خودش هم حتما راحت تر می گیره)

    4) راستی شما چه نکات مثبت و منفی در ایشان و در این ازدواج می بینید؟


    لطفا این سوالات را با فکر و اندیشه جواب بدهید.


    ***************

    تو انتخابتون تا می تونید عاقلانه رفتار کنید... شوخی نیست! یک عمر زندگیه!
    تو این دهه محرم از امام حسین کمک بگیرید....
    امیدوارم صلاح شما پیش بیاد نه لزوما آنچه که خودتون می خواهید...

    - - - Updated - - -

    لطفا در پست بعدیتون سن دختر خانم را هم بفرمایید.
    تحصیلات هردوتون چه میزان است؟
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه
    ویرایش توسط مصباح الهدی : چهارشنبه 07 آبان 93 در ساعت 11:34

  4. 6 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    ali -guilan (جمعه 30 آبان 93), asal2013 (یکشنبه 30 آذر 93), inventor (چهارشنبه 07 آبان 93), Mr DaNi (پنجشنبه 08 آبان 93), reihane_b (چهارشنبه 07 آبان 93), فرهنگ 27 (چهارشنبه 07 آبان 93)

  5. #23
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 05 تیر 94 [ 11:34]
    تاریخ عضویت
    1393-7-19
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    1,243
    سطح
    19
    Points: 1,243, Level: 19
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    219

    تشکرشده 73 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مصباح الهدی نمایش پست ها
    سلام آقای inventor پست آخرتون نشون داد که منطقی هستید.خدا را شکر...

    به نظر من آره تو رفتن بیرون همکلاسی دختر و پسر با هم نکاتی مهم نهفته هست...

    تو پست قبلیتون مشخص بود که شما با نامحرم روابطتون دارای چارچوب هست و مثلا چون هنوز با این خانم محرم نیستین؛ نمی تونید با ایشون تو رستوران این قدر راحت باشید... و گفتین که ایشون یکی از اهدافش از زندگی خوش گذرانیه...

    من این دختر را نمی شناسم ها! ولی اگر من بودم یکم تو انتخابم محتاط تر عمل می کردم... دقت می کردم واقعا خط قرمزهایش با نامحرم چقدر مشابه من هست و فردا مثلا بعد ازدواج اذیت نشم همسرم با نامحرم این قدر راحت باشه...

    ***************


    1) دقیقا دقت کنید که ایشون به دوستی دختر و پسر چقدر حساس هستند.منفی می دونند یا مثبت؟ (ببینید نمی گم دوست پسر داشته یا نه.چون ممکنه شرایطش را نداشته باشه. می گم این رابطه از نظر او چقدر منفیست یا مثبت)

    2) شما و ایشون از نظر مذهبی چگونه اید؟ ایشون از نظر حجاب چگونه اند؟ خطوط قرمزهردوتون با نامحرم در چه حدیست؟

    3) شما از همسر آیندتون از تعهد به شما چه انتظاری دارید؟ مثلا بعضی تعهد را در این می بینند که همسرشون رابطه ج نداشته باشه و همین کافیه... بعضی ناراحت می شن که مثلا همسرشون تو دلش یه نامحرم دیگه را دوست داشته باشه و بعضی ناراحت می شن همسرشون به جز خودشون با یه مرد دیگه صمیمی بشه و...

    آیا ایشون می توانند به شما متعهد باشند از نظر خودتون؟ دقت کنید ایشون دوست دارند که شما در رابطه با نامحرم چه چارچوبی داشته باشید؟ (این خیلی مهمه... چون مثلا اگر در مورد شما راحت بگیره پس در مورد خودش هم حتما راحت تر می گیره)

    4) راستی شما چه نکات مثبت و منفی در ایشان و در این ازدواج می بینید؟



    لطفا این سوالات را با فکر و اندیشه جواب بدهید.


    ***************

    تو انتخابتون تا می تونید عاقلانه رفتار کنید... شوخی نیست! یک عمر زندگیه!
    تو این دهه محرم از امام حسین کمک بگیرید....
    امیدوارم صلاح شما پیش بیاد نه لزوما آنچه که خودتون می خواهید...

    - - - Updated - - -

    لطفا در پست بعدیتون سن دختر خانم را هم بفرمایید.
    تحصیلات هردوتون چه میزان است؟
    سلام خانم مصباح الهدی گرامی
    باز هم ممنون از راهنمایی های خوبتون
    راستش من در مورد ارتباط با نا محرم قبلا سوال کردم. تقریبا میشه گفت چارچوبایی که من رعایت می کنم در مورد ایشون هم هست. حداقل در حرف. در عمل رو نمی دونم.
    مثلا ایشون راجع به این پرسید که اگر در جمع دوستانه ای باشیم (دوستاانه متاهلی که همگی دو نفره باشند) رفتار شما با خانمای دیگه چطوری هست. که من نظرمو دادم و گفتم اول از همه وارد جمعی نمیشم که از چارچوب من خارج باشه و بی حجاب باشن و ...و بقیه جزییاتم گفتم. ایشونم گفت بعضی وقتا هست که میبینیم یه خانم و آقا کنار هم نشستن و نسبتی با هم ندارن ولی طوری با هم گرم گرفتن که انگار زنو وشهر هستن در صورتی که شوهر این خانم جای دیگه نشسته ... این خیلی بده. این حرفو اشون گفت.
    در مورد حجاب و پوشش، ایشون تو یه مقطع 2 ساله چادری شده بودن. البته خیلی وقت پیش. و خودشون گفتن تحت تاثیر جو و هیجانات محیطش بوده. ولی به حجاب اعتقاد دارن . حتی من پرسیدم که فرضا میریم خارج شما پوششت چطوری میشه؟ قدری فکر کرد و گفت شاید روسری نزنم... بعد گفت نه، دوست دارم امتحان کنم که یه مدت روسری نزنم و خارج جای خوبی برای این کاره اما نه از نظر وجدان و اعتقادی نمی تونم این کارو کنم...
    این چند باری هم که دیدمشون حجاب و پوشش داشتن. در حدی که مورد انتظار منه. خیلی پوشیده نبودن ولی بی حجاب هم نبودن.
    ما هر دو تو یه خونواده های مذهبی بزرگ شدیم. من از طرف خونه پدری خیلی مذهبی بودم وایشون از طرف خونواده مادری. اما خود من الان خیلی مذهبی نیستم در مقایسه با قبلا. ایشون هم فک کنم مثل من هستن. ولی خب چارچوب من قدری ممکنه از نظر ایشون کوچک تر باشه. اما من مشکلی ندارم برای من ارتباط با نامحرم خیلی مهم تره.
    من یه بار در مورد دست دادن با نا محرم صحبت کردم. مثلا با پسر عمو. ولی ایشون گفت ما دست نمیدیم و این کارم خوب نمی دونست.
    فقط بین صحبت من گفت بسته به نوع مهمونی ممکنه بلوز و شلوار بپوشم. من پرسیدم چه نوع مهمونی. گفت مهمونی فامیلی. عقدو عروسی فامیلا. بعدم گفت من بچه بزرگ تو فامیلم و پسر دایی و عمو و ... از من کوچک تر هستن و از این نظر پوشیدن بلوز و شلوار مشکلی نداره.
    که خب برای منم تا این حد قابل قبول بود.
    اما، اما یه چیزی که قبلا ذهنمو درگیر کرده بود ولی فراموش شده بود تا این که با سوالای شما یادش افتادم، این بود که ایشون تو قرار سومی که باهاشون داشتم قرار شد زنگ بزنه به هم کلاسیش و ازش جزوه بگیره. من فکر می کردم دختره. کنار من تو ماشین بود. تماس گرفت و صدای پسر از پشت تلفن میومد. اونم دقیقا این جوری گفت : "سلام (اسم پسره) .... خوبی؟ من خواستم جزوه رو ازت بگیرم برام ایمیل می کنی؟ نه (اسم یه پسر دیگه که هم کلاسیش بود) الان دانشکده ست و نمی تونه برام بفرسته. و ...

    من قدری تعجب کردم که این قدر راحت بعد از گذشت دو هفته از شروع کلاسش اسم کوچک پسرارو صدا می کنه و راحت باهاشون صحبت می کنه. اما در عین حال متانت خودشو رو حفظ کرده بود...
    نمی دونم، من درکی از این موضوع ندارم. رشته من تو دانشگاه طوری بود که دختر نداشت. ورودی ما 80 پسر بود! بدون دختر ! خیلی از هم دوره ای های من می رفتم دانشکده های دیگه و با دخترا دوست میشدن. یه سری مثل من اصلا کاری با دخترا نداشتن. یه سری هم در حد ارتباط درسی صحبت می کردن. ( ترمای بعد دختر هم تو دانشکده مون دیده شد !)و خوب اسم کوچک هم رو هم صدا می کردن و مثل یه دوست معمولی بودن با هم. منم پیش خودم فکر کردم شاید ایشونم مثل همونایی بوده که راحتن با هم ولی متانت دارن تو رفتارشون...
    از طرفی خواهرم هم این جوری بود. تو دانشگاه با هم دانشگاهی و بچه های خوابگاه زیاد میرفتن گردش. اما همیشه حیای خودش رو حفظ کرده بود. اینو از رو رفتارای الانشم میگم. الانم که با همکاراش هست همین طوریه راحت هست باهاشون ولی حجب و حیاشو داره. مذهبی هم هست از من بیشتر. الان که محرم شده چادر سر می کنه ! (مانتوییه)نمی دونم چرا... به خاطر همین نگران نشد م راجع به این موضوع.

    از طرفی این رو روی این حساب میگم چون برخورد های اولشون با من خیلی با حیا بودن و گاهی خجالت می کشیدن و سرخ و سفید هم میشدن. بنابراین دیگه خیالم از این موضوع راحت شد... حالا نمی دونم باید خیالم راحت باشه یا نه جای نگرانی هست، دوستان راهنمایی کنن لطفا.
    فکر می کنم به سه سوال اولتون جواب دادم تا حدودی...

    درمورد نکات مثبت و منفی...
    سوالتون باعث شد که بشسنم فکر کنم و نکات مثبتو منفی رو دربیارم. اما زمان میبره. اجازه بدین بعدا کامل میگم.
    نکته مثبت زیاده.
    اما منفی رو می تونم بگم چون کمه.
    ایشون منفی فکر می کنن اکثرا
    ایشون گاهی حرفای نپخته می زننو خواسته های غیر منطقی دارن. مثلا گفتن که من تا به خواسته هام نرسم پس انداز نمی کنم ! که منم گفتم مگه میشه آدم به خواسته هاش برسه بعد پس انداز کنه. هدف از پس انداز اینه که به خواسته هات برسی ! و یه سری موارد این طوری که وقتی من صحبت می کنم قبول می کنه و می پذیره که حق با منه.
    با خونواده ش خیلی صحبت نمی کنه و اهل مشورت نیست و بیشتر کاری رو می کنه که خودش قبول داره.

    اما از طرف دیگه، ویژگی های مثبتش خیلی زیاده. خیلی مهربونه. همیشه خنده رو لباش هست حتی وقتی ناراحت بشه از دستم.سریع عذرخواهی می کنه. این کلمه رو به زبون میاره خیلی راحت و خیلی وقتا. منم هیمنم البته. منطقی هستش و با صحبت کردن راجع به موضوعی که اختلاف داریم اگر حق با من باشه فوری قبول می کنه. اهل نماز هستش. به مناسبت ها احترام میذاره. مثلا روز اول محرم خواستم موزیک براش بذارم وقتی تو ماشین بودیم و ازش نظرشو پرسیدم که گفت ما تو این روزا موزیک گوش نمیدیم...
    خیلی پر انرژیه. اهل ورزش کردنه ( که همیشه دوست داشتم همسرم این طوری باشه) باهوش و تیزه. اگه هدفی داشته باشه براش خیلی تلاش می کنه. گرمه و خوش احلاق. روابط اجتماعیش بالاست و این برای من خیلی مهمه. سخت گیر نیست تو بیرون رفتن و رستوران رفتن که مثلا فلان جا باشه. براش مهم نیست تاپ منو رو انتخاب کنه (بر خلاف یه مورد دختری که قبلا باهاش آشنا شده بودم) همیشه تو این مدت ملاحظه جیبم رو کرده با این که اصلا من نشون ندادم که نخوام پول زیاد خرج کنم. شیک و خوش لباشه. منم همین طوری هستم و همیشه دوست دارم خوش تیپ باشم به اصطلاح. شاید خیلی زیبا نباشه ولی برای من جذابه و به دلم نشسته. یه سری رفتارای خاصم داره که خیلی برام جالبه.
    گاهی احساس می کنم خواهرم کنارم نشسته از این نظر که رفتاراش طوریه که انگار تو خونواده ما بزرگ شده (مشابهت شرایط خووادگی در حد خیلی زیاد)
    خیلی ویژگی خوب دیگه هم هست که الان فرصت و حضور ذهن ندارم که بگم...

    حتما از امام حسین کمک می خوام، من دو تا از نذرام تو ماه محرم بوده، می تونم یکی دیگه هم بهش اضافه کنم... ضمن این که مامانم برای نجات پیدا کردنم تو سن دو سالگی به خاطر یه بیماری هر سال داره عاشورا نذری میده. پس می تونم دوباره از امام حسین کمک بخوام...

    سن دختر خانم گرامی 22.5 هست و من 25.5 اختلافمون سه ساله.
    من لیسانس مکانیک دارم، ایشون الان داره فوق معماری می خونه. من درس خون بودم و دانشگاه معتبر، ایشونم همین طور...
    همیشه دوست داشتم همسرم باهوش باشه و از نظر هوش و درک و تحصیلات کمتر یا بیشتر نباشه. از این لحاظم ایشون یه ویژگی مثبت داره برای من...
    منتظر راهنمایی های خوب شما هستم.
    باز هم ممنون از توجه شما

  6. 3 کاربر از پست مفید inventor تشکرکرده اند .

    ali -guilan (جمعه 30 آبان 93), asal2013 (یکشنبه 30 آذر 93), Mr DaNi (پنجشنبه 08 آبان 93)

  7. #24
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 تیر 96 [ 08:10]
    تاریخ عضویت
    1393-6-06
    نوشته ها
    199
    امتیاز
    5,221
    سطح
    46
    Points: 5,221, Level: 46
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    149

    تشکرشده 449 در 170 پست

    Rep Power
    49
    Array
    احساس می کنم یه ذره احساسی شدید و معیاراتون تو سایه احساستون قرار گرفته.این نکته بسیار مهمی هست.ارتباط با جنس مخالف.من نمیخوام بدبین باشم یا بدبین نگاه کنم ولی خیلی احساس خوبی به این داداش بازیا و دوست اجتماعی و همکلاسی و.... ندارم.ضمنا در امر به این مهمی احساس رو کنار بگذارید وگرنه چند سال بعد چوبشو میخورید.از طرف دیگه من باشم تو بعضی موارد به حرف فقط اکتفا نمیکنم که فلانی گفت من اینطوریم و منم قبول کنم مگر شناخت کافی داشته باشم.بهر حال هدف همه ما بدبین کردن شما نیست فقط کمک به شماست.
    ضمنا دختری که شما نکات منفی شونو گفتید یه فرشتس به نظرم!!!!نکات مثبت شون هم که فقط ظاهری و احساسیه.۴ تا معیار منطقی نگفتید شما.یه کم اون احساس رو کنار بگذارید.
    ویرایش توسط Mr DaNi : پنجشنبه 08 آبان 93 در ساعت 09:12

  8. 2 کاربر از پست مفید Mr DaNi تشکرکرده اند .

    ali -guilan (جمعه 30 آبان 93), inventor (پنجشنبه 08 آبان 93)

  9. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 05 تیر 94 [ 11:34]
    تاریخ عضویت
    1393-7-19
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    1,243
    سطح
    19
    Points: 1,243, Level: 19
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    219

    تشکرشده 73 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون، در مورد مساله اول هنوز خیالم راحت نیست و می خوام بیشتر بررسیش کنم. ولی موندم چطوری این کارو کنم؟!
    در مورد این که فرمودین نکات مثبت فقط ظاهری هستش میشه دلیل بیارید؟ منتهاش عرض کردم کامل نگفتم. من چه مواردی رو باید معیار مثبت بذارم؟
    یه چیزی رو من بگم، به اعتقاد من تو ازدواج نباید سخت گیری کرد، اگر طرفین منطقی باشن و سازش پذیر خیلی از مشکلات حل میشه مگه این که ویژگی منفی باشه که برای من قابل قبول نباشه اصلا.منظورم این نیست که با ازدواج طرف مقابلم رو تغییر بدم. بلکه اخلاقشو بشناسم و درکش کنم...
    من این جوری فکر می کنم وگرنه باید 10 سال دیگه بگردم تا دختری که خیلی خوبه رو پیدا کنم که بازم بعید می دونم... !

  10. 3 کاربر از پست مفید inventor تشکرکرده اند .

    ali -guilan (جمعه 30 آبان 93), asal2013 (یکشنبه 30 آذر 93), ebi-larynx (پنجشنبه 08 آبان 93)

  11. #26
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array
    اون تو زندگیه که نباید سخت گرفت،تو ازدواج هر چقدر سخت بگیری فردا خودت راحت تری.


  12. 2 کاربر از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده اند .

    ali -guilan (جمعه 30 آبان 93), inventor (پنجشنبه 08 آبان 93)

  13. #27
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 05 تیر 94 [ 11:34]
    تاریخ عضویت
    1393-7-19
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    1,243
    سطح
    19
    Points: 1,243, Level: 19
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    219

    تشکرشده 73 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فرهنگ 27 نمایش پست ها
    اون تو زندگیه که نباید سخت گرفت،تو ازدواج هر چقدر سخت بگیری فردا خودت راحت تری.
    درسته، ببینید من آدم احساسی هستم منتهاش همیشه تصمیمی که می گیرم به دور از احساساته. چند بار برای من پیش اومده. از این نظر خیالم از خودم راحته که مبادا تصمیم اشتباهی بگیرم. خودم رو در این حد شناختم دیگه.
    قبل از ازدواج سخت گرفتن جدای از اینه که ایراد بی خودی گذاشت. من نمی خوام طوری باشم که از هرکی چند ایراد بگیرم و بعد بگم نمیشه. من هدفم اینه که تو همین محدوده سنی که هستم ازدواج کنم. برام دست و پنجه نرم کردن با مشکلات از این سن شیرین تره. تا این که بخوام سخت گیری کنم که مثلا 5 سال دیگه ازدواج کنم و به ایده آل برسم. هرچند که ایده آل، ایده آله و حقیقت نداره...

    من مقالات اینجا رو خوندم، تو خیلی از موارد معیارام با این خانم یکی هست. حتی اشاره کردم گاهی احساس می کردم خواهرم کنارم نشسته این قدر که روش و محیطی که توش تریبیت شدیم نزدیک به هم بوده که فکر می کنم خوانواده و محیط خیلی تو انتخاب موثر هستش. خیلی چیزای دیگه هست که تو مقالات سایت اومده و لازم نیست من اینجا بگم.
    در مورد ارتباطش با هم دانشگاهیاش من باید بیشتر مطمئن شم. در عمل. حالا این که چطور رو باید فکر کنم. نمی دونم تحت نظر داشتنش به صورت مخفیانه کار درستی هست یا نه؟ (پیشنهادی دارین ممنون میشم بگین) اگه به حرف باشه هم به قول دوستمون می تونه جوابی بهم بده که در عمل فرق داره. پس سوال پرسیدن مجدد در این باره از خودش فکر نکنم به صلاح باشه.
    نکته ای که برای من مهم هست حجب و حیاشون تو برخوردای اول بود. این خیلی برای من مهمه. به هر حال همه مثل هم فکر نمی کنن و معیارا متفاوته.
    از نظراتی که من رو به فکر فرو می بره بیشتر استقبال می کنم دوستان.
    خیلی ممنون از همگی، لطفا تاپیک بنده رو از یاد نبرید. منتظر راهنمایی هستم.

  14. کاربر روبرو از پست مفید inventor تشکرکرده است .

    ali -guilan (جمعه 30 آبان 93)

  15. #28
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 بهمن 93 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    2,352
    سطح
    29
    Points: 2,352, Level: 29
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points3 months registeredSocial
    تشکرها
    1,083

    تشکرشده 1,447 در 508 پست

    Rep Power
    110
    Array
    دوست عزیز شما به این عقیده معتقدی نباید سخت گیری کرد ؟؟؟؟؟؟
    شما الان خیلی داری سخت گیری میکنی ....
    بیچاره اون دختر
    هرکس بخواهد کاری را انجام دهد
    "راهش را پیدا میکن "
    هرکس نخواهد کاری را انجام دهد
    "بهانه اش را"

  16. #29
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 05 تیر 94 [ 11:34]
    تاریخ عضویت
    1393-7-19
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    1,243
    سطح
    19
    Points: 1,243, Level: 19
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    219

    تشکرشده 73 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز، لطفا اگه می خواین پست بدین راهنمایی کنید... نه ... ! در حال حاضر من تو موقعیتی نیستم که کسی سر به سرم بذاره. اگه می خواستم این جوری باشه میرفتم فیس بوک و مشکلم رو بیان می کردم !
    چه سخت گیری؟ من منتظر جواب مثبت از طرف مقابلم هستم و از نظر من خیلی چیزا اکیه ! شما تاپیک رو دنبال کردین؟
    فکر می کنم باید منتظر نظر مشاورا باشم دیگه. چون این جوری به نتیجه خوبی نمیرسم..میرم که درخواست عضویت بدم...
    از دوستانی که دلسوزانه نظر دادن و باعث شد من بیشتر فکر کنم و سبک سنگین کنم بی نهایت سپاسگزارم.
    ویرایش توسط inventor : پنجشنبه 08 آبان 93 در ساعت 13:19

  17. کاربر روبرو از پست مفید inventor تشکرکرده است .

    asal2013 (یکشنبه 30 آذر 93)

  18. #30
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    ظاهرا این چند روز مسائل جدیدتری واستون پیش اومده، من خیلی سریع پست هاتون رو خوندم

    شما از خانوم خواستید فرصت بیشتری برای آشنایی بذارن، ایشون هم قبول کردن،خب شما از این فرصت میتونید استفاده کنید، ولی نه در جهت "بله" گرفتن! بلکه این فرصتی باشه که هر دو طرف از هم شناخت بیشتری پیدا کنن.
    یعنی شما با این فرض جلو برید که همه چی 50،50 هست هنوز .شاید هم کمتر...

    در مورد ارتباط با پسرای دانشگاه، به قول خودتون شخصیتای متفاوت برخوردای متفاوت دارن... که ما فعلا کاری به همه نداریم.
    اما این خانوم که برخورد نسبتا راحتی با پسرای دانشگاه دارن، از طرفی شما میگین با حجب و حیا هستن، یه جورایی خاص هست موضوع!
    خاص از این نظر منظورمه، که باید ما اول بدونیم شما منظورتون از حجب و حیای این خانم دقیقا چطور هست؟؟
    و اینکه شما خودتون دقیقا چه جور حجب و حیایی مدنظرتون بوده.دقت کنید میگم "بوده" چون الان ممکنه بعد از برخوردتون با این خانم معیارتون عوض شده باشه تحت تاثیر علاقه و... قرار گرفته باشید.

    ------------------------------------------------------
    در مورد ارتباطش با هم دانشگاهیاش من باید بیشتر مطمئن شم. در عمل. حالا این که چطور رو باید فکر کنم. نمی دونم تحت نظر داشتنش به صورت مخفیانه کار درستی هست یا نه؟
    شاید بشه این کارو کرد،ولی در صورتیکه هیچوقت ایشون متوجه نشن !
    یه کار دیگه ای هم که میتونید بکنید،راجب دوستان صمیمیش بیشتر ازش بپرسید، همینطور شما باید اون پسرایی که این خانم بیشتر باهاشون در ارتباط هست توی دانشگاه و بیرون رفتن تو گروهشون هستن .... رو بشناسید.
    حتی از خودش هم میتونید بپرسید بعضی مسائل، مثلا بگید شما اگه ازدواج کنید روابطتون با هم دانشگاهیانتون باز هم همینطور دوست دارید باشه؟ صمیمیتتون همینطور باقی میمونه؟؟
    (اما خیلی راحت بپرسید، و تعصب نشون ندید، تا خانم راحت نظرش رو بگه)

    در کل، به نظر من از برخوردشون با خودتون هم میشه خیلی چیزا رو متوجه شد
    من نمیدونم صمیمیت شما در چه حد هست، ولی از همین نوشته های کمی از طرف ایشون نوشتید،مشخص هست که با شما هم نسبتا راحت هستن... با اینکه جواب منفی دادن!!!
    حالا دیگه شما خودتون بهتر میتونید بشناسید،
    ولی کسی که جواب منفی میده، و باز هم صمیمی برخورد میکنه ،منظورش چی هست؟!!

    امیدوارم انتخاب خوبی داشته باشید

  19. 5 کاربر از پست مفید reihane_b تشکرکرده اند .

    ali -guilan (جمعه 30 آبان 93), asal2013 (یکشنبه 30 آذر 93), inventor (پنجشنبه 08 آبان 93), Mr DaNi (پنجشنبه 08 آبان 93), فرهنگ 27 (پنجشنبه 08 آبان 93)


 
صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 اردیبهشت 96, 00:33
  2. درخواست راهنمایی در خصوصی شدت بالای حساسیت بین فردیی (راه حل پرسشنامه کمالگرایی هیل)
    توسط آقای ام در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 خرداد 95, 19:05
  3. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39
  4. تنهایی - 24 سالمه، نمی خواهم با کسی دوست بشم، تنهایی اذیتم می کنه
    توسط sara19 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 آذر 91, 01:10

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:58 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.